Mar 2010


مقدمه‌ای بر اخلاق عملی - بخش نخست
آنچه اخلاق نیست

ترجمه‌ی مریم اقدمی: پیتر سینگر یکی از برجسته‌ترین فیلسوف‌های تحلیلی معاصر است. آثار او در زمینه اخلاق و به طور خاص نظریه اخلاق سودانگاری از منابع مرجع برای هر مطالعه در فلسفه اخلاق هستند. این مقاله ترجمه‌ای است از مقدمه کتاب «اخلاق عملی» او که در آن به مسائل روز اخلاق می‌پردازد. در بخش اول این مقدمه او سعی می کند بگوید چه چیزهایی اخلاق نیستند، تا بعد بتواند بگوید اخلاق چیست. .



دشنام‌گویی: زبان اسلام فقاهتی بنیادگرایانه - بخش پنجم
زبان علم‌الهدی، روحانی، طائب

اکبر گنجی: تا آن حدی که من اطلاع دارم عبدالکریم سروش تاکنون ولایت فقیه را با نظریه‌ی سلطانیسم وبر مقایسه نکرده و آن دو را معادل به شمار نیاورده است. اما نکته‌ی جالب توجه این است که بنیادگرایان حاکم بر ایران ارزش‌هایی چون دموکراسی و آزادی و حقوق بشر را نظریه‌های قدیمی روشنفکران دوره‌ی روشنگری به شمار می‌آورند و با برچسب «قدیمی» بودن آن‌ها را رد می‌کنند.



دشنام‌گویی: زبان اسلام فقاهتی بنیادگرایانه -بخش چهارم
زبان نوری همدانی، یزدی، جنتی، خاتمی، و شجونی

اکبر گنجی: یادداشت حاضر در صدد آن نیست که بحثی دراندازد که دیگران آن را عامل انشقاق در جنبش سبز قلمداد کنند. اما حقیقت و انصاف این است که اکثر افرادی که امروزه گرفتار چنین زبانی شده‌اند، در گذشته و حتی در یک سال اخیر، از همین زبان برای برخورد با دیگری (متفاوت‌ها) استفاده‌ی بسیار کرده‌اند. اگر این نوع سخن گفتن بد و خطرناک است، برای همه بد است، نه آن‌که فقط به کارگیری آن از سوی بنیادگرایان ناشایست باشد.



دشنام‌گویی: زبان اسلام فقاهتی بنیادگرایانه -بخش سوم
زبان احمدی‌نژاد و مصباح یزدی

اکبر گنجی: آیت‌الله به شمار آوردن خود [مصباح بزدی] و هم‌صنفی‌های خود، مدعایی بلادلیل است. برای این که همه‌ی موجودات آیت‌الهی‌اند، صدام حسین و بوش و تاچر و قذافی همان قدر آیت‌الله هستند، که آقای خامنه‌ای و مصباح یزدی. نکته‌ی جالب توجه این است که شیخ انصاری و آخوند خراسانی، آیت‌الله خطاب نمی‌شدند. این عناوین برساخته‌های خودپسندانه‌ی اخیر حوزه‌های علمیه‌ی شیعیان‌اند.



جنبش سبز، پایان اندیشه‌ی حاکم خدایی

شهاب‌الدین شیخی: راهی آغاز شده و طی این هفت ماه پیموده شده بود که دیگر شبیه راه اصلاح‌طلبی و اصلاحات درون نظامی نبود. اینکه جنبش سبز مردمی ایران «مشی ضد خشونت و مسالمت‌آمیز» دارد نباید بسیاری از سیاست‌مداران و حتا مفسران سیاسی را به این اشتباه وادارد که این جنبش را جنبشی اصلاح‌طلبانه بپندارند، در بهترین حالت خواسته‌ها و هدف نهایی چنین جنبشی، تغییر در حداقل چندین اصل بنیادین این نظام است.



خرمگس آتن-۷
اخلاق و دین، وابسته یا مستقل

مریم اقدمی: در ذهن بسیاری از مردم اخلاقیات به طور جدانشدنی‌ای با دین گره خورده است. یعنی رفتارها و اعمال، درست یا نادرست هستند به این دلیل که خدا فرمان داده است. اما آیا چیزهای خوب خوب هستند برای اینکه خدا امر کرده است یا اینکه خدا به چیزهای خوب امر می‌کند زیرا آنها خوب هستند؟ این سوال مهمی در مبحث رابطه اخلاق و دین است.



