تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‏‌وگو با ماشاالله شمس‏الواعظین، در زمینه‏‌ی اختلافات ایران و امارات

«امارات به دنبال امنیت و دعاوی ارضی است»

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

روابط سرد ایران با همسایگان عرب خود، مسئله‌ای سابقه‌دار در تاریخ روابط بین‏المللی ایران است.

Download it Here!

این، یک واقعیت است که هرگاه ایران دچار مشکلات ویژه‏ای بوده است، فشارهای همسایگان عرب بر آن افزایش یافته است.

ایران شاید در هیچ‏ برهه‏ای از زمان مانند امروز با این مشکل دست‏به‏گریبان نبوده است. با وجود این که ایران به‌شدت رعایت همسایگان عرب و مسلمان خود را می‌کند، بازهم نوعی سردی و کدورت، تقریباً در هر نشست و برخاستی در منطقه، در کنفرانس‏ها و سمینارها، یا حتی در اجلاس‏های منطقه‏ای با حضور نمایندگان جمهوری اسلامی ایران، خود را نشان می‌دهد.

یکی از پرمسئله‏ترین‏ها در این میان، امارات متحده‏ی عربی است. کشوری که هم بیش‌ترین روابط اقتصادی و تجاری با ایران را دارد و هم بزرگ‏ترین ادعای ارضی را علیه ایران و یا ایران علیه وی دارد.

خبر روز گذشته، مبنی بر جلوگیری امارات از سوخت‏گیری هواپیماهای ایرانی در این کشور، توسط هردو کشور تکذیب شد، اما امروز بار دیگر رسانه‏های داخلی ایران خبری را منتشر کردند مبنی بر این که یوسف‏العطیه، سفیر امارات متحده‏ی عربی در امریکا، در ایالت کلورادو امریکا در جشنواره‏ی موسوم به «جشنواره‌ی ایده‏ها»، در پاسخ به سئوالی درباره‏ی حمله‏ی نظامی امریکا به ایران، گفته است:

«ما یقیناً و مطمئناً با حمله‏ی نظامی امریکا به ایران موافق هستیم. زیرا که ما بسیار بیش‌تر از شما امریکا‏یی‏ها در معرض خطر هسته‏ای ایران قرار داریم.»

صرف‏نظر از این‏که این خبر تا چه میزان صحت داشته باشد، در گفت‏وگویی با ماشاالله شمس‏الواعظین، روزنامه‏نگار و تحلیل‏گر مسائل منطقه، به زمینه‏های اختلافات ایران و امارات پرداخته‏ام.

مسائل ایران و امارات متحده‏ی عربی مربوط به امروز نیست. بلکه به دوران حتی پیش از انقلاب برمی‏گردد. ایران و امارات به صورت پیوسته یک چالش سیاسی بر سر جزایر سه‏گانه‏ی ایرانی، یعنی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی داشته‏اند.

از سوی دیگر امارات متحده‏ی عربی از دید ایران، یکی از مراکز پرنفوذ دو قدرت بزرگ جهانی، انگلستان و ایالات متحده‏ی امریکا است. امارات وارد پیمان‏های دوجانبه با ایالات متحده‏ و انگلستان از جنبه‏های نظامی شده است و این امارات را به مرکزی تبدیل کرده که به لحاظ قلمروهای حیاتی، با توجه به نزدیکی دریایی دو کشور به‏یکدیگر، ایران را می‏تواند با چالش‏های جدی مواجه کند.

مسئله‏ی سوم اختلاف نظر امارات و ایران در مورد بخش‏های قابل توجهی از مسائل خاورمیانه، مانند مناقشه‏ی اعراب و اسراییل، بحران‏های عراق و گسترش نفوذ ایران در منطقه یا افزاش توانمندی‏های تسلیحاتی ایران، به‏ویژه در بحث مربوط به پرونده‏ی هسته‏ای است.


ماشاالله شمس‏الواعظین، روزنامه‏نگار و تحلیل‏‌گر مسائل منطقه

اینها زمینه‏های اختلاف میان ایران و امارات هستند، ولی روابط دیگری ایران و امارات را به‏هم وصل می‏کند.

