تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

اصلاح الگوی مصرف

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

بسیار شنیده می‌شود که ایرانی‌ها اهل ریختوپاش و با اقتصاد صرفه‌جویی بیگانه هستند.

Download it Here!

حکم آیت‌الله خامنه‌ای در زمینه‌ی اصلاح الگوی مصرف، موجب شد تا پای دیدگاه چند شهروند ایرانی در این زمینه بنشینیم و سپس نقطه‌نظرات کارشناسی دکتر بهمن آرمان، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در تهران را بخوانیم.

از یکی از خانم‌های ایرانی که بیش از ۲۰ سال است در اروپا زندگی می‌کند، می‌خواهم برای‌مان بگوید در سفرهایش به ایران با کدام الگوی مصرف مواجه است:

راستش وقتی به ایران می‌روم، خیلی برایم عجیب است. دفعه‌ی آخری که رفتم، چون برق گران شده بود، کمی صرفه‌جویی بیش‌تر شده بود. ولی در کل مصرف برق و آب و گاز در ایران خیلی زیاد است. مثلاً خیلی راحت خیابان و ماشین را با شلنگ آب می‌شویند. در واقع ساعت‌ها برای چنین کارهایی آب مصرف می‌شود و آب هم آب شهر است. یا مثلاً گاز. گاهی می‌بینیم با این که تابستان است و هوا هم خیلی گرم است، گاز همین‌طور روشن می‌ماند. روی گاز یک کتری گذاشتند و آب کتری دارد برای خودش می‌جوشد. در حالی که هم خانه را دارد گرم می‌کند، هم این که بی‌خودی دارد گاز مصرف می‌شود. من همه‌اش می‌گفتم چرا این قدر مصرف می‌کنید؟ از نظر من در آنجا همه ‌چیز را بی‌رویه استفاده می‌کردند.

این اسراف را شما فقط در مصرف انرژی می‌دیدید؟

اینها که گفتم چیزهایی بودند که به‌نظر من می‌آمدند. در مصرف غذا و خوراکی، چنین حالتی وجود نداشت. البته توی میهمانی‌ها مثل همیشه ایرانی‌ها خیلی اهل پذیرایی هستند و خیلی ریخت و پاش می‌کنند، ولی آن چیزی که خیلی به چشم من می‌خورد، مصرف آب و برق و گاز بود. وحشتناک بود. یعنی من با این که پیش از این خودم در ایران زندگی می‌کردم- و حتماً همین‌جوری هم از آب و برق و گاز استفاده می‌کردم- ولی به‌طور مرتب داشتم به همه غر می‌زدم که چرا این‌قدر برق و آب مصرف می‌کنید؟ خب بعضی‌ها خوش‌شان می‌‌آمد، ولی بعضی‌ها هم می‌گفتند بابا ولش کن.

خواستن و توانستن

خانم رضوی ۷۷ ساله، خانه‌دار و مستمری‌ بگیر است. او معتقد است که این روش تغییر کرده است:

«نه، نه. الان دیگر آب و برق وگاز می‌خواهد گران شود. یارانه‌ها را که بردارند، همه‌ی اینها گران می‌شوند. الان اسراف نیست. کسی اسراف نمی‌کند. ندارند که اسراف کنند. الان آن‌قدر گرانی است که چه کسی می‌خواهد و می‌تواند اسراف کند؟ نان دانه‌ای پانصد تومان است و چه کسی می‌تواند اسراف کند. من خودم اسراف نمی‌کنم.»

شما اسراف نمی‌کنید. مردم دیگر را چطور می‌بینید؟ آنها در زمینه‌ی برق، آب و گاز اسراف نمی‌کنند؟

نه الان این کارها را نمی‌کنند. هیچ‌کسی نمی‌کند. اسراف نمی‌کنند تا پول برق‌شان زیاد نشود و مجبور نشوند پول زیاد برای آب بدهند.

یارانه و صرفه‌جویی؟

جمشید احمدی، کارمند در تهران می‌گوید:

«در مورد چیزهایی که دولت یارانه می‌دهد، مثل نان، بنزین، آب و برق، اصلاً صرفه‌جویی در دور و بر و هم‌سطح ما وجود ندارد. وقتی مثلاً قیمت بنزین از آب معدنی ارزان‌تر است، از نوشابه‌ی کوکا ارزان‌تر است، صرفه‌جویی معنی نمی‌دهد.

برای همین است که وقتی شما به خیابان‌های تهران می‌روید، می‌بینید که ماشین‌های گران وجود دارد. ولی چون بنزین ارزان وجود دارد، شما فقط ماشین‌های تک سرنشین می‌بینید. یعنی در اوج ترافیک خیابان‌ها، ماشین‌های تک‌سرنشین ۸۰ـ ۷۰ درصد ماشین‌ها را تشکیل می‌دهند. یا در مورد نان. قیمت نان واقعی نیست.

