خانه > گزارش ويژه > ایران > هویت ملی در دوران مدرن | |||
هویت ملی در دوران مدرنپانتهآ بهرامیبدون تردید پرداختن به هویت ملی در ایران، بهخاطر ساختار گوناگون از نظر قومی، نژادی، مذهبی، زبانی و فرهنگی در دوران کنونی از اهمیت ویژهای برخوردار است. چه جامعه ما بهخاطر آموزههای سنتی و گزارههای مدرن با نوعی چالش و بحران روبهرو است.
آنچه مورد قبول اکثر کارشناسان و جامعه شناسان است ذهنی بودن و سیال بودن پدیدهی هویت ملی است. روانشناسان بیشتر با لایهی فردی هویت سر و کار دارند، درحالی که جامعهشناسان و متخصصان فرهنگی، حوزهی کارشان هویت جمعی است و هویت ملی در حوزهی هویت جمعی قرار دارد که بر بنیانهای فرهنگی، تاریخی و اعتقادی استوار است هویت ملی پدیدهای متغیر و سیال مفهوم هویت و تفسیری که از آن میشود، همواره در معرض تغییری هماهنگ با تحولات سیاسی- اجتماعی جوامع بشری بوده است. شاید به این دلیل است که برخی هویت ملی را گاهی تحمیلی نیز خواندهاند. مثل حمله و اشغال کشورها و سپس درونی کردن فرهنگ کشور اشغالگر. مثل حملهی اعراب به ایران. روند هویت ملی، فرایندی طولانی و پیچیده دارد. عوامل جغرافیایی، قومی، زبانی، اعتقادی، معیشتی، تاریخ مشترک، اعیاد و آداب و رسوم، مثل نوروز، اسطورهها و داستانها، ادبیات، معماری، موسیقی و غیره در طول قرنها هویت ملی را میسازد. اگر بپذیریم که هویت ملی پدیدهای متغیر و سیال در بستر تاریخی است و همواره از نو ساخته و ساماندهی میشود، هویت ایرانی مجموعه ارزشهایی است که در همهی اعصار تاریخی این سرزمین وجود داشته است. از نظر جامعهشناسان این که هویتهای گوناگون داخل ایران نافی هویت ملی واحد است تصور درستی نیست، بلکه برعکس در جامعهای متنوع و گوناگون از نظر قومی، مذهبی و فرهنگی مثل ایران آن هویت ملی کارکرد سازنده و پویا دارد که در برگیرندهی همهی اقوام، مذاهب و فرهنگهای این سرزمین باشد. مردمی که در یک سرزمین مشترک باهم زندگی کردهاند و در غمها و شادیهای هم، در شکستها و پیروزیها و درخوشبختیها و شوربختیهای هم در طی قرنها شریک بودهاند حس مشترکی دارند که آن را ترکیب روانشناختی مشترک و یا هویت ملی نامیدهاند. بنابراین تبلور سیال هویت ملی در طول چندهزار سال را نه میتوان به یک زبان، نه به یک مذهب و نه به یک تکه خاک و نه به یک گروه تباری محدود کرد. هویت ملی مترادف هیچکدام از این عناصر نیست، بلکه مجموعهی اینهاست که هویت ایرانی را تشکیل میدهد. مثلاً صحبت کردن از نژاد آریا برای هویت دادن به همهی ایرانیان برخوردی یکسویه است؛ چه در ایران همه از یک نژاد نیستند. آنها از نژادها، اقوام، مذاهب و زبانهای گوناگون تشکیل شدهاند. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که دولتها با تکیه بر هویت ملی نظام ارزشی مورد نظر خود را از طریق آموزش، تبلیغات و رسانهها به افراد جامعه القا میکنند. دکتر فرزین وحدت، جامعهشناس در نگاهی تاریخی به هویت ملی میگوید: «هویت ملی عمدتاً در غرب و اروپا مطرح شده و برخی میگویند، حتی موضوعی ساختگی است. مثلاً در فرانسه تا قرن ۱۹ زبان واحد وجود نداشته. این موضوع تا حدی درست است ولی در مقایسه یکی از قدیمیترین سرزمینهایی که هویت ملی داشته، ایران است که ریشههای عمیقی دارد و استمرار تاریخی داشته. بسیاری از اقوام که به ایران آمدهاند، ریشههای فرهنگی خود را آوردهاند و جذب هویت ملی ایران شدهاند. مثلاً ایران در صدر اسلام تنها کشوری است که مسلمان میشود ولی زبان خودش را از دست نمیدهد. مثلاً مصر کاملاً هویتش را از دست میدهد و ایران تا حد زیادی هویتش را حفظ میکند.»
