خانه > گزارش ويژه > تحولات رسانهای > «علیه خامنهای هم خواهند گفت» | |||
«علیه خامنهای هم خواهند گفت»حسین علویalavi@radiozamaneh.comخبر قرار گرفتن خبرگزاری ایرنا و چند نهاد و موسسه رسانهای و مطبوعاتی دیگر زیر نظر رئیسجمهور، واکنشهای گستردهای در محافل سیاسی و رسانهای ایران به دنبال داشت. اعلام این طرح به معنای کاهش اختیارات معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد و افزایش اختیارات اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر محمود احمدینژاد، تلقی شده است.
در مقابل، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد نیز از تشکیل یک پایگاه اینترنتی در این وزارت برای «اعمال نظارت عمومی بر رسانهها» خبر داده است. مجتبی واحدی روزنامهنگار و سردبیر سابق روزنامه آفتاب یزد درباره نظارت دفتر احمدینژاد بر ایرنا میگوید: همین الان هم خبرگزاری جمهوری اسلامی یکی از مبتذلترین خبرگزاریها از لحاظ مجیزگویی در حق دولت است. یعنی اصلاً خبرگزاری نیست. بولتن تعریف و تمجید از آقای احمدینژاد و دوستانشان است. البته در دولت هم فقط از چهار یا پنج نفر تعریف میکند. مثلاً علیرغم این که خود آقای سعیدلو گفته است که دکترا ندارم، به دروغ به او میگوید دکتر سعیدلو. البته اینها چیزهای مهمی نیست. در پنج سال گذشته، خبرگزاری جمهوری اسلامی حداقل چهار مدیر عوض کرده است. معنایش این است که هرچه این مدیران تلاش کردند که رضایت آقای احمدینژاد را در نوع خبررسانی جلب کنند، موفق نشدند و مدام مدیر عوض شد. در نهایت ایشان می خواهد مشاور خودش را بهعنوان رییس خبرگزاری بگذارد.
در عین حال اگر دقت کنید معاونتهای مهم وزارت ارشاد همه مستقیم به احمدینژاد وصل هستند و وزیر ارشاد هیچکاره است. اما بالاخره یک ارتباط تشکیلاتی وجود دارد. ضمن این که هر موقع اتفاقی برای خبرگزاری بیافتد و شکایتی شود، در نهایت مدیر خبرگزاری بهعنوان مدیری که از طرف وزارت ارشاد منسوب شده است، باید جواب دهد. به نظر من چون دولت تصمیم دارد هم دروغگوییها را نسبت به مخالفین و هم تبلیغات را به نفع خودش توسعه دهد، دنبال آدمی است که حاشیهی امنیتیاش بیشتر باشد. یعنی بگویند مدیر عالی خبرگزاری شخص رییس جمهور است و اگر اتفاقی افتاد، رییس جمهور باید انجام دهد. تنها کاری که میخواهند برای برنامهی آیندهشان انجام دهند، توسعهی دروغ علیه مخالفان است. این که میگویم مخالفان، فکر نکنید یعنی اصلاحطلبها؛ نه، یعنی آقای علی لاریجانی، آقای محسن رضایی و آقای قالیباف. الان دیگر کار دولت به آنجا رسیده است که باید بهتدریج علیه آقای خامنهای هم بگویند و خواهند گفت. علیه خامنهای در آیندهی نزدیک دروغ خواهند گفت یا خبرهای ایشان را سانسور خواهند کرد. یعنی مرحلهی اول این است که بعضی خبرها که باب میلشان نیست منتشر نخواهند کرد و بعدهم دروغ علیه ایشان میگویند. بعد هم نوبت میرسد به علی لاریجانی، صادق لاریجانی و دیگران. همان کاری که روزنامهی ایران چند وقت پیش کرد و به دروغ از قول آقای صادق لاریجانی نوشت که موضوع وقف دانشگاه آزاد منتفی شده است. ولی علاوه بر ایرنا، ظاهرا دولت در نظر دارد نهادهایی مثل معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد و احتمالاً خبرگزاری ایسنا و مجموعهی رسانههای مربوط به مؤسسهی روزنامهی ایران را در یک سازمان و زیر نظر خود ادغام