خانه > گزارش ويژه > ایران > شکستن اعتصاب غذا به نفع کیست؟ | |||
شکستن اعتصاب غذا به نفع کیست؟سراجالدین میردامادیپیامهای میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران جنبش اعتراضی مردم ایران خطاب به زندانیان سیاسی در اعتصاب غذا، مبنی بر شکستن اعتصاب، موجب بروز انتقاداتی در داخل و خارج از کشور شده است.
برخی براین باورند که پیام به زندانی برای شکستن اعتصاب غذا پشتیبانی از خواستههای بهحق زندانی نیست و به او برای دست یافتن به حقوق خود کمک نمیکند. آیا تقاضا از زندانی سیاسی برای شکستن اعتصاب غذایش، میتواند به او در مسیر دستیابی به خواستههایش کمککننده باشد؟ در این گفتوگو، دکتر مهدی خزعلی که خود تجربهی زندان و اعتصاب غذا را داشته به این پرسش پاسخ داده است: دکتر مهدی خزعلی: من در واقع به آقای نوریزاد هم گفتم که همراهی ما با ایشان میتواند این باشد که ما هم روزهدار باشیم. مطلب دوم این که آقایان طرح اشکال میکنند و میگویند اعتصاب غذا اضرار به بدن و حرام است، اما این اقدام برای هدف والاتر در واقع یک شهادت است. ما این را به عنوان اضرار بدن و حرام نمیدانیم. گاهی اوقات برای رسیدن به هدف والاتر و منافع و مصالح والاتر واجب است. بنابراین نه تنها جایز میدانیم که واجب میدانیم. من معتقدم که باید همراه با ایشان روزه گرفت و برای آزادی ایشان دعا کرد. پیامی که من برای ایشان دادم این بود که فاستقم کما امرت. بحث ما استقامت است و انشاالله اگر پای ما به اوین برسد، لقمهی آنجا را نخواهیم خورد. از روز نخست تا آخر هم تا شهادت انشاالله ایستادهایم.
نکتهای که آقایان موسوی و کروبی مطرح کردند این بود که برای حفظ سلامتشان و این که جنبش سبز به حضور سبز آنها نیاز دارد دست از اعتصاب غذا بردارند. مهمتر اینکه بهتر است به دلیل نگرانیهای خانوادههایشان و نگرانی مردم و هواداران جنبش سبز دست از این کار بکشند. نظر شما در این زمینه چیست؟ من معتقدم که سلامت ابی عبدالله حسین از همهی ما برای اسلام مهمتر بود و ایشان با شهادتش اسلام را بیمه کرد. من فکر میکنم که جسم ناقابل ما ارزشی ندارد. شهادت ما برای حفظ دین، حفظ اسلام بیشتر مؤثر است تا این جسم ناقابلمان. پس شما با پیامی که میر حسین موسوی و مهدی کروبی دادند موافق نیستید؟ من معتقدم اگر آرمان بزرگی داریم باید بایستیم تا شهادت. اگر آرمان بزرگی نداریم، هیچ؛ اما اگر آرمان بزرگی هست، برای آرمان بزرگ ایستادن نه تنها جایز است، بلکه واجب است. من تنها به آقای نوریزاد میگویم که برادر من فاستقم کما امرت باتوجه به اینکه خود شما هم تجربهی زندان داشتید، آیا راهحلهای جایگزینی هم بهجای اعتصاب غذا وجود دارد تا زندانی به آنها متوسل شود و حیات و سلامت جسمی خودش را به خطر نیندازد یا خیر؟ اگر راههای دیگر باز بود، اگر مذاکره باز بود، اگر قانون حاکم بود، اگر میتوانستیم با قانون حقوق انسانی یک متهم را مطالبه کنیم، قطعا از آن راهها میرفتیم. ما وقتی اعتصاب غذا کردیم که آن راهها مسدود بود. من ۲۵ روز در اعتصاب غذا بودم. وقتی دیدم نه حقوق انسانی که حقوق حیوانی هم برای ما قائل نیستند، یعنی آن حداقل حقوقی را که برای یک حیوان در آغل، در اصطبل و در طویله قائل هستند، برای ما در زندان قائل نیستند، دیگر از حداقل حقوق حیوانی که خوردن است هم گذشتم. قصه این است. ما برای اثبات انسانیت خودمان اعتصاب غذا میکنیم و این کار را ادامه خواهیم داد تا شهادت. اینکه کسی برای ما تعیین تکلیف کند را قبول نداریم. آقایان، آقای مقیسه و بازپرس هر دو میگفتند، تو که متدین هستی، این اضرار به بدن است. آیا این شرعی است؟ گفتم شما که متشرعید، چطور نام یک خیابان را «بابی ساندز» گذاشتهاید؟ او هم همین کار را کرد. چطور برای شما بابی ساندز یک افتخار است، اما اقدام یک پیرو حسین را که میخواهد اقتدا به سرورش کند و آب نخورد و تا شهادت بایستد، اضرار به بدن میدانید؟ ابی عبدالله هم که به مهلکه و به جنگ رفت، میتوانست کمی کوتاه بیاید و کمی بیعت کند. یک مختصر بیعت این کارها را نداشت، اما نکرد. ایستاد و از آرمانش دفاع کرد. بحث ما این است. الان داریم از حقوق حداقل انسانی دفاع میکنیم که ما را در زندان فقط به چشم یک انسان ببینند و نمیبینند. والله آنها ما را به شکل حیوان هم نمیبینند. ایکاش به اندازهی حقوقی که برای گاو و گوسفندشان قائل بودند، برای ما در سلولها حقوقی قائل میشدند. انصاف داشته باشیم دیدگاه مسیح علینژاد، روزنامهنگار مقیم انگلیس با نظر مهدی خزعلی کاملاً متفاوت است. مسیح علینژاد: قبل از این که اصلاً درخواست آقایان موسوی و کروبی را بخواهیم بررسی کنیم، باید ببینیم چه خواستهای پشت این بیانیه بوده است. بسیاری از خانوادههایی که نزدیکانشان در زندان دست به اعتصاب غذا میزنند، امثال دختران آقای نوریزاد و یا پدر و مادر پیر این زندانی سیاسی، برادر جانباز ایشان، همسر و فرزندان خانم ستوده و دیگر خانوادههای زندانیان سیاسی چنین درخواستی را از رهبران جنبش سبز دارند. آنها میخواهند رهبران این حرکت مردمی، شرایط زندانیشان را در نظر بگیرند و پیام دهند و درخواست کنند تا مگر این اعتصاب غذا شکسته شود.
خیلی صادقانه به شما بگویم آقای موسوی و آقای کروبی اگر درخواست نمیکردند که این اعتصاب غذا شکسته شود، باید به مدیریت و رهبریشان به شدت شک و حتی اعتراض میکردیم. چون خانوادههایی که ما با آنها صحبت میکنیم، درخواست اصلیشان همین است که رهبران بیشتر به فکر جان زندانیان سیاسی باشند، نه اینکه از آنها قربانی و شهید بسازند و بعد هم پیراهن عثمانی درست کنند و بخواهند با آن برای آزادیخواهی و دموکراسیخواهی مبارزه کنند. به گمان من کسانی هم که بیرون از ایران انتقاد دارند به این که چرا خواسته شده تا زندانیان سیاسی اعتصاب غذای خود را بشکنند، باید واقعگرایانهتر نگاه کنند. همان طور که الان سرکار خانم عبادی و زنان دیگر دارند پیام زندانیان داخل ایران را میرسانند، اگر برنامهای اجرایی دارند، همدلانه وارد شوند تا پیام اصلی اعتصابکنندگان به تمام دنیا صادر شود. برخی انتقاد میکنند و میگویند اگر میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به فرض یک اعتصاب غذای یکروزهی سیاسی و هماهنگ را به اجرا میگذاشتند، کمک بیشتری به شرایط زندانی میکرد تا این که از خود زندانی تقاضا کنند که اعتصاب غذایش را بشکند. نظر شما در این زمینه چیست؟ باید واقعیت جامعهی ایران را در نظر گرفت. تفاوت میان عاشورای سال گذشته با عاشورای امسال فکر میکنم یک تحلیل خوب از فضای واقعی و فعلی جامعهی ایران به ما میدهد. در عاشورای امسال مردم جرئت حضور نداشتند؛ به خاطر این که حکومت با تهدیدی که میکند، هراسی ندارد از این که تعداد و آمار کشتهشدگان را بالاتر ببرد. تک تک اعضای خانوادههای جانباختگان سال گذشته، تهدید و زندانی شدهاند و حکومت مدام پیام میدهد که اگر بازهم در خیابان حضور پیدا کنید، ما با شما برخورد میکنیم و اصلا اهمیتی به بازتابهای بینالمللی نمیدهیم. در نظر بگیرید که پدر شهید رمضانی زندانی شده است. مادر سهراب اعرابی بازداشت و بازجویی شده است و دیگر مادران صلح و عزادار هم همین مشکلات را دارند. در چنین فضای امنیتیای، حتی اگر آقای موسوی و آقای کروبی، اعتصاب سراسری هم کنند، به گمان من خیلی مورد استقبال واقع نخواهد شد. بنابراین به نظر من اگر کسانی خارج از ایران آمادگی ایجاد چنین فضایی را دارند و با حکومتی هم طرف نیستند که جوانهای آنها را تهدید به شکنجه و تجاوز کند، میتوانند این کار را بکنند. توقعی که ما از فعالین سیاسی داخل ایران بدون درنظر گرفتن شرایط آنها داریم، به گمان من کمی غیر منصفانه است. برای نمونه مثالی برایتان میزنم از مادر یکی از این شهدا که وقتی بازجویی میشود، به او خیلی صریح میگویند شما که پسرتان را از دست دادید و الان یک دختر جوان دارید. اگر برای خودتان نمیترسید، برای دختر جوانتان بترسید. آقای میرحسین موسوی و آقای کروبی هر روز با تعداد زیادی از این خانوادهها دیدار دارند و به واقعیت جامعه نزدیک هستند. خانوادهی کیانوش آسا را مقابل خانوادهی آقای موسوی بازداشت کردند و تکتکشان را مورد بازجویی قرار دادند. از چنین رهبرانی نمیشود توقع داشت که این خانوادهها را ببینند و بعد هم از همین ملت برای رسیدن به اهداف خودشان قربانی بسازند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
شکستن اعتصاب غذا به نفع کیست؟
به نفع ساندویچی سر اوین.
-- بدون نام ، Dec 19, 2010باسلام
-- هادی قدسی ، Dec 20, 2010دودیدگاه بالا، معرف دو اصل راهنما و دو جهان بینی متفاوت اند که هریک به نوبه خود جریانی از تفکرات را باخود همراه دارند. یک بینش، بینش معنوی و دیگری بینش مادی است. آقای خزعلی تعریفی از انسان در بینش خود دارد که این موجود را در فضای کراماتش می بیند، خانم علیزاده انسان را درمادیت می داند و اورا موجودی ایجادشده از روابط قوا می بیند. هرکدام در جهان بینی خود، منطق خویش را دارند و خود را درآن محق می دانند. از دید خزعلی، انسان ماندنی و جهان رفتنی است. از دید علینژاد انسان خلاصه می شود در روزهای زندگیش. بنابراین، برای خزعلی کرامات و حقوق ارزش می شوند و بدن انسان وسیله می شود برای ارج نهادن به آن کرامات، و برای علینژاد، کرامات و حقوق وسیله می شوند برای آسایش بدن انسان. او می گوید برای آزادی باید حتی شهید شد، دیگری می گوید، به بدنت صدمه نزن زیرا فایده ای دربر ندارد. دو جهان متفاوت