دشنام‌گویی: زبان اسلام فقاهتی بنیادگرایانه -بخش دوم
زبان آیت‌الله خامنه‌ای

اکبر گنجی: زبان آیت‌الله خامنه‌ای در مواجهه‌ی با مخالفان، زبان دشنام و تهمت و اتهام‌های بلادلیل است. نزدیک ۲۱سال است که او رهبری رژیم را بر عهده دارد. در طی این دوران، زبان ویژه‌ای را به سرمشق مسلط تبدیل کرده و مابقی زمامداران رژیم هم در چارچوب همین زبان مسلط سخن می‌گویند. «دشمن» مفهوم مرکزی گفتمان و زبان اوست. همه‌ی فعالیت‌ها به دشمن فروکاسته می‌شوند.



دشنام‌گویی: زبان اسلام فقاهتی بنیادگرایانه -بخش نخست
زبان، قدرت، جهان اجتماعی

اکبر گنجی: به اعتراض‌های پس از انتخابات ریاست جمهوری ۲۲خرداد ۸۸ بنگرید. فاعلان و حاملان آن، آن را جنبش سبز دموکراسی‌خواهی به شمار می‌آورند، اما آیت‌الله علی خامنه‌ای آن را «فتنه» به شمار آورده و به تبع او، رسانه‌های رسمی و غیر رسمی رژیم آن را فتنه قلمداد می‌کند. زبان ابزار قدرت برای پیشبرد مقاصد سیاستمداران است. قدرت از طریق زبان اعمال می‌شود. قدرت، زبان خود را زبان برتر نشان می‌دهد.



جامعه‌شناسی اندیشه

ترجمه‌ی حمید پرنیان: اندیشیدن، گفتگوکردن با مخاطبان خیالی است. اما در مورد روشن‌فکران، فقط مخاطب خیالی مد نظر نیست؛ بازار فروش ایده‌ها نیز بر تولید ایده‌ها تاثیرگذار است. البته این بدان معنی نیست که روشن‌فکران باید نسبت به ایده‌هایی که جذاب است هوشیار و حساس باشند. اصلن نیازی نیست که آن‌ها به اندیشه‌ی جمعی فکر کنند؛ بل باید بر اندیشه‌ی خویش متمرکز شوند و بکوشند تا روی ایده‌های‌شان به به‌ترین شکل کار کنند.



خرمگس آتن-۶
مرز سانسور و آزادی بیان

مریم اقدمی: فرض کنید شما بخواهید در یک سالن سینما بلند شوید و داد بزنید سینما آتش گرفته است، بدون اینکه واقعا چنین اتفاقی افتاده باشد. آیا باید جلوی شما را گرفت که مردم را بی‌جهت نترسانید؟ آیا چنین کاری سانسور و محدود کردن آزادی بیان با این توجیه نیست که کار شما برای جامعه ضرر دارد؟ مرز بین آزادی بیان و سانسور کجاست؟ آیا به محض اینکه بخواهیم کوچکترین محدودیتی بر آزادی بیان وارد کنیم، به حوزه‌ی سانسور وارد شده‌ایم؟



شکست و پیروزی ایرانیان

احمد امانی: روشن‌فکران غار مُثُلی تنها به دنبال شکست و پیروزی برگرفته از حیات وحش‌اند به همین دلیل اگر پیروز شدند شکی نیست که سلطه خواهند کرد و آنچه بر آزاداندیشی خویش تبلیغ می‌کند ادعای توخالی بیش نیست و اگر شکست هم خوردند یا انتقام خواهند گرفت و ارزش‌ها را بی‌گونه‌ای فجیع تحریف خواهند کرد یا مایوس در پستوخانه ذهن خویش خواهند خزید و افیون بنگ و باده خواهند کشید و نوشید در این تاریک‌خانه مخوف.



