Aug 2009


با این رژیم چه باید کرد؟ - ۱۰
مجازات و تنبیه: ایران و ایرانیان؟ یا رژیم و سران؟

اکبر گنجی: رهبری جمهوری اسلامی با علوم طبیعی تجربی و تکنیک مخالف نیست، آن‌ها مدافع توسعه‌ی علوم پایه و تکنولوژی‌اند و در این خصوص سرمایه‌گذاری بسیار کرده و می‌کنند. پروژه‌ی هسته‌ای ایران یکی از مصادیق این امر است. اما آن‌ها با اندیشه‌ی تجدد (مدرنیته) مخالفند. نبرد با علوم انسانی و اجتماعی بخشی از پروژه‌ی نبرد با مدرنیته است.



با این رژیم چه باید کرد؟ ـ قسمت نهم
سرنگونی سلطانیسم یا گذار به دموکراسی

اکبر گنجی: علی خامنه‌ای و کل دستگاه سرکوبگرش از برملا شدن سرشت سلطانی نظام جمهوری اسلامی ایران به شدت عصبانی هستند. آنان که یک دهه پیش سعید حجاریان را ترور و جسمش را از کار انداختند، پس از انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد او را بازداشت و در «سلول‌های انفرادی» محبوس کردند تا پس از مدت‌ها فشار فیزیکی و روحی او را به «دادگاه فرمایشی» بیاورند و به نام او اعتراف‌نامه‌ای قرائت کنند تا ضمن آن سرشت سلطانی نظام انکار گردد و سعید نظرات پیشین خود را رد کند. دادگاه استالینی در این زمینه چه کرد؟



نونگاهی حقوقی به «مقام» ولیّ فقیه

امید ساعدی: رویه‌ی عملی در تحلیل قدرت عمومی و تحقق حاکمیت مردم درکشورانقلاب زده‌ی، جنگ زده‌ی، تحریم شده و بحران خیزایران، هم دردوران «ولیّ فقیه اوّل» وهم دردوران «ولیّ فقیه دوم » بسیار بیش از آنکه مبتنی بر قانون و قانون گرایی باشد، بر مصالح نظام، معادلات قدرت، و رویاروی با چالش پایدار دمکراسی خواهی استوار بوده، که درآن از قانون برای کسب مشروعیت پوششی و توجیه اَعمال و اقدامات طبقه‌ی حاکم استفاده شده است.



با این رژیم چه باید کرد؟ ـ قسمت هشتم
دستور کار سیاسی

اکبر گنجی: رودهای مختلفی که طی ۱۵ سال پس از انقلاب رفته رفته پدید آمد، در دوم خرداد ۱۳۷۶ به هم پیوستند و با رأی ندادن به کاندیدای مورد نظر علی خامنه‌ای، اقتدارگریان را برای مدتی به کما بردند. بدین ترتیب موقعیتی فراهم گشت که دستور کار سیاسی تا مدت‌ها به وسیله‌ی مخالفان علی خامنه‌ای تعیین می‌شد. افشای پروژه‌ی قتل‌های زنجیره‌ای و نقش زمامداران جمهوری اسلامی در آن، دستور کار سیاسی‌ای بود که نیروی زیادی را بسیج کرد و خامنه‌ای و سرکوبگران را در موقعیت تدافعی قرار داد.



تحلیلی بر اساس اندیشه سروش ـ قسمت اول
مهدویت و دموکراسی

میثم بادامچی: از نظر تاریخی، مهدویت همیشه یکی از باورهای ریشه‌ای و مهم شیعیان بوده است. با این حال از زمان ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴ و استمرار آن در پی کودتای انتخاباتی اخیر نقش این نظریه در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی به وضوح مضاعف شده است. برخی تحلیل‌گران معتقدند همزمان با ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، سیاست جمهوری اسلامی ایران از دید گردانندگان آن بر مبنای آخرالزمان گرایی و در راستای مقدمه‌چینی برای ظهور قرار دارد. علی‌رغم اهمیت عملی و سیاسی بسیار بالای مهدویت و آخرالزمان گرایی برای آینده ایران، ابعاد مختلف این مسأله کمتر مورد بررسی فلسفی، جامعه‌شناختی، روان‌شناختی و تاریخی روشنفکران ایرانی قرار گرفته است.



