خانه > گزارش ويژه > همسايگان > جرگهی صلح و مذاکره با طالبان | |||
جرگهی صلح و مذاکره با طالبانشیرین فامیلی«جرگه صلح» یا اجلاس مشورتی افغانستان، روز جمعه چهاردهم خردادماه با صدور قطعنامهای بهكار خود پایان داد.
بیش از ۱۵۰۰ تن از بزرگان، سران اقوام، شخصیتهای سیاسی افغان و دیپلماتهای خارجی در این اجلاس سه روزه شركت داشتند. هدف از برگزاری جرگهی مشورتی صلح در كابل، بحث و گفتوگو برای یافتن راههایی بود كه طالبان را به پشت میز مذاكره با دولت افغانستان بكشاند، اگرچه طالبان، مذاكره با دولت را منوط بهخروج نیروهای خارجی از افغانستان اعلام كردند. در این زمینه، با امینالله حبیبی، پژوهشگر دفاعی آكادمی بریتانیا در امور خاورمیانه در لندن، گفتوگو کردهام. آقای حبیبی! آیا جرگهی صلح با تمام اختلافاتی كه در افغانستان وجود دارد، بههدف خود یعنی جستوجوی راههایی برای مذاكره با طالبان رسیده است؟ جرگهی صلح با برنامهای كه برای آن طرح شده تا حدودی در كار خود موفق بود. فراموش نكنیم كه در اما از همان حزب و از نزدیكان آقای عبدالله هم كسانی بودند كه در این جرگه شركت داشتند؛ از جمله آقای ربانی كه بهعنوان رئیس این جرگه انتخاب شد. بنابر طرحی كه برای جرگه در نظر گرفته شده بود، اهداف آن برآورده شده است. قطعنامهی پایانی اجلاس صلح، سه پیشنهاد یا خواست مهم را برای جلب موافقت طالبان به مذاكره گذاشته است: اول آزادی گروهی از زندانیان طالبان به نشانهی حسن نیت، دوم حذف اسامی تعدادی از رهبران طالبان از فهرست سیاه سازمان ملل و سوم حفظ دستاوردهای هشتسال گذشتهی دولت و پارلمان ازجمله حضور نیروهای ناتو تا پایان جنگ. بهنظر شما این پیشنهادها عملی است؟ دو نكته از نكاتی كه شما برشمردید، مورد نظر طالبان بوده. آنها همیشه اصرار میكردند كه زندانیان طالبان آزاد شوند و اسامی رهبران طالبان از فهرست سیاه جامعهی بینالمللی پاك شود. نكتهی سوم در مورد حفظ دستاوردهای هشتسال گذشته، بیشتر از سوی مردم افغانستان و بهخصوص زنان تاكید شده است. چون مذاكره و صلح با طالبان نباید مصالحه در مورد این دستاوردها نیز باشد.
