گردش چین از کمونیسم به کنفوسیوس
دانیل. ای . بِل برگردان: ونداد زمانی
چهل سال پیش در پکن، گفتن حرفی در تأیید کنفوسیوس به منزلهی خودکشی بود. کنفوسیوس دشمنِ مهمی بود که همهی مردم چین باید با او مقابله میکردند. در همان دوران، در صفحات اول روزنامههای انقلابی چین که پر بود از لعن و نفرین نسبت به فیلسوف چینی، عکسِ مائو در کنار قبر ویرانشدهی کنفوسیوس چاپ میشد.
زمانه اما کاملاً عوض شده است تا آنجا که حزب کمونیست چین اجازهی ساخت یک فیلم سینمایی دربارهی کنفوسیوس را لغو نکرده است. «چو یان فَت»، بازیگر جذاب و معروف بینالمللی نقش کنفوسیوسی را بازی میکند که هم رهبر نظامی زیرکی تصویر شده است و هم معلمِ انسانیت و ارزشهای متعالی است. کنفوسیوس سینمایی البته با همهی جلال و جبروتش در مقابل زیبایی زنان نیز سر فرود میآورد.
چه رابطهای بین آیندهی سیاسی چین و استقبال عمومی از این فیلم وجود دارد؟ بسیاری معتقدند که کنفوسیوسگرایی در چین معاصر، هرلحظه فراگیرتر خواهد شد.
در بحبوحهی انقلاب فرهنگی چین، کنفوسیوسی نامیدن افراد بیشتر یک نوع تهمت بود که به دشمنان سیاسی میزدند تا آنها را بیاعتبار جلوه دهند. ولی امروزه نزدیک بودن به کنفوسیوس باعث اَرج و اعتبار سیاسی، و نشاندهندهی یک منش اخلاقی جدید و پرطرفدار است. کمونیسم قابلیت برانگیختن احساسات متعالی خود را در چین از دست داده است و به همین خاطر، شکلگیری سنت برآمده از فرهنگ باستانی چین برای پر کردن خلاء موجود ضروری به نظر میرسد.
افکار کنفوسیوس در قالب یک سنت فراگیر سیاسی، بهتدریج دارد جایگزین فرهنگ سیاسی حاکم میشود. حزب کمونیست هنوز از تغییر دادن نام حزب کمونیست به حزب کنفوسیوس فاصلهی درازی دارد ولی مدتی است که روند جایگزینی در همهی ابعاد در حال شکلگیری است. المپیک ۲۰۰۸ چین با برجسته کردن اصول اعتقادی کنفوسیوس، استفاده از نقل قولهای کنفوسیوس در مراسم جشن بازگشایی و از همه مهمتر سکوت دربارهی ارزشهای کمونیستی نشان داد که مسیر تبلیغات فرهنگی و سیاسی زمامداران حزبی به چه سمتی خواهد بود.
اعضای جوانتر حزب با غرور به بازدیدکنندگان مدرسهی حزب کمونیست شهر شانگهای میگویند که مدل ساختمان مدرسه از روی کلاسهای آموزش کنفوسیوس تقلید شده است. در خارج از کشور نیز با راهاندازی موسسات فرهنگی و انجمنهای زبانِ چینی تحت عنوان کنفوسیوس، به عبارتی خواهان راهاندازی مدلی هستند برای تبلیغات سیاسی خارجی که بیشباهت به کانون فرهنگی «اَلاینس فرانسز» و موسسهی فرهنگیِ آلمانی «گوته» نیست.
بیشک، اعضای قدیمیتر حزب کمونیست در برابر تغییر سریع فوق مقاومت میکنند و همنظر با مائو که هر نوع سنت و تجربهی قدیمی ملی را منسوخ میدانست، زایش دوبارهی ارزشهای غیر کمونیستی را محکوم میکنند. در عین حال، باید به این واقعیت نیز اشاره کرد که اعضای زیر ۵۰ سال حزب از تغییرات جدید حمایت میکنند. بیتردید حزبی که ۷۶ میلیون عضو دارد به همان نسبت نیز از تنوع و تفاوت برخوردار است و اقبال عمومی به نفع جوانان حزب خواهد بود.
تأکید حزب کمونیست بر قابلیتها و توانمندیهای فردی، و دعوت از دانشآموزانی که ثابت کردهاند از هوش بالاتری برخوردار هستند، همگی موید چرخش به سوی یکی از اصول اساسی فلسفهی کنفوسیوس یعنی «اصالت و ارجحیت به قابلیت فردی» در عالیترین مراجع تصمیمگیری است.