اعلام دلائل وجود امام زمان - بخش دو
«نظام الهیاتی»ای که موجه‌ساز سلطه است

اکبر گنجی: دفاع ایدئولوگ‌های درباری از اسلام چیزی جز دروغ و اهانت و بهتان نیست. اینها که جز زندان و شکنجه و اعدام، زبان دیگری نمی‌دانند، الهیات سلطانی‌ای مطابق با شیوه‌های زمامداری پادشاهان مطلقه برساخته‌اند. نباید فریب این مدعای کاذب را خورد که خداوند دستور داده است تا فقیهان بر مردم حکومت کنند. آیا خداوند به هیچ وجه نگران آن چند میلیارد نفر نیست که از اجرای احکام فقهی محروم هستند؟



اعلام دلائل وجود امام زمان - بخش یک
فیلسوفان و سخنگویان آیت‌الله خامنه‌ای

اکبر گنجی: محل نزاع، اثبات عقلی باورهای دینی است، نه صدق و کذب آنها. به تعبیر دقیق‌تر، محدودیت‌های عقل بشری محل نزاع است. یعنی: اگر مومنان موفق شوند به تمامی شبهات وثاقت تاریخی متن پاسخ گویند، حداکثر چیزی که اثبات خواهد شد، این است که قرآن سخنان پیامبر گرامی اسلام است، نه کلام الله. هیچ راه عقلی/بشری برای اثبات کلام الله بودن قرآن وجود ندارد.



خرمگس آتن-۵
چارچوب اخلاقی، توجیه یا توضیح

مریم اقدمی: در فلسفه اخلاق نظریه‌های متفاوت و متنوعی برای توصیف و توضیح رفتارها و هنجارهای اخلاقی در جوامع بشری وجود دارند. برای مثال اگر نتیجه‌گرایی و به طور خاص سودانگاری را به عنوان یکی از این نظریه‌ها در نظر بگیریم؛ آیا می‌توان کشتن یک انسان را با این دلیل توجیه کرد که بر اساس این دیدگاه در اخلاق، کشتن آن یک نفر باعث نجات جان چندین انسان دیگر می‌شود؟



تاریخچه‌ی فلسفه‌ی خنده - دو (پایانی)
خنده‌ی کارناوالی؛ نقد فرهنگ غالب

حمید پرنیان: میخاییل باختین از شوخی‌های مردمی و شکل‌های خنده توضیحی فرهنگی می‌دهد. مصری‌ها اهرام ثلاثه را ساختند و یونانیان تیاتر را، اما فرهنگ مردمی کارناوال را ابداع کرد. خنده‌های کارناوالی و بزمی مهم‌ترین نقش را در تاریخ کمدی بازی می‌کنند. باختین می‌گوید که خنده دربردارنده‌ی تاریخ یک جامعه و هم‌چنین تصویری از دنیاست. خنده، از دیدگاه باختین، رخ‌داد شدیدن پویایی است؛ هم‌زمان ذهن و جسم را به جنبش درمی‌آورد.



تاریخچه‌ی فلسفه‌ی خنده - یک
فلسفه‌ی خنده

ترجمه‌ی حمید پرنیان: کانت تاکید دارد که ما زمانی می‌خندیم که بدانیم دل‌واپسی‌مان بی‌هوده بوده است. مثلن وقتی می‌شنویم که فلانی از فرط غم و اندوه یک‌شبه همه‌ی موی‌اش سفید شده است دل‌واپس می‌شویم اما اگر بدانیم این کلاه‌گیس‌اش بوده که سفید شده، می‌فهمیم که دل‌واپسی‌مان بی‌هوده بوده است. پس، از نظر کانت جوکی خوب است که چیزی را در نگاه اول حقیقی نشان دهد و بعد آن حقیقت را ناپدید سازد.



خرمگس آتن-۴
احترام به فرهنگ شکنجه‌گر

مریم اقدمی: محمد جواد لاریجانی، رییس هیات رسمی ایران در ژنو، عدم پایبندی ایران به حقوق بشر را به فرهنگ ایرانی و تفاوت آن با فرهنگ غرب نسبت داد و از جامعه جهانی خواست به فرهنگ و مذهب و آداب و رسوم ایرانیان احترام بگذارند. بررسی این ادعا از لحاظ اخلاقی بسیار پیچیده است. اگر آن را رد کنیم به مطلق‌گرایی در اخلاق و عدم احترام به دیگران متهم خواهیم شد و با قبول آن نیز باید اعدام، سنگسار و شکنجه را تایید کنیم. اما آیا مسئله به همین اندازه دوقطبی است؟