کند. به نظر میآید یکمقداری هدف گستردهتر باشد. دو موضوع مطرح است. من کماکان معتقدم که هدف اصلی این است که برای مدیر خبرگزاری و مجموعههای در پیوند با آن حاشیهی امنیتی بیشتری درست کنند که راحتتر دروغ بگویند، راحتتر تهمت بزنند و راحتتر مخفیکاری کنند. امروز وقتی کسی میشود رئيس دفتر آقای احمدینژاد، حتی آقای خامنهای نمیتواند با او برخوردی بکند. متأسفانه ضعف آقای خامنهای و سوءاستفادهی آقای احمدینژاد، کار را به اینجا رسانده است. هدف اول این است که حاشیهی امنیتی بیشتری برای مدیر خبرگزاری درست کنند تا بتواند راحتتر کارش را انجام دهد. این که شما گفتید به یک خبرگزاری خاص دولت تبدیل شود، الان هم خبرگزاری ایرنا خاص دولت است. یعنی شما هیچ کلامی نمیبینید که کوچکترین تعریضی به یک گوشهی مورد عنایت آقای احمدینژاد باشد. این خبرگزاری برمیدارد از قول مسلمانان کشور مالی مینویسد که به آقای احمدینژاد گفتند امیرالمؤمنین. دیگر قرار است این خبرگزاری چه کند که تا حالا نکرده است؟ نوشته بودند که مردم "مالی" لباسهایی پوشیده بودند که روی آن نوشته شده بود: یا امیرالمؤمنین محمود احمدینژاد قدمت مبارک! ولی بههرحال ایرنا تا کنون خبرهای مربوط به بقیهی قوای سهگانه و نهادهای مربوط به نظام جمهوری اسلامی را نیز بهنوعی بازتاب داده است. اگر به این صورت پیش برود، آنوقت هر قوه و نهادی که بخشی از قدرت را در دست دارد، در پی این خواهد بود که خبرگزاری خودش را داشته باشد. الان هم این وضعیت وجود دارد. بالاخره قوه قضاییه روزنامهای بهنام «حمایت» دارد. حالا به صورت نیمبند، یک بولتن دارد. حتماً این اتفاق که میگویید خواهد افتاد. خبرگزاری دولت اگرچه اخبار مربوط به قوای دیگر را به نحوی پوشش میدهد، اما در بسیاری از اوقات به شکل انتقادی پوشش میدهد، در بعضی اوقات هم ناقص پوشش میدهد، به نحوی که به نفع خودش باشد. هدف دومی که وجود دارد و شاید ظاهراً هدف جنبی به نظر میرسد، اما در راستای برنامههای آقای احمدینژاد است، تودهنی زدن به آقای خامنهای است. یعنی آقای احمدینژاد از وقتی که آقای خامنهای ایشان را مجبور کرد که حکم معاون اولش، آقای مشایی را لغو کند، طی یکسال گذشته تقریباً هرماه یک اختیار جدید به آقای مشایی واگذار کرده است.
یک کار بیسابقه هم کرده است: در طول این دوره، از سال ۶۸ تا حالا که رییس دفتر رییس جمهور در جلسهی هئیت دولت شرکت میکند، هیچگاه رییس دفتر رییس جمهور آن بالا کنار رییس جمهور در جلسهی هیئت دولت نمینشسته است. این کار را ایشان کرده است که هر هفته آقای خامنهای حداقل یکبار در تلویزیون ببیند که آقای احمدینژاد برای حرف ایشان تره هم خرد نمیکند. الان هم دنبال این است که مجموعهی خبریای که میخواهند درست کنند، اعم از خبرگزاری جمهوری اسلامی، شورای اطلاعرسانی که همین الان هم زیر نظر آقای مشایی است و بعضی از بخشهای دیگر خبری، اینها را هم باز زیر نظر آقای مشایی ببرد تا پیامی برای آقای خامنهای بفرستد که آقای خامنهای بدانید، شما دستور دادید، ولی من اختیاراتی به مشایی میدهم که بیشتر از اختیارات رییس جمهور است. تکلیف رسانهها یا سایتهایی مثل خبرگزاری فارس یا مهر چه میشود؟ چون آنها هم از لحاظ نوع کاری که در عرصهی اطلاعرسانی میکنند، چندان متفاوت با یک خبرگزاری دولتی نیستند. من چون بخشی از سئوال قبلی شما را فراموش کردم که جواب بدهم باید در مورد ایسنا بگویم: این خبرگزاری از زمانی که آقای احمدینژاد ریاست دولت را غصب کرده، شش مدیر عوض کرده است. آخرینش هم کسی را گذاشتهاند که خلاصه هم چهره، هم رفتار و هم حرفهایش خیلی شبیه آقای احمدینژاد است. ولی احتمالاً این هم راضیشان نخواهد کرد. باز خبرگزاری ایسنا ممکن است بعضی خبرهایی که منتشر میکند، در حدی که لازم است دروغپراکنی علیه سایر قوا و افراد نباشد. آن را هم حتماً میبرند زیر نظر رئیس دولت تا همین کاری که با خبرگزاری ایرنا کردند، با ایسنا هم بکنند. البته با ایسنا کار بسیار مشکل است. برای این که بدنهی ایسنا بدنهای است که از عدهای جوان کم ادعا و کم توقع و ذاتاً اصلاحطلب تشکیل شده است. به همین جهت ششبار مدیر عوض کردن هم مشکل را حل نکرده است. اما در مورد فارس و مهر، این دو ماهیتشان متفاوت است. مهر بههرحال از یک جهاتی دستش بازتر از فارس است. خیلی وابستگی مالی به دولت ندارد و از طریق آقای قالیباف تا حدودی حمایت میشود و به همین جهت قطع امکاناتی که دولت دارد، مشکل زیادی برایش ایجاد نخواهد کرد. الان تمام خبرگزاریها از دولت سوبسید و امکانات میگیرند. در مورد مهر من شنیدم که مدتی این حمایت مالی را کم کردند، ولی به صفر هم که برسد، با حمایتهای آقای قالیباف که از جهت خرج کردن منابع مالی به نفع خودش، دست کمی از آقای احمدینژاد ندارد، مشکلش حل میشود. دربارهی فارس هم باید به یک نکته اشاره کنم. این مجموعه، اخیراً از یک خبرگزاری درآمده و به یک بولتن مبتذل برای دولت تبدیل شده است. این خبرگزاری تغییر زیادی نخواهد کرد، فقط ممکن است ساختار سازمانیاش از این وضعیتی که هست دربیاید و اصلاً منتقل شود به همان شورایی که شما میگویید. فکر میکنید که این اقدام و تصمیم دولت برای ایجاد نوعی انحصار رسانهای، بهسادگی پیش خواهد رفت و مجلس و بقیهی نهادها واکنشی نشان نخواهند داد؟ ببینید، دو موضوع است. این که تصمیم کلی حاکمیت برای آقای احمدینژاد چیست، یک موضوع و این که آقای احمدینژاد چه رفتاری خواهد کرد یک موضوع دیگر است. در طی یک هفتهی گذشته سه قانون را آقای لاریجانی ابلاغ کرده است. براساس قانون مصوب مجلس، اگر رییسجمهور ظرف پنج روز قانون مصوب مجلس را ابلاغ نکند، رییس مجلس این کار را خواهد کرد. چون رییس مجلس موظف است قوانین مصوب مجلس را بدهد تا در روزنامهی رسمی منتشر و در واقع ابلاغ رسمی شود تا همهی مردم و دستگاه از آن مطلع شوند. احمدینژاد ابلاغ سه قانون مصوب مجلس را در مدت اخیر انجام نداده است. ایشان بههیچوجه برای آقای خامنهای هم تره خُرد نمیکند چه برسد برای مجلس. در کنار این قصه اما بهنظر میرسد این رفتار مغرورانه و انحصارطلبانهی آقای احمدینژاد، حتماً موجب واکنش جدیتر حکومت نسبت به ایشان خواهد شد، کمااینکه شاهد آن هم هستیم. این صحبتهایی که آقای احمد توکلی، آقای علی لاریجانی، آقای علی مطهری و دیگران میکنند، حرفهای بیسابقهای بوده است. یعنی حتی در دورهای که آقای خاتمی رییس جمهور بود و بعضی از روزنامهها با وقاحت تمام علیه ایشان مینوشتند، موضعگیری به این حد نرسیده بود که رییس جمهور را به یک بچهی لجباز تشبیه کنند؛ کاری که آقای علی مطهری در مورد احمدینژاد انجام داد؛ یا حرفی که آقای توکلی در مورد احمدینژاد زد که گفت گردنکشی میکند و عین همین حرف را آقای علی لاریجانی هم تکرار کرد. به نظر میرسد حاکمیت