خانه > گزارش ويژه > دیپلماسی > حواشی نشست گروه ۱۵ در تهران | |||
حواشی نشست گروه ۱۵ در تهرانایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comنشست دو روزهی گروه ۱۵ در ایران، با خبر خودداری اردغان نخست وزیر ترکیه در سفر به ایران، با حضور فقط پنج کشور با سفرایشان در تهران، آن را به پایینترین درجه از نظر حضور مقامهای بالارتبهی کشورهای عضو گروه، از آغاز برگزاری نشستهای آن تا به امروز تنزل داده است.
این در حالی است که جمهوری اسلامی در مورد اهمیت این نشست دوروزه، تبلیغات گستردهای به راه انداخته و حتی مدارس و مراکز آموزشی تهران را برای برپایی آن به مدت دو روز تعطیل کرده است. قرار بود برزیل و ترکیه به عنوان میانجی میان غرب و جمهوری اسلامی، برای انتقال اورانیوم غنیسازی شده نقش داشته باشند، اما نخست وزیر ترکیه پیش از سفرش به تهران اعلام کرد: «از آنجا که حکومت ایران تلاشی برای حل پروندهی هستهای از خود نشان نمیدهد، در این اجلاس حاضر نخواهد شد.» جنجالیترین چهرهی حاضر در این نشست، بدون شک لولا داسیلوا، رئیس جمهوری سوسیالیست برزیل است که دیروز در مسکو در کنفرانس مطبوعاتیاش با آقای مددیف رئیس جمهوری روسیه به نتیجهبخش بودن سفر خود به تهران اظهار امیدواری کرد، اما مددیف، احتمال موفقیت او را تنها ۳۰ درصد دانست. از سوی دیگر نمایندهی آمریکا در سازمان ملل ابراز امیدواری کرد که پیام لولا به تهران این باشد که فشارها رو به افزایش است. خانم رایس افزود: «ما سفر لولا به تهران را آخرین شانس ایران میدانیم. در همین حال به نوشتهی رویترز در پشت پرده آمادگی برای دور چهارم تحریمها علیه ایران در سازمان ملل بالا میگیرد.» برپایی نشست دو روزهی گروه ۱۵ در تهران چه اهمیتی میتواند برای حکومت تهران در جلوگیری از تحریمها داشته باشد و اصولاً خود گروه ۱۵ چه قدرت تعیینکنندهای برای این هدف دارد؟ این پرسشی است که با آقای رضا تقیزاده، استاد دانشگاه گلاسکو و کارشناس سیاسی درمیان گذاشتهام. گروه ۱۵ همانطور که شما اطلاع دارید، مجموعهای است از چند کشور کوچک و متوسط آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین. این گروه در سال ۸۹ بهعنوان شاخهی جنبش غیرمتعهدها تشکیل شده و ایران هم حدود دهسال پیش در نشست قاهره به این جلسه پذیرفته شده است. گروهی است که در آن کشورها از نظر طبیعت اقتصادی هیچ تجانسی با همدیگر ندارند. اقتصادشان، اقتصاد مکملی نیست و در مجموع نمیتوانند روی روند تحولات اقتصادی و حتی سیاسی دنیا تأثیر زیادی بگذارند. این شاخهی کوچک تأثیرش نمیتواند از جنبش عدم تعهد که حالا عملاً در طبیعت اقتصادی امروز دنیا به یک کلوپ سیاسی تبدیل شده است، بیشتر باشد. بنابراین مجموعهای است از کشورهایی که فاقد هماهنگی اقتصادی و سیاسی با همدیگر هستند، ولی بههرحال نمایندگان آنها هرازگاهی میتوانند دور همدیگر جمع شوند. به مناسبت این گردهمایی خبرهایی هم به صورت بولتن منتشر میشود، ولی این که چقدر در روند تحولات دنیا تأثیرگذارند، بهنظر من بسیار بسیار کم است. حالا چقدر این گروه میتواند در پروندهی اتمی ایران تأثیرگذار باشد، بهنظر من به غیر از نوعی انتشار اخبار، میزان تاثیرگذاریش فوقالعاده کم است. البته بعضی از کشورهای عضو این گروه در شورای امنیت عضویت موقت دارند. از جمله برزیل. ولی بههرحال سیاستهای آنها بدون قرارداشتن در گروه ۱۵ ناشی از تصمیمگیریهای دیگری در سطوح بالاتر سیاسی کشورهای مربوط به آن است.
