تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‏‌وگو با دکتر رضا تقی‏‌زاده، تحلیل‏‌گر سیاسی و کارشناس مسائل انرژی در انگلستان:

«برنامه اتمی ایران، تنها بخشی از مشکل است»

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

در هفته‏ی اخیر، علی‏رغم اینکه افکار عمومی چشم به مذاکرات آتی ایران و گروه ۵+۱ دارد، اظهارات پیاپی یک سناتور امریکایی و بنیامین نتانیاهو، نخست‏وزیر اسراییل به این بحث سمت و سوی دیگری داده است.

Download it Here!

سناتور جمهوری‏خواه، لیندسی گراهام، روز شنبه در جریان یک کنفرانس امنیتی در هالی‏فاکس کانادا، گفت: «ایران باید باور کند که امریکا توان و احتمال حمله‏ی نظامی به آن کشور را دارد.» از سوی دیگر، بنیامین نتانیاهو، نخست‏وزیر اسراییل، روز یکشنبه در ایالت نیواورلئان در ملاقات با جوبایدن، معاون رئیس جمهوری امریکا گفت: «تنها تهدید به یک اقدام نظامی جدی علیه ایران، می‏تواند برنامه‏های هسته‏ای این کشور را متوقف کند.» او گفت تحریم‏های اقتصادی بر ایران اثر نداشته است.

این اظهارات روز گذشته توسط رابرت گیتس، وزیر دفاع امریکا که از استرالیا بازدید می‏کرد، رد شد. او با وجود آنکه ادعا کرد امریکا همه‏ی گزینه‏ها را هم‏چنان در نظر دارد، گفت: «تحریم‏ها بر ایران مؤثر بوده و گزینه‏ی نظامی تنها راه حل مناقشه‏ی هسته‏ای نیست.»

در گفت‏وگو با دکتر رضا تقی‏زاده، تحلیل‏گر سیاسی و کارشناس مسائل انرژی در انگلستان، نگاهی به بحث‌های اخیر و جوانب گوناگون آن انداخته‌ایم.

واکنش تازه‏ی اسراییل، به‏ویژه در روزهایی که مسئله‏ی مذاکرات مطرح است، چه معنایی دارد؟


رضا تقی‌زاده

ایران و اسراییل در یک مورد نقطه‏نظر مشترک دارند. این نقطه‏نظر مشترک آن است که تحریم‏ها علیه ایران اثر نمی‏کند. دولت ایران مدعی این موضوع است، ولی در توضیح این قضیه، آن‏‏چه را باید به اطلاع مردم برساند، به‏صورت روشن منعکس نمی‏کند.

منظور ایران این است که تحریم‏ها در شکل کنونی، سیاست اتمی دولت ایران را تغییر نمی‏دهد. دولت اسراییل هم همین استدلال را دارد و اعلام می‏کند تحریم‏های جامعه‏ی جهانی علیه ایران، تأثیر نمی‏کند.

نظر آنها این است که دولت ایران در نتیجه‏ی اعمال تحریم‏ها، سیاست اتمی خود را تغییر نمی‏دهد. بنابراین برای متوقف کردن برنامه‏ی اتمی ایران، اسراییل توصیه می‏کند که از تهدید نظامی، به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده شود.

آیا مخالفت امریکا در این شرایط، مضمون تازه‏ای دارد؟

امریکا معتقد به حل قضیه از راه‏های دیپلماتیک است؛ یعنی ضمن اینکه تحریم‏ها را به‏هرحال مؤثر می‏داند، راه‏حل نظامی را در شرایط فعلی رد می‏کند.

این نقطه‏ی تلاقی سیاست خارجی امریکا با خواسته‏های اسراییل است. اسراییل، همان‏طور که گفتم، با دولت ایران در مورد بی‏اثر بودن تحریم‏ها دارای نظر مشترک است.

ولی گذشته از ادعاهایی که دو طرف یا سه طرف در مورد تحریم اقتصادی ایران می‏کنند، جامعه‏ی سیاسی در داخل و خارج از کشور معتقد است که این تحریم‏ها مؤثر بوده است.

این حرف شما درست است، ولی در نهایت، دولت ایران کمترین تغییری در ادامه‏ی روند توسعه‏ی برنامه‏های اتمی‏ خود نداده است. این تأثیر را زندگی مردم از اعمال تحریم‏ها گرفته است، ولی منجر به تغییر سیاست اتمی دولت ایران و تغییر برنامه‏های آن نشده است.

