خانه > انديشه زمانه > May 2010 | |
May 2010بازگشت به روشنگری؟بابک مینا: چپ مدتهاست که فقط «غرب» را سرزنش میکند و در مقابل هیچ ابتکار عملی از خود نشان نمیدهد. و در این سرزنش گاه ممکن است تا جایی پیش برود که از برقع هم دفاع کند. برای همزباننشدن با راستگرایان که نوعی نژادپرستی را پشت انتقاد از برقع پنهان کردهاند نباید به زبانی واکنشی پناه برود. چپ باید استفاده پنجاه سالهاش را از گفتمانهای ضد روشنگری وارسی کند. زبان روشنفکری معاصر، بخش پنجم انقلاب فرهنگی (۱) طراح و عامل انقلاب فرهنگیاکبر گنجی: عبدالکریم سروش بر این باور است که مخالفانش از طریق تکرار این اتهام دروغ میخواهند آن را تثبیت کنند. واکنشهای سروش به این اتهام بسیار تند بوده و در زبانی نامقبول عرضه شده است. پیش از شروع بحث «زبان سروش» بهتر است نگاهی گذرا به «تراژدی انقلاب فرهنگی» داشته باشیم تا نقش سروش در آن، و زبان او در واکنش به آن بهتر قابل فهم و داوری شود. انقلاب فرهنگی را میتوان فاجعه به شمار آورد. اما دربارهی این فاجعه باید سخن گفت. سه اسلاممحسن حبیبیخو: این روزها در فضای اندیشه باب بحثی درباره سکولاریزم باز شده است. آخرین اظهارنظر در این خصوص از آن آقای کدیور است. ایشان سکولاریزم را به دو دسته سکولاریزم ذهنی و عینی تقسیم کرده و سکولاریزم ذهنی را نقد و رد کرده است. صرف نظر از اینکه امر عینی چیزی جز امر بینالاذهانی نیست مایلم من هم بر اساس دیدگاه خودم مبنی بر تقدم لائیسیته بر سکولاریزم، تقسیم خودم را پیش بکشم و تقسیم کدیور را بازتقسیم کنم. زبان روشنفکری معاصر، بخش چهارم زبان اسماعیل خویی، دولت آبادیاکبر گنجی: اسماعیل خویی مینویسد: «آقای دکتر سروش! تبهکاریتان در «انقلاب فرهنگی» - آن جنایت ترسناک تاریخی، یعنی ضّد تاریخی، که ایران را دست کم سدهای به وا پس کشاند - بس نبود؟ که هنوز نیز میخواهید در فرمانفرماییی آخوندی، نه تنها «قدر» ببینید، که «بر صدر» هم بنشینید ... «روشنفکریی دینی» نیز، من میگویم، از مفهومهایی «مندرآوردی»ست که به همین شیوهی «ازآن خود کردنِ» اسلامی ساخته و پرداخته شده است» فرهنگ واژگان ژیل دلوز - شدن «مفاهیم» از دید دلوزترجمهی حمید پرنیان: دلوز، فلسفه را هنر ابداع مفاهیم یا هنر بهکارگیری نوین مفاهیم میداند. البته دلوز نمیگوید که این ابداع و خلق مفاهیم جدید باید در بستر کنونی اندیشهی فلسفهی غرب صورت گیرد، بل مفهومآفرینی در بستر فلسفهی غرب مفید و مولد نیست. چرا که فلسفه از دید دلوز تجربهی واقعی را بهمنزلهی منبعی برای استخراج یا استنباط مفاهیم به کار میگیرد تا پدیدهها را مقولهبندی کند. زبان روشنفکری معاصر، بخش سوم زبان مراد فرهادپوراکبر گنجی: فرهادپور یکی از روشنفکرانی است که از طریق ترجمه و تألیف به رشد فکری جامعهی ما کمک کرده است. در عین حال او هم از همین زبان علیه دیگران استفاده کرده است. به یاد دارم که نقد او بر بابک احمدی، پس از حذف بسیار از سوی سردبیر ماهنامهی کیان، انتشار یافت. آن نقد چنان بود که بابک احمدی هیچگاه حاضر نشد در کیان مقالهای منتشر سازد یا گفتوگویی دراندازد. فلسفهی بدیو از زبان بدیو - بخش سه (پایانی) فلسفه، پارهکردن چُرت اندیشه استترجمهی حمید پرنیان: در دو بخش پیش بدیو از موقعیت فلسفی گفت و آن را اینگونه تعریف کرد: یک) روشنسازی انتخاب بنیادین اندیشه. دو) روشنسازی فاصلهی بین اندیشیدن و قدرت، بین حقیقت و حکومت. سوم) روشنساختن ارزش استثناست. ارزشِ رخداد. ارزش گسست. گسست برخلاف استمرار زندگی است، برخلاف محافظهکاری اجتماعی است. اینک بخش سوم و پایانی این سخنرانی را میشنوید. زبان روشنفکری معاصر، بخش دوم زبان سید جواد طباطباییاکبر گنجی: متفکران گذشته فهم و تفسیر خود را ارائه کردهاند. اگر دروغ نگفته باشند، اخلاقاً نمیتوان آنان را محکوم کرد. آنان هم انسان بودند. یعنی مانند ما انسانهای خطا کاری بودند که در مواقعی دروغ گفته اند، فریب دادهاند. اما مگر کسی میتواند مدعی شود که اصلاً دروغ نگفته و کسی را فریب نداده است؟ همهی آدمیان خرقه تردامن و سجاده شراب آلودهاند. زبان روشنفکری معاصر، بخش اول زبان آرامش دوستداراکبر گنجی: آرامش دوستدار در زمستان سال ۱۳۷۵ نقدی بر قبض و بسط تئوریک عبدالکریم سروش در چشم انداز شمارهی ۱۷ انتشار داد. در آن مقاله نوشتهست: «اگر سخنان وی [عبدالکریم سروش] را از عناصر مخدوششدهی غربی بزداییم، چیزی جز جنازهی چند فقیه، مفسر و متکلم باقی نمیماند... روال و بیان عبدالکریم سروش «موعظهی علمی» است. با اندکی سختگیری به جا میتوان آن را «روضهخوانی علمی» نامید . بازاندیشی اجمالی در سیره نواندیشان دینیعلی رها: تاریخ اندیشهی اصلاحگری با تاریخ تعبیر آن شناسایی میشود و مشروط به تداوم و گسست است. حتی بهفرض اینکه قبل از انقلاب ۵۷ هم وجود میداشتند، شکل بروز و تعینیابی آنها منوط به تحولات مابعد انقلاب است. لذا حتی اگر خود را «انقلابی» هم ارزیابی نکنند، از درون انقلاب سر برون آوردهاند و حیاتشان درگرو روند قرارنایافته و پایاننگرفتهی آن انقلاب است. در واقع انقلاب ایران، نقطهی عطفی بود که سامانهی فکری آنها را دچار استحالهای کیفی کرد. خرمگس آتن-۴ ۱ اخلاق به مثابه یک قراردادمریم اقدمی: در فلسفه اخلاق یکی از مهمترین سوالها آن است که اصول اخلاقی از کجا میآیند. یعنی عینیت اخلاق از کجا تامین میشود. بر اساس کدام دلایل میتوان تصمیم گرفت کدام رفتار از لحاظ اخلاقی درست و کدام رفتار نادرست است. واقعا چرا بعضی از اعمال نادرست هستند. چرا دروغ گفتن بد است. چرا مردم میخواهند که دروغ گفتن نادرست، بد یا گناه شمرده شود. چرا مردم میخواهند اخلاقی باشند و از دیگران هم انتظار اخلاقی بودن دارند. زبان چپهای مذهبی در سالهای نخست انقلاب - بخش یازدهم و پایانی جعل تاریخ و تاریخ جعلیاکبر گنجی: به همان ترتیبی که استالین خود را نزدیکترین فرد به لنین قلمداد میکرد، دستگاه سلطانی کنونی هم مبلغ این افسانه است که آیتالله علی خامنهای نزدیکترین فرد به آیتالله خمینی بود، او جانشین برحق خمینی و ادامه دهندهی راه اوست. مریدان آیتالله خامنهای که میدانند تحولات پس از انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد ۸۸ توهمات دربارهی رهبری را دود کرد و به هوا فرستاد، زبان ایدئولوژیک را به کار انداختهاند تا جهانی مطابق زبان مداحی بسازند. سنن دینی و معنای متافیزیکنیما مهر: چه مقولهی مشترکی در تمامی مذاهب، مردمان را ترغیب یا مجبور به اجرای حرکات و رفتارهای خاصی میکند که به وضوح انجام یا عدم انجامشان در حیاتشان بیتاثیر است؟ بیگمان اگر این سوال را از مذهبیان بپرسید معتقدان به هر مذهب خاص، کلامی متافیزیکی و متفاوت را به عنوان پاسخ و دلیل برای آن ذکر خواهند کرد. اما ورای این که این کلام متافیزیکی هیچ گاه جای یک بیان منطقی را نخواهد گرفت، چیزی نهفته هست. زبان چپهای مذهبی در سالهای نخست انقلاب - بخش دهم زبان محمد خاتمیاکبر گنجی: حسین شریعتمداری هم نمایندهی ولیفقیه در روزنامهی کیهان است. شریعتمداری این زبان را عمق بخشید و از آن علیه پیمان و خاتمی و همهی متفاوتها استفاده کرده و میکند. کیهان و بقیهی رسانههای