به همین دلیل اصلاً صرفه‌جویی وجود ندارد. یعنی استفاده‌ی بهینه در آن اصلاً نیست. یعنی هر چیزی که دولت در طی سال‌ها به آن یارانه داده، باعث شده است الگوی مصرف مردم در آن قسمت شدیداً بلنگد.»

سکوی نفت

مهندس اسماعیلی در مشهد معتقد است:

«قیمت‌ها پایین است، ولی نه برای افرادی که روی نفت نشسته‌اند. آنها تولیدکننده نیستند. ما در این کشور از لحاظ گاز در جهان مطرح هستیم و چهارمین کشور از لحاظ نفت. مسلم است که باید چیزی از آن به ما برسد.»

قیمت‌های جهانی

دکتر آرمان اما در همین زمینه می‌گوید:

«زمانی که در رسانه‌ها اعم از تلویزیون و رادیو و روزنامه‌ها مطلبی می‌نویسم، مورد اعتراض قرار می‌گیرم که چرا شما می‌گویید قیمت بنزین باید افزایش پیدا کند. ما کشوری هستیم که دارنده‌ی دومین ذخایر نفت جهان هستیم، و بنابراین حق‌مان این است. من بارها برای‌شان‌ توضیح داده‌ام که انگلستان، نروژ، روسیه و مکزیک، کشورهای بزرگ تولید‌کننده و صادرکننده‌ی نفت و گاز طبیعی هستند. ولی قیمت‌های آنها قیمت‌های جهانی است. حتی در همین امیرنشین‌های جنوب خلیج فارس قیمت بنزین متناسب با قیمت تحویل در خلیج فارس تعیین می‌شود. یعنی یک روز ممکن است یک قیمت داشته باشد و روز بعد قیمت دیگری.»

آقای احمدی شهروند تهرانی، درباره‌ی تأثیر نقش یارانه‌ها بر الگوی مصرف، می‌گوید:

«ممکن است فشارهای دیگری داشته باشد و حتماً هم دارد. چون دولت نیامد آن روال حذف تدریجی یارانه‌هایی که زمان رفسنجانی بود، پیاده کند و حالا یک‌جا می‌خواهد این کار را انجام بدهد. پس حتماً مردم به بحران برمی‌خورند. ولی به‌طور حتم در آن قسمت تأثیر مثبت دارد. یعنی مطمئناً تأثیر مثبتی دارد.»

آقای اسماعیلی اما می‌گوید:

«روزی که انقلاب پیروز شد، به ما گفتند نفت را می‌آوریم در خانه‌تان. حالا با توجه به این که می‌خواهند یارانه‌ی بنزین را بردارند و حداقل قیمتش را بکنند ۶۵۰ تومان، فکر کنم فشار زیادی به مردم می‌آید و این فشار بر تمام جوانب زندگی مردم اثر می‌گذارد.»

تاوان‌های کمرشکن

دکتر آرمان اما عکس نظریات فوق را صحیح می‌داند:

«علی‌رغم این که قیمت این فرآورده‌های نفتی پایین است، ولی مردم دارند تاوان آن را پرداخت می‌کنند. به این صورت که با طرح بدون منطق تثبیت قیمت‌ها در طول پنج‌ساله‌ی اخیر، ما باعث شدیم که بسیاری از طرح‌های عمرانی‌مان تعطیل شوند. طرح‌های سدسازی‌مان در عمل متوقف هستند.

وزارت نیروی ما بالغ بر ۶/۵ میلیارد دلار بدهی به پیمانکارهای خودش دارد. آزاد راه‌هایی را که می‌بایستی می‌ساختیم، ساخته نشده‌اند. به‌طوری که به علت نداشتن جاده‌های ایمن در ایران در طول ده‌ساله‌ی گذشته طبق آماری که همین امروز منتشر شد، ۲۷۶ هزارنفر کشته شده‌اند.

حالا اگر این هدفمند کردن یارانه‌ها که مقام معظم رهبری دیروز آن را ابلاغ کردند، علی‌رغم این‌ که عده‌ای در ایران یک جنگ روانی انجام داده‌اند و پاره‌ای از رسانه‌های رسمی بیگانه هم آتش‌بیار معرکه شده‌اند و مردم را تحریک می‌کنند که در مقابل چنین عمل جراحی صحیحی، که بالاخره دولت تصمیم گرفته است آن را انجام دهد، ایستادگی کنند.

من یک مثال خیلی کوچک می‌آورم. ما درآمد سرانه‌مان به زحمت ممکن است به ۵ـ ۴ هزار دلار در سال برسد. ولی میزان مصرف سرانه‌ی شکر ما برابر است با کشوری مثل آلمان که دارای درآمد سرانه‌ای بالای ۵۰ هزار دلار است. حالا اگر کشورهای شمال اروپا را در نظر بگیریم، درآمد سرانه‌ی آنها به مراتب بالاتر از آلمان است.