دلایل موعودگرایی حکومت ایران - قسمت پنجم
انقلابی یا ضد انقلاب؟

مزدا اقبال: علی اکبر محتشمی‌پور در سال گذشته در یک سخنرانی، اصطلاح «فرقه مصباحیه» را بر سر زبان‌ها انداخت. او در همان سال‌ها در ارگان مطبوعاتی مجمع روحانیون، این چنین مصباح را می‌نوازد: ایشان قبل از پیروزی انقلاب، جز چند اعلامیه که قبل از قیام ۱۵ خرداد، همراه با ده‌ها نفر از فضلا و طلاب جوان حوزه علمیه قم امضا کردند، تا آستانه پیروزی انقلاب که در هاله‌ای از سکوت و پرداختن به امور شخصی‌، تحصیلی و اداره موسسه در راه حق فرو رفته بودند، چیز دیگری در پرونده ندارد... از بررسی سوابق او بر‌می‌آید که جناب مصباح با نهضت و قیام ملت و امام نظر موافق نداشت و همراه نبود.



با این رژیم چه باید کرد؟ ـ قسمت هفتم
برساختن دموکراسی؟ یا دیکتاتوری دین و ملیت و سنت؟

اکبر گنجی: ملی‌گرایی، اسلام‌گرایی، سنت‌گرایی، و دیگر گرایی‌ها، ایدئولوژی‌ای بیش نیستند که نمی‌توان (نباید) انسان‌ها در پای آن‌ها قربانی کرد. تمامی ایدئولوژی‌ها برای این برساخته شده‌اند تا در خدمت آدمیان باشند. این رویکرد، یعنی التزام به فرآیند دموکراتیک، به معنای خصومت با رنگی خاص نیست.



به نام دموکراسی، به کام تجزیه اتحاد عمل ایرانیان

علیرضا کاظمی: بدیهی است با توجه به تنوع آرا و افکار طیف‌های مختلف شرکت‌کننده در اعتراضات، زمینه بروز برخی اختلافات به وجود آمد که طبیعتاً حل آن‌ها در سایه باور و وفاداری به ضرورت و اهمیت حیاتی این اتحاد عمل، امر پیچیده و محالی نبوده و نیست. اکبر گنجی در مقاله «دموکراسی و دیکتاتوری پرچم» به موضوع استفاده از پرچم و اختلافات حول آن در خارج کشور می‌پردازد. مطلب حاضر نقدی است بر نقطه نظرات آقای گنجی.



دلایل موعودگرایی حکومت ایران - قسمت چهارم
نسبت تفکرات حجتیه با وضع موجود

مزدا اقبال: سعید حجاریان در مقاله‌ی «از انجمن حجتیه تا گروه‌های مادون انجمن»، گروه تازه قدرت یافته در عرصه‌ی سیاست جمهوری اسلامی را متفاوت از اعضای انجمن حجتیه می‌داند؛ چرا که به زعم او، انجمن حجتیه نه گروهی سلفی و بنیادگرا که مدرن و آینده‌نگر است و از نظر آن‌ها ظهور یک پروسه است و نه یک پروژه. یعنی نیازی به زمینه‌سازی برای ظهور نیست و مقدمات ظهور خود به خود فراهم می‌شود. به زعم او افراد حجتیه عموماً انسان‌های تحصیل کرده، از طبقه‌ی متوسط به بالا و خوش برخوردند و با گروه جدید که بنیادگرا، ارتجاعی و به شدت دشمن‌خو هستند، متفاوت‌اند.



با این رژیم چه باید کرد؟ ـ قسمت ششم
دموکراسی و دیکتاتوری پرچم

اکبر گنجی: هر گروهی می‌تواند مراسم برگزار کند و در مراسمی که با نام مشخص مردم را دعوت کرده است، از پرچم خاص گروه خود استفاده کند. مسأله ساده و روشن است: رژیم سلطانی علی خامنه‌ای رأی مردم را ربود. در خارج از کشور هم گروه‌هایی می‌خواهند اجتماعات دیگران را بربایند. حقیقت این است: برخی افراد و گروه‌هایی که قادر به گردآوری مردم برای تجمعات خود نیستند، کوشش می‌کنند تجمعات دیگران را به سود خود مصادره کنند. جوانان برومند مقیم خارج، هر اجتماعی که در اروپا، آمریکا، کانادا، استرالیا و غیره برگزار می‌کنند، با این مسأله روبه‌رو می‌شوند که تعداد اندک شماری می‌خواهند نماد خود را به آن‌ها تحمیل کنند.



دلایل موعودگرایی حکومت ایران - قسمت سوم
اوج‌گیری مصباح یزدی و حجتیه

مزدا اقبال: سخنرانی‌های پیش از خطبه نماز جمعه مصباح یزدی در کوران دوره اصلاحات سر و صدای بسیاری به پا کرد. از میان همه آن که مصباح در طول این سال‌ها گفت (از قبیل بحث حکومت اسلامی، تزیینی بودن رأی مردم، مجاز و بلکه صواب بودن اعمال خشونت در راه ترویج دین و ...) که هر کدام منجر به یکی از بحران‌هایی شد که محمد خاتمی از تحمیل هر ۹ روز یک بار آن‌ها بر دولت خود می‌نالید، یک نظریه او از همه کلیدی‌تر است: نظریه اکتشافی بودن ولی فقیه و نه انتخابی بودن آن.