نخستوزیر ترکیه به تهران نرفت. لولا، رئیس جمهوری برزیل هم در شرایطی وارد تهران میشود که جمهوری اسلامی با افزایش شمار سانتریفوژها و تکمیل تأسیسات هستهای خودش برای تولید اورانیوم با غلظت بالا اقدام کرده است. آقای احمدینژاد هم در گفتوگو با تلویزیون الجزیره گفت: ما یک قدم عقب نمینشینیم. به این ترتیب، شانس آقای لولا را برای موفقیت چقدر میبینید؟ ایشان خودش یقیناً واقف شده است. ضمن مشورتها و مبادلهی نظری که با مقامات روسیه پیش از رفتن به تهران انجام داده است، از مشکلات پیشرفت سیاسی در جهت حل بحران اتمی ایران مطلع شده است. این آوردگاهی است که پیش از آقای سیلوا روسها تجربه کردهاند. پیش از روسیه، جامعهی اروپا هم بهمدت پنج سال، نقش میانجیگری را بین ایران و جامعهی جهانی و شورای امنیت ایفا میکرد. تمامی این تلاشها اما بینتیجه ماند، زیرا ایران مصمم به ادامهی وضع موجود و پیگیری هدفهای اتمی خودش است. علت اصلی شکست این است که ایران بهتدریج موفق به پیشبردن بخشی از هدفهای این برنامه شده و حالا در شرایطی است که بعد از سالها صرفوقت و سرمایهگذاری بسیار سنگین، خود را در مظان داشتن شرایط بهرهبرداری از این برنامه میبیند. حالا جامعهی جهانی، آنچه در مقابل توقف این برنامه، میتواند به ایران عرضه کند، آن قدر با ارزش نیست که اصل معامله از نظر ایران پذیرفتنی باشد. ایران میخواهد نقش یک قدرت منطقهای را بازی کند. امکان تبدیل شدن به یک قدرت اتمی و یا مآلا تبدیل شدن به یک قدرت نظامی اتمی، هدف نهایی ایران میتواند باشد. این هدفی است که سوءظنها و نگرانیهایی را در جامعه جهانی ایجاد کرده است. ولی با توجه به این که فشارهایی که علیه ایران تا بهحال اعمال یا به کار گرفته شده است، فشارهایی نبوده که باعث توقف ایران شود و یا دولت ایران حداقل از این بابت هزینهی سنگینی نپرداخته است، این پیشرفت تدریجی در طول پنج سال گذشته ادامه پیدا کرده است. حالا ایران در شرایط تازهای، تقریبا در شرف بهرهبرداری نهایی از این امکانات است و بدینترتیب بهنظر نمیرسد که آقای سیلوا در این زمینه بتواند امتیازاتی را از طرف جامعهی جهانی عرضه کند که بیشتر از امتیازات گذشته باشد. ضمن این که آقای سیلوا از طرف جامعهی جهانی، مورد اتهام است که کشورش در دههی هفتاد و حالا همینطور بهنوعی پیگیر برنامههای اتمی است. از طرفی اعتماد کامل جامعهی جهانی را هم در اختیار ندارد. بههرحال ایشان در موقعیت قویتر از موقعیت روسیه نیست. روسیه در گذشته ضمن این که همکار نظامی ایران در صدور اسلحه و شریک توسعهی برنامههای اتمی و مجری طرح راکتور اتمی بوشهر بوده، در این زمینه ناموفق مانده است. حالا در زمینهای که روسیه با همهی این امکانات و اهرمهایی که در اختیار دارد ناموفق است، بسیار بعید به نظر میرسد که برزیل بتواند به نتیجهی مثبتی برسد. میانجیگری او نه تنها نتیجهی مثبتی بهبار نخواهد آورد، بلکه در جهت موقعیت شخصی خودش هم ممکن است آسیبهایی به او وارد شود و بههرحال فشارهایی هم از سوی جامعهی جهانی تحمل کند. مگر این که در برخورد با حکومت تهران روش متعادلی را پیش گیرد. همانطور که شما