خانه > گزارش ويژه > تحولات ایران > استعفای دیپلماتهای ایرانی | |||
استعفای دیپلماتهای ایرانیامیررضا نیکوفرزاد فرهنگیان، رایزن دوم سفارت ایران در بلژیک نیز به کشور نروژ پناهنده شد و به این ترتیب، تعداد مقامهای رسمی معترض و مستعفی از وزارت خارجهی ایران در کشورهای اروپایی به سه نفر رسیده است. جدا شدن از بدنهی دولت کودتاگری که علیه مردم و منافع ملی کشور خود قدم برمیدارد، عمدهترین دلایل این دیپلماتهای مستعفی عنوان شده است. آنها میگویند از حکومت بریدهاند تا به مردم خیانت نکنند، اما آیا افکار عمومی هم همیشه با آغوش باز از این دیپلماتهای معترض استقبال میکند؟ دراین زمینه دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. فرزاد فرهنگیان که پس از محمدرضا حیدری و حسین علیزاده، سومین مقام رسمی استعفا داده از سفارتخانههای ایران در کشورهای اروپایی است، رایزن دوم سفارت ایران در بلژیک و مسئول بخش مطبوعاتی این سفارت بوده است.
او روز گذشته در یک نشست خبری در اسلو شرکت کرد تا به رسانههای حاضر اعلام کند که علت حضورش در نروژ، عدم احساس امنیت در بلژیک بوده است. وی همچنین با طرح اینکه در زمان انقلاب ۱۶ ساله بوده، در دل انقلاب بزرگ شده و همیشه آرزوی خدمت به مردم را داشته است، علت حضورش در دولت جمهوری اسلامی را برآورده کردن این آرزو عنوان کرد و در ادامهی سخنانش گفت که دولت جمهوری اسلامی از آرمانهایش منحرف شده و به همین دلیل او ترجیح داده است در کنار مردم باشد تا روبهروی آنها. فرهنگیان که در سخنانش از مردم ایران پوزش خواسته، عنوان داشته که دولت جمهوری اسلامی راهی جز این برای او باقی نگذاشته است. این کارمند سابق سفارت جمهوری اسلامی که سابقهی ۲۳ سال کار در وزارت خارجه را در کارنامهی خود دارد، در جمع خبرنگاران با اشاره به «صدای جناح مخالف» اعلام کرد که میخواهد صدای اپوزیسیون مردم ایران باشد. پیش از این محمدرضا حیدری، کنسول ایران در اسلو و حسین علیزاده، رایزن سوم سفارت ایران در هلسینکی نیز از مقام خود استعفا داده و علت این امر را کنارهگیری از مسئولیت در دولتی اعلام کرده بودند که به مردم خود خیانت میکند. حالا چرا؟ اما این همهی ماجرا نیست. برخی از مردم بر این باورند که روی دیگر این سکه را هم باید دید. بهطور مثال گلناز اسفندیاری، روزنامهنگار ایرانی مقیم واشنگتن، چندی پیش با نوشتن چند سطر بر صفحهی فیسبوک خود این بحث را باز کرد که چرا بعد از گذشت یک سال از آشوبهای ایران، این افراد اقدام به اعتراض و استعفا کردهاند؟ اسفندیاری در همین مورد به زمانه میگوید: «درواقع من انتقاد نکردم، بلکه سئوال کردم. این هم فقط سئوال من نیست. خیلیها میپرسند: اگر مسئله، اعتراض به خشونت حکومت ایران است، چرا این افراد در همان زمانی که اوج خشونت بود، به همکاریشان با دولت ایران ادامه دادند و حالا بعد از گذشت یکسال و اندی از آن حوادث تلخ، استعفا دادهاند؟ چرا زمانی که جوانهای مردم در خیابانها کشته میشدند ، سکوت کردند؟» وی همچنین میگوید: «باید قبول کرد که بههرحال این استعفاها نشانههای خوبی هستند، اما من پاسخم را در هیچ یک از گفتوگوهایی که این آقایان با رسانهها انجام دادهاند، نیافتهام.»
ستونهای لرزان نظام علی اکبر موسوی خوئینی، فعال سیاسی مقیم امریکا که در مجلس ششم، یکی از نمایندگان اصلاحطلب آن دوره بود، در تحلیل این شرایط، دو وجه خوشبینانه و بدبینانه را در نظر میگیرد. به باور او وجه خوشبینانهی این استعفاها، این است که ستون و پایههای اصلی حکومت استبدادزدهی ایران در حال ریزش است. وی با توضیح اینکه هر دیپلماتی در کشور میزبان، دو وظیفهی اصلی دارد، میگوید: «ابلاغ دیدگاه دولت متبوع، حمایت از این دیدگاه و حفظ منافع کشور خود در جامعهی میزبان یک وظیفه و رصد کردن اطلاعات به منظور ارائهی شناخت و تحلیلهای سیاسی به دولت خود وظیفهی دوم آنهاست. به همین منظور یک دیپلمات از دهها فیلتر و صافی عبور میکند تا پایبندیاش به منافع این نظام تثبیت شده باشد. بنابراین روبرگرداندن چنین افرادی از دولت و نظامی که آنها را برگزیده است، به معنی وجود شکاف جدی در بدنهی اصلی حکومت ایران و ریزش از درون است.
