خانه > گزارش ويژه > تحولات ایران > «هنوز پشت پرده این کار مشخص نیست» | |||
«هنوز پشت پرده این کار مشخص نیست»مریم محمدیتصمیمها و اقدامهای ناگهانی، شائبهی عبور از قوانین جاری کشور و مقاومت در برابر آنها، تعابیری هستند که با شکلگیری دولت محمود احمدینژاد، وارد چالشهای روزمره در میان فعالان سیاسی در درون و بیرون از حکومت و بهویژه میان مجلسیان و دولت شده است.
دولت احمدینژاد هنوز در مورد انحلال سازمان برنامه و بودجهی کشور مورد پرسش و انتقاد است و هفتهای نیست که مجلس اعتراضی را نسبت به یکی از تصمیمهای غیر قانونی دولت، در صحن علنی خود نداشته باشد. با این همه، خبر انحلال دانشکده علوم پزشکی ایران و ادغام آن در دانشگاه علوم پزشکی تهران، چند روزی است که سایر اخبار داخلی را تحتالشعاع قرار داده است. مضاف بر اینکه احتمال انحلال دانشکده علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی نیز در همهی رسانههای داخل و از قول یکی از مقامات هیئت علمی دانشگاه پزشکی ایران، طرح شده است. جوانب گوناگون این مسئله به لحاظ سیاسی و در وجه علمی و فنی یا اداری آن، هنوز مشخص نشده است. احتمالاتی را که در این زمینه مطرح است، با دکتر علیرضا حقیقی، تحلیلگر سیاسی و استاد دانشگاه در کانادا طرح کردهام.
دکتر علیرضا حقیقی: معمولاً این نوع اقدامات، یکی از ویژگیهای دولت آقای احمدینژاد است. اقدامات شتابزده و بدون بررسی همهجانبه، یکی از ویژگیهای این دولت به حساب میآید و از این بابت شهره است. مانند انحلال سازمان برنامه و بودجه که در دولت قبلی انجام داد. تبعات بسیاری از این انحلالها، حتی امتیازاتی که داده میشود یا تقسیمات حوزویای که انجام میگیرد، بهدرستی سنجیده نمیشود و دولت با مشکلاتی مواجه میشود. در ارتباط با انحلال دانشگاه علوم پزشکی ایران، با توجه به اینکه خانم دکتر دستجردی از لحاظ طی مراحل سیستماتیک هم در مجلس بوده، هم رئیس بیمارستان بوده، هم در دانشگاه درس داده و بههرحال تمام زوایای وزارت بهداشت را میشناسد و میشود گفت قویترین وزیر کابینهی آقای احمدینژاد است، بهنظر میرسد، این اقدام تحت فشار ریاست جمهوری بوده است. آنهم از دو جنبه؛ یکی اینکه وزارت بهداشت را وادار کنند که بخشی از نیروی انسانی خود را طبق قانونی که هست، به خارج از مرکز منتقل کند و دوم اینکه بعد از انتقال بخشی از بیمارستانهای علوم پزشکی ایران به حوزهی استان البرز، در عمل دانشکدهی علوم پزشکی ایران را منحل کنند. پس به این ترتیب، بازهم شکی باقی نمیماند که ارادهی دولت محمود احمدینژاد یکبار دیگر ورای قانون عمل کرده است؟ یا اینکه احتمالات دیگری ممکن است وجود داشته باشد؟ قطعاً زوایایی پشت این قضیه هست که برمیگردد به مناسبات دفتر ریاست جمهوری، نیروهایی که در ریاست جمهوری هستند و طرح و برنامهای که برای این مسئله دارند. ابعاد این قضیه هنوز روشن نیست و نمیشود بهروشنی در مورد آن صحبت کرد. لحن ناراحت و عصبانی آقای دکتر مرندی (که هنگام گرفتن رأی اعتماد برای کابینه، یکی از پشتیبانان جدی خانم دستجردی بود و الان هم یکی از مشاوران ایشان است) با وزیر جلسه کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی، نشاندهندهی آن است که خود خانم دکتر دستجردی هم تحت فشار نیروهای دیگری این اقدام را انجام داده است. با توجه به اعتراضاتی که شده، اظهارنظرهایی که حتی از جانب وزرای سابق در این زمینه صورت گرفته و مجلس هم وارد این قضیه شده است، آیا این احتمال وجود دارد که این تصمیم لغو شود؟ مجلس روز ۱۱ آبان به این نتیجه رسیده که این اقدام برخلاف قانون است و دولت حق ندارد یکجانبه و بدون اقدامات لازم، دانشکدهی علوم پزشکی را منحل کند و الان این دعوای حقوقی وجود دارد. دعوای اجتماعی هم پایهی این قضیه است. برای اینکه در دانشگاه تحصن شده و مجموعهی کارکنان و حتی نیروهای حزبالهی دانشکدهی علوم پزشکی ایران در مقابل این اقدام مخالفت ورزیدهاند و مجلس هم دارد با آن برخورد میکند. بنابراین، بهنظر میرسد دولت با مشکل جدیدی در این حوزه روبهرو خواهد شد و با توجه به فضایی که الان دیده میشود، اگر دلیل قانعکنندهای ارائه نشود، هم امکان استیضاح وزیر وجود دارد، هم امکان استعفای وزیر وجود دارد و هم اینکه ممکن است فشار اجتماعی دانشجویان و حتی نیروهای بسیجی دانشگاه علوم پزشکی ایران و حتی استعفای کادر هیئت علمی، منجر به آن شود که دولت در این قضیه تجدیدنظر کند. مضاف بر اینکه آقای دکتر باقر لاریجانی که الان مسئولیت این بخش را بر عهده گرفته است، ممکن است با مشکلاتی مواجه شود. برای اینکه این ادغام به این راحتی نیست. دانشگاه علوم پزشکی ایران تعداد زیادی دانشجو، استاد و کارمند دارد و ادغام آن به این راحتی نیست. چون الان در دو جا ادغام شده: دانشکدهی علوم پزشکی تهران و دانشکدهی علوم پزشکی شهید بهشتی. این ادغام قطعاً به راحتیای که روی کاغذ مطرح میشود، نیست و بهنظر من، دولت با معضل جدیدی روبهرو خواهد شد.