خانه > گزارش ويژه > تحولات ایران > اعتراض به انحلال دانشگاه علوم پزشکی | |||
اعتراض به انحلال دانشگاه علوم پزشکیپانتهآ بهرامیpantea.bahrami@yahoo.comتصور کنید که شما دانشجو و یا جزو کارکنان یک مجموعهی آموزشی هستید. یک روز صبح، وقتی به محل کار و یا تحصیل خود میروید، به شما بدون مقدمه اطلاع میدهند که دانشگاه شما منحل و یا در موسسهی دیگری ادغام شده است. چه حسی به شما دست میدهد؟ این اتفاقی است که از سوی وزیر بهداشت جمهوری اسلامی، روز هشتم آبانماه در مورد دانشگاه علوم پزشکی افتادهاست. برخی نام آن را مصالح ملی، عدهای ایجاد بحران و گروهی آشفتگی در مدیریت و بعضی تمرکززدایی نهادهاند. نام آن هرچه باشد، برای دکتر آرش کیا دانشجوی سابق دانشگاه علوم پزشکی ایران اینگونه قابل توصیف است.
دکتر آرش کیا: حس بدی در انسان ایجاد میکند. شما از جایی فارغالتحصیل شدهاید که دیگر وجود ندارد. در واقع آدم احساس میکند که یک تاریخچهی شخصی دارد که دیگر مستند نیست. حس نامطلوبی را در آدم بهوجود میآورد. اینکه آدم هویت تحصیلی خودش را از دست میدهد فقط حس من نیست. اگر به واکنش فارغالتحصیلان این دانشگا ه در وبلاگها نگاهی بیاندازید، متوجه میشوید، آنها روی این قضیه که ما بدون هویت تحصیلی شدهایم انگشت میگذارند. آن چیزی که برای من خیلی ناراحتکننده بود، این واقعیت است که این مجموعه هم واحد درمانی، آموزشی و پژوهشی است و نزدیک به چهار دهه سابقهی کار دارد، حدود ۱۶ بیمارستان بزرگ و ۱۳ هزار نیروی انسانی درگیر دارد. از بعد سلامت شش میلیون نفر ساکنان تهران بزرگ را تحت پوشش پزشکی درمانی قرار میدهد. خب حالا شما یک بار این را وارد بحران میکنید. این برای من به عنوان پزشک که در درجهی اول برایش وضعیت سلامت جامعه اهمیت دارد و پایینتر آمدن وضعیت سلامت برایش یک زنگ خطر است، بسیار دردناک و ناراحتکننده بود.» دانشگاه علوم پزشکى ایران در سال ۱۳۵۲ با نام «مرکز پزشکى شاهنشاهى» بنیانگذارى شد. در زمان انحلال داراى بیش از شش هزار دانشجو و ۷۳۱ عضو هیئت علمى بود و بر اساس آخرین رتبهبندى وزارت بهداشت، چهارمین دانشگاه برتر علوم پزشکى کشور به شمار مىرفت.
