خانه > گزارش ويژه > دانشجویان > موج جدید برخورد با فعالان دانشجویی | |||
موج جدید برخورد با فعالان دانشجوییسراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comعلیرغم آنکه حاکمیت خود را برندهی بحران پس از انتخابات جلوه میدهد، اما با گذشت ۱۵ ماه، هنوز دستگیری و برخورد با فعالان سیاسی، بهویژه فعالان دانشجویی، ادامه دارد.
روابط عمومی دفتر تحکیم وحدت با صدور اطلاعیهای نسبت به دستگیری چهار نفر از فعالان دانشجویی در شهرستانها اعتراض کرده و این اقدام را بازداشت گستردهی اعضای شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت خوانده است. در این اطلاعیه به بازداشت علی قلیزاده، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه شاهرود و دانشجوی ستارهدار دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد، علیرضا کیانی، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه مازندران، محسن برزگر، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه بابل و محمد حیدرزاده، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی شهرکرد که همگی نامزدهای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بودهاند، اشاره شده است. از سعید قاسمینژاد، تحلیلگر سیاسی و از فعالان سابق دانشجویی ساکن پاریس پرسیدم که ارزیابیاش از موج جدید برخورد با فعالان دانشجویی چیست؟
بهنظر من، در این زمینه دو نکته قابل طرح است؛ یکی بحث زمان آن است که در آستانهی ۱۶ آذر است. همیشه حکومت در آستانهی ۱۶ آذر بازداشتهای گسترده انجام میدهد. نکتهی دیگر این است که حکومت قصد دارد بساط دفتر تحکیم را جمع کند. فضای فعالیت دانشجویی عوض شده است. فضا برای فعالیت بهشکل سابق، به شکلی که پیش از این، عمدهی گروههای دانشجویی که مهمترینشان دفتر تحکیم بود انجام میدادند، دیگر فراهم نیست. حکومت چنان که در حوزههای دیگر قصد دارد به منتقدین خود بفهماند که امکان فعالیت ندارند، بسیار مصر است به دفتر تحکیم هم بفهماند که فضا دیگر برای فعالیت فراهم نیست. یعنی امکان فعالیت آن فراهم نیست و باید بساط خود را جمع کند. میبینیم در بیانیهی روابط عمومی دفتر تحکیم هم ذکر شده است که انتخابات بهصورت مجازی قرار بوده برگزار شود. یعنی دفتر تحکیم توانایی برگزاری یک انتخابات در خود دانشگاهها را ندارد. این نشاندهندهی فشار حکومت است و همانطور که ذکر کردم، بهنظرم پیغام حکومت این است که دفتر تحکیم دیگر اجازهی فعالیت نخواهد داشت. نکتهی دیگر هم اینکه پیش از انقلاب میگفتند: «عمر چریک شش ماه است.» الان در ارتباط با فعالیتهای دانشجویی میبینیم که عمر فعالیت دانشجویی و عمر فعال دانشجویی بهسرعت دارد پایین میآید. سریعاً با زندان مواجه میشود. بعد از یکی دوبار دستگیری هم زندانها بلندمدت و چندساله میشوند. مانند شرایط علی ملیحی، حسن اسدی زیدآبادی و بسیاری دیگر. در عمل اما با تمام این سرکوبها و فشارهایی که بوده، ما با نامهای کمتر آشنایی به عنوان فعالین دانشجویی مواجه هستیم که حداکثر دانشجوی سال اول و دوم هستند و در دانشگاههای شهرستانها، بسیار به فعالیت میپردازند. این را چگونه میشود توجیه کرد؟ فشار حکومت زیاد شده، اما از آن طرف نارضایتی هم زیاد شده است. ازدیاد فشار حکومت به این معنا نیست که دانشگاهها آرام خواهند شد و دانشجویان فعالیت نخواهند کرد. این به معنای آن است که شکل فعالیت عوض خواهد شد. مقداری از آن حالت رسانهای و خیلی عمومی درخواهد آمد. به مرور خود فعالان دانشجویی این را خواهند فهمید که اگر بخواهند همهچیز را خیلی رو بازی کنند، خیلی آشکار باشند، حکومت بلافاصله آنها را دستگیر میکند و به زندان میاندازد. بعد از مدتی یا باید بروند چند سال در زندان بمانند یا از کشور خارج بشوند. نکتهای که گفتم این است که شکل فعالیت مقداری عوض خواهد شد. حالت پنهانیتر آن بیشتر خواهد شد. پنهانی نه به معنای عملیات مسلحانه و اینها، به این معنا که مقداری برای حفظ امنیت خود فعالان دانشجویی، بسیاری از مسائل را نباید بیان کنند. پیش از این بخش مهمی از فعالیت فعالان دانشجویی، در بعد بازتاب رسانهای آن بود. فعالان دانشجویی میآمدند در تلویزیونها، رادیوها و سایتها مصاحبه میکردند، ولی الان فعالان دانشجویی نسل جدید، اگر این فضا ادامه پیدا کند، این امکان را نخواهند داشت. یکی از موانع فعالیت دانشجویی در داخل ایران، همیشه ترس دانشجو از حکومت بوده که مانع از ایجاد تشکل و دور هم جمع شدن و همچنین ابراز مخالفتها و انتقاد منسجم و متشکل در سطح دانشگاه شده است. الان بعد از حوادث اخیر، میزان ترس دانشجو از حکومت، با نحوهی برخورد خشنی که حاکمیت داشته، به چه میزان است؟ طبیعتاً ترس دانشجویان بیشتر شده، ولی همانطور که گفتم، اعتراض و نارضایتی هم بیشتر شده است. اینکه ترس بیشتر شده، لزوماً به این معنا نیست که اعتراض دانشجویی بروز پیدا نخواهد کرد. چون نارضایتی دانشجویان هم زیاد است. منتها همانطور که گفتم، باز تاکید میکنم که شکل این فعالیتها فرق خواهد کرد. جنبش دانشجویی احتمالاً خود را بیشتر با جنبش دمکراسیخواهی مردم ایران پیوند خواهد زد و در دل آن بیشتر فعال خواهد بود. از این طریق ارتباط مستقیمتری نیز با رهبران سیاسی خواهد داشت. چون پیش از این، ما شاهد بودیم که گروههای دانشجویی، خصوصاً دفتر تحکیم وحدت بود که دانشگاهها را رهبری میکرد. بهنظر من، این حالت از این بهبعد کمتر خواهد بود. جنبش دانشجویی به دلیل فشار شدید حکومت، رو به این خواهد رفت که با رهبران سیاسی ارتباط مستقیم بگیرد. یعنی گوش بدهد به سخنان رهبران سیاسی، رهبران جنبش دمکراسیخواهی و از آن طریق فعالیت کند. فعالین دانشجویی هم کمتر شناخته شده خواهند بود و بیشتر به کارهای عملی خواهند پرداخت. در این روزهای اخیر، شاهد شکایت عبدالله مؤمنی، سخنگوی سازمان ادوار تحکیم وحدت، از قاضی و بازجوهایش بودیم. این کار با چه هدفی صورت گرفته و آیا شکایت از قوهی قضاییه، به خود قوهی قضاییه که منشا ظلم و بیعدالتی است، میتواند کارآیی داشته باشد یا این کار با همان شعار قدیمی ثبت در تاریخ انجام شده است؟ عبدالله مؤمنی یکی از بهترین فرزندانی است که جنبش دانشجویی به مردم ایران تقدیم کرده است. بهنظر من، همهی ما باید از کسانی مانند عبدالله مؤمنی و بقیهی زندانیان مانند نوریزاد، حشمتالله طبرزدی و خیلی زندانیان دیگر متشکر باشیم که از درون زندان، علیرغم همهی فشارها، سعی میکنند چراغ انتقاد را روشن نگاه دارند. نکتهی دیگری که باید ذکر کنم این است که در زندان، بدترین چیز فراموش شدن است. یعنی اینکه زندانی احساس کند فراموش شده بدترین چیز است. ما که بیرون هستیم، مهمترین وظیفهمان این است که نگذاریم آن زندانیان فراموش شوند. طبیعتاً فکر نمیکنم، خود آقای مؤمنی هم این انتظار را داشته باشد که دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ترتیب اثری به نامهی او بدهد. کار او یک مقدار برای ثبت در تاریخ است و مقداری هم پیامی به ما است، برای اینکه حول مطالبات مردم، بیشتر فعال بشویم. مقداری بهیاد بیاوریم که چه کسانی امروز در زندان هستند. اختلافاتی را که شاهد هستیم، کمتر کنیم و بیشتر به خواست مردم و جنبش دمکراسیخواهی مردم ایران بپردازیم. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|