تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با مجتبی واحدی، روزنامه‏نگار و سردبیر مستعفی روزنامه‏ی «آفتاب یزد»

۲۴ مجوز انتشار و فشار بر نشریات

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

روز چهارشنبه، ۱۸ فروردین در تهران اعلام شد که با موافقت هیأت نظارت بر مطبوعات، مجوز انتشار ۲۴ نشریه صادر شده است. این تیتر در فضای مطبوعاتی فعلی ایران و با وجود موج روزنامه‏ها و نشریاتی که طی ماه‏های اخیر لغو مجوز و توقیف دائم یا موقت شده‏اند، جلب توجه می‏کند و ذهن خواننده بی‏اختیار به جست‏وجوی نام‏های روزنامه‏های توقیف شده برمی‏آید.

Download it Here!

اما در متن خبر توضیحاتی وجود دارد که برخی پرسش‏ها را از میان می‏برد و پرسش‏های دیگری را طرح می‏کند. نشریاتی که مجوز انتشار گرفته‏اند، عبارتند از: دو «دوهفته‏نامه»، دو «ماه‏نامه»، یک «دو‏ماه‏نامه»، ۱۶ «فصل‏نامه» و سه «دوفصل‏نامه».

پرسش‏ها پیرامون زمینه‏‏ی صدور مجوز این نشریات و مسائل دیگری در این زمینه را با آقای مجتبی واحدی، روزنامه‏نگار منتقد و سردبیر مستعفی روزنامه‏ی «آفتاب یزد» طرح می‏کنم.


مجتبی واحدی می‌گوید الان دولت آن‏قدر از وضعیت خودش خبر دارد که حاضر نیست ریسک کند حتی به هم‏جناح‏ها و هم‏فکران خود و حتی به وزیر امروز خودش هم روزنامه بدهد

آقای واحدی، وقتی لیست نشریاتی که مجوز انتشار گرفته‏اند را نگاه می‏کنیم، به عنوان یک خواننده، با توجه به فضای فعلی مطبوعاتی ایران، جای روزنامه‏ها را خالی می‏بینیم. نگاه شما به این لیست چگونه است؟

با نوع آماردهی‏ها و آمارگیری‏های دولت آقای احمدی‏نژاد حتما این‏گونه تفسیر می‏کنند که هفته‏نامه هفت برابر روزنامه ارزش دارد. چون حدود هفت روزنامه در یک روز منتشر می‏شود. یعنی اگر پای صحبت‏های آنان بنشینید، چنین استدلال‏هایی خواهند کرد.

اما آن‏چه در عالم واقع اتفاق می‏افتد، کسانی که از وضعیت هفته‏نامه‏ها، ماه‏نامه‏ها و فصل‏نامه‏ها و دوفصل‏نامه‏ها در ایران اطلاع دارند، می‏دانند که بسیاری از آنان منظم منتشر نمی‏شود. یعنی وقتی فصل‏نامه می‏گویند: دو فصل یک‏بار منتشر می‏شود؛ ماه‏نامه دو ماه یک بار منتشر می‏شود.
به‏نظر می‏رسد، حساسیتی که روی روزنامه‏ها و مجلات مرتب هفتگی وجود دارد، روی فصل‏نامه و گاه‏نامه‏ها وجود ندارد. چرا این‏طور است؟

آن‏چه مسلم است، دولت می‏خواهد به جای این که عده‏ای هر روز صبح از خواب بیدار شوند و تن‏شان بلرزد که روزنامه چه نوشته است، سعی کند این لرزیدن را به هفته‏ای یک بار یا ماه و دو ماه یک‏بار، فصلی و یا دوفصل یک‏بار تبدیل کند.

موضوع بعدی این است که با نگاه دقیق‏تری به بسیاری از این نشریات، مستقیم و یا غیرمستقیم یک دستگاه دولتی پشت آن‏ها دیده می‏شوند. یا مانند روزنامه‏ی «وطن امروز» بودجه‏اش از سوی سایپا تامین می‏شود ولی اسم‏اش روزنامه است و یا این که مستقیما مربوط به دولت است.


در این لیست ماه‏نامه‏ی «خوبان» را هم می‏بینیم که گویا متعلق به «مؤسسه‏ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی» است. آیا این مؤسسه هم از طرف‏داران دولت محسوب می‏شود؟ یا مدیریت مستقلی دارد؟

مدیر این مؤسسه آقای مصباح یزدی است.