در طرحی که برای اصلاح سیستم مصرف منتشر شده، بر آموزش مردم در تصحیح الگوی مصرف تأکید شده است. آیا مسئله فرهنگ مصرف است یا سیاست‌های کلان اقتصادی نظیر پرداخت یارانه‌ها؟

البته یک مقداری مسئله‌ی فرهنگی است که باید به مردم دولت بگوید که به‌علت همین پرداخت یارانه‌ها کارگاه‌های تولیدی و کارهای عمرانی ما متوقف شده‌اند. بسیاری از پروژه‌های سدسازی در ایران به علت بدهی کلان دولت متوقف هستند. ده‌ها و بلکه صدها هزارنفر بی‌کار شده‌اند. با همین میزان برقی که ما در ایران مصرف می‌کنیم، در ترکیه چهارمین برابر ایران تولید صورت می‌گیرد. بنابراین یک، از طریق مکانیزم قیمت باید این را انجام دهیم.

دو، به مردم نشان دهیم که این پول‌هایی که صرف پرداخت یارانه‌ها می‌شد، بودجه‌ی جاری دولت را بالا برده و بنابراین دولت نتوانسته است که به مسائل عمرانی بپردازد.

تصور کنید، مردم در تهران یا اصفهان شاهد عملیات عمرانی شهرداری‌ها هستند. بنابراین با رغبت بیش‌تری هم ارواق قرضه‌ی شهرداری‌ها را خریداری می‌کنند و هم این که عوارض خودشان را پرداخت می‌کنند. زیرا می‌دانند که آن منابع صرف ایجاد زیربناها و خدمت‌رسانی بیش‌تر به مردم می‌شود.

اما آیا همه‌ی اسرافی که در اقتصاد صورت می‌گیرد، توسط مردم انجام می‌شود؟

به‌طور مثال الان اتومبیلی با حجم سیلندر ۱۶۰۰ سی‌سی، می‌تواند با ۵ یا ۶ لیتر در صد کیلومتر کار کند. ولی ما در ایران داریم پژو ۴۰۵ را تولید می‌کنیم که اتومبیلی است غیراستاندارد، از رده خارج شده و برای هر کیلومتر تقریباً سه برابر مشابه اتومبیلی که در اروپا رفت و آمد می‌کند، مصرف می‌کند.

به علت ارزان بودن انرژی، واحدهای صنعتی‌مان نتوانستند از تکنولوژی‌های روز استفاده کنند. اخیراً یکی از مدیران ایران در دانمارک از کارخانه‌ای بازدید کرده است. یعنی کشوری که بسیار سرد است. ظرفیت این کارخانه‌ ۱۸هزار تن در روز است، در صورتی که ظرفیت کارخانه‌ی ایرانی ۱۸۰۰ تن در روز است.

در این کارخانه‌ی ایرانی بالغ بر ۲۵۰ نفر کار می‌کنند، در حالی‌ که در آن کارخانه‌ی دانمارکی که ۱۰ برابر کارخانه‌ی ایرانی ظرفیت دارد، تعداد کارگر و کارمند بسیار کم‌ است. کارها نمی‌تواند انجام گیرد، مگر این که دولت هم منابع مالی لازم را در اختیار واحدهای تولیدی قرار دهد، تا آن‌ها بتوانند ماشین‌آلات خودشان را مدرنیزه کنند و شهرداری را مجبور کنند که به جای استفاده از سنگ برای نمای ساختمان، از مصالح سبک و پیش‌ساخته استفاده کنند.

به عنوان نمونه از پنجره‌های دوجداره استفاده شود. همین باعث خواهد شد که هم ما در انرژی صرفه‌جویی داشته باشیم، هم میزان مصرف فولاد و سیمان و سایر مصالح در هر متر مربع کاهش پیدا کنند.

در بند اول بیانیه‌ی ده‌ماده‌ای اصلاح الگوی مصرف، از مردم خواسته شده که از خرید کالاهای خارجی خودداری کنند. مردم در این مورد چقدر حق انتخاب دارند؟

ایران یازدهمین کشور تولید‌کننده‌ی میوه در جهان است. ششمین تولید‌کننده‌ی مرکبات در جهان است. ما در استان آذربایجان غربی می‌توانیم در سال ۳۰۰ هزار تن سیب تولید کنیم. می‌توانیم بیش‌تر از آن انگور تولید کنیم. ولی در همان‌جا و حتی در روستاها من شاهد سیب، پرتقال و سیر وارداتی بودم.

من از آنها عکس گرفتم تا تحویل مقامات کشور بدهم که آیا میزان درآمد سرانه‌ی یک روستای ما در آذربایجان غربی به آن حدی رسیده است که سیب وارداتی از شیلی و پرتقال از مصر و سیر از چین مصرف کند!

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)