نقش زبان در شکلدهی هویت ویژگیهای هویت ملی در چه عواملی تجلی پیدا میکند؟ نقش زبان، اقوام مختلف، سرزمین، آداب و رسوم در این میان چیست؟ دکتر فرزین وحدت جامعهشناس میگوید: «همهی این عناصر مهم هستند. زبان نقش مهمی دارد. چه فرهنگ از طریق زیان شکل پیدا میکند. ولی این را نباید به حاشیهنشین کردن زبان اقوام مختلف در ایران تعبیر کرد. تعریفی که از هویت ملی ایران در ۱۵۰ سال اخیر بوده، حالتی شونیستی دارد که زبانهای دیگر را به حاشیه براند. بنابراین نباید به افراط و تفریط نگاه کرد. نقش زبان فارسی در شکل دادن به هویت ایران مهم است ولی نقش زبانهای دیگر نیز در ایران اهمیت دارد. در اوایل اسلام بسیاری از یهودیان ایران زبان فارسی را نگاه داشتهاند. حتی در حال حاضر یهودیان ایران خالصتر فارسی را صحبت میکنند و به زبان ساسانیان نزدیکتر است. بنابراین قومیت نقشی اینجا بازی نمیکند. میدانید که معمولاً نوجوانان مهاجر فوری زبان کشور میزبان را میپذیرند و زبان مادری را از دست میدهند، اما برای مثال برخی نوجوانان یهودی ایرانی در نیویورک با هم فارسی صحبت میکنند. بنابراین در اینجا قومیت نقش کمتری ایفا میکند. در مورد ملیتهایی که در ایران هستند بسیاری مایلند که زبان مادری خود را بهعنوان زبان اصلی استفاده کنند. مثل ترکها، کردها، عربها و دیگران، چگونه میتوان به این معضل پاسخی منطقی داد که نه به آنها تبعیض روا داشته شود و نه اینکه زبان فارسی نقش خود را از دست بدهد؟ این موضوعی بغرنج در کشوری با ملیتها و اقوام مختلف مثل ایران است. اگر ایرانیان به یک نوع بلوغ برسند که احساس خطر نکنند این زبانها میتواند در کنار هم زندگی کنند. به نظرم این بلوغ ملی در حال شکلگیری است. یک کرد و یک آذری اگر بخواهند با هم حرف بزنند، مجبورند به زبان فارسی با هم صحبت کنند.بنابراین زبان فارسی جایگاه خودش را دارد که فراگیر است ولی این دلیل نمیشود که به زبانهای دیگر در مدارس و یا دانشگاه ها تدریس نشود و یا آذری و کردی تدریس نشود. اینها با هم منافاتی ندارند.» نقش اقتصاد و آزادی در هویت ملی برخی دیگر از کارشناسان بر این باورند که عدالت اجتماعی از مهمترین مبانی و عوامل تحکیم هویت ملی است و ظلمهای طبقاتی مخرب هویت ملی است. در جوامعی که رفاه مادی مردم تامین باشد، هویت ملی ثبات و پایداری بیشتری دارد. از دکتر فرزین وحدت میپرسم: حرکتهایی چون بمبگذاریای که در سیستان و بلوچستان صورت گرفت نشان از آن دارد که مشکلات ما در این زمینه حل نشده، نظر شما چیست؟ در مورد مولفه های گذشته و تاریخی صحبت کردیم ولی مولفه های آینده نیز اهمیت دارد. به نظر من ایران در حال وارد شدن به دنیای مدرن است و تاحدی شده است، منطورم ملت ایران است، حساب حکومت و سیستم سیاسی جداست. از ویژگی های دولت - ملت مدرن پایبندی به اصول دمکراسی و آزادی است . این اصول می تواند ایرانیان را در محدوده جغرافیای ایران کنونی پیوند دهد که می تواندما را در حل مشکلات زبانی و قومی کنونی بسیاری یاری دهد. یعنی شما راه حل موضوع ملیت ها را در یک نوع فدرالیسم میبینید که بتواند به فرهنگ همهی ملیتها احترام بگذارد و به آنها امکانات مساوی و اجازهی رشد به زبان های مختلف در ایران بدهد. دقیقاً. یک نوع فدرالیسمی که بتواند هم تمامیت ارضی و ملی ایران را حفظ کند و هم حقوق اقوام مختلف و گروههای زبانی گوناگون را تضمین کند؛ همراه با آزادی و دمکراسی. اتفاقاً نه تنها باعث تجزیهی ایران نخواهد شد بلکه باعث همبستگی بیشتر خواهد شد. در یک ایران دمکراتیک این دو عنصر میتواند در کنار هم رشدونمو کند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
با سلام و خسته نباشید.
-- حمید حمیدی ، Aug 4, 2010در دوران مشروطه، روشنفکران با واژه های (نیشن) و (ناسیونال) آشنا و با مترادف قرار دادن "ملت" و "ملی"، توانستند در مبارزه با استبداد، فعالین ضد استبدادی را برای تحقق حاکمیت ملی در مقابل حاکمیت استبدادی متشکل نمایند.
در علم جامعه شناسی گفته می شود ، "ملت" ( نیشن) با انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۴۷ میلادی تولد یافت. این انقلاب توانست تاریخ معاصر را از تاریخ گذشته جدا نموده و تغییرات بنیادین دردگرسازی و دگراندیشی را موجب گردد. انقلاب فرانسه با سه هدف اساسی پدیدار شد.
برادری- برابری- عدالت و آزادی، معنای این سه سخن بسیار واضح است.
همهی انسانها در امتیاز و افتخار و استقلال عمل ،حقوق برابر داشته باشند.
همهی مردم مالک مشترک سرزمین و دارائی های گرانبهای آن باشند.
همهی مردم یک کشور ،شهروندان برابر حقوق باشند و آزادی داشته باشند که حاکمیت را با مشارکت خود بگونه ای مستقیم و دمکراتیک تشکیل دهند.
همانگونه که تاریخ گواه است،مترادف سازی" ملت و ملی" به تحولات سیاسی جامعه ما منجر نگردید. "ملت" تا پیش از تعریف مدرن از آن به مفهوم: "واژه ای عربی که مراد از آن "امت اسلامی" بوده است"، استفاده گردید. اما با تعریف "ملت" به مفهوم مدرن آن و به مثابه یک مفهوم فراگیر و پر دامنه که پیش از خود به مولفه های دیگری محتاج است،تغییر نمود که برای تشکیل آن نه فرمان بکار می آید و نه آرمان مجرد. این واژه ساختاری تنها با حسن نیت و لزوم دعوت،مفهوم می یابد که یکی از بنیادی ترین پایه های تشکیل "ملت"، فرهنگ گفتمان و دیالوگ و شاخص های اندیشگی و آگاهان وفادار به آگاهی و اندیشه می باشد.
