خانه > گزارش ويژه > تحولات ایران > «وضعیت حاکم، عادی نیست» | |||
«وضعیت حاکم، عادی نیست»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comاگر اتفاق خاصی در ارتباط با مسائل بینالمللی، یا پروندهی هستهای ایران روی ندهد، بازهم اخبار سیاسی ایران، بهویژه در زمینهی محدودیتها و فشارهایی که برای فعالان سیاسی، اجتماعی و مدنی وجود دارد، اخبار معمول رسانهها را در خارج و داخل کشور تشکیل میدهند. خبرهای مربوط به پیگردها، دستگیریها، دادگاهها، خروج افراد از کشور، صدور احکام جدید برای زندانیان و تصمیمات هرروز تازه در مورد احزاب و سازمانهای سیاسی.
یکی از تازهترین خبرها در حوزهی مسائل سیاسی ایران، رفع پلمب از دفتر حزب اعتماد ملی است که روز شنبه، هشتم آبانماه اعلام شد. حزب اعتماد ملی در سال ۱۳۸۴ تشکیل شد و تنها حزبی بود که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، یک نفر را به عنوان نامزد این حزب معرفی کرده بود. دفتر حزب اعتماد ملی در شهریور ماه سال گذشته، پس از افشاگریهای مهدی کروبی، دبیر کل آن، تعطیل و روزنامهی حزب نیز توقیف شد. در فضای سیاسی موجود، با وجود محدودیتهایی که برای فعالان این حزب و دبیر کل آن وجود دارد، رفع پلمب از دفتر این حزب، آیا به معنای باز شدن فضای سیاسی، بهطور کلی برای جامعه یا بهویژه برای این حزب است؟ یا برخلاف آن، حزب اعتماد ملی را مجبور به رعایت پارهای مسائل خواهد کرد؟ آنچه یک روز پس از رفع پلمب دفتر حزب شاهد بودیم، عزیمت مهدی کروبی به منزل میرحسین موسوی بود؛ آنچنانکه «سحامنیوز»، سایت رسمی حزب اعتماد ملی آن را شکست پروژهی حصر و محدودیت کروبی و موسوی اعلام کرده است. برای نگاهی تحلیلی به این مسئله، با عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی در تهران، گفتوگو میکنم:
عباس عبدی: برای پاسخ به این سئوال، مقداری نیازمند فرصت و اطلاعات بیشتر هستیم. چون سیاستهای داخلی ایران مقداری با کشورهایی که به طور متمرکز تصمیمگیری میکنند، فرق میکند. در اینجا، بازشدن و فک پلمب دفتر اعتماد ملی و یا رفع توقیفهای روزنامهی اعتماد ملی یا هممیهن، لزوماً دلیلی ندارد به معنای مشخصی باشد. تصمیمی از بالا گرفته و انجام میشود. میتواند این معنا را هم داشته باشد، ولی نیازمند مقداری اطلاعات بیشتر هستیم. اگر اینطور نباشد، چه احتمال دیگری وجود دارد برای اینکه چنین دستوری بههرحال صادر شده است؟ یک حالت آن است که این کار طبق یک روال عادی انجام شده باشد که روال قانونی و عادی سیستم است و خیلی از نمونهها این مسیر را طی میکنند. ولی واقعیت این است که آنچه در این وضعیت حاکم است، روال عادی و قانونی آن نیست، ارادهای است که تصمیم آن از بالا باید گرفته شود. یک وقتی هم هست که به این اطلاعات دست پیدا میکنیم که نه! تصمیمی از بالا گرفته شده و قاعدهی قانونی در پایین دارد آن را اجرا میکند. بهنظر من، اگر حالت اول باشد، چیز مهمی نیست. اینها بعد از چند روز، دوباره با مشکل مواجه میشوند، بسته میشوند و به کنار میروند، اما اگر حالت دوم باشد، نکتهی مثبتی است و باید از آن طرف هم پاسخ مناسبی به آن داده شود که شرایط مناسبتری از وضعیت فعلی را در جامعه بهوجود بیاوریم و مترصد آن شویم که ببینیم در آینده وضعیت موازنهی قوا، وضعیت کشور و خیلی موارد دیگر بهکجا میرسد. آیا این عناصر، روزنامههایی که باز میشوند و احزابی که فعال میشوند، این امکان را پیدا میکنند که نقش مؤثرتری را بازی کنند یا نه. من در حال حاضر نمیتوانم با قاطعیت بگویم که کدامیک از این دو حالت است، ولی امیدوارم که حالت دوم باشد. شما معتقدید که در حالت دوم، احزاب، نهادها و سازمانهایی که مشمول این سیاست شدهاند، باید سعی کنند پاسخ مناسبی هم بدهند که این پاسخ مناسب، لابد اتخاذ سیاستهایی است که شرایط را به هر ترتیب مناسبتر کند. اگر در حالت اول هم باشد، یعنی بر ارادهای از بالا و یا قانونمندی قابل قبولی مبتنی نباشد، آیا درهرحال این یک فرصت نیست که در مقابل آن حزب یا نهاد گذاشته شده است؟ آیا او موظف نیست که بتواند از این فرصت، فرصتهای دیگری را فراهم کند؟ بله؛ اینکه آنها باید پاسخ مناسبی بدهند، کاملاً درست است، ولی فراموش نکنید که دبیر کل این حزب در وضعیتی نیست که بتواند آنچه حکومت میخواهد را انجام بدهد. نوعی مطالبات خاصی دارد که ممکن است در فعالیت حزبی انعکاس پیدا کند و اگر دبیر کل آن نباشد، معلوم نیست که این حزب بهخصوص چقدر بتواند در غیاب او، این نقش را بازی کند. درهرحال، پاسخ شما درست است؛ اصل را باید بر صحت و خوشبینی گذاشت و بر اساس آن اقدام کرد. حال اگر زمانی این اصل درست نبود و معلوم شد که این تصور یا توهم باطلی بوده است، مسئولیت آن برمیگردد به جانب حکومت، برنمیگردد به جانب این حزب و طرفدارانش و یا روزنامههای همراه آن. شما پس صلاح میدانید که در وهلهی اول اصل را بر خوشبینی بگذارند و سیاستهای مناسبی را اتخاذ کنند. از طرف دیگر، معتقدید که دبیر کل این حزب در موقعیتی نیست که بتواند هرچه حکومت میخواهد انجام بدهد. اگر بخواهیم از منظر یک دادوستد سیاسی نگاه کنیم، آیا آقای کروبی یا هر دبیر کل و یا هر حزبی، نمیتواند از بعضی مسائل، در لحظه، چشمپوشی کند و بخشی از آنچه را حکومت میگوید بپذیرد؟ مشکلی که وجود دارد، این است که یک گفتوگوی شفاف بین طرفین برقرار نیست که بر اساس آن بنشینند و جایگاهی را برای همدیگر تعریف کنند و در پی آن هرکسی نقش خود را بپذیرد. مشکل آن است که اینها بیشتر بر اساس گمان، ظن و تصور شکل میگیرد و بهقول معروف، هرکسی از ظن خود یار این قضیه میشود. بههرحال امیدواریم اگر چنانچه چنین چیزی هم باشد و گفتوگویی شکل بگیرد، ولو غیر رسمی، به بهبود فضای داخل کشور کمک کند. آقای منتجبنیا، قائممقام دبیر کل حزب، گفتهاند که در فضای سیاسی موجود، هنوز قابل بحث و بررسی است که حزب چه امکاناتی برای فعالیت میتواند داشته باشد؟ چه نوع فعالیتهای سیاسی در فضای فعلی، برای آن امکانپذیر است؟ با توجه به همین شرایط سیاسی موجود واین فرصت فک پلمب از دفتر حزب اگر در مقام تصمیمگیری برای حزب اعتماد ملی باشید، در این شرایط، چه نوع از فعالیتهای حزبی را ممکن میدانید؟ فکر نمیکنم هیچ مشکلی از جهت نوع فعالیت وجود داشته باشد. وظیفهی احزاب تشکیل جلسات و اجتماعات، آموزش به طرفدارانشان، شرکت در بحثها و مناظرهها، صدور بیانیههای مختلف، ارائهی طرح و برنامه در هر موضوعی که پیش میآید یا برای برونرفت از وضعیت جاری و ... است. اینها کارهایی هستند که همهی احزاب میتوانند انجام بدهند و هیچ مانعی برای این کارها وجود نخواهد داشت. چنانچه اتفاقی که افتاده برحسب یک ارادهی مشخص و در واقع، از بالا صورت گرفته باشد. یعنی میشود اصل را بر خوشبینی گذاشت و فعالیتهای عادی حزب را شروع کرد بله؛ اگر اصل را بر خوشبینی بگذاریم، همهی این کارها را میشود انجام داد، اما معلوم نیست که چنانچه مثلاً حزب بیانیهای بدهد، آیا روزنامهها میتوانند آن را چاپ کنند یا نه؟ ولو در همین چهارچوبی که به طور عرفی در جامعه موجود است. چون یک زمانی محتوا مهم است و وقت دیگری فرد یا حزب مهم است. امروز مثلاً گفته میشود اسم و عکس رسم آقای خاتمی، آقای موسوی و آقای کروبی هم زده نشود، ولو اینکه یک حرف عادی هم زده باشند. حال باید دید آیا حزب اعتماد ملی میتواند بیانیه بدهد و روزنامهها تیتر کنند؟ حال هر مضمونی که چهارچوبدار باشد. بنابراین مشکلی در فعالیتها نیست. مشکل همان است که گفتم. باید اطلاع پیدا کرد که واقعیت این تصمیم چیست. یک سئوال بدبینانه هم میشود طرح کرد: آیا در شرایطی که حزب مشارکت و حزب مجاهدین انقلاب، دو حزب مشخص اصلاحطلب، تحت فشار قرار دارند و حتی غیر قانونی اعلام شدهاند، برخورد با حزب اعتماد ملی، سیاست ویژهای در جهت تخریب فضای سیاسی موجود میتواند باشد؟ فرض کنید که اینطوری هم باشد، چه اهمیتی دارد؟ خب به آنها فشار میآورد، اینجا برخورد خود را میکنند و هزینهی خود را به حکومت تحمیل میکنند. اینجا هم راهی باز میشود. اینها میروند فعال میشوند و کار خود را انجام میدهند. بهنظر من، این دو نمیتوانند همدیگر را خنثی کنند. ولی آیا نمیتواند فضای موجود مثلاً جنبش اصلاحات را مختل کند؟ آیا مثلاً حزب اعتماد ملی را حداقل در مقابل بخشی از افکار عمومی قرار نمیدهد که از امتیاز ویژهای برخوردار شده است؟ چنین شبهات و گمانهایی در فضای سیاسی ایران، بیسابقه نیست. قرار نیست که حکومت هرکاری میکند، لزوماً به همان اهدافش برسد یا منتقدین هرکاری میکنند، به اهداف از پیش تعیین شدهشان برسند. بازی است. توپی میافتد این وسط و هرکسی بهتر توانست بازی کند، بهتر میتواند گل بزند و برنده شود. مهم نیست که حکومت چه ذهنیتی دارد، مهم این است که اینها رفتار خود را در چهارچوب و درست انجام بدهند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|