به این نتیجه رسیده است که وجود احمدینژاد خطر بزرگی برای ادامهی کار آقای خامنهای و دیگران است. حتماً نقشهای برای احمدینژاد دارند. حالا ممکن است عزرائیل کمکشان کند و ایشان در حادثهای، در تصادفی جان دهد یا این که وضعیت دیگری پیش بیاید که آقای احمدینژاد متقابلاً به سر دیگران بیاورد. اگر در این برنامهها آن طور که شما میگویید، قرار باشد که آقای خامنهای هم نادیده گرفته شود، آقای احمدینژاد به اتکای چه نیرویی دست به چنین اقداماتی میزند؟ آقای احمدینژاد در چندسال گذشته، بهخصوص در دو سال گذشته، دهها میلیارد دلار پول در گلوی بچههای سپاه ریخته و به این ترتیب بخشی از سپاه را برای خودش خریده است. شما این موضوع را ساده نبینید. یعنی آقای احمدینژاد دلش برای سپاه سوخته که آمد این قدر پروژهی بیحساب و کتاب به سپاه داد؟! از طرف دیگر، ایشان آمده کاری کرده که تا بهحال هیچکس نکرده است، بهخصوص در شرایط اخیر: یعنی بعد از این که موضوع کهریزک لو رفت و آقای مرتضوی بهعنوان متهم اصلی آن مطرح شد، نظام جمهوری اسلامی سعی کرد برای پاک کردن ننگ از دامن خودش همهی تقصیرها را بر گردن مرتضوی بیندازد. در این میان آقای احمدینژاد تنها کسی بود که مرتضوی را برد بغلدست خودش و اختیارات ویژه به او داد. در واقع ایشان با این کارش به نیروهای تندرو در مجموعهی حاکمیت گفته است، تنها پناهگاهتان من هستم و آنها نیز این را باور کردهاند. یعنی آقای احمدینژاد برای خودش یارگیری کرده است. اگر غیر از این بود، شما مطمئن باشید که احمدینژاد این قدر با وقاحت تمام و با جسارت تمام در مقابل آقای خامنهای نمیایستاد. این که در مقابل آقای خامنهای ایستاده و تو دهنی به آقای خامنهای میزند، معنایش این است که ایشان از پایگاه خودش در بین عناصر تندرو حکومت مطمئن شده است. البته باید بگویم اینطور نیست که فقط ایشان پایگاه داشته باشد، آقای خامنهای هم پایگاه دارد و به همین جهت بهزودی شاهد جنگ قدرت علنی این دو شریک حکومتی خواهیم بود. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
تحلیل دقیقا درستی هست، عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.هیچ کسی مثل احمدی نژاد نمیتواند طومار این رژیم را پایان دهد.با انتخاب احمدی نژاد عدهای میدانستند و منتظر چنین لحظاتی بودند.در انتخاب احمدی نژاد ۲ فرض در میان قشر آگاه وجود داشت:۱.یا او واقعا آنچه که ادعا میکند هست و اوضاع به سمت سامان میرود ۲. یا اینکه کشور به بالاترین حد آشفتگی خواهد رسید و این تعادل قوا رو بهم خواهد زد. با رئیس جمهور شدن خاتمی و یا موسوی این دو سیاست مماشات را در پیش میگرفتند و امکان رخداد این تغییرات فراهم نمیشد.
-- خرمگس ، Aug 6, 2010با تشکر از آقاي واحدي
-- يک مسلمان ، Aug 6, 2010يک نکته را هم اضافه کنم که همين احمدي نژاد در جلسه اي که خامنه اي به شدت از بابت پيشگويي هاي نامبرده از امام زمان انتقاد نموده بعد از ترک جلسه که با شنود ثبت شده و اکثر سران نظام هم به آن اشاره کردند گفته خامنه اي فکر مي کند که من رئيس جمهور ولايت فقيه هستم در حالي که من رئيس جمهور امام زمانم.
به نظر من احمدی نژاد وسیله ای است که باعث سرنگونی این رژیم سفاک خواهد شد.
-- raha ، Aug 6, 2010بله مطالب آقای واحدی درست و منطقی ست! به فرموده مولانا: جان گرگان و سگان از هم جداست!
-- sohrab ، Aug 7, 2010