با گذشت بیش از دو هفته از اعلام انحلال دانشگاه علوم پزشکی ایران از سوی مرضیه وحید دستجردی، اعتراضها به این تصمیم همچنان ادامه دارد و نیز شماری از دانشجویان و پرسنل این دانشگاه روبهروی ساختمان مرکزی دانشگاه علوم پزشکی ایران پس از اعلام انحلال هر روز تجمع کرده و خواستار حضور محمدباقر لاریجانی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران و توضیحات وی شدند. دانشجویان و استادان دانشگاه علوم پزشکی ایران درتازهترین اقدام خود در راستای اعتراض به انحلال این دانشگاه ازسوی دولت جمهوری اسلامی با ارسال نامهاى به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس علیه وزارت بهداشت شکایت کرده اند. دانشگاه علوم پزشکی تهران دارای هفت دانشکدهی علوم پایه، توانبخشی، پرستاری، مامایی، بهداشت و مدیریت، اطلاعرسانی پزشکی و پیراپزشکی است. همچنین ۱۰ بیمارستان آموزشی و ۱۶ مجموعه درمانی زیر مجموعهی این دانشگاه محسوب میشدند. دکتر آرش کیا که تخصص خود را از کانادا گرفته است در مورد اعتراضهای دانشجویی در این زمینه میگوید: «عمدتاً دانشجویان جدیدالورود هستند که دور هم جمع شدهاند که ساختار مشخص صنفی نیز ندارند. این موضوع باعث شده که به صورت منسجم نتوانند اعتراض کنند. دانشجویان بیانیهای نیز دادهاند و اعلام کردهاند که حرکت صنفی است. توی فیلمها اگر نگاه کنید میگویند، ما شعار سیاسی نمیدهیم، خواستهی سیاسی نداریم. خواستههای صنفی داریم. دانشجویان اعضای هیئت علمی خواستهاند که به آنها بپیوندند. دانشآموختگان سالهای قبل بهخاطر این حرکت جمع شدند. این تاثیر "خوب" خانم دستجردی هست. معترضین نامهی اعتراضی را آماده کردهاند و در حال امضاست. امیدواریم روزنامههای داخل ایران بتوانند بیانیهی دانشجویان را چاپ کنند و حمایتی از حرکت دانشجویان بکنیم.» نکات برجستهی بیانیه چیست؟ بیانیه روی این نکات تاکید میکند که چرا این تصمیم ناگهانی، بدون مشورت و بدون اینکه کسی پاسخگو باشد، صورت گرفته است و چرا پاسخگویی وجود ندارد. به علاوه به این موضوع اشاره کردهاند که این انحلال روی روند خدمات آموزشی، درمانی و پژوهشی تاثیر میگذارد. روی وضعیت معیشتی ۱۳ هزار نفر درگیر نیروی انسانی نیز تاثیر میگذارد. آنها نشان دادهاند که ما نهاد مستقل آموزشی نداریم و اعتراض به اینکه چرا باید عدم استقلال در مورد نهادهای آموزشی وجود داشته باشد و یک قدرت اجرایی بزرگتر بتواند یک واحد آموزشی دیرپا را منحل کند، مورد دیگر بیانیه است. در ادامهی اعتراضها به انحلال دانشگاه علوم پزشکی ایران از سوی دولت محمود احمدینژاد، شماری از کارکنان و اعضای هیئت علمی این دانشگاه با ارسال نامهای به دفتر رئیس جمهور، از وی دربارهی انحلال این دانشگاه توضیح خواستهاند و کمیسیون آموزش مجلس نیز به وزارت بهداشت برای لغو دستور انحلال این دانشگاه یک هفته مهلت داده است. وزیر بهداشت، مرضیه وحید دستجردی، درمان و آموزش پزشکی، این ابلاغ را در راستای اجرای تصمیم دولت برای خروج دستگاههای اجرایی از استان تهران و در چهارچوب تامین یکپارچگی و کاهش امور موازی در ارائه خدمات آموزشی، بهداشتی و درمانی استان تهران عنوان کرده است. قراراست فعالیتهای بهداشتی- درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران به دانشکدهی علوم پزشکی کرج منتقل شوند. مرضیه وحید دستجردی تاکید کرده که این انتقال، موجب ارتقای دانشگاه کرج و ساماندهی ۱۷۰۰ پرسنل ساکن استان البرز میشود که بخشی از آنها مجبور به رفت و آمد روزانه به تهران و کرج بودند. علل انحلال: بلندپروازی یا عدم تمرکز قائم مقام وزیر بهداشت همچنین اضافه کرد اگر قرار است ایران از نظر رتبهی علمی به رتبهی اول منطقه بدل شود، باید تحولات اساسی در سیستم آموزشی کشور ایجاد شود.