ایالات متحده آمریكا برای مذاكره با طالبان، اغلب بر سه اصل اساسی پافشاری كرده است. اول این كه طالبانی كه میخواهند وارد جریان صلح شوند یا مذاكره كنند باید تكلیف خود را با القاعده مشخص كنند و با آن ارتباطی نداشته باشند. دوم این كه سلاحهای خود را بر زمین بگذارند. سوم این كه قانون اساسی افغانستان را بپذیرند و در این چهارچوب وارد صلح شوند. هدف این جرگه، در واقع نهادینه كردن خواست دولت افغانستان بوده كه بهصورت پراكنده از سوی مقامهای دولت افغانستان، طی چند سال گذشته مطرح شده است. اكنون این خواستها از سوی یك نهاد ملی به طالبان ارائه میشود و از آنها میخواهد كه به جریان صلح بپیوندند. شما نتایج این جرگه را طوری میبینید كه بتواند تا حدودی طالبان را به جریان صلح و نشستن پای میز مذاكره جلب كند؟ جرگه میخواست همانطور كه ائتلاف بینالمللی در مبارزه با تروریسم علیه طالبان شكل گرفت، این ائتلاف نیز برای صلح شكل بگیرد و طرفین درگیر بهخصوص كشورهای همسایه را تحت فشار قرار دهند تا به جریان صلح بپیوندند و از صلح در افغانستان حمایت كنند. صلح با مخالفان و طالبان در افغانستان، مسئلهی بسیار پیچیدهای شده است. كشورهای منطقه بر مخالفان و طالبان نفوذ بسیار و چشم به این دارند كه از این معادلات برای خود بهرهای ببرند. بههمین دلیل وقتی در گذشته صحبتهایی بهطور مستقیم میان دولت افغانستان و ملابرادر كه نفر دوم القاعده بود شكل میگیرد، ملابرادر در پاكستان دستگیر میشود. چون این مذاكرات خارج از خواست و نظارت پاكستان شكل گرفته بود و برای پاكستان سخت بود بپذیرد افرادی از طالبان بدون رضایت و توافق دولت پاكستان حاضر به مذاكره با دولت افغانستان هستند. كسانی كه مخالف تشكیل جرگه بودند، از جمله جبههی ملی و بخش زیادی از نمایندگان پارلمان، چه برنامهی جایگزینی برای این مسئله داشتند. با خود جرگه مخالف بودند یا مذاكره با طالبان؟ آنها نه با مذاكره مخالف بودند و نه با جرگه. منتهی نگران تشكیل جرگه بودند و این كه جرگه شكل فرمایشی نداشته باشد، نمایندههای آن از طرف دولت افغانستان برگزیده نشوند و كسانی نباشند كه تمام پیشنهادات دولت افغانستان را بپذیرند و آن را به عنوان دستاورد جرگه معرفی كنند. پارلمان مخالف بود. چون از دولت آقای كرزای انتظار داشت وزیرانی كه هنوز بهصورت سرپرست وزارتخانهها كار میكنند و طبق قانون اساسی باید به پارلمان معرفی شوند تا رأی اعتماد بگیرند را معرفی كند. این افراد یكبار رأی اعتماد نگرفتهاند و هنوز در وزارتخانهها بهصورت سرپرست كار میكنند. بنابراین پارلمان دست به نوعی اعتصاب زده بود. یكی از ابزار فشار به دولت این بود كه در جرگه شركت نكنند. ولی قبل از تشكیل جرگه تصمیم تغییر كرد و همگی آنها در جرگه شركت كردند؛ بهجز كسانی كه با آقای دكتر عبدالله ارتباط داشتند. بهنظر من هیچكس در افغانستان، مخالفتی با صلح با طالبان و تشكیل جرگهها ندارد. با توجه به این كه اختلافهایی در ساختار سیاسی افغانستان وجود دارد؛ بهخصوص اختلاف بین مجلس و دولت، دولت با اپوزیسیون، اختلاف نظر بر سر ناتو و مسئلهی فساد، آیا چشماندازی برای هدفهایی كه جرگه پیش روی خود قرار داده وجود دارد؟ به این بستگی دارد كه دولت در كاركرد خود چقدر موفق باشد و بتواند دوباره اعتماد مردم را جلب كند، یا در پیگیری خواستهای جرگه از خود شایستگی نشان دهد. نكتهی بعدی این است كه جامعهی بینالمللی همراه با دولت افغانستان چقدر میتوانند در راستای خواستهای صلحآمیز در حوزههای نظامی ابتكار عمل را در دست بگیرند. خواست بسیار جدی در ایالات متحده آمریكا این بوده كه ابتدا ابتكار عملیات نظامی را باید بهدست گرفت و بعد وارد جریان صلح با طالبان شد. چون اخیراً طالبان خود را در موضع پیروزی میبینند و چندان تمایلی به صلح با شرایط افغانستان و جامعهی بینالمللی نخواهند داشت. این شرایط باید در جبههها معلوم شود و ابتكار عمل در دست جامعهی بینالمللی و دولت افغانستان قرار بگیرد. در آن صورت میتوان با یك برنامهی صلح و در چهارچوب قانون اساسی افغانستان موفق شد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|