ولی بههرحال باید دید که ابعاد پشت قضیه چه بوده که چنین اقدامی را انجام دادهاند. علیرغم شهرتی که محمود احمدینژاد دارد و سابقهی ذهنیای که نسبت به اعمال ناگهانی و بهنوعی ماجراجویانهی او وجود دارد، آیا امکان دارد به دلایلی این تصمیم درست بوده باشد؟ مثلاً همان اشارهای که شما کردید، انتقال بعضی نیروهای پزشکی و پیراپزشکی به خارج از مرکز و تقسیم امکانات؟ در کل نظر دولت آقای احمدینژاد در رابطه با بوروکراسی آن است که این بوروکراسی مانع حرکت است و چندان اعتقادی به رعایت قانون برای تغییرات ندارد. آقای احمدینژاد معتقد است دولت باید ید واسعه داشته باشد، چون دولت امام زمان است و دولتی است که بیش از هرکس دیگری رأی آورده و همه باید گوش بهفرمان دولت باشند. تصمیمات دولت هم از لحاظ خودشان، تصمیمهای درستی است. تجربه نشان داده است که روی اکثر این تصمیمها کار کارشناسی مناسبی صورت نگرفته و با وجود اینکه روی کاغذ خیلی خوشنما است، در عمل با مشکلات عدیدهای روبهرو میشود. چرا که کسانی که این طرحها، انحلالها یا پیشنهادها را مطرح میکنند، از نظر اجتماعی در حوزهی برنامهریزی کار نکردهاند و در عین حال به تبعات آن توجه نکردهاند. بهخاطر اینکه تجربهی مدیریتی چندانی ندارند. این کار هم در همان حوزه است. البته همانطور که گفتم، ما به طور مشخص نمیدانیم پشت این قضیه چه بوده و چرا یکباره وزارت بهداشت و درمان، برای انتقال کارمندانش به خارج از تهران، دانشکدهی علوم پزشکی ایران را انتخاب کرده است. چون دلایل آن را نمیدانیم، نمیشود در مورد آن صحبت کرد. ارزیابی شما از تحلیلی که ممکن است محمود احمدینژاد داشته باشند، چیست؟ این سئوال را بر این اساس میپرسم که بههرحال، پیشبینی این مسئله زیاد سخت نبوده که درگیر شدن با همچون نهاد بزرگی، با اینهمه مؤسسات و افرادی که تابع آن هستند، جنجالآفرین خواهد بود. به نظرتان، محمود احمدینژاد در چنین شرایطی چرا دست به این کار زد؟ آقای احمدینژاد معتقد به اقدامات انفجاری است؛ به این مفهوم که شما اقدام میکنید، مدتی جنجال میشود، بعد شما کارتان را پیش میبرید. مانند انحلال سازمان برنامه و بودجه. ولی آن زمان شرایط با حال حاضر فرق میکرد. امروز شرایط حول و حوش آقای احمدینژاد مقداری لغزنده است. در کل آقای احمدینژاد معتقد است که مستحضر به رأی ملت است و مقاومتهایی هم که طبقهی متوسط نشان میدهند، مال نیروهایی است که از دولت ناراضیاند و دولت هرکاری بکند، راضی نمیشوند. اصولاً پروژهی مرکززدایی تهران، جنبههای سیاسی دارد. وگرنه شما میتوانید نوع ثروت و توزیع درآمد را در استانها تغییر بدهید. طبیعی است در این صورت مردم به آنجا میروند، ولی دولت این کار را انجام نمیدهد. دولت میخواهد فقط گروههای اجتماعی، گروههای کارمندی و طبقهی متوسط را از تهران بیرون کند. چون بههرحال تهران همواره نشان داده که یکی از مراکز نارضایتی و مخالفت با دولت احمدینژاد است. در انتخابات هم بیشترین رأی مخالف با آقای احمدینژاد از تهران بوده است. طبیعی است دولت سعی میکند محدودیتهای بیشتری در این حوزه ایجاد کند. این همواره در ذهنیت آقای احمدینژاد هست. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
کسانی که دکتر لاریجانی رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران را می شناسند می گویند ادغام این دو دانشگاه برای ایجاد یک دانشگاه بزرگ زیر نظر ایشان است که می تواند در رده بندی های جهانی جایی برای خودش دست و پا کند.
-- ف ، Nov 5, 2010دقت کنید که به محض اعلام این ادغام نیروهای دانشگاه تهران که گویا آماده بودند برای تسخیر سمت ها در دانشگاه ایران هجوم بردند.
به نظر احمقانه می رسد اما پشت پرده ی این ماجرا تنها عقده های شخصی افراد است. و این روزها برای ما جای تعجبی نیست که در مدیریت کلان کشور این جور انگیزه ها پشت تصمیم گیری ها باشد.
دکتر لاریجانی عملا گرداننده ی وزرات بهداشت است.