Aug 2007


مشکل ایرانیان با نقد و «قتل» سمبولیک

نمونه‌‌ای از برخورد «نارسیستی» را در تقابل با نقدهای گنجی بر «شریعتی» می‌بینیم؛ به ویژه که نقد گنجی باعث خشم و تنفر نارسیستی عمیق نقادانی چون داریوش سجادی و دیگران شده است. از آن جا که موضوع نقد گنجی در واقع نقد پدران فکری و عبور از نیاکان و گذشتگان است، بایستی، برای درک موضوعات حول و حوش نقد گنجی، بايد به درک حالات ادیپالی ایرانی و نوع گذار ایرانی از «گره یا عقده ادیپ» دست یابیم.



رابطه حجاب با بی‌مرزی ایرانی

دکتر موللی «علامت واحده» و مشترک هویت ایرانی را «رودربایستی» می‌نامد. به باور وی، الگوی اصلی انطباق‌گیری هویت فرد ایرانی با فرهنگش، به شیوه «رودربایستی» است و هم‌زمان این حالت و الگوی هویتی مشترک ایرانیان، زمینه‌ساز مشکلات آن‌ها با مدرنیت و زندگی است.



موعود گرایی، بخش دوم
انگیزه های رفتن به مسجد جمکران

مسجد جمکران یکی از نماد های دینی کشور ماست که به رغم شک و تردید هایی که در صحت مستندات دینی آن وجود دارد سالیانه محل رجوع تعداد فراوانی از مردم کشور ماست. تعداد کسانی که به ویژه در ایام نیمه شعبان به مسجد جمکران می روند بیش از یک میلیون نفر تخمین زده می شود. بررسی جامعه شناختی این پدیده مستلزم واکاوی انگیزه هایی است که افراد را از دور و نزدیک به این مسجد می کشاند.



«مدرنيزاسيون» غرب و دنيای غيرغربی

«امروز پس از تاخت و تازهای نظریه‌پردازان غربی هنوز از عدم باروری زمین در جهان توسعه نیافته سخن می‌رود. مسئولیت این فاجعه با کیست؟ آیا جز طراحان غربی استراتژی‌های توسعه و میانجی‌های بومی آنان؟ که پهنه‌ی وسیع جهان غیراروپایی را به آزمایشگاه تئوری‌های متلون خود بدل ساختند...»



بخش اول: دلایل ایجاد جنبش‌های موعودگرا
موعود گرایی و مسجد جمکران

«در میان کسانی که مقوله‌ی موعودگرایی را مورد پژوهش قرار داده‌اند کلاگ و ستارک جایگاه ویژه‌ای دارند. از دیدگاه این دو محقق، مفهوم "محرومیت نسبی" کلید تبیین جنبش‌های موعودی‌ست. این دو معتقدند که محرومیت نسبی دارای ۵ بعد است...»



نقدی بر مقالات اکبر گنجی در «تبارشناسی گفتمان انقلاب 1357»
در جستجوی حقیقت یا قدرت؟

پروژه آقای گنجی در ناچیزانگاری اندیشه آزادی و استقلال و انکار وجود و حضور جدی حاملان آن در انقلاب 57، دست کم تا زمان کودتای خرداد 60، ظاهراً مستلزم سانسور خط مصدقی‌های دین‌باوری چون طالقانی و خصوصاً بنی‌صدر است. بنابراین، ردیابی سیر تحول فکری امثال آقای گنجی و موضعش در برابر خط استقلال و آزادی ایران و اسلام به مثابه گفتمان آزادی و حقوق و کرامت انسان، کمکی است به شناخت همه آن کسانی که امروزه مدعی دموکراسی و حقوق بشر برای ایران هستند.



معضل دیالوگ میان ایرانیان

چرا در جامعه و فرهنگ خانوادگی و سیاسی ما، به طور معمول توانایی دیالوگ و جدل و چالش مدرن با یکدیگر ضعیف است؟ چرا اختلافات عقیدتی، عشقی، سیاسی میان ایرانیان عمدتاً به نفی یکدیگر و ناتوانی از دیالوگ و گفت‌و‌گو ختم می‌شود؟ آیا علت آن در احساسی بودن ما ایرانیان است؟ آیا احساسات واقعاً مخالف دیالوگ و خردگرایی هستند؟



ما و غرب در گفت‌وگو با شهريار مندني‌پور، نويسنده
«بايد قضاوت را به تعويق بيندازيم»

تفسيري كه ما از غرب داريم از كجا به دست مي‌آيد؟ از فيلم‌هاي سينمايي غربي به دست مي‌آيد؛ از كانال‌هاي ماهواره‌اي به دست مي‌آيد؛ تفسيري است كه مردم ما مثلاً از لس‌آنجلس آمريكا دارند آن هم در شبكه‌هاي مبتذل ماهواره‌اي. جوانان ما ديگر از كجا اطلاعات دارند؟ من در يك مصاحبه گفتم متأسفانه، بعد از انقلاب، از ترس تهاجم فرهنگي، يك ديوار بزرگ دور ايران كشيده شد؛ سدي دور ايران كشيده شد و ارتباط منطقي و عادي ما با فرهنگ غرب قطع شد.



