تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‏وگو با سعید مدنی، نویسنده و جامعه‏شناس ملی- مذهبی در تهران و محمدجواد اکبرین، دین‏پژوه و اسلام‏شناس منتقد نظام در پاریس

رویکرد نظامی

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

براساس اخباری که روز جمعه، نهم مهرماه منتشر شد، دکتر ابراهیم یزدی و مهندس هاشم صباغیان، همراه با دکتر علی اصغر غروی، فرزند آیت‏الله غروی و تعدادی دیگر از اعضای نهضت آزادی ایران، حین شرکت در مراسم ختمی در شهر اصفهان، مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌ و سپس دستگیر شده‌اند.

Download it Here!

پس از دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری، چنین اخباری بارها منتشر شده است. با وجود این، با توجه به تعطیلی فعالیت‏های نهضت آزادی و نوع مراسمی که دکتر یزدی و همراهانش در آن دستگیر شده‌اند و به‏ویژه شرایط سیاسی کشور، این خبر می‌تواند مورد تحلیل و تفسیر‏های فراوان قرار بگیرد.در گفت‏وگوهایی با سعید مدنی، نویسنده و جامعه‏شناس ملی- مذهبی در تهران و جواد اکبرین، دین‏پژوه و اسلام‏شناس منتقد نظام در پاریس به این موضوع پرداخته‏ام.

سعید مدنی، دستگیری اعضای نهضت آزادی را در شرایط خاص سیاسی کشور، مدیریت و سیاستگذاری غلط از جانب حکومت ارزیابی می‏کند.

واقعیت این است که جامعه‏ی ایران کاملاً مستعد یک شرایط بحرانی و ناآرام است. این نکته خود را در حوزه‏های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به شکل‏های مختلفی بروز می‏دهد. طی سال جاری، اعتراض‌های اخیر و اعتصاب‌هایی که در بازار صورت گرفته، در واقع موج دوم اعتراض‌ها به شمار می‌آیند. به‏علاوه، در محیط‏‏های کارگری هم همین اعتراض و نارضایتی وجود دارد.


نویسنده و جامعه‏شناس ملی- مذهبی در تهران

نگرانی نسبت به عواقب اجرایی کردن طرح هدفمند کردن یارانه‏ها یا به عبارت دیگر، حذف یارانه‏ها، می‏تواند این وضعیت را تشدید کند. مجموعه‏ی این شرایط بحرانی، مستلزم یک مدیریت معقول، منطقی و شناخت واقعی از مسائل است. واقعیت این است که آقای دکتر یزدی به عنوان چهره‏ای که الان در سن ۸۰ سالگی است و به پشتوانه‏ی بیش از نیم‏قرن سابقه‏ی سیاسی‏ای که داشته، می‏توانست و می‏تواند نقش بسیار مثبتی در شرایط موجود داشته باشد.

مخصوصاً که ایشان و سایر اعضای نهضت، بارها اعلام کرده‏اند که پشتیبان منافع ملی هستند و چهارچوب و تمامیت ارضی ایران بسیار برای‏شان اهمیت دارد. آنها به‏دنبال انجام اصلاحاتی هستند، برای این‏که کشور از این وضعیت متوالی بحران‏ها نجات پیدا کند و مردم ایران بالاخره چهره‏ای از آسایش و رفاه حداقلی را در وطن خود ملاحظه کنند.

بنابراین در چنین شرایط بحرانی‏ای، نیروهایی مانند اعضای نهضت آزادی می‏توانند به عنوان منابع و سرمایه‏های سیاسی- اجتماعی، از رفتن جامعه‏ی ایران در حیطه‏ی مجموعه‏ای از بحران‏ها و ناآرامی‏ها جلوگیری کنند و مسیر معقول‏تری را در پیش پای حاکمان موجود قرار بدهند.

استفاده‏ی مثبت از تجربه‏ و سیاست نهضت آزادی و دیگران نمی‏شود. در چنین شرایطی چرا دیگر این افراد دستگیر می‏شوند؟

متأسفانه آن‏چه هم در برخورد با اعضای نهضت آزادی و هم در برخورد با بحران‏های اقتصادی ملاحظه می‏شود، عمدتاً رویکردی نظامی- امنیتی است که رویکردی مسلط در کلیه‏ی سیاست‏های موجود در ایران است.برخی از مقامات امنیتی و نظامی، به‏تازگی طی مصاحبه‏‏ای اعلام کرده‌اند که فتنه‏ی اقتصادی هم در راه است.

تبدیل بحران‏های واقعی اقتصادی به یک مسئله‏ی سیاسی، کاری است که یک حاکمیت معقول، اساساً از آن پیش‏گیری می‏کند و ترجیح می‏دهد در حوزه‏ی اقتصادی و با قانونمندی‏های اقتصادی، با خواست‏ها و مطالبات اقتصادی برخورد کند، ولی از آن‏جا که این رویکرد نظامی و امنیتی در کل نظام سیاسی ایران نقش عمده پیدا کرده است، هیچ تلاش معقول و منطقی‏ای برای حل بحران‏های موجود در نظر گرفته نمی‏شود.