هم اشاره کردید، انتظارات جامعهی جهانی را هم بهگوش ایران برساند و این حداکثر انتظاری است که میشود از مأموریت رئیس جمهور برزیل در ایران داشت. یعنی روشن کردن یا تکرار خواستههای جامعهی جهانی و در نهایت دست خالی بازگشتن از تهران مانند بقیهی میانجیهای دیگر. توجه کنید که ترکیه هم در آخرین لحظه از رفتن به تهران خودداری کرد. اگر واقعاً شانسی برای توفیق ماموریت میانجیگری آقای سیلوا، رئیس جمهوری برزیل وجود داشت، ترکیه هم میخواست در این زمینه سهمی داشته باشد. ولی با توجه به شرایط دشواری که گفتم، یقیناً آقای سیلوا در تهران شانس زیادی نخواهد داشت. رویداد دیگری که در آستانهی این نشست و شدت گرفتن خطر تحریمها پیش آمده، خبر آزادی کلوتیلد رایس دختر فرانسوی است که به دلیل شرکت در تظاهرات بعد از انتخابات در ایران دستگیر شده بود و همچنین اجازهی سفر به خانوادهی سه کوهنورد آمریکایی به تهران. بهنظر شما اینها یک نوع ژست سیاسی هستند یا پیام عقبنشینی جمهوری اسلامی؟ بهنظر نمیرسد که دلیل عقبنشینی جمهوری اسلامی باشد. جمهوری اسلامی بهنوعی مشغول نشاندادن در باغ سبز به دنیای خارج است. بههرحال در این مورد معاملاتی هم صورت میگیرد که نتایج آن فقط اعلام میشود، ولی نحوهی انجام توافقها اعلام نمیشود. توجه داشته باشید که هفتهی قبل دادگاهی در فرانسه در رابطه با مجید کاکاوند، تاجری که از طرف آمریکاییها برای مداخله در معاملات اسلحه مورد اتهام بود، به آمریکا اعلام کرد که او را مسترد نخواهد کرد. حالا آن که این شخص در آمریکا متهم بود و دولت آمریکا و قوه قضاییه آن کشور خواستار استرداد این شخص شده بودند. خب این شخص الان در تهران بهسر میبرد و در واقع در پاسخ به این اقدام که مورد رضایت دولت ایران بود، حالا میبینیم که کلوتیلد هم آزاد میشود. بنابراین این یک نوع بده بستانی است که صورت میگیرد بین دو کشور و در ضمن، همانطور که گفتم، چراغ سبزی هم برای امکان معاملات بزرگتر از طرف ایران نشان داده میشود. ازجمله دادن اجازهی سفر به خانوادهی سه جوان آمریکایی که چندماه پیش در مرزهای غربی ایران بهعنوان گذر بدون اجازه از مرز دستگیر شدند. این نشانهی ترس ایران نیست. نشان دادن نوعی آمادگی برای معاملات بزرگتر است. در ضمن برای این که در داخل، مردم همچنان در ترس و کنترل نظام باقی بمانند، میبینیم که همزمان با نشان دادن این چراغ سبزها، اعدامها همچنان ادامه پیدا میکند و در همان منطقهای که این سه مسافر و یا گردشگر آمریکایی دستگیر و زندانی شدند، پنج متهم دیگر در زندانها محاکمه میشوند و حکم اعدامشان اجرا میشود. این، خیلی تعادل ندارد با آن بخشی که از سوی ایران چراغ سبز را به خارج نشان میدهد. یعنی در داخل، میزان اختناق و فشار زیادتر است، و در خارج بههرحال چراغ سبزهایی دیده میشود. اینها بازیگریهای دولت برای حداقل بررسی امکان گشودن دریچههایی در مناسبات خارجی ایران است. ولی امید این که این دریچههای کوچک منجر به تغییر سیاست نظام بینالمللی در قبال برنامهی اتمی ایران شود، بهنظر من انتظار بسیار بزرگی است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|