هدف اعمال تحریم‏ها از روز اول این بود که به تغییر روش دولت ایران بیانجامد و نه محروم کردن مردم از زندگی عادی و نه اعمال فشار بیشتر به آنها. آن‏چه مخالفان تحریم‏ می‏توانند استدلال و به بی‏نتیجه بودن آن اشاره کنند، این است که تحریم‏ها اثر کرده، ولی اثر آن را مردم گرفته‏اند؛ مردم مصرف‏کننده در داخل ایران و نه دولت ایران.

پس وقتی رابرت گیتس، وزیر دفاع امریکا، دیروز با نظر نتانیاهو مخالفت کرد و گفت که تحریم‏ها بر دولت ایران مؤثر بوده، منظور ایشان چه نوع تأثیری بوده است؟ آیا تأثیر بر سیاست هسته‏ای ایران بود؟ از نظر امریکایی‏ها چه نوع تغییری در رفتار ایران در مسئله‏ی هسته‏ای پیدا شده است؟

چنین تغییری حاصل نشده است و امریکایی‏ها این را اگر اعلام هم نکنند، می‏دانند. اگرچه ظرفیت غنی‏سازی اورانیوم‏ ایران تا حدی کاهش پیدا کرده، ولی این کاهش، کاهش داوطلبانه نبوده است. ناشی از محدودیت‏های فنی‏ای بوده که ایران با آن روبه‌رو است. در عمل در سیاست هسته‏ای ایران اثر نگذاشته است، ولی از توسعه‏ی بیشتر آن، تا حدودی، پیشگیری کرده است.

ایران در نتیجه‏ی اعمال تحریم‏ها و روبه‌رو بودن با مشکلات فنی‏ای که امروز با آنها دست به‏گریبان است، به هیچ‏وجه قادر نخواهد شد سوخت اتمی برای مصارف غیر نظامی تولید کند. مثلاً تأمین سوخت برای راکتور بوشهر و یا هرچیز دیگری.

در این صورت، این تغییری است که باید اسراییلی‏ها هم متوجه آن باشند و برای آنها هم از خطر برنامه‏ی هسته‏ای ایران کاسته بشود. چرا اینطور نیست؟

ادامه‏ی برنامه‏های اتمی ایران در حدود فعلی و ظرفیت‏های کنونی هم می‏تواند منجر به تبدیل شدن ایران به یک قدرت نظامی اتمی بشود و این آن چیزی است که دنیای خارج، کشورهای منطقه، از جمله اسراییل، به آن اعتراض می‏کنند.

با ادامه‏ی ظرفیت فعلی و به‏کار گرفتن سه‏، چهارهزار سانتریفوژی که حالا در نظنز مشغول کار هستند، ایران به‏راحتی می‏تواند دارای ظرفیت نظامی اتمی بشود.

بنابراین هدف تحریم‏ها که خنثی کردن آن‏ چیزی بود که از آن به عنوان خطر اتمی شدن ایران یاد می‏کنند، تا این لحظه موفق نبوده است. امریکا اما امیدوار است که در آینده این تأثیر بیشتر و منجر به تغییر نظر دولت ایران بشود.

این امیدواری چقدر زمینه‏ی واقعی دارد؟ شما در چه مدت زمانی‌ای در آینده، احتمال می‏دهید چنین تغییری حاصل شود؟ تغییری که موجب شود بحران هسته‏ای ایران پایان پیدا کند یا این پرونده به‏طور کلی کنار گذاشته شود؟

من انتظار ندارم در آینده‏ی نزدیک، تحول چشمگیری در مسیر خروج پرونده‏ی اتمی ایران از بن‏بست صورت بگیرد. دلیل آن این است که اختلاف نظر دو گروه مخالف برنامه‏های اتمی ایران و ایران، خیلی از هم فاصله دارند و آن‏چه حالا صورت می‏گیرد، در صورت حتی دست پیدا کردن به موفقیت نسبی، مذاکره پیرامون یک شاخه از برنامه‏های اتمی ایران است.