آن‏چه ایران را به امارات وصل می‏کند، این است که روابط اقتصادی و تبادل بازرگانی بین ایران و امارات در سال‏های اخیر، در مقایسه با سایر کشورها، بالاتر بوده است.

این یک واقعیت است که ایران ۴۰ درصد بازار مصرف خاورمیانه و شمال آفریقا را به‏خود اختصاص داده است و تبادل بازرگانی تراز بسیار مؤثر و تأثیرگذاری، نه تنها روی خود کشورهای صادرکننده‏ی کالا به ایران است، بلکه روی کشورهایی که حلقه‏ی واسطه‏ را تشکیل می‏دهند نیز تأثیر مهمی می‏گذارد.

با مشاهده‏ی برخی رفتارهای سیاسی امارات که به‏نظر می‏آید در جهت تخریب رابطه با ایران است، این پرسش پیش می‏آید که این منافع سرشار اقتصادی آیا دوطرفه نیست و آیا برای امارات اهمیت خاصی ندارد؟

بله. حتی هم‏اکنون که ایران در معرض پاره‏ای از تحریم‏ها قرار گرفته است، اولین پیامد مخاطره‏آمیزش برای امارات متحده‏ی عربی بوده است و شرکت‏های این کشور که نقش واسطگی تبادل بازرگانی و تبادل تجاری با ایران را بر دوش می‏کشند، در معرض فشارها و بحران‏های جدی قرار گرفته‏اند.

پاسخ شما به‏صورت بدیهی این است که بله باید این‏طور باشد، اما یادمان نرود که بعضی از مسائلی مانند مسائل امنیتی و یا مسائل مربوط به ادعاها یا دعاوی ارضی امارات متحده‏ی عربی در اولویت سیاست خارجی این کشور می‏تواند قرار بگیرد که قرار گرفته است. امارات متحده به‏هرحال معتقد است که یک چالش و دعاوی ارضی با ایران دارد. در این زمینه‏ تاکنون خیلی تلاش کرده و حتی برای سپردن مسئله به داوری دادگاه لاهه، اعلام آمادگی کرده است.

دیدگاه شما این است که از جانب امارات به مسائل سیاسی در رابطه با ایران اولویت داده شده است. حال این‏که به‏نظر می‏رسد موجودیت امارات مقداری هم به اقتصادی ارتباط دارد که دارد ساخته می‏شود و از این زاویه می‏تواند قدرت خود را حفظ کند. آیا این موضع‏گیری‏ها واقعی است و امارات بر این‏‌همه منافع اقتصادی‏ای که در رابطه‏ با ایران دارد، چشم می‏پوشد؟

اگر همین سئوال را از اماراتی‏ها بپرسید، پاسخ آنها این خواهد بود که بله؛ مسائل امنیتی و دعاوی ارضی ما در ارتباط با ایران در اولویت است و ایران باید به این نکته توجه کند و وارد سازش و مذاکراتی با امارات در این زمینه‏ها بشود.

اگر این پرسش را با ایرانی‏ها طرح کنید، ایران اصلاً دیدگاه متفاوتی در این زمینه‏ها دارد و پاسخ خواهد داد که امارات متحده‏ی عربی در رابطه با تصمیم‏گیری‏هایش نسبت به مسائل ملی خودش، مسائل فراملی، منطقه‏ای و بین‏المللی دارای یک خصلت استقلالی نیست، بلکه متأثر از فشار یا چهارچوب‏های ناشی و زاییده از پیمان‏های مشترکش با ایالات متحده‏ی امریکا و قدرت‏های جهانی است.

به‏عبارت دیگر می‏توان گفت که از دید ایران، اختلاف نظرها در سطح دیگری قرار می‏گیرد؛ یک کشور دارای استقلال سیاسی و اخذ تصمیم مانند ایران و یک کشور غیر قابل اعتماد از حیث امکان اتخاذ تصمیم‏های جدی و استراتژیک در اثر پیمان‏های منعقده بین خود و کشورهایی مانند امریکا و انگلستان.

