تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

نامه‌ی نوری‌زاد؛ تجربه‏‌ی منتقد و اقلیت‌بودن

سراج‌الدین میردامادی
seraj.mirdamadi@radiozamaneh.com

آخرین نامه‏ی محمد نوری‏‏زاد، نویسنده و مستند‏ساز، خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، بی‏تردید جدیدترین سند ایجاد شکاف عمیق در میان معتقدان به ایدئولوژی نظام اسلامی در ایران است.

Download it Here!

در این نامه، نوری‏زاد بر پایه‏ی باورهای دینداران، صحنه‏ی روز حسابرسی پس از مرگ را ترسیم کرده که در یک‌سو آیت‏الله خامنه‏ای، رهبر جمهوری اسلامی پس از مرگ و در سویی دیگر صف انبوهی از ظلم‏کشیدگان نظام و شاکیان او، در محضر پروردگار قرار دارند.

نوری‏زاد در این نامه تلاش می‏کند تا از سر خیرخواهی، رهبری را از آن روز و از چنان رویارویی‌ای برحذر دارد.

ابتدا از دکتر محمدعلی توفیقی، تحلیل‏گر سیاسی مقیم پاریس، پرسیدم: با توجه به این که پیش از این نیز آقایان سروش، کدیور، احمد قابل و دیگران، نامه‏های مشابهی با ادبیات درون‏دینی نوشته بودند و رهبری نظام، گوش شنوایی برای این نامه‏ها ندارد و مردم هم از این مظالم باخبر هستند، برخی بر این باورند که در نگارش چنین نامه‏هایی فایده‏ای مترتب نیست. نظر شما چیست؟

من این‏گونه تصور نمی‏کنم و فکر می‏کنم این نامه‏ها اگرچه امروز به‏خاطر فضای بسته‏‏ی حاکم بر مطبوعات داخل و مشکلاتی که برای اطلاع‏رسانی وجود دارد، شاید آن تاثیرگذاری لازم را در افکار عمومی نداشته باشند، اما از این زاویه ‏که اوضاع امروز را به خوبی تشریح می‏کنند، بسیار مهم هستند.

از سوی دیگر این‏ نامه‏ها به‏هرحال مخاطبانی در درون خود حاکمیت دارند و می‏توانند در ایجاد ابهام برای آنها و یا دست‏کم ایجاد انگیزه‏‏ برای بازنگری نسبت به واقعیت‏های موجود در حاکمیت نیز تاثیر داشته باشند.
البته آقای نوری‏زاد بابت نوشتن این نامه‏ها، هزینه‏های سنگینی پرداخته‏اند و در حال حاضر هم که در زندان هستند.


محمدعلی توفیقی، تحلیل‏گر سیاسی مقیم پاریس

سیر تحول امثال آقای نوری‏زاد، از یک نویسنده‏ی روزنامه‏ی کیهان به یک منتقد سرسخت رهبری را چگونه ارزیابی می‏کنید؟ آیا چنین سیری ممکن است به سایر ارکان، افراد، سخنگویان و منادیان ایدئولوژی حاکمیت تسری پیدا کند؟

مواجهه‏ی افراد با واقعیت‏های قدرت در ایران که به شدت با ‏آن‏چه ادعا می‏شود که منطبق با احکام اسلامی و ... است تناقض دارد روبه افزایش است. وقتی این واقعیت‌ها برای افراد روشن می‌شود، در آنها انگیزه‏هایی برای بازنگری نسبت به مواضع‏شان در گذشته و هم‏چنین تردید به ادامه‏ی راه به‏وجود می‏آید.

این نامه‏ها نشان‏دهنده‏ی تمایل شدید در درون خود حاکمیت برای ریزش‏های درونی، تغییر مسیر و درپیش گرفتن رویکرد انتقادی نسبت به حاکمیتی است که به سرعت دارد به سمت یک استبداد دینی تمایل پیدا می‏کند.

هادی کحال‏زاده، تحلیل‏گر سیاسی و عضو مرکزی سازمان ادوار تحکیم وحدت در تهران از زاویه دیگری نامه‌ی نوری‌زاد را بررسی می‌کند. از وی پرسیدم: مقوله‏ی افرادی مانند آقای نوری‏زاد را چگونه می‏توان تحلیل کرد؟ چگونه یک نویسنده‏ی روزنامه‏ی کیهان به این شکل از حاکمیت جدا می‏شود و دست به نگارش چنین نامه‏هایی می‏زند؟ عامل چنین شکاف و جدایی‌ای چیست؟

برای توضیح روشن رفتار این شخصیت‏ها باید به دولت اصلاحات برگردیم؛ و فشار بسیار زیادی که اصول‏گرایان، علی‏رغم برخورداری از قدرت، به دولت اصلاحات وارد می‏کردند و میزان انتظار را در جامعه‏ی متدینین نسبت به دولت اصلاحات به میزان زیادی بالا ‏می‏بردند.

بعد از آن‏که آقای احمدی‏نژاد در رأس دولت قرار گرفت، تناقضات موجود و انتظارات برآورده نشده از دوره‏ی دوم خرداد و اصلاحات باقی‏مانده، هم‏چنین رفتار دولت، نتیجه‏ی عملکرد رییس‌جمهور در حوزه‏ی اقتصاد و رفاه اجتماعی و تناقضاتی که در این زمینه ایجاد کرد، موجب ریزش و انشعاب در بخش‏های این‌چنین و شخصیت‏هایی شدند که با دولت اصول‏گرا مسئله‏دار شدند.


آخرین نامه‏ی محمد نوری‏‏زاد، نویسنده و مستند‏ساز، خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، بی‏تردید جدیدترین سند ایجاد شکاف عمیق در میان معتقدان به ایدئولوژی نظام اسلامی در ایران است

بعد از آن هم وجه خشن انتخابات و نحوه‏ی مدیریت حوادث پس از انتخابات، این افراد را شگفت‏زده کرد. شگفتی‏ از رفتار حاکمیت، انتظارات برآورده نشده و مطالبات انباشته شده از گذشته، چنین واکنش‏هایی را نیز در پی‏ داشت.

آیا نگارش نامه‏های درون‏دینی، با ادبیات ‏درون دینی و استفاده‏ از واژگان دینی مانند محشر، پل صراط، پاسخ‏گویی در برابر خداوند و ... می‏تواند در داخل جامعه‏ی ایران تاثیرگذار باشد یا بهتر است از ادبیات برون‏دینی استفاده شود؟

جامعه‏ی ایران، جامعه‏ای متنوع و متکثر است. آقای نوری‏زاد هم مخاطب خاص خود را دارد؛ مخاطبی که اتفاقاً تولید قدرت بیش‌تری می‏کند و از نقش تعیین کننده‏تری در مناسبات قدرت در ایران برخوردار است.

بنابراین با توجه به جامعه‏ی مخاطب آقای نوری‏زاد، به‏نظر می‏رسد که تاثیر او در مناسبات قدرت در ایران بسیار تعیین‌کننده خواهد بود.

دیگر این که به‏نظر من، آقای نوری‏زاد به دنبال تاثیرگذاری بر آن جامعه‏ی هدف نیست و نامه‏های او پاسخ به مسائل خود او است.

به نظر می‏رسد آقای نوری‏زاد سیری را طی کرده که خود نشئت گرفته از سیری است که در یک سال گذشته شاهد آن بوده‏ایم. در تمام نامه‏های ‏آقای نوری‏زاد، یک احساس شرم در عین امیدواری و گلایه‏مندی در عین ارادت نسبت به رهبری و حوادث اخیر وجود دارد و نشئت گرفته از حس مسئولیت انقلابی و تفکر مذهبی اوست.
ما اعتقاد داریم که بر اساس گفته‏های امیرالمؤمنین (ع) مردم باید حاکم را نقد کنند. ایشان در خطبه‏ا‏ی در خصوص نحوه‏ی مواجهه‏ی مردم و متدینین با حاکم اسلامی را توضیح می‏دهد.


هادی کحال‏زاده، تحلیل‏گر سیاسی و عضو مرکزی سازمان ادوار تحکیم وحدت در تهران

بنابراین حس انقلابی، حس مذهبی و احساس مسئولیت آقای نوری‏زاد است که او را وامی‏دارد که نصیحت به ائمه مسلمین را در دستور کار خود قرار بدهد و به عنوان یک شیعه، مسئول جامعه‏ی اسلامی را نقد کند و رفتار او را بررسی کند.

تجربه‏‌ی منتقد و اقلیت بودن، تجربه‌ی زندان و دیدن برخورد خشن جمهوری اسلامی و هم‏نشینی با دیگر منتقدین نیز در سیر تحول شش نامه‏ی ایشان، بسیار مشخص است. هرچند چهارچوبی که پیش از این به آن اشاره کردم، یعنی احساس شرم در عین امیدواری به تغییر و گلایه‏مندی در عین ابراز ارادت، هم‏چنان در او حفظ شده است، اما این سیر را به دلیل حوادث مختلف، می‏توانیم در نامه‏های ایشان ببینیم.

فکر می‏کنید، امکان دارد که نگارش این نامه از طرف آقای نوری‏زاد، منجر به طرح این سئوال و شک و شبهه در میان سایر نیروهای اصول‏گرا، نیروهای ارزشی باقی‏مانده از جنگ و ارزش‏های انقلاب نیز بشود؟ آیا ممکن است این منطق و بحث انتقال پیدا کند و افراد بیش‌تری را از بدنه‏ی حاکمیت جدا کند؟

با توجه به سوابق آقای نوری‏زاد و این‏که ایشان هنوز از موضع مذهبی و درون‏حاکمیت، یعنی از موضع طرفدار و ارادتمند جمهوری اسلامی این نامه‏ها را می‏نویسد و تلاش می‏کند تناقضات درونی و فاصله‏ی بین شعارهای مطرح شده و عمل واقعی حاکمیت را نشان بدهد، می‏تواند بسیار مؤثر و تاثیرگذار باشد.

هرچند که تریبون‏های لازم و وسایل ارتباطی لازم برای انتشار و ترویج این نگاه مهیا نیست و جریان‌ها و نیروهایی مانند آقای نوری‏زاد به اندازه‏ای که طرف مقابل تلاش می‏کند تا اقناع و ایده‏پردازی کند و فضای رسانه‏ای را در اختیار داشته باشد، امکانات ندارند و به دلیل نداشتن رسانه، بردشان در محدوده‏ی خیلی تعیین‌کننده‏ای نیست.


یعنی به دلیل این که رسانه ندارند و ترویج نگاه‏شان چنان‏که باید و شاید، در لایه‏های سنتی جامعه امکان‏پذیر نیست، شاید خیلی نتوانند موج‏افشانی کنند، ولی بی‏شک در بخش‏های قابل توجهی از جامعه‏ی مذهبی ایران که پی‏گیر هستند و به رسانه دسترسی دارند، مؤثر هستند و شک و سئوال‏های جدی‏ای را نسبت به گذشته و وضعیت کنونی ما ایجاد می‏کنند.

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)