حال آنکه این بخش محدوده‏ای است در یک مجموعه‏ی بزرگ‏تر. مثلاً اگر شما راجع به ذخیره‏ی اورانیوم سه‏ونیم‏ درصد غنی‏سازی شده‏، با ایران به توافق برسید، معلوم نیست که مسئله‏ی ادامه‏ی غنی‏سازی اورانیوم، قانونی بودن و غیر قانونی بودن آن که در چهار قطعنامه‏ی شورای امنیت، مورد اشاره‏ی مستقیم قرار گرفته، چه خواهد شد.

اگر شما در این مورد به توافق رسیدید، معلوم نیست که تکلیف راکتور آب سنگین در دست ساختمان ایران در اراک که در هرحال، می‏تواند در صورت عملی شدن، به اندازه‏ی لازم برای تولید دو تا سه بمب مواد انفجاری تولید کند، چه خواهد شد.

چون این مذاکرات فقط در محدوده‏ی خاصی صورت می‏گیرد، نمی‏تواند به عنوان راه‏حل، پرونده‏ی اتمی ایران را به صورت کامل از مدار کنونی خارج کند.

پس چه توافقی راه‏حل نهایی است؟

توافق در مورد مثلاً قانونی کردن غنی‏سازی اورانیوم در ایران، به معنای خاتمه دادن به همه‏ی قطعنامه‏های تحریمی شورای امنیت علیه ایران است. این مسئله‏ای نیست که بشود در مذاکرات یک یا دو روزه با دبیر شورای امنیت ملی ایران و یا خانم اشتون در استانبول یا در ژنو و وین بر سر آن به‏نتیجه رسید. ضمن اینکه برنامه‏های اتمی ایران به‏تنهایی بخشی از مجموعه‏ی مشکلاتی است که دنیای خارج با نظام سیاسی ایران دارد.

بنابراین زمانی می‏توانیم به این موضوع امیدوار باشیم که ایران با جامعه‏ی جهانی به توافق نسبی برسد و برنامه‏ی اتمی ایران هم به عنوان بخشی از این مشکلات در محدوده‏ی این راه‏حل‏ها قرار خواهد گرفت که مذاکرات جامع‏تری بین ایران و جامعه‏ی اروپا صورت بگیرد. در شرایط فعلی، آن‏چه در افق دیده می‏شود، آمادگی لازم برای رسیدن به این توافق جامع را نشان نمی‏دهد.

به این ترتیب، به‏نظر می‏آید که تغییر کامل سیاست‏ خارجی ایران یا تغییر حکومت ایران است که می‏تواند نظر جامعه‏ی جهانی را تأمین کند. اینها هم که در چشم‏انداز دیده نمی‏شود. پس اصرار دو طرف به این مذاکرات یا قرارهای مجدد برای مذاکره چیست؟

در شرایط فعلی، البته ضمن اینکه هر دو طرف به عدم توفیق گفت‏وگوهای‏شان تا حدود زیادی اشراف و اعتقاد دارند، اما مایل به انجام گفت‏وگو هم هستند.

ایران مایل به انجام گفت‏وگو است، برای این‏که بگوید ما در مقابل جامعه‏ی جهانی نمی‏ایستیم. ایران آماده‏ی گفت‏وگو است، ولی آماده‏ی سازش و قبول خواسته‏های جامعه‏ی جهانی نیست.

جامعه‏ی جهانی هم می‏خواهد؛ یعنی حداقل گروه غربی این بخش می‏خواهد با ایران وارد گفت‏وگو بشود. حداقل این است که اتحاد کنونی در داخل گروه ۵+۱ را حفظ می‏کنند و به انتقادات روسیه و چین که هم‏چنان خواستار ادامه‏ی تلاش‏های سیاسی هستند، پاسخ مثبت می‏دهند. ضمن اینکه انتظار دارند در میان‏مدت، تحریم‏هایی که امریکا و جامعه‏ی اروپا علیه ایران اعمال می‏کند، به نتیجه‏ی بهتر برسد.

بنابراین در کوتاه‏مدت، مذاکره بدون انتظار رسیدن به نتیجه‏ی نهایی و نتیجه‏ی مؤثر، خواسته‏ی هردو گروه ایران و جامعه‏ی جهانی یا جامعه‏ی اروپا است. ضمن اینکه هردو انتظار ندارند به نتیجه‏ی مشخصی برسند و هردو به انتظار می‏مانند تا در میان‏مدت، یکی از آن دو طرف بتواند طرف مقابل‏ خود را حداقل از میدان به‏در کند و هردو هم به این کار امیدوار هستند.

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)