بنابراین از دید ایران، امارات متحده‏ی عربی یک متغیر پیرو است و نه یک متغیر مستقل. یعنی ایرانی‏ها این‏گونه پاسخ خواهند داد که ما با کشوری مواجهیم که تمام دعاوی‏اش مربوط می‏شود به تمایلات کشورهای بزرگ جهانی و قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها برای تحت فشار قرار دادن ایران.

شواهد و مثال‏هایی هم برای این ادعای ایران وجود دارد؟

ایران در این زمینه‏ها مثال‏های زیادی هم در اختیار دارد که هرگاه شرایط بین‏المللی علیه ایران فشارآلود می‏شود، امارات متحده‏ی عربی نیز به‏نوبه‏ی خود سهم خود را در این فشارها ایفا می‏کند.

بنابراین امارات متحده‏ی عربی دارای استقلال سیاسی نیست و در نتیجه نباید به دعاوی و مسائل او توجه زیادی کرد یا حداقل باید آنها را در چهارچوب فشارهای بین‏المللی ایالات متحده‏ی امریکا علیه ایران مورد ارزیابی قرار داد.

همان‏طور که شما اشاره کردید، بارها امارات و حتی همسایگان این کشور، خواهان ارائه‏ی دعوی بر سر سه‏ جزیره به دادگاه لاهه شده‏اند. دلایل مخالفت ایران با این امر چیست؟

واگذاری یک مسئله به دادگاه لاهه، زمانی است که کشورها به‏صورت پایه‏ای در مورد مالکیت خودشان بر بخشی از اراضی، جزایر و یا قلمروهای مورد اختلاف دریایی‏شان تردید داشته باشند، اما ایران کوچک‏ترین تردیدی در مورد مالکیت خود بر جزایر سه‏گانه ندارد.

دوم این‏که ایران نمی‏تواند پاره‏ای از توافقات دوره‏ی سلطنت پهلوی با انگلستان بر سر تبادل مثلا بحرین و جزایر سه‏گانه‏ی ایرانی را در مجامع بین‏المللی، به‏ویژه مجامع حقوقی طرح کند.

یادمان نرود که این از نکات مهم و بسیار حساس و پیچیده‏ی روابط بین‏الملل است. به این معنا که اگر ایران بخواهد در رابطه با مسئله‏ی دعاوی سقفی برای این ادعاها ایجاد نکند، آن وقت در دعاوی باز می‏شود و هرکسی می‏آید و در مورد بخش‏هایی از اراضی یا قلمروهای ملی کشور ما دعاوی و ادعاهای خود را مطرح می‏کند.

نکته‏ای که در این زمینه می‏خواهم روی آن تاکید کنم، این است که دعاوی ارضی بین همه‏ی کشورها از قبیل عربستان و قطر، بین بحرین و قطر، بین کویت و عراق و ... وجود دارد. سئوال این است که کدام‏یک از این دعاوی از ارجحیت و اولویت برخوردار است؟ چرا این مسائل در رابطه با کشورهای دیگر به دادگاه لاهه ارجاع نمی‏شود؟ و چرا فقط طرح دعوی در مورد جزایر سه‏گانه مورد توجه کشورها قرار می‏گیرد؟

بنابراین در صف‏آرایی‏ها و یارگیری‏های فعلی، به‏نظر می‏رسد طرح چنین مقوله‏ای به زیان ایران تمام می‏شود. با توجه به این‏که ایران هیچ تردیدی در مورد مالکیت خودش بر این جزایر ندارد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

بحرین استان چهاردهم ایران را انگلیسی ها از ایران جدا کرده اند.عقب نشینی انگلیسی ها از هر جا که بود خرابی و جنگ و کشتار بجاگذاشتند، مسله هند و پاکستان، فلسطین و اسراییل از آن نمونه هاست.

-- ایرانی ، Jul 9, 2010

روزگار گدایان دیروز و تازه به دوران رسیده هاست. با وضعی که می بینند مانند نیاکانشان دندان تیز کرده اند. باید مواظب «غضنفر»ها باشیم، بظاهر ایرانی بدتر بیگانه ها!

-- shahrvanddarejeseh ، Jul 10, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)