خانه > گزارش ويژه > تحولات ایران > «برنامه اتمی ایران، تنها بخشی از مشکل است» | |||
«برنامه اتمی ایران، تنها بخشی از مشکل است»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر هفتهی اخیر، علیرغم اینکه افکار عمومی چشم به مذاکرات آتی ایران و گروه ۵+۱ دارد، اظهارات پیاپی یک سناتور امریکایی و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل به این بحث سمت و سوی دیگری داده است.
سناتور جمهوریخواه، لیندسی گراهام، روز شنبه در جریان یک کنفرانس امنیتی در هالیفاکس کانادا، گفت: «ایران باید باور کند که امریکا توان و احتمال حملهی نظامی به آن کشور را دارد.» از سوی دیگر، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل، روز یکشنبه در ایالت نیواورلئان در ملاقات با جوبایدن، معاون رئیس جمهوری امریکا گفت: «تنها تهدید به یک اقدام نظامی جدی علیه ایران، میتواند برنامههای هستهای این کشور را متوقف کند.» او گفت تحریمهای اقتصادی بر ایران اثر نداشته است. این اظهارات روز گذشته توسط رابرت گیتس، وزیر دفاع امریکا که از استرالیا بازدید میکرد، رد شد. او با وجود آنکه ادعا کرد امریکا همهی گزینهها را همچنان در نظر دارد، گفت: «تحریمها بر ایران مؤثر بوده و گزینهی نظامی تنها راه حل مناقشهی هستهای نیست.» در گفتوگو با دکتر رضا تقیزاده، تحلیلگر سیاسی و کارشناس مسائل انرژی در انگلستان، نگاهی به بحثهای اخیر و جوانب گوناگون آن انداختهایم. واکنش تازهی اسراییل، بهویژه در روزهایی که مسئلهی مذاکرات مطرح است، چه معنایی دارد؟
ایران و اسراییل در یک مورد نقطهنظر مشترک دارند. این نقطهنظر مشترک آن است که تحریمها علیه ایران اثر نمیکند. دولت ایران مدعی این موضوع است، ولی در توضیح این قضیه، آنچه را باید به اطلاع مردم برساند، بهصورت روشن منعکس نمیکند. منظور ایران این است که تحریمها در شکل کنونی، سیاست اتمی دولت ایران را تغییر نمیدهد. دولت اسراییل هم همین استدلال را دارد و اعلام میکند تحریمهای جامعهی جهانی علیه ایران، تأثیر نمیکند. نظر آنها این است که دولت ایران در نتیجهی اعمال تحریمها، سیاست اتمی خود را تغییر نمیدهد. بنابراین برای متوقف کردن برنامهی اتمی ایران، اسراییل توصیه میکند که از تهدید نظامی، به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده شود. آیا مخالفت امریکا در این شرایط، مضمون تازهای دارد؟ امریکا معتقد به حل قضیه از راههای دیپلماتیک است؛ یعنی ضمن اینکه تحریمها را بههرحال مؤثر میداند، راهحل نظامی را در شرایط فعلی رد میکند. این نقطهی تلاقی سیاست خارجی امریکا با خواستههای اسراییل است. اسراییل، همانطور که گفتم، با دولت ایران در مورد بیاثر بودن تحریمها دارای نظر مشترک است. ولی گذشته از ادعاهایی که دو طرف یا سه طرف در مورد تحریم اقتصادی ایران میکنند، جامعهی سیاسی در داخل و خارج از کشور معتقد است که این تحریمها مؤثر بوده است. این حرف شما درست است، ولی در نهایت، دولت ایران کمترین تغییری در ادامهی روند توسعهی برنامههای اتمی خود نداده است. این تأثیر را زندگی مردم از اعمال تحریمها گرفته است، ولی منجر به تغییر سیاست اتمی دولت ایران و تغییر برنامههای آن نشده است. هدف اعمال تحریمها از روز اول این بود که به تغییر روش دولت ایران بیانجامد و نه محروم کردن مردم از زندگی عادی و نه اعمال فشار بیشتر به آنها. آنچه مخالفان تحریم میتوانند استدلال و به بینتیجه بودن آن اشاره کنند، این است که تحریمها اثر کرده، ولی اثر آن را مردم گرفتهاند؛ مردم مصرفکننده در داخل ایران و نه دولت ایران. پس وقتی رابرت گیتس، وزیر دفاع امریکا، دیروز با نظر نتانیاهو مخالفت کرد و گفت که تحریمها بر دولت ایران مؤثر بوده، منظور ایشان چه نوع تأثیری بوده است؟ آیا تأثیر بر سیاست هستهای ایران بود؟ از نظر امریکاییها چه نوع تغییری در رفتار ایران در مسئلهی هستهای پیدا شده است؟ چنین تغییری حاصل نشده است و امریکاییها این را اگر اعلام هم نکنند، میدانند. اگرچه ظرفیت غنیسازی اورانیوم ایران تا حدی کاهش پیدا کرده، ولی این کاهش، کاهش داوطلبانه نبوده است. ناشی از محدودیتهای فنیای بوده که ایران با آن روبهرو است. در عمل در سیاست هستهای ایران اثر نگذاشته است، ولی از توسعهی بیشتر آن، تا حدودی، پیشگیری کرده است. ایران در نتیجهی اعمال تحریمها و روبهرو بودن با مشکلات فنیای که امروز با آنها دست بهگریبان است، به هیچوجه قادر نخواهد شد سوخت اتمی برای مصارف غیر نظامی تولید کند. مثلاً تأمین سوخت برای راکتور بوشهر و یا هرچیز دیگری. در این صورت، این تغییری است که باید اسراییلیها هم متوجه آن باشند و برای آنها هم از خطر برنامهی هستهای ایران کاسته بشود. چرا اینطور نیست؟ ادامهی برنامههای اتمی ایران در حدود فعلی و ظرفیتهای کنونی هم میتواند منجر به تبدیل شدن ایران به یک قدرت نظامی اتمی بشود و این آن چیزی است که دنیای خارج، کشورهای منطقه، از جمله اسراییل، به آن اعتراض میکنند. با ادامهی ظرفیت فعلی و بهکار گرفتن سه، چهارهزار سانتریفوژی که حالا در نظنز مشغول کار هستند، ایران بهراحتی میتواند دارای ظرفیت نظامی اتمی بشود. بنابراین هدف تحریمها که خنثی کردن آن چیزی بود که از آن به عنوان خطر اتمی شدن ایران یاد میکنند، تا این لحظه موفق نبوده است. امریکا اما امیدوار است که در آینده این تأثیر بیشتر و منجر به تغییر نظر دولت ایران بشود. این امیدواری چقدر زمینهی واقعی دارد؟ شما در چه مدت زمانیای در آینده، احتمال میدهید چنین تغییری حاصل شود؟ تغییری که موجب شود بحران هستهای ایران پایان پیدا کند یا این پرونده بهطور کلی کنار گذاشته شود؟ من انتظار ندارم در آیندهی نزدیک، تحول چشمگیری در مسیر خروج پروندهی اتمی ایران از بنبست صورت بگیرد. دلیل آن این است که اختلاف نظر دو گروه مخالف برنامههای اتمی ایران و ایران، خیلی از هم فاصله دارند و آنچه حالا صورت میگیرد، در صورت حتی دست پیدا کردن به موفقیت نسبی، مذاکره پیرامون یک شاخه از برنامههای اتمی ایران است. حال آنکه این بخش محدودهای است در یک مجموعهی بزرگتر. مثلاً اگر شما راجع به ذخیرهی اورانیوم سهونیم درصد غنیسازی شده، با ایران به توافق برسید، معلوم نیست که مسئلهی ادامهی غنیسازی اورانیوم، قانونی بودن و غیر قانونی بودن آن که در چهار قطعنامهی شورای امنیت، مورد اشارهی مستقیم قرار گرفته، چه خواهد شد. اگر شما در این مورد به توافق رسیدید، معلوم نیست که تکلیف راکتور آب سنگین در دست ساختمان ایران در اراک که در هرحال، میتواند در صورت عملی شدن، به اندازهی لازم برای تولید دو تا سه بمب مواد انفجاری تولید کند، چه خواهد شد. چون این مذاکرات فقط در محدودهی خاصی صورت میگیرد، نمیتواند به عنوان راهحل، پروندهی اتمی ایران را به صورت کامل از مدار کنونی خارج کند. پس چه توافقی راهحل نهایی است؟ توافق در مورد مثلاً قانونی کردن غنیسازی اورانیوم در ایران، به معنای خاتمه دادن به همهی قطعنامههای تحریمی شورای امنیت علیه ایران است. این مسئلهای نیست که بشود در مذاکرات یک یا دو روزه با دبیر شورای امنیت ملی ایران و یا خانم اشتون در استانبول یا در ژنو و وین بر سر آن بهنتیجه رسید. ضمن اینکه برنامههای اتمی ایران بهتنهایی بخشی از مجموعهی مشکلاتی است که دنیای خارج با نظام سیاسی ایران دارد. بنابراین زمانی میتوانیم به این موضوع امیدوار باشیم که ایران با جامعهی جهانی به توافق نسبی برسد و برنامهی اتمی ایران هم به عنوان بخشی از این مشکلات در محدودهی این راهحلها قرار خواهد گرفت که مذاکرات جامعتری بین ایران و جامعهی اروپا صورت بگیرد. در شرایط فعلی، آنچه در افق دیده میشود، آمادگی لازم برای رسیدن به این توافق جامع را نشان نمیدهد. به این ترتیب، بهنظر میآید که تغییر کامل سیاست خارجی ایران یا تغییر حکومت ایران است که میتواند نظر جامعهی جهانی را تأمین کند. اینها هم که در چشمانداز دیده نمیشود. پس اصرار دو طرف به این مذاکرات یا قرارهای مجدد برای مذاکره چیست؟ در شرایط فعلی، البته ضمن اینکه هر دو طرف به عدم توفیق گفتوگوهایشان تا حدود زیادی اشراف و اعتقاد دارند، اما مایل به انجام گفتوگو هم هستند. ایران مایل به انجام گفتوگو است، برای اینکه بگوید ما در مقابل جامعهی جهانی نمیایستیم. ایران آمادهی گفتوگو است، ولی آمادهی سازش و قبول خواستههای جامعهی جهانی نیست. جامعهی جهانی هم میخواهد؛ یعنی حداقل گروه غربی این بخش میخواهد با ایران وارد گفتوگو بشود. حداقل این است که اتحاد کنونی در داخل گروه ۵+۱ را حفظ میکنند و به انتقادات روسیه و چین که همچنان خواستار ادامهی تلاشهای سیاسی هستند، پاسخ مثبت میدهند. ضمن اینکه انتظار دارند در میانمدت، تحریمهایی که امریکا و جامعهی اروپا علیه ایران اعمال میکند، به نتیجهی بهتر برسد. بنابراین در کوتاهمدت، مذاکره بدون انتظار رسیدن به نتیجهی نهایی و نتیجهی مؤثر، خواستهی هردو گروه ایران و جامعهی جهانی یا جامعهی اروپا است. ضمن اینکه هردو انتظار ندارند به نتیجهی مشخصی برسند و هردو به انتظار میمانند تا در میانمدت، یکی از آن دو طرف بتواند طرف مقابل خود را حداقل از میدان بهدر کند و هردو هم به این کار امیدوار هستند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|