لازم به تذکر است تنها ارگانی که حق انحلال دانشگاهی در کشور را دارد، شورای انقلاب فرهنگی است که از تصمیم اخیر بیخبر بوده است. دکتر آرش کیا علت این انحلال غیر کارشناسی رادر دو بعد بررسی میکند: «دوتا قدرت در حال برخورد به هم هستند. یک قدرت، قدرت اصولگراهاست در بحث آموزش پزشکی و سلامت. گروه دستجردی ـ لاریجانی است. در سابقهی آن طرح انطباق و جداسازی جنسیتی وجود داشت. اعتقاد شدید دارم که یک دانشگاه اسلامی رتبهی خوبی در میان دانشگاه های معتبر دنیا بیاورد و میخواهند هرطورشده به آن دست یابند و آن را در کارنامهی خودشان اضافه کنند. برای لایههای فوقانی قدرت این انحلال را با «دانشجوی کمتر گرفتاری کمتر» توجیه میکنند. دانشجوی علوم پزشکی ایران در هر دوره ۲۳۰،۲۵۰ دانشجو میگیرد. دانشگاه تهران هم بین ۳۰۰ ،۳۵۰ دانشجو میگیرد. آیا سال آینده دانشگاه علوم پزشکی تهران حدود ۶۰۰ دانشجوی را میتواند پذیرش دهد. از سوی دیگر گروهی که اینان به آن میتوپند و در مقابلش قرار میگیرند، در گذشته به مثلث ابطحی، بدخش و تهرانی معروف بود. اینها سه پزشکی هستند که سالیان سال در دوران موسوی و بعد هاشمی، بیمهی خدمات درمانی و تامین اجتماعی را در دست داشتند. در دوران خاتمی از تصدیگریشان پایین آمدند و باهمدیگر به صورت اتوبوسی و با تمام حواشی بنیاد امور بیماریهای خاص را با خانم فاطمه هاشمی تاسیس کردند. اتفاقاً آقای لاریجانی کسی بود که در آن زمان در آن حلقه بود. ضمن اینکه سرپرست مرکز تحقیقات غدد دانشگاه تهران بود. در بنیاد بیماریهای خاص هم یک پست پژوهشی داشت. الان دکتر ابطحی را به عنوان رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران میبینیم که برای من هم خیلی عجیب بود که این پست را قبول کرد. فکر میکنم در این میان تضاد بین هاشمی و احمدینژاد هم هست که خودش را در این قضیه نشان میدهد. این در بعد سیاسی در بعد کلانتر، یک نهاد آموزشی که دیرپا بود به طور عجیبی از بین رفته است. اولاً خیلی ناگهانی یک دستور از بالا به پایین صادر میشود. این دستور از طرف شورای گسترش آموزش عالی صورت پذیرفته که این نهاد باید منحل شود. زبان اطلاعرسانی آن پر از خشونت است. روز جمعه بدون هرگونه توضیح با پیامک به اعضای هیئت علمی خبر انحلال را دادند و روز شنبه انحلال دانشگاه به مطبوعات اعلام میشود. پس از یک روز هم یکسری آدم میفرستند و تابلوی دانشگاه را به پایین میکشند. خب اینها همه زبان خشونتگرای لمپنی است.» نیاز به توانمندی ساختارهای صنفی «همهی اینها میگویند، استقلال نهاد آموزشی نداریم. این نهادهای آموزشی وظیفهی مهمی مثل کسب هویت اجتماعی و روند اجتماعی شدن را برعهده دارند. به این دلیل این بحث هویت مطرح میشود که وبلاگها نیز مطرح میکنند که دانشآموختگان علوم پزشکی ایران مینویسند، ما که در کشورخودمان نیستیم. بحران هویتی داریم. رشتههای خودمان را عوض کردیم، حالا به جبر یا به اختیار به یک جای دیگر دنیا کار دیگری میکنیم. به خاطر وضعیت اقتصادی بهترمهاجرت کردهایم. از سوی دیگر مدرکی را از دانشگاهی گرفتهایم که دیگر وجود ندارد، این بحران بسیار عمیقی است و جالبتر این واقعیت است که این بحران هویتی، محافظهکارترین قشرهای جامعه، یعنی پزشکان و استادان دانشگاه را در برمیگیرد. این بحران با چنین عمقی نیازی را تقویت میکند که باید زودتر از این به آن میپرداختیم. نیاز به ساختارهای توانمند صنفی که شما در بیانیهی دانشجوها هم آن را مشاهده میکنید. حالا طبقات فرادست جامعهی ایران نیز نیاز به این ساختارهای توانمند را حس می کنند.» |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|