خانه > گزارش ويژه > اقتصاد و معیشت > بانکهای ایرانی و مشکلات تحریم اقتصادی | |||
بانکهای ایرانی و مشکلات تحریم اقتصادیمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comروز گذشته، بیستوهفتم مردادماه، برخی رسانههای داخل کشور، بر پایهی گزارشی که روزنامهی «کویت تایمز» منتشر کرده است، خبر از اقدام بانک مرکزی کویت در جلوگیری از فعالیت چهار بانک ایرانی در این کشور دادهاند.
این اقدام بانک مرکزی کویت در شرایطی صورت میگیرد که در فروردین ماه سال جاری، در پی سفرهای پیدرپی نخستوزیر کویت و فرستادهی ویژهی او در امور اقتصادی به تهران، مسئولان هردو کشور خواهان گسترش روابط تجاری و بانکی میان دو کشور شده بودند. برای بررسی جوانب مختلف اقدام بانک مرکزی کویت، با هوشنگ ادهمی، از اعضای هیئت نمایندگی اتاق بازرگانی صنایع و معادن تهران، گفتوگو کردهام و از او دربارهی این ادعای روزنامهی کویتتایمز میپرسم: گویا دلیل مخالفت بانک مرکزی کویت با فعالیت چهار بانک ایرانی، عدم احراز صلاحیت این چهار بانک بر مبنای معیارهای بینالمللی بوده است. هر بانکی که در یک کشور خاص گشوده میشود، تابع مقررات مالی آن کشور است. مثلاً شعبهی دبی بانک ملی ایران، تابع مقررات مالی امارات متحدهی عربی است و بانک ملی شعبهی پاریس هم، تابع مقررات مالی فرانسه است. یعنی درست مانند یک بانک محلی عمل میکند، نه به عنوان نمایندهی یک بانک ایرانی. درست است که این شعبهها نمایندگی بانک ایران را برعهده دارند، ولی چون در آن کشور خاص فعالیت میکنند، مانند هر بانک محلی دیگری که در آن کشور وجود دارد، باید مقررات مالی بانک مرکزی آنجا را رعایت کنند. قطعاً اینها جزو قوانین جاری است و روشن است همهی بانکها باید با آنها آشنا باشند. آیا بانکهای ایرانیای که نامشان در خبر کویت تایمز آمده است، این قوانین را نمیشناختند؟ آنها این قوانین را میشناختند. برای نمونه، بانکهای مرکزی کشورها محدودیتهایی اعمال میکنند و برای سقف اعتباراتی که بانک میدهد و میزان سپردههای آن، نسبت خاصی قائل میشوند. میگویند سقف اعتبارهای پرداختیتان باید مثلاً پنجاه یا هشتاد درصد سپردههایتان باشد. بانکهای ایرانی این مورد را رعایت نمیکنند.
معمولاً هم بانک مرکزی، سختگیریهای خاصی در این زمینه اعمال نمیکند؛ کما اینکه این بانکها در این مدت هم در آنجا فعالیت کردهاند. ولی اگر دنبال آن باشند که ابزاری برای توجیه توقف فعالیت بانک پیدا کنند، آنوقت از این کانالها رد میشوند. یعنی ابزارهای سیاسی مورد توجه آنها نیستند. اینها ابزارهای اجراییای هستند که در مقرراتشان دارند. پس این احتمال وجود دارد که بانک مرکزی کویت، به دنبال بهانهای برای توقف این بانکها میگشته که این بهانه را در نقض قوانین بانکی از سوی آنها پیدا کرده است. ولی مسئلهی اصلی این است که به علت محدودیتهای ناشی از تحریمهای اقتصادی، نمیخواهند با بانکهای ایرانی کار کنند. یکی از تاجران ایرانی مقیم دبی به من اعلام کرد که اعتبار اسنادیای را که میخواسته از طریق بانک صادرات دبی در وجه بانک تجارت ایران باز کند، بانک تجارت نپذیرفته است. اعلام کرده که اعتبار اسنادی بانک صادرات دبی را نمیپذیرد. علت آن چه بوده است را من نمیدانم. میتواند اینطور باشد که بانک صادرات ایران در دبی، مشمول محدودیتهایی میشود که بانک تجارت نیست و بانک تجارت ایران میخواهد با عدم پذیرش اعتبار اسنادی بانک صادرات و عدم مبادله با آن، شامل آن محدودیتها نشود؟ بله؛ منظور من هم همین است که گویا بانکهای داخلی هم محدودیتهایی نسبت به پذیرش اعتبار اسنادی همدیگر دارند. البته من اطلاعی در این زمینه ندارم و فقط بدون تحلیل برای اطلاع شما گفتم که اینطور بوده است. در گزارش روزنامهی «کویت تایمز» همچنین آمده است که این بانکها، بدون ذکر نام آن چهار بانک، از شهرت و اهمیتی برخوردار نیستند. میتواند اینطور باشد؟ خیر؛ اینکه غیر منطقی است. نمیتواند اینطور باشد. صحت خبر و چگونگی نقل قول از آن روزنامهها مبنی بر این که این بانکها در کشور خودشان هم بانکهای معتبری نیستند، زیاد روشن نیست. استنباط من این است: بانکهایی که از قبل در کشورهای دیگر ریشه داشتند و دارای شعبه بودند، همین بانکهای معروف ایرانی بودهاند. شعبههایی خارج از کشور بانکهای جدید ایرانی، خیلی توسعه یافته نیستند. مثلاً اگر ظرف دوسال گذشته بانک جدیدی در ایران ثبت شده باشد، مشکل بتواند شعبهای در کویت باز کند. چون کویت از دوسال پیش خیلی سخت اجازهی احداث یک بانک جدید ایرانی را داده است. در تایید این گفتهی شما، در دیداری که مشاور اقتصادی نخستوزیر کویت در ماه فروردین از ایران داشت، وزیر اقتصاد ایران از تنگناهایی که در روابط بانکی بین ایران و کویت وجود دارد، گله کرد. بله همینطور است. به نظر من بانکهایی که از فعالیت آنها در کویت جلوگیری شده، بانکهایی بودهاند که سابقه داشتهاند و چون سابقهدار هستند، بانکهای معروف و معتبر ایرانی هستند. تفسیر یک روزنامهنگار از این که اعتبار این بانکها چقدر بوده، دقیق نیست، ولی اینکه این بانکها مقررات مالی بانک مرکزی آنجا را رعایت نکردهاند، میتواند درست باشد. احتمالاً بانک مرکزی آنجا مستنداتی پیدا کرده که به آن بهانه بتواند جلوی فعالیت بانکهای مورد نظر را بگیرد. در حالی که همین بهانه، سالهای سال است که وجود داشته و بانک مرکزی کویت جلوی فعالیت آنها را نمیگرفته است. حال اگر محدودیتهای مبادلات بانکی بین ایران و کویت، گسترش پیدا کند و به بانکهای دیگر نیز سرایت کند، تأثیر آن در اقتصاد ایران چه خواهد بود؟ اثر آن روی همان حجم معاملاتی است که ایران و کویت با هم دارند. ضمن اینکه همهی این معاملات از طریق بانکهای ایرانی انجام نمیگیرد، بلکه از طریق بانک ملی کویت و بانکهای خارجیای از قبیل بانکهای اروپایی و امریکاییای که در کویت هستند انجام میشود. به این دلیل فکر نمیکنم اهمیت تعطیل شدن چهار بانک ایرانی در کویت، بیشتر از کل قضیه باشد. کل قضیه چیست؟ کل قضیه این است که محدودیتهای مالی در هر صورت روی امر تجارت اثر میگذارد. برای یکسری بانکها گذر از این محدودیتها امکانپذیر است، ولی این بانکها دیگر بانکهای ایرانی نیستند. چون بانکهای ایرانی دوباره با همین محدودیتها روبهرو خواهند شد. نکتهی دیگر دربارهی مشکلات بانکیای که میان ایران و کشورهای خارجی وجود دارد، این است که ایران هم گیر دارد. ایران هم راحت به بانکهای خارجی اجازهی فعالیت نمیدهد. یعنی یک طرف این قضیه، خود ایران است. ایران برای اینکه بتواند راه فراری باز کند، میتواند اجازهی فعالیت بانکهای خارجی در ایران را بدهد. آن وقت بانکهایی که بتوانند به ایران بیایند و فعالیت کنند، حداقل زمینهی کار برایشان آماده میشود. یعنی دولت ایران باید از بانکهایی که میخواهند در ایران شعبه بزنند و یا دفتری باز کنند استقبال کند، برایشان امکان ایجاد کند و سریعتر این راه را باز بگذارد. در فضای اقتصادی ایران، راه دیگری نیز برای کاهش تاثیر تحریمها مطرح میشد و آن احداث بانک با مشارکت کشور دوم بود. بهطوری که گفته میشد آقای عسگراولادی سال گذشته در توافقی با چین، اقدام به احداث یک بانک کرده است. این هم میتواند یکی از راهکارها باشد؟ اگر کسی بخواهد با چین به طور مشترک بانکی تاسیس کند، احتمالاً بانک با نام تجاری چینی خواهد بود و نه با نام تجاری ایرانی. چنین کاری امکانپذیر است؛ چرا که نه؟ منتها فکر میکنم که مشکل دوطرفه است. دربارهی اجازهی تاسیس بانکهای خارجی در ایران این پرسش را دارم: آیا تحریمهای بینالمللی از این امر جلوگیری نمیکند؟ آیا بانکها مجاز هستند که در ایران شعبهای تاسیس کنند؟ یک سری بانکها را میتوانند تأسیس کنند. بهطور مثال، روسیه به ایران بنزین میفروخت، حالا دیگر آن شرکت بهطور مستقیم نمیفروشد. شرکت کوچکی را به ثبت میرسانند و آن شرکت فقط به ایران بنزین میفروشد. در نهایت هم فقط آن شرکت تحریم میشود، اما آن شرکت فقط برای این کار تأسیس شده است و اگر هم تحریم بشود و هیچ کشوری از او خرید نکند، مشکلی بهوجود نمیآید. راههای عبور وجود دارد. همه هم میدانند کدام است، ولی به شرطی که دولت ایران هم از این سو، سریعاً اجازهی تأسیس شعبههای بانکهای خارجی در ایران را فراهم کند. ایران اما هنوز از این قضیه استقبال نمیکند و من چشمانداز بازی در این مورد ندیدهام. این است که تاجرها ناچارند به جای کانالهای عبور مستقیم از بانک، پول پیش بیشتری بدهند، ناچارند بهصورت کش فعالیت کنند و اسناد از کانالهای دیگر بگیرند. در این صورت السی و اعتبار از مسیر معاملات کم میشود و ریسک معاملات بالا میرود. در هر صورت مسائل خود را دارد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|