با این رژیم چه باید کرد؟ ـ قسمت پنجم
موازنه‌ی قوای رژیم و دموکراسی‌خواهان

اکبر گنجی: به راستی رژیم در چه وضعیتی قرار دارد؟ برخی از مخالفان رژیم چنان جلوه می‌دهند که گویی با چند تظاهرات خیابانی دیگر، رژیم سرنگون خواهد شد. برخی دیگر هم رژیم را با آفریقای جنوبی مقایسه کرده و خواهان تحریم اقتصادی تمام عیار ایران‌اند تا همچون رژیم آپارتاید فرو بپاشد. آیا این مدعیات و مقایسه‌ها مطابق با واقع است؟ بهتر است وضعیت واقعی رژیم و مخالفانش را از نظر بگذرانیم.



نقـد ادعای نمايندگی خدا در سياست

حسين کمالی: قصه تخلفـات اخلاقی یـزید بن معاویه شبیه است به بدفعـلی‌هایی که از بسیاری حکمرانان دیگر در جوامع گوناگون و دوره‌های متفاوت نقل کرده‌اند. از همانندی‌ها گذشته، گناهان هول‌انگیز ویژه‌ای در کارنامه این دومین فرمانفرمای اموی کنار هم آمده است: در محاصره گرفتن حرمین شریف مکه و مدینه به دست سربازان تحت امر او، سنگباران کردن و آتش زدن کعبه، شکستن دیوار خانه خدا، و دستور کشتار کربلا، قتل پاره‌‌ی تن پیامبر، و به اسارت بردن محارم و بستگان اهل بیت. این همه را غزالی لابد می‌دانسته است. پرسش این است که چرا از سرزنش خلیفه اموی پرهـیــز می‌دهــد؟



قسمت دوم
دلایل موعودگرایی حکومت ایران

مزدا اقبال: موافقان و مخالفان آیت‌الله خمینی، علی‌رغم تمام اختلافات خود، بی‌شک در یک نقطه توافق دارند: او رهبر کاریزماتیکی بود و به تبع آن قدرت بی‌چون و چرایی در در دوران زعامتش اعمال نمود. در این جا بحثی از چرایی و چیستی این کاریزما نیست بلکه تأکید بر وجود این کاریزما و قدرتمندی است. او رهبری به شدت خودکامه بود و نظراتش را به هر قیمتی به اجرا می‌گذاشت و به علت مقبولیت و مشروعیت وصف‌ناپذیری که دست کم میان کارگزاران نظام خود داشت، به طور عام چون و چرایی در مقابل خود نمی‌دید.



موعود‌گرایی، آخرین فاز ایدئولوژی حکومت ایران

مزدا اقبال: در زمان زعامت آیت‌الله خمینی، تفکر موعود‌گرایی به شدت در حاشیه بود و از پر و بال گرفتن آن هم جلوگیری می‌شد. آقای خمینی به دلایل گوناگون نظر خوشی به این تفکر نداشت و در صحبت‌ها و مکتوبات و به طور عام خط و مشی خود جای چندانی برای آن باز نمی‌کرد‌. یکی از مهم‌ترین دلایل این امر می‌تواند کاریزمای فراگیر او و داشتن مشروعیت مردمی و فقهی به عنوان مرجع باشد. اما با محکم شدن پایه‌های قدرت آیت‌الله خامنه‌ای و احساس بی‌نیازی او به حمایت هاشمی رفسنجانی به مرور حلقه نزدیکان او از روحانیون و غیر روحانیون طیف موعودگرایی پر شد.



با این رژیم چه باید کرد؟ ـ قسمت چهارم
دادگاه اسرائیلی علی خامنه‌ای

اکبر گنجی: علی خامنه‌ای مدعی جنگ با اسرائیل است. اما معلوم نیست دادستانی‌اش بر چه مبنایی، تمامی اتهامات و شواهد کیفرخواستش را بر نظرات جاسوس اسرائیل بنا نهاده است؟ آیا جاسوسان اسرائیل هم به خودی و غیر خودی تقسیم می‌شوند؟ جاسوس خودی اسرائیلی آن قدر مهم است که برای دادستانی سلطان کیفرخواست علیه اصلاح‌طلبان تهیه می‌کند.