خانه > گزارش ويژه > ایران > ایرانیها و سفر احمدینژاد به نیویورک | |||
ایرانیها و سفر احمدینژاد به نیویورکمریم محمدیمحمود احمدینژاد، به عنوان رییس جمهوری ایران، تاکنون هفتبار به نیویورک سفر کرده است. تنها یکی از این سفرها در نیمهی اردیبهشتماه امسال، به منظور شرکت در اجلاس بازنگری معاهدهی انپیتی انجام شد و سفر اخیر او مانند پنج سفر دیگر، برای شرکت در اجلاس سالانهی مجمع عمومی سازمان ملل متحد بوده است.همهی سفرهای محمود احمدینژاد به نیویورک، با جنجالهای فراوان مطبوعاتی و حاشیهها و انعکاسهای خبری روبهرو شده است. چنانکه سفر اخیر او نیز هنوز در داخل و خارج از کشور، بازتاب دارد.
سازمان و گروههای مخالف یا حامی او، نظرات خود را بر پایهی تحلیل کلی از سیاستهای وی ارائه میدهند. رادیو زمانه؟ بله ... نظرات مخالف یا موافق دولت را انعکاس میدهیم و مشکلی نیست. من نظری راجع به دولت ندارم و رادیو زمانه هم فکر میکنم از این ضدانقلابیها است. با من تماس نگیرید. من با شما صحبت نمیکنم. خداحافظ شما. در تماس بعدی با خانم کارمندی در تهران صحبت میکنم. او معتقد است که اولین اتفاق بد در سخنرانی روز سهشنبهی محمود احمدینژاد در جلسهی هزارهی سوم افتاد: اول سخنرانی که حدود ده دقیقهای، صحبتهایش ترجمه نمیشد. آخر هم که سخنرانیاش داشت تمام میشد، با اینکه میدانست ترجمه نمیشود، ولی باز ده دقیقه، یک ربعی صحبت کرد که فقط همراهان ایشان متوجه میشدند چه میگوید. ولی خب دوست داشت و حرفهایش را زد. سخنرانی او را در مجمع عمومی سازمان ملل چطور دیدید؟ آنچه در تلویزیون دیدیم، اگر اخبار رسانههای خارجی بود و از طریق کانالهای ماهواره و یا رسانههای خارجی پخش میشد، صندلیهای خالی را نشان میداد. بعد هم که شروع به سخنرانی کرد، وقتی به ۱۱سپتامبر رسید، عدهای بلند شدند و رفتند. چون واقعاً صحبتهایش خیلی دور از عقل و منطق بود. چرا فکر میکنید حرفهایش دور از عقل و منطق بود؟ ما صحبتهای اوباما را به همان زبان اصلی خودش از بیبیسی شنیدیم که اظهار کرده بود، نظر آقای احمدینژاد در مورد یازدهم سپتامبر، خیلی نفرتانگیز و دور از واقعیت است. بخصوص که آمده نزدیک همان محل که مردم آنقدر داغدار و ناراحت بودند. حتی مردم ایران آن روزها شمع روشن میکردند و همه افسرده و ناراحت بودند. در حالی که رییسجمهور میگوید این کار، کار دولت امریکا بوده و اصلاً نظرش با نظر ملت ایران متفاوت است. شما چرا فکر میکنید ادعای محمود احمدینژاد باید حتماً غلط باشد؟ اصلاً راجع به آن فکر نمیکنیم. چون همیشه دروغ میگوید، این را هم به حساب همان گذاشتهایم. من خودم را میگویم. نمیدانم شاید بقیه اطلاعاتشان در این زمینه از من کاملتر باشد، ولی من دیگر به او اطمینان ندارم. خیلی وقتها حرفهای دور از عقل و منطق زده است. این را هم بر همان اساس، احتمال میدهم که مشابهها صحبتها و سخنرانیهای دیگرش باشد. ولی من امروز با کسانی هم صحبت کردهام که میگفتند این حرفها درست است. صحبتهای آقای احمدینژاد در مورد یازدهم سپتامبر، حتی اگر واقعیت هم داشته باشد، جز اینکه تحریمهای اقتصادی و مشکلات مردم ایران را بیشتر کند، نتیجهی دیگری نخواهد داشت. با خانمی مشهدی تماس گرفتم که خود را اینگونه معرفی میکند: من کارشناس ارشد روانشناسی بالینی هستم. فکر میکنم صحبتهای آقای دکتر احمدینژاد عین حقیقت بود و باعث شد که حقیقتی در کل دنیا روشن شود. برای ملت ایران هم باعث سرفرازی است. ایشان واقعاً نمایندهی خوبی برای کشورمان هستند. ما واقعاً از نوع صحبتهای ایشان خوشحالیم. منظورتان کدام بخش از صحبتهای او است؟ هم صحبتهایی که در مورد افشای حقایق در مورد یازدهم سپتامبر کردند، هم آن بخش که در مورد قرانسوزی صحبت کردند. فکر میکنم در کل نسبت به کشورهای دیگر، شجاعت نمایندهی کشور ما خیلی بیشتر باشد. سخنان محمود احمدینژاد در مورد یازدهم سپتامبر، بهخصوص در خارج از کشور، خیلی با مخالفت روبهرو شده است. شما چرا فکر میکنید سخنان او صحیح هستند؟ چون آمریکا به بهانهی اینکه در یازدهم سپتامبر سههزار نفر کشته شدهاند، خیلی از آن به نفع خودش استفاده کرد. دو جنگ بزرگ را بهراه انداخت و الان هم دارد در عراق، این همه از نفت این کشور استفاده میکند. از نظر نظامی هم آن همه تسلیحاتشان را که بیاستفاده مانده بود، دوباره بهکار انداختند و تاجرهای وسایل نظامی کلی از این جنگها نفع بردند. برای همین، امریکا خیلی استفاده کرده است. من با خانمی صحبت میکردم که میگفت حتی اگر این حرفها راست باشد، این برخورد محمود احمدینژاد موجب تشدید فشارها بر ایران میشود و مهمتر از همه، تشدید تحریمهای اقتصادی و فشارهایی که به مردم میآید. من فکر میکنم در بخشهایی که تحریم داشتیم، شاید ابتدا مقداری سختی کشیدیم، ولی باعث شده که واقعاً مستقل بشویم. الان توی رسانهها خیلی از تحریم گفته میشود، ولی در مراکز خیلی احساس نمیشود که چه چیزی تحریم شده است. چون دولت سعی میکند خیلی تأثیرگذار نباشد. در آنچه طی این ۳۰ سال تحریم شدهایم که شاید بیشترین آن صنایع نظامی بوده است، ما واقعاً پیشرفت کردهایم. یعنی طوری شده که خیلیها میگویند شاید همین تحریمها باعث شود که ما خودمان مستقل بشویم. یعنی مجبور شویم خودمان همه چیز را بسازیم. دیگر وابسته نباشیم. مدیریت جهانی آقای حاجیزاده، فعال سیاسی در شهرستان سردشت در کردستان اما معتقد است که رفتار و گفتار محمود احمدینژاد به سود مردم ایران نبوده است: حاجیزاده: سیاست متفاوتی که نداشت. در راستای همان تفکر قبلی خودش داشت کار میکرد. منتها مسائلی را مطرح کردند که اجماعی جهانی روی آن وجود دارد. واقعهی یازدهم سپتامبر را که دیگر اثبات شده است که القاعده انجام داده است. حال حامیانش چه کسانی بودهاند، تهمیدات و لجستیک آن را کی فراهم کرده، بحثی حاشیهای است. در این اما شکی نیست که سناریویی که آقای احمدینژاد مطرح کرده که احتمال دارد امریکا این کار را کرده باشد تا بتواند ابزار فشاری بهدست بیاورد و سلطهی خود را در سطح جهان بسط و گسترش بدهد، فکر میکنم بسیار سادهاندیشی است و مقداری تحمیق افکار عمومی است. بهنظر شما، آیا محمود احمدینژاد، فقط برای تحمیق افکار عمومی این سخنان را مطرح کرده است؟ آنها عمدتاً استدلالشان این است که صحبتهای ما، تحرکات و کارهای دیپلماتیک ما، متوجه دولتها و صاحبان دولتها نیست، بلکه متوجه افکار عمومی است. منظورشان هم از این افکار عمومی، خاورمیانه است. افکار عمومی در خاورمیانه و کشورهایی که از لحاظ اقتصادی بهرهی کمتری دارند و به قول آقای احمدینژاد در مدیریت جهانی کمتر دخیل هستند (مانند امریکای لاتین و ...)، طرفدار آنان هستند و حامی این نوع تفکر هستند. واقعیت اما این است که منافع و مصالح ملی را نمیشود روی افکار عمومی استوار ساخت. من فکر میکنم، اینها در کل، بازتاب بسیار منفیای داشته باشد و آسیبهای فراوان سیاسی، دیپلماتیک، فرهنگی و اقتصادی بر مردم ایران تحمیل کند. قطعاً در روند مذاکرات هستهای هم تأثیر منفی خود را نشان خواهد داد. به نظر شما، انگیزهی محمود احمدینژاد از طرح این مسائل چیست که خیلیها میگویند به سود منافع و مصالح ملی نیست؟ من معتقدم و میشود روی این مسئله استدلال کرد که آقای احمدینژاد، نحلهی فکری و اصحاب آقای احمدینژاد به دنبال آن نیستند که مصالح و منافع ملی مردم ایران را تأمین کنند و قدمهای مثبتی در این راستا بردارند. آنها بهدنبال اشاعهی تفکر جناحی خودشان هستند و فکر میکنند در راستای کار دیپلماتیک برای تفکر خودشان موفق بودهاند؛ آن هم نه نزد دولتها، بلکه نزد افکار عمومی. کسی که در پی مذاکره است و میخواهد در رابطه با مسائلی که دارد، با مصالحه به اجماعی برسد، قطعاً با متد عقلانیتر و منطقیتری برخورد میکند. در واقع، میتوان گفت که اینها نمایندهی مردم ایران در امریکا نیستند. این یک واقعیت است. خود مردم ایران این را بیان میکنند. در صحبتها هست، در نظرسنجیها هم هست. فکر میکنید نظرشان به طور مشخص راجع به مدیریت جهانی چیست که دائماً به این مسئله انتقاد دارند؟ صحبتی که آقای احمدینژاد از مدیریت جهانی میکند، معطوف به آن است که اندیشههای سیاسی غرب، به سردمداری امریکا، نتوانسته پاسخگوی منافع مردم در سطح جهان باشد. شکافهای طبقاتی را بیشتر کرده، ناعدالتی را بیشتر کرده و ... آنها نسخهای را دارند که این نسخهشان هم مبتنی بر خوانش خواست خودشان از مذهب تشیع است. یعنی مدیریت جهانیشان بر این شاخصها و معیارها مبتنی است. در این رابطه هم کلیگویی کردهاند و شاخصها و معیاری هم ارائه ندادهاند. در نسخهای که آقای احمدینژاد صحبتش را کرده و جهان را میخواهد با آن اداره کند و به عدالت و برابری برساند، در حد جغرافیای کوچکتری مانند ایران، پاسخگو که نبوده هیچ، بلکه بحران سیاسی و بحران مشروعیت را در ایران تشدید کرده و جایگاه و پایگاه آقای احمدینژاد و تفکری را که ایشان نمایندهی آن است متزلزل ساخته است. در تماس با شهروندان کرمانی نیز، پس از آنکه دو نفر تقاضا کردند آنها را از مصاحبه معاف کنیم موفق میشوم با یک نفر حرف بزنم. این سفر هرچه بوده برای ایرانیها پرافتخار بوده و دستاوردهای زیادی برای ایران داشته و آقای احمدینژاد مشت محکمی بر دهان اوباما زده است. ولی چرا فکر میکنید که محمود احمدینژاد باید به دهن باراک اوباما مشت بزنند؟ باراک اوباما در همان سازمان ملل هم گفت که خواهان حل مشکل با ایران است. اصلاً اوباما دارد دروغ میگوید و این حرفها به ضرر ایران است و ما دوست نداریم با امریکا مذاکره کنیم. مرگ بر امریکا... ... و ارتباط قطع میشود. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|