تحت نظر ولی فقیه و دولت، خاتمی را فقط آمریکایی، لیبرال، غربزده، و غیره قلمداد نمیکند، بلکه او را یکی از سران فتنه، قاتل، جاسوس، عامل کودتای مخملی و ... به شمار میآورند. زبان چپهای مذهبی در سالهای نخست انقلاب - بخش نهم زبان مهندس موسوی و آیتالله موسویخوئینیهااکبر گنجی: سیاستهای اقتصادی دولت موسوی، چپ و مشابه کشورهای بلوک شرق سابق و شوروی بود. موسوی هم از همان زبان رایج استفاده میکرد. پس از ماجرای آیتالله شریعتمداری و صادق قطب زاده، در پاسخ به پرسش: «نظر شما در مورد توطئهای كه توسط بيگانگان و به دست قطب زاده طرح ريزی شده بود، چيست؟»، از همان زبان مورد بحث استفاده کرد و گفت: «برنامه قطب زاده و همدستان توطئهگرش بسيار برنامه كودكانهای بود.» فلسفهی بدیو از زبان بدیو - بخش دوم لبخند دو عاشق بهمنزلهی موقعیت فلسفیترجمهی حمید پرنیان: چرا من «لبخند» دو عاشق را موقعیتی فلسفی نامیدم در صورتی که گفتم واژهی بهتری برای آن نیست؟ چون در همین «لبخند» ما دوباره با چیزی روبهرو میشویم که سنجشناپذیر است، رابطهای است بدون رابطه. بین رخداد عشق (وارونهی هستی) و قوانین پیشپاافتادهی زندگی (قوانین شهر و ازدواج) هیچ وجه مشترکی نیست. پس فلسفه در اینباره چه چیزی میتواند بگوید؟ زبان چپهای مذهبی در سالهای نخست انقلاب - بخش هشتم زبان پیمان، هاشمی رفسنجانی و چپهای مجلساکبر گنجی: سخن گفتن از زبان خاتمی و حبیبالله پیمان، سخن گفتن از زبان آنان در سالهای اولیهی انقلاب است. این پیشینه بخشی از فرایند شکلگیری و رشد این زبان است. تأثیر به کار گرفتن این زبان در سیر حوادث پس از انقلاب کاملاً روشن است. گفتمان مسلط بر انقلاب، گفتمان ضد غرب بود، به همین دلیل وقتی فرد یا گروهی را از طریق زبان با آمریکا و لیبرالیسم متصل میکردند، همین اتصال برای حذف او کفایت میکرد. جامعهی مدنی، دولت انتقالی و دین سیاسیعلی رها: افراد اجتماع، هویتی دوگانه دارند: یکی شهروند سیاسی با تعریفی «حقوقی» و دیگری فردی «حقیقی» در روند تولید و بازتولید هستی بالفعل یا مادی. از آنجا که این عرصهی مادی، دربردارندهی اجزایی همچون خانواده، مالکیت، کار و طبقات اجتماعی است، در عین حال عرصهی تخاصم افراد نیز هست. این عرصه، بهلحاظ خصلت متضاد و خودستیزش، روح اجتماعی و اشتراکی فرد را منعکس نمیکند. خرمگس آتن- ۱۳ گربه محض رضای خدا موش نمیگیردمریم اقدمی: چرا معمولا طوری عمل میکنیم که انتظار داریم با ما آنگونه رفتار شود. آیا اساس آن تنها این نکته نیست که هر عملی را تنها برای منافع شخصی خود انجام میدهیم؟ در واقع اگر به دیگران نیکی میکنیم تنها برای آن است که به رفتار احتمالی آنها با خودمان فکر کردهایم. یا اگر با دیگران بدی نمیکنیم برای اجتناب از رفتار متقابل آنها نسبت به خودمان است. بنابراین شاید خودپرستی بتواند مفهومی بنیادیتر برای بررسی رفتارهای اخلاقی افراد باشد. زبان چپهای مذهبی در سالهای نخست انقلاب بخش هفتم – زبان شریعتی (۳) شریعتی: سرمایهداری و سوسیالیسماکبر گنجی: نکتهی دیگری هم در کارنامهی شریعتی وجود دارد که در دو دههی اخیر از سوی بسیاری از ناقدان مطرح شده است. شریعتی دکترای جامعهشناسی نداشت، پایان نامهی دکتری او ترجمهی بخشی از فضایل بلخ به فرانسه بود. اما در چندینجا خود را اینچنین معرفی کرده است. شریعتی در زندگی نامهی خود نوشتش مینویسد: «از طریق اعزام فارغ التحصیلان رتبهی اول دانشکدهها به پاریس رفت و در آنجا به اخذ درجهی دکترا در جامعهشناسی نائل آمد.» |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|