به نظر می رسد،مفهوم هویت باستانی که وجه تمدن و تاریخ ایران بر آن برجسته است با مفهوم هویت ملی(با پیدایش مفهوم دولت-ملت) یکسان تلقی شده،مردم ایران و ملت ایران،یکسان نیست و به همین دلیل است که به نظر میرسد یک روز بخشی از ایرانیان هویت خود را با کورش و برخی دیگر با مذهب و برخی دیگر با مفاهیمی دیگر توضیح می دهند.هویت ملی برآیند هویت آحاد مردم ایران است که هیچ مولفه ای بر دیگری ارجحیت نداشته باشد.هویت ملی مفهومی مدرن است که با مولفه های باستانی قابل توضیح نمی باشد.به عبارتی هویت ملی در ایران از مفاهیم چالش بر انگیزی است که از دل سیاست و نگاهی خاص به آن نگاه می شود،شاید هم بخشی از ما ایرانیان هنوز وحشت داریم که بگوئیم ما مردم ایران هستیم که به ملتی واحد تبدیل نشده ایم و همواره تلاش گردیده که از مردم در جهت اهداف قدرت استفاده ابزاری صورت گیرد.اگر ملت شده بودیم،مفهوم اکثریت و اقلیت(که مفهومی سازمانی و مدیریتی است) را بکار نمی بردیم.می گوئیم اقلیت های دینی،در حالی که هویت مذهبی نداریم.می گوئیم اقلیت های قومی در صورتیکه عامل زبان را برجسته می کنیم.مفهوم هویت ملی زمانی تحقق می یابد که اولأ پروسه ملت دولت در ایران سرانجامی نهائی داشته باشد. و دوم اینکه تمامی آحاد مردم ایران فارغ از نژاد-قوم-زبان-مذهب-آداب و سنن،خود را ایرانی معرفی نموده و هیچ مولفه ای که در شکل گیری هویت ملی در جامعه عمل می نماید،برتر و کمتر از دیگری نباشد.
شاد باشید
من به عنوان یک کرد از نسل جدید هیچ تعلق خاطری به ایران ندارم حداقل حالا به این نتیجه رسیده ام که نداشته باشم . در سرزمین کنونی ایران چه در حکومت شاهنشاهیش و چه در حکومت اخوندیش یک نگاه فاشیستی پان فارسیزم حاکم بوده و هست. قطعاً بنده به فرزندم فارسی را به عنوان یک زبان متجاوز میشناسانم و یادش می دم اگه خواست با یک آذری یا عرب صحبت کنه اولویت رو به یک زبان دیگر مثل انگلیسی بده . سیاست امحا و ادغام حکومتهای اشغالگر خاک کردستان راه به جائی نمی بره.
-- ئاویه ر ، Aug 5, 2010با درود، از نظر من منظرگاه درستی است، هر چند در مورد بخشهايی از آن میتوان نظرات متفاوتی داشت. به عقيدهی بنده هم، ما ايرانيان يک هويت مشترک داريم. اما به واژگانی چون "ملت"، "دولت ملت"، "ملی" برای نشاندادن جامعهی ايران مشکل دارم. آقای فرزين بدرستی میفرمايند: "از ویژگی های دولت - ملت مدرن پایبندی به اصول دمکراسی و آزادی است ." آيا ما در ايران آزادی و دمکراسی داشتهايم که چيزی به نام "ملت ـ دولت ايران" داشته باشيم. "ملت" خود حاصل مدرنيته است. آنچه که ما داريم، ماقبل مدرنيته است و تازه با پيدايش دولت به اصطلاح مدرن در ايران تخريب گرديد. يعنی اگر مردم ايران را قبل از تشکيل "دولت واحد" با نظام آموزشی، تبليغی و نظامی و امنيتی "ملت ايران" بناميم، بعد از آن اين توپولوژی ديگر درست نيست، چرا که بر اساس يک زبان، يک دين، يک مذهب، يک تاريخ، يک فرهنگ و حتی يک ديدگاه سياسی معين (استبداد) قرار گرفت و حتی در دوران پس از انقلاب بهمن 57 زنان نيز در آن مجموعهی مؤلفهها قرار نمیگيرند.
-- ناصر ايرانپور ، Aug 5, 2010با سپاس
ناصر ايرانپور