فراموش نکنیم که همهی دنیا هم اگر علیه دولت ایران وارد عمل شود، سرنوشت این دولت باید در درون تعیین شود. از این منظر، استعفای این افراد را باید به فال نیک گرفت.» این نمایندهی دورهی ششم مجلس شورای اسلامی که در دورهی ریاست جمهوری احمدینژاد، به دلیل حضور در یک تجمع اعتراضی، بیش از ششماه در زندان به سر برد، جنبهی بدبینانهی استعفای اعضای سفارتخانههای جمهوری اسلامی در سایر کشورها را چنین ارزیابی میکند: «عدهای میگویند، این افراد منتخبان همان حکومت و همان دولت هستند و اعتمادی به آنها نیست. یا اینکه میگویند منافع شخصی این افراد در این بوده که پناهنده شوند و درواقع آیندهنگری شخصیشان، آنها را به این اقدام واداشته است.» موسوی خوئینی ادامه میدهد: «از نظر من اصلیترین تفاوت بین یک دیپلمات و یک فعال سیاسی در همین محافظهکار بودن اوست. درواقع یک دیپلمات آموخته است که محافظه کار باشد و جوانب مختلف را بسنجد، بعد اقدام کند. بنابراین اگر این افراد شرایط خودشان و شرایط سیاسی را سنجیدهاند و بعد تصمیم گرفتهاند، همینقدر که جسارت این کار را از خود نشان دادهاند، باید از آنها استقبال کرد تا دیگران نیز که در دل سیستم سیاسی حکومت ایران، شرافت کاریشان آنها را به کندن و رفتن تشویق میکند اما هنوز به دلایل مختلف مردد هستند، جسارت اعتراض و روگردانی را پیدا کنند. ضمن اینکه به هرحال درنظر داشته باشیم موقعیت یک دیپلمات در جامعه چه از نظر سیاسی و چه امکانات مالی و اجتماعی، موقعیت بدی نیست.» کارزار دیپلماتها محمدرضا حیدری، کنسول سابق ایران در اسلو که کارزاری را با عنوان «سفارتخانههای سبز» برای تشویق اعضای سفارتخانههای ایران به استعفا و بریدن از دولت ایران راه انداخته است، درچندروز گذشته به رسانهها اعلام کرده است که دیپلماتهای دیگری نیز در «سیستم» هستند که در شرف استعفا قرار دارند.
اگرچه وی سخن از کشورهایی که این سفرای معترض در آنها ماموریت دارند به میان نیاورده، اما پیش از این، خبر اعتراض یک دیپلمات ایرانی در ژاپن و همچنین خبر اقامت گزیدن دو عضو سفارت ایران در آلمان در برخی رسانهها منتشر شده بود؛ خبری که اگرچه هرگز از سوی این افراد یا دولت آلمان به طور رسمی تایید نشد، اما تکذیبیهای نیز دراین زمینه از سوی هیچ مقام رسمیای صادر نشد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
مسلما اختلاف نظری در میان سپاه،امنیتیها و دیپلماتهای ایرانی شکل گرفته ولی این افراد به اضافهٔ قلمزنان و سبز مهاجرین میتوانند عناصر نفوذی و خبری ج- ا باشند و قابل اطمینان نیستند. فعالیتهای سیاسی- اجتماعی این افراد با تمامی مخالفت گوییها و نوشت پردازیها در حرف و لغات ،خط دهندهٔ رژیمی است که پیوسته خود را به روز، فرموله و پایدار میکند و هر چه میخواهد از طریق سازمانهای موازی عنکبوتی انجام میدهد.هدف تاکتیکی این سیاست، تئوری پردازی،پراکندگی گروههای ملی و مردمی، خاطره و حادثه نویسی و کج روی در مبارزه برای سرنگونی است!
-- ایراندوست ، Sep 15, 2010نامه سید علی خامنه ای در 32سال پیش ....؟ نارضایی ملت از این دستگاه جابر و جائر است و تصمیم بر یکسره کردن کار خویش و گسستن ریسمانی که هر لحظه بر گردن او محکمتر می شود و گلوی او را بیشتر می فشارد. در این رویارویی – حق با ملت است و قدرت حاکم در موضع باطل و زورگویی است. تنها همین که دستگاه حاکم با ملت خود به ستیزه گری و کینه ورزی برخاسته کافی است که آن را محکوم کند و بطلان و ناحقی آن را مسلم سازد
-- نامه سید علی خامنه ای در 32سال پیش ....؟ نارضایی ملت از این ، Sep 17, 2010من نمیدونم چرا همه اصرار دارند نوعی انشقاق در کار پرخطر این دیپلماتهای مستعفی ایجاد کنند.
-- بچه ، Sep 17, 2010اینها در سیستمی داشتن کار میکردن که به نزدیکترین کسانشان هم رحم نمیکنن چه برسد به خود این دیپلماتها!
این افراد جان خودشان را به خطر انداختن فقط فقط در دفاع و حمایت از مردم مظلوم ایران.
ما باید با آغوش باز از این حرکت استقبال کنیم.