تبارشناسی گفتمان انقلاب 1357 - بخش ششم
وداع با شريعتی

من به نسلی تعلق دارم که شریعتی، بتشان بود. با او زندگی می‌کردیم. دل کندن از او بسیار دشوار است. اما دل کندن از یوتوپیای شریعتی و وداع با راه حل‌هایش به منزله دل کندن از شریعتی نیست. با او زندگی می‌کردیم. با او اشک بر چشمانمان جاری می‌گشت. او عشق دوران جوانی ما بود. ما که در کوران مبارزه نمی‌توانستیم عشق را تجربه نمايیم.



تبارشناسی گفتمان انقلاب 1357 - بخش پنجم
شريعتی؛ مدافع صيغه و چندهمسری

شریعتی ازدواج موقت یا صیغه را بزرگ‌ترین و تنها راه حل مسائل جنسی جهان معاصر می‌داند. می‌گوید از نظر جامعه شناسی و بخصوص روانشناسی: «نه تنها بزرگ‌ترین، بلکه تنها و تنها راه حل مسأله بحران جنسی نسل جوان در جهان امروز است؛ و مترقی‌ترین سنتی است که وضع شده» است. بدین ترتیب ایده صیغه را می‌توان به عنوان بزرگ‌ترین دستاورد به جهان غرب صادر کرد.



در خیانت روشنفكران

آقای ح. م. آبكنار در مطلبی با عنوان ما روشنفكر نیستیم به برخی موضع‌گیری‌ها در حاشیه تعطیلی شرق اعتراض كرده است. چون بحث ایشان در حقیقت نقدی است بر روشنفكری ایرانی من نیز در این‌جا بیشتر به این وجه پرداخته‌ام. بیشتر كسانی كه به روشنفكری پرداخته‌اند به ماجرای دریفوس در فرانسه اواخر قرن نوزدهم میلادی ارجاعی داده‌اند. دادگاه دریفوس و واكنش امیل زولا نقطه آغازین روشنفكری محسوب می شود.



ما و غرب، بخش دوازدهم: گفت‌وگو با دکتر احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار:
غرب ما را با خاورمیانه یک‌کاسه نمی‌کند

احمد زیدآبادی در گفت‌وگو با زمانه: «تصویری که رسانه‌های غربی به دست می‌دهند این است که مردم خاورمیانه ضدغربی و افراط‌گرا هستند اما دولت‌هایشان معتدلند‌. اما در ایران کاملاً به عکس است: مردم ایران گرایش به اعتدال و روابط خوب باغرب دارند اما دولت‌شان رادیکال و افراط گراست...»



ما از تاریخ بیرون افتاده ایم

از تاریخ بیرون افتادن یعنی از دست دادن روایتی که هر فرد و هر جامعه از گذشته خود دارد و چشم اندازی که پیش رویش تا آینده دور کشیده شده است. جامعه ای که از تاریخ بیرون می افتد، به علت همین فقدان گذشته و آینده از تفسیر اعمال خود ناتوان است.



نشست هفتگی «شهر کتاب»
تاریخ اندیشه‌ها

به تازگی، ترجمه فارسی «فرهنگ تاريخ انديشه‌ها» در تهران منتشر شده است. در نشست هفتگی «شهر کتاب» چند تن از انديشمندان و دست‌اندرکاران انتشار اين اثر ارزشمند، به نقد و بررسی آن نشستند.



ما روشنفکر نیستیم!

«هشت سال پیش، جایی نوشته بودم: ما دموکراسی را بلد نیستیم. دموکراسی نیاز به یادگیری دارد، و ما در ابتدای راهیم. ما روشنفکر نیستیم؛ ما دموکرات نیستیم؛ ما نسبی‎گرا نیستیم. ما با مفاهیم روشنفکری بیگانه‎ایم. این مفاهیم برایمان درونی نشده‎اند. ما تظاهر می‎کنیم به دانستن و اعتقاد به این‌ها. مثل همین ماجرای مصاحبه با شاعر و تعطیلی روزنامه و باقی ماجراها».



ما و غرب، بخش يازدهم: گفت‌وگو با دكتر داوود هرمیداس باوند، سخنگوی جبهه ملی
نگاه ایرانی‌ها همواره به غرب مثبت است

داوود هرمیداس باوند: «ما نه هیچ منافع حیاتی و اساسی در مسائل خاورمیانه و اعراب و اسرائیل داریم و نه ارتباط جغرافیایی. بنابراین ما بر اساس مبانی ارزشی یک موضعی اتخاذ كردیم، بهای سنگینی هم بابت آن پرداختیم، و مادامی كه این موضع را ادامه بدهیم همچنان آن بها را خواهیم پرداخت.»



تبارشناسی گفتمان انقلاب 1357 - بخش چهارم
شریعتی؛ زنان گونی پوش و علم بورژوایی

اکبر گنجی معتقد است طرح مسأله شریعتی و لنینیسم، از زاویه‌ی توجه دوباره به اندیشه‌های غیر دموکراتیک، بسیار مهم و ضروری تلقی می‌شود. نمی‌توان به بهانه سرکوب گسترده رژیم‌، گفت و گو درباره‌ی اندیشه‌های اقتدارگرایانه‌ای را که موجب پدید آمدن شرائط فعلی شده‌اند کنار نهاد یا آن را نابهنگام تلقی کرد.