ولی چگونه است که در همین عرصه‏ی دولتی و با صاحب‏امتیازی و مدیریت دستگاه‏های مربوط به دولت، مجوز روزنامه صادر نشده است؟

آن‏چه از دیدگاه دولت خیلی مزیت دارد، نشریه‏‏ای است که تن‏شان را کم‏تر بلرزاند و نسبت به روزنامه خیلی حساسیت دارند. در ایران به روزنامه خیلی توجه می‏شود. اما ماه‏نامه‏ها و فصل‏نامه‏ها را نمی‏گویم تخصصی، ولی معمولا قشر خاصی می‏خوانند. از سوی دیگر، نه همه‏، اما بسیاری از آنان نیز از سوی نهادهای خاصی تامین می‏شوند.

آقایان تجربه‏ای کرده‏اند و دیده‏اند که برخی از روزنامه‏هایی که حتی متعلق به جناح خودشان بوده‏اند، الان موی دماغ‏شان شده‏اند و نسبت به آن‏ها نگران هستند.

به نظر می‏رسد الان دولت آن‏قدر از وضعیت خودش خبر دارد که حاضر نیست ریسک کند حتی به هم‏جناح‏ها و هم‏فکران خود و حتی به وزیر امروز خودش هم روزنامه بدهد. برای این که شاید صبح آقای احمدی‏نژاد از خواب بیدار شد و هوس کرد که وزیر را عزل کند. ایشان که الحمد‏الله در این زمینه‏ها ید طولایی دارد.

واقعیت آن است که دولت به خاطر این که خود می‏داند هیچ برنامه‏ریزی‏ای ندارد و نسبت به آینده‏ی خودش اعتمادی ندارد، جرأت نمی‏کند حتی به طرف‏داران خودش رسانه‏ای بدهد. چرا که ممکن است فردا همین رسانه تبدیل به منتقد دولت و یا علیه دولت تبدیل شود.

به هرحال، حامیان مطبوعاتی آقای احمدی‏نژاد هنوز وجود دارند؛ مانند کیهان آقای شریعتمداری و برخی سایت‏های خبری داخل.

حتی اگر شما کیهان امروز را با شش ماه پیش مقایسه کنید، درست است که موضع‏اش در فحاشی نسبت به اصلاح‏طلب‏ها تغییری نکرده، اما در قربون صدقه رفتن از آقای احمدی‏نژاد خیلی تغییر کرده است. یعنی جنبه‏ی انتقادی آن نسبت به آقای احمدی‏نژاد خیلی قوی‏تر از جنبه‏ی حمایتی‏اش است. از قربون صدقه رفتن هم که دیگر اصلاً خبری نیست. همان‏طور که در صحبت‏های آقای خامنه‏ای دیگر شیفتگی نسبت به آقای احمدی‏نژاد وجود ندارد.

حتی رسانه‏های طرف‏دار دولت هم دارند تغییر موضع می‏دهند. البته نه آن‏هایی که مستقیم با پول آقای احمدی‏نژاد دارند اداره می‏شوند (البته پول من و شما که به دست آقای احمدی‏نژاد افتاده است). ولی به هرحال دولت این ریسک را نمی‏کند که روزنامه به دست کسی و حتی وزیر اطلاعات خودش بدهد.

به این ترتیب، امنیت شغلی در عرصه‏ی مطبوعات برای هواداران دولت و آقای احمدی‏نژاد هم وجود ندارد؟

آقای احمدی‏نژاد آنقدر نسبت به وضعیت متزلزل خود نگران است که گمان نمی‏کنم امروز به راحتی حاضر باشد حتی به آقای ثمره‏ هاشمی هم روزنامه بدهد. به خاطر این که همین ثمره هاشمی ممکن است فردا جزو مخالفین او بشود.

روزی که آقای احمدی‏نژاد آقای رهبر را به عنوان رییس سازمان مدیریت معرفی کرد، تعریف و تمجیدهای کم‏سابقه‏ای از ایشان کرد و یا روزی که آقای دانش جعفری را به عنوان وزیر اقتصاد معرفی می‏کرد، مجسمه‏ای از علم، دانش، تقوی و رزمندگی از ایشان ساخت؛ ولی دیدیم که سرنوشت آنان چه شد.

