خانه > گزارش ويژه > ايرانيان > «هنوز دنیا خشن است» | |||
«هنوز دنیا خشن است»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comمهرناز اسدی، مستندساز و همسرش مجتبی داوری، دوچرخهسوار هستند، ولی دوچرخهسواری تنها سرگرمی آنها یا وسیلهی حمل و نقلشان نیست. آنها به گفته خودشان دو سال پیش از این با دوچرخههایشان از ایران راه افتادند تا پیغامبر صلح و دوستی مردم ایران به مردم دیگر نقاط جهان باشند. اما چند ماه بعد انتخابات ریاست جمهوری دهم در ایران اتفاق افتاد و پی آمدهای آن، آنها را واداشت تا با دوچرخههای شان راهی مناطق مختلف بشوند و در ارتباط باحقوق مردم ایران افشاگری و حرکت کنند. امروز آنها به برلین، در مقابل سفارت یونان رسیدهاند.
دلیلی را که چرا امروز آنها در اینجا هستند از زبان خودشان میشنویم:
مجتبی داوری: من به اتفاق همسرم مهرناز اسدی، حدود دوسال پیش به نیت گشتن دور دنیا و با شعار «سلام به جهان» با دوچرخه از ایران خارج شدیم . از یک سال پیش بهخاطر همین شرایطی که در ایران اتفاق افتاد و دامن ما را هم بهنوعی گرفت و خودمان را جدا از این قضیه نمیبینیم، خود را ملزم به این دانستیم که اکسیونهایی را در جهت حمایت از مردم داخل برگزار کنیم. تاکنون حدود چهار اکسیون، با عناوین مختلف، در جهت حمایت از خبرنگاران، حمایت از زندانیان سیاسی، حمایت از مادران عزادار برگزار کردهایم و آخرین اکسیون ما هم در جهت حمایت از پناهندگان ایرانی در یونان است. اشارهی مجتبی داوری به یک گروه ۲۵ نفری از پناهجویان ایرانی است که پس از حوادث اخیر انتخابات ریاست جمهوری از ایران خارج شده و در یونان تقاضای پناهندگی کردهاند. این گروه از آنجایی که با عدم پاسخ مثبت دولت یونان مواجه شدهاند، دست به اعتصاب غذا زدهاند و هشت تن از آنان لبهای خود را دوختهاند و برخی در اثر ضعف شدید، به بیمارستان انتقال پیدا کردهاند.
مهرناز اسدی، همسر مجتبی داوری، از این حادثه به عنوان انگیزهی آخرین اکسیون اعتراضی خود و همسرش صحبت میکند. مهرناز اسدی: این آدمها دهنهایشان را دوختهاند و از طریق مایعات دارند تغذیه به بدنشان میرسانند. تعدادی از آنها از مصرف قرصهای روزانهای که برای سلامتیشان لازم دارند، خودداری کردهاند. میدانید که وقتی دهانتان بسته باشد، از نفس کشیدن مستقیم برخوردار نیستید. علت اینکه ما به این تصمیم رسیدیم، موقعیت این افراد بود. آنها در موقعیتی غیر انسانی قرار دارند. من به عنوان کسی که دارم وضعیت آنها را میبینم، نمیتوانستم بیتفاوت باشم. ضمن اینکه اولین گروه این افراد اعتصاب غذای خود را از اول سپتامبر شروع کردهاند. نزدیک به دوماه است این اعتراض ادامه دارد، اما جامعهی جهانی و حتی گروههای فعال حقوق بشر در اتحادیهی اروپا کمترین توجه را نسبت به این مسئله داشتهاند. بعد از گذشت دوماه هنوز این جریان ادامه دارد. خواست مشخص ما این بود که حداقل به وضعیت هشت نفری که دهنهایشان را دوختهاند، توجه مستقیم بشود. اگر جان این انسانها بهخطر بیافتد، تمام دولتهای اروپایی و تمام جهان مسئول هستند. از مهرناز اسدی دربارهی زندگی خصوصیاش میپرسم و اینکه آیا در شیوهی زندگیای که او و همسرش برگزیدهاند، پرورش فرزند جایی دارد؟ من فرزند ندارم و فکر میکنم نه من صلاحیت داشتن یک فرزند را دارم و با توجه به تمام موقعیتهایی که در جهان نسبت به مسائل انسانی وجود دارد، جهان نیز نمیتواند نگهدارندهی خوبی برای یک انسان باشد.
من نمیخواهم فقط بدبینی نسبت به این قضیه داشته باشم، ولی با توجه به مسائلی که برای من و یا هر شخص دیگری اتفاق میافتد، اگر یک لحظه نگاه کنیم به این پرسش میرسیم که آیا ممکن است این اتفاقها برای فرزند من هم روی دهد؟ من الان دارم در این کشور نفس میکشم، دهانم باز است و هرچه دوست دارم میخورم. اگر خودم را لحظهای به جای انسانی بگذارم که دهانش را دوخته و هیچکار دیگری نمیتواند انجام بدهد، به چه حسی میرسم؟ او به این نقطه رسیده که با دوختن دهان خود، حرفش را به دنیا بزند اما بازهم هیچ توجهی به او نمیشود. اگر این مسئله برای انسانی که من میخواهم بهوجود بیاورم بازهم وجود داشته باشد چه؟ بنابراین میگویم پس من نمیتوانم فرزندی را بهوجود بیاورم که این اتفاق برایش بیفتد. با وجود این، او از انعکاس و تأثیر فعالیتهایی که میکند، راضی نیست. اگر بخواهم صادقانه بگویم، کمترین تأثیر را دارد و کمترین واکنشها را میتواند بهدنبال داشته باشد. برای اینکه احساس میکنم دنیا به یک خشونت رسیده است. درست است که میگوییم دنیا دارد خیلی به سمت صلح میرود، به سمت مبارزات بدون خشونت میرود، اما خشونت هنوز یک چیز ذاتی و درونی انسان است؛ انسانی که به بیرحمی رسیده است. وقتی ما نمیتوانیم خودمان را در موقعیت آدمهای دیگر قرار بدهیم، پس هنوز دنیا خشن است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|