تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با آقای عبدالطیف عبادی، درباره‌ی تاثیر پدیده نوین فیس‌بوک‌نویسی بر وبلاگ‌نویسی

وبلاگ‌نویسان ایرانی در فیس‌بوک

کیارش پارسا عالی‌پور

پدیده وبلاگ نویسی از سال ۱۳۸۰ در ایران آغاز شد و به سرعت گسترش پیدا کرد. تا جایی که از این پدیده اثرگذار به عنوان هسته نخستین روزنامه‌نگاری مدرن نام برده می‌شود. اما با ظهور رسانه اجتماعی فیس‌بوک و گسترش آن به ویژه پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران، دنیای رسانه‌های اجتماعی دست‌خوش تحولی‌ کاربردی شد.

Download it Here!

فیس‌بوک و فیس‌بوک‌نویسی رفته‌رفته می‌رود تا به بخشی از هویت کاربر اینترنتی ایرانی‌ بدل شود. اما آیا فیس‌بوک‌نویسی از اهمیت وبلاگ‌نویسی در فضای مجازی فارسی کاسته است؟ در همین راستا سری زدیم به دنیای فیس‌بوک‌نویسان و وبلاگ‌نویسان و گفتگویی کردم با عبدالطیف عبادی، مسئول گروه وبلاگ‌نویسان ایرانی‌ در فیس‌بوک.

آقای عبادی شما در رسانه‌‌ی اجتماعی «فیس‌بوک» گروهی را به وجود آورده‌اید به نام وبلاگ‌نویسان ایرانی که در حال حاضر بیش از دو هزار عضو دارد. چه شد که تصمیم گرفتید که وبلاگ‌نویسی را با فیس‌‌بوک پیوند بزنید و هم‌چین گروهی را بسازید.

دلیل اصلی این‌‌کار این بود که بعد از ماجراهایی که بعد انتخابات ریاست جمهوری پیش آمد، بسیاری از وبلاگ‌نویسان ایران از وبلاگستان به سمت فیس‌‌بوک رفتند، بنا به دلایل مختلفی، و در آنجا دور هم جمع شدند. این بود که با بعضی از دوستان تصمیم گرفتیم که این جمع وبلاگ‌نویسی را لااقل در فیس‌