به همین جهت، فکر می‏کنم که ایشان ترجیح می‏دهد حتی به نزدیک‏ترین یاران خود روزنامه ندهد. چون نگران است که هرروز باید توقیف کند و آبروی خود را ببرد.

آقای واحدی، این پرسش پیش می‏آید که آیا دیگر نقش تاثیرگذاری که روزنامه‏نگاران و روزنامه‏ها در فضای تحولات اجتماعی سیاسی ایران داشته‏اند، پایان گرفته است؟ با ادامه‏ی محدودیت‏هایی که هر روز برای روزنامه‏ها پیش می‏آید و انتشاراتی هم اگر وجود دارد، از همین قبیل است که در این فهرست می‏بینیم و با توضیحاتی که شما دادید.

شاید بهتر این باشد که بگوییم روزنامه‏ها تا حدودی از تاثیرگذاری خارج می‏شوند و نه روزنامه‏نگاران. روزنامه‏نگاران بالاخره به نحوی از انحاء فعالیت می‏کنند و حرف‏شان را می‏رسانند.

همان‏طور که گفتم، همان روزنامه‏های موجود هم الان مایه‏ی دردسر دولت هستند. چون امروز دولت آقای احمدی‏نژاد از هر روزنامه‏ای به طور کلی وحشت دارد.

به این ترتیب، سرنوشت خبر و خبررسانی در جامعه و جایی که خبر در بالا بردن آگاهی اجتماعی و مسائل مربوط به آن دارد چه می‏شود؟

از یک سو، وقتی شما می‏خواهید خبرنامه بنویسید، باید خبر وجود داشته باشد. اگر قرار است خبر همه‏ی سایت‏ها این باشد که آقای احمدی‏نژاد چند دقیقه در ارومیه دعا کردند و باران آمد، چنین خبرنامه‏ای نباشد، خیلی بهتر است.

شأن ملت ایران، شأن حتی دین اسلام این نیست که مردم و دین را به تمسخر بگیریم و بگوییم: «آقای احمدی‏نژاد به ارومیه رفت، داشت دعا می‏کرد و هنوز دعای او تمام نشده، باران گرفت». اگر قرار است خبر این باشد، خبر را تعطیل کنیم، هم اعصاب ملت ایران راحت‏تر است و هم دین خدا بازیچه‏ نمی‏شود.

من واقعا مانده‏ام که آقای احمدی‏نژاد که این توانایی را دارد، چرا خود را معطل دفتر ریاست جمهوری کرده‏اند، ایشان راه بیفتند استان به استان دعا کنند. بعد هم به کشورهای آفریقایی بروند، دعا کنند باران بیاید و قحطی برطرف شود. این که خیلی مهم‏تر از اداره‏ی یک کشور است که بالاخره دارد می‏چرخد و خیلی هم لنگ آقای احمدی‏نژاد نیست.

نوع خبرها متاسفانه دارد به این جهت می‏رود و اگر قرار است خبرها این باشد، تازه آقای رامین هم بگویند رسانه‏های ما هنوز لیاقت انتشار مسائل الهی و معنوی را ندارند، این خبرها نباشند بهتر است. نمی‏دانم دیگر قرار است رسانه‏ها چه بنویسند. منظور از الهی هم لابد همان است که کیهان نوشته بود: «با مدیریت الهی مقام معظم رهبری فتنه‏ی سال ۸۸ برطرف شد»

آقای واحدی، زمانی که از سردبیری روزنامه‏ی «آفتاب یزد» کنار رفتید، گفتید که همیشه مشکلاتی بوده و برای رعایت بعضی مسائل، به خصوص در مورد سرمقاله‏های شما، فشارهایی به روزنامه وارد می‏شد. «آفتاب یزد» هنوز دارد منتشر می‏شود. امروز شما به عنوان یک خواننده، این روزنامه را چگونه می‏بینید؟ آیا تغییراتی کرده است؟

روزنامه‏ی «آفتاب یزد» برای صبح ایران منتشر می‏شود. صبح ایران هم من خواب هستم. به همین جهت روزنامه را نگاه نمی‏کنم. اگر انشاالله فرصتی کردم و آن را خواندم، نتیجه‏اش را خدمت شما خواهم گفت.

دولت از هر روزنامه‏ای به طور کلی وحشت دارد

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)