تنها و تنها ابزار برخورد با بحران‏های موجود، برخوردهای امنیتی، نظامی و تهدید به سرکوب و چنین رویکردهایی است. طبیعی است این رویکرد به‏هیچ‏وجه نمی‏تواند بحران‏های موجود را کنترل کند. اگرچه ممکن است در کوتاه‏مدت آنها را پنهان یا تا حدودی کنترل کند، اما در نهایت، آن بحران‏ها به شکل بسیار وخیم و پرتنش‏تری، خود را بروز می‏دهند.

بنابراین به‏نظر من، بازداشت آقایان دکتر یزدی، مهندس صباغیان و برخی دیگر از اعضای نهضت آزادی، سیاستی است که در مجموعه‏ی سیاست‏های موجودی که نظام سیاسی ایران دنبال می‏کند، قابل توجیه است. به این معنی که فقط از طریق محدود کردن و برخوردهای نظامی‏- امنیتی تلاش شود تا وضعیت موجود کنترل شود. قطعاً این رویکرد، پاسخ قابل قبولی به شرایط بحرانی ایران نیست.

جواد اکبرین، ضمن این‏که برخوردهایی نظیر دستگیری دکتر یزدی و همراهانش را کاملاً در مجموعه‏ی چهارچوب سیاست‏های نظام می‏داند، به نکته دیگری نیز اشاره می‌کند:

من فکر می‏کنم اتفاقی که افتاده است، اصلاً در کنار سیاست‏های جاری نظام جمهوری اسلامی، اتفاق غریبی نیست. دلیل آن هم این است که در طول سال‏های گذشته، حاکمیت کنونی، بر اساس تحلیل‏هایی که از فضای جامعه‏ی ایران دارد و با توجه به این‏که بخش قابل توجهی از جامعه‏ی ایران گرایش‏های مذهبی و دینی دارند، معتقد بود اگر قرار باشد تغییری در این نظام اتفاق بیفتد، قاعدتاً این تغییر توسط نیروهای مذهبی اتفاق خواهد افتاد.


محمدجواد اکبرین، دین‏پژوه و اسلام‏شناس منتقد نظام در پاریس

نیروهایی که در عین اینکه معتقدند نظام جمهوری اسلامی، نظامی فاسد و ناکارآمد است و معتقد به تغییر آن هستند، در عین‏ حال گرایش‏های مذهبی مردم برای‏شان مهم است و خودشان هم در این جهان‏بینی و با این طیف وسیع مردم مشترک هستند. براین اساس نظام تاکنون همیشه از جریان ملی‏- مذهبی و نهضت آزادی می‏ترسید. حتی با وجود اینکه آنها کار جدی‏ای انجام نمی‏دادند.

من معتقدم در سال‏های اخیر، هم نهضت آزادی و هم نیروهای ملی‏- مذهبی فراتر از کارهای تئوریک، نقش دیگری نداشتند. گروه محدودی بودند و امکانات و اختیارات محدودی داشتند. شخص آقای دکتر یزدی، در سال‏های اخیر، واقعاً فعالیت سیاسی چشمگیری نداشته است، اما آنها را بارها بازداشت کرده‏اند، به انفرادی برده‏اند و بیشترین فشار را بر آنها و خانواده‏های‏شان وارد کرده‏اند. حتی روزنامه‏نگار‏های نزدیک به این جریان را به بدترین حکم‏ها محکوم کرده‏اند. دلیل‏ آن فقط این است که آنها از این‏که این جریان با توجه به نگاه مترقی و در عین حال مذهبی‏اش، آلترناتیو نظام کنونی باشد می‏ترسیدند.

این بازداشت‏ها هم خارج از این تحلیل کنونی ارزیابی نمی‏‏شود. من فکر می‏کنم جمع شدن این نیروها در یک دیدار صرفاً مذهبی و وقت نماز جماعت، نظام را ترسانده است. به همین دلیل آنها را بازداشت کرده‏اند.

بر اساس آن‏چه منتشر شده، جرم دکتر یزدی و دوستان ایشان شرکت در نماز جمعه‏ی غیر قانونی است. از نظر شما که اسلام‏شناس هستید، به لحاظ فقهی این جرم چه مبنایی دارد؟

از آستین متنون دینی همه‏ چیز بیرون می‏آید؛ هم به نفع انسانیت، اخلاق، آزادی و ایمان مردمان می‏شود از این متون برداشت‌هایی کرد و آنها را به‏کار گرفت؛ و هم علیه اخلاق، انسانیت، ایمان و آزادی.کاری که امروز نظام جمهوری اسلامی می‏کند، این است که اصل را بر بقای قدرت خود گذاشته است و همه‏ی برداشت‏هایش از متون دینی، متناسب با این هدف است.

من فکر می‏کنم که امروز نظام می‏خواهد با قرینه‏سازی و تشابهات تاریخی با صدر اسلام و استفاده از پاره‏ای متون، این را در ذهن مردم جا بیاندازد که گروهی حق مطلق‏اند؛ مانند حاکمیت نظام و عین اسلام‏اند و همه‏ی منتقدان بهره‏ای از نفاق و جهل و دشمنی دارند.حال در راستای این ماجرا، آن‏وقت اگر شعار الله‏اکبر هم شب‏ها بر پشت‏بام‏ها داده شود، این شعار جرم محسوب می‏شود و اگر افرادی را در حال شعار دادن ببینند، بازداشت‏شان می‏کنند. بسیاری از بازداشتی‏های ما در مراسم تشییع مرجع تقلیدی مانند آیت‏الله منتظری دستگیر شدند.

برخی از آنان در راهپیمایی‏هایی با شعارهای مذهبی بازداشت شدند. حتی اخیراً هنرمندی را بازداشت کرده‌اند که کلیپی هنری با عنوان «علی برخیز» با مفاهیمی کاملاً مذهبی و دینی ساخته و خوانده است. او هم از شکنجه‏های خود در دادگاه گفته است تنها به‏خاطر این‏که این ترانه‏ی مذهبی را خوانده است.حالا هم نوبت به این دوستان می‏رسد که نماز جماعت یا نماز جمعه‏ای را برگزار می‏کنند و نظام معتقد است که این نماز غیر قانونی است.

همه‏ی این حرف‏ها به‏خاطر این است که با قرائت فاشیستی از دین، فضا را این‏طور در ذهن مردم ایجاد کنند که اینها جماعتی منافق و مخالف دین هستند و با استفاده از ظواهر دین، می‏خواهند نظام را از بین ببرند.
البته اگر این سخنان یک دهه‏ی گذشته منتشر می‌شد، مخاطبان وسیعی می‏یافت و این رسانه‏ها می‏توانستند بر مردم تأثیر بگذارند. فکر می‏کنم امروز دیگر آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.

چندی پیش اظهاراتی از جانب دکتر یزدی در انتقاد از جنبش سبز و رهبران آن منتشر شد،. او بعد از آن، این اظهارات را تکذیب کرد. با توجه به سیاست‏هایی که تاکنون سابقه داشته، آیا ممکن است دستگیری وی و دوستان‏شان در ادامه‏ی ارتباط با جنبش سبز، مثلاً به‏منظور گرفتن اعترافاتی علیه رهبران جنبش سبز یا انتقاداتی در مورد آنها باشد؟

اتفاقی بین جنبش سبز و نیروهای منتقد نظام جمهوری اسلامی دارد می‏افتد؛ اتفاقی در رأس حاکمیت نظام. اتفاقی که در درون نیروهای جنبش سبز دارد می‏افتد این است که به همدیگر انتقاد می‏کنند و در روندی خودانتقادی می‏خواهند با حداقل خطاها و آسیب‏ها حرکت کنند.در نظام هم این اتفاق دارد می‏افتد که دائماً می‏خواهند از انتقادات موجود حداکثر بهره را ببرند برای‏ این‏که بگویند اختلافات در نیروهای معترض به نظام آن‏قدر زیاد است که در نهایت به شکست آنها می‏انجامد و نظام از این اختلافات حداکثر استفاده را خواهد برد.

در این میان اما بازداشت نیروهای تأثیرگذار در جنبش سبز و نیروهایی مانند جریان نهضت آزادی و نیروهای ملی‏- مذهبی که در تاریخ این کشور ریشه‏دار هستند، به‏گمانم می‏تواند به امیدهای‏شان بیفزایند. امید آنها این است که صدای انتقادی از اینها نسبت به جنبش سبز بشنوند و آنها را به همین شکلی که تا به‏حال اعتراف گرفته‏اند، از طریق سلول‏های انفرادی، قطع ملاقات‏ها و فشارها، به اعتراف وادار کنند. به‌خصوص که این دوستان از سنین بالایی برخوردارند.

آنها امیدوارند بتوانند با فشار بر این دوستان، از آنها اعترافی بگیرند و سخنی را علیه جنبش سبز دریافت و منتشر کنند و امیدوار باشند که به این اختلافات دامن بزنند تا بقای خود را تثبیت و تحکیم کنند. اصلاً بعید نیست که چنین اتفاقی در پیش باشد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

این گفته در این مقاله صد در صد درست است: " آقای دکتر یزدی به عنوان چهره‏ای که الان در سن ۸۰ سالگی است و به پشتوانه‏ی بیش از نیم‏قرن سابقه‏ی سیاسی‏ای که داشته، می‏توانست و می‏تواند نقش بسیار مثبتی در شرایط موجود داشته باشد." آفای یزدی از پایه گذاران انقلاب اسلامی هستند و نقش مثبت خود را یک بار در تاریخ ایران ( فاجعه انقلاب 57)بازی کردند. بهتر است ایشان دیگر ساکت بمانند. چندین نسل شاید باید قربانی شوند تا خرابی های که آقای یزدی و دوستان انقلابی ایشان در ایران بجا گداشتند بتوانند ترمیم کنند. نویسنده این مقاله ،آقای مدنی، یا دچار فراموشی شدند (آلزهایمای تاریخی) و نمی دانند که چه اتفاقی در ایران با انقلاب آقایان یزدی ها افتاده، یا اینکه خواب یک انقلاب اسلامی دوم را دیده اند.

-- پوراندخت ، Oct 5, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)