بازگشت به آموزشهای کنفوسیوس مختص به حزب حاکم نیست و به نظر میرسد که حزب کمونیست به توسعهی فراگیر کنفوسیوسگرایی در حوزهی خارج از کنترل خویش واکنش نیز نشان میدهد. علاقه به آموزشهای سنتی فوق در بین استادان دانشگاه و جمعیت شهرنشین نیز بهطرز چشمگیری افزایش یافته است.
هزاران موسسهی آموزشی برای کودکان تأسیس شده که توجه اصلی را مصروف علوم انسانی کردهاند، موسساتی که باور دارند تربیت کودکان با آموزههای کنفوسیوس باعث پرورش ذهنی و برانگیختن مرامهای پسندیدهی اخلاقی در آنها میشود. از آن جدیتر، زمزمههای متفکران و معتقدان به دادههای کنفوسیوس دربارهی اصلاح قانون اساسی است که پا را فراتر گذاشته و اساسنامههای اصلاحطلبانه مدون کردهاند.
تازه بعد از گذشتن از همهی سدها و مشکلات برای توسعهی فرهنگ کنفوسیوس و معرفی همهجانبهی آن به مردم چین، نوبت به بدبینان غربی خواهد رسید که بتوانند بپذیرند آموزشهای کنفوسیوس میتواند باعث توسعهی فرهنگ سیاسی و ایجاد زمینههای چرخش چین بهسوی دمکراسی شود.
سئوال اساسی این است که آیا نگرانی غرب نسبت به رواج ارزشهای کنفوسیوس که ریشه در سنتهای دیرینهی تمدن باستانی چین دارد از ناتوانی این اندیشهی سیاسیاجتماعی سرچشمه میگیرد؟ یا اینکه عدم اعتماد غرب به قابلیتهای کنفوسیوس، اعتراض خودخواهانهای است به تلاش چین برای دست یافتن به راهحلی غیر از دمکراسی غربی؟
قرن بیستم معطوف شده بود به جدال بین روشنفکران لیبرال و کمونیست چین که با وجود پذیرفتن ارزشهای غرب، خواهان پیاده کردن الگوهای خارجی برای توسعهی اجتماعی در کشورشان بودند. به نظر میرسد برای غربیها گرایش مردم چین به دستاوردهای غربی احساس خوشایندی در پیداشت که با رشد اندیشههای کنفوسیوس به عنوان الگوی بومی در حال رنگ باختن است. بیتردید تلاش برای دانستن هرچه بیشتر موج جدید فرهنگی از سوء تفاهم و بدگمانی خواهد کاست.
دلیل بدگمانی غرب این است که طبق تجربه، دوری کشورها از دموکراسی نتیجهای جز دیکتاتوری در بر نخواهد داشت. از طرف دیگر، طرفداران بازگشت کنفوسیوس در چین با وجود درخواست اصولی برای آزادیهای سیاسی، دلِ خوشی از نحوهی برگزاری انتخاباتِ مبتنی بر رای مردم ندارند. طرفداران اندیشهی کنفوسیوس معتقدند که در شرایط نامساعد، حکومتهای انحصارطلب قادر به تبانی و سوء استفاده از رای مردم هستند.
تاکید اندیشهی کنفوسیوس بر تواناییهای افرادی که درعمل ثابت میکنند که از قدرت مدیریت و تصمیمگیری و سلامت اخلاقی بیشتری برخوردارند میتواند به شیوهی خاص خود در مسیر ایجاد جامعهای سالمتر و در نتیجه رسیدن به آزادیهای واقعی موثر باشد.
در فضای سیاسی چین که اساس آن بر سرسپردگی و فرصتطلبیهای حزبی است، اعتقاد به تشخیص و پرورش افراد نخبه برای ادارهی امور کشور، قدم بسیار بزرگی است به سمت جامعهای که دیر یا زود از دموکراسی واقعی غربی بهرهمند خواهد شد.
منبع:
Daniel A. Bell, From Communism to Confucianism: China’s Alternative to Liberal Democracy Daniel A. Bell is professor of political philosophy at Tsinghua University in Beijing and the author of China’s New Confucianism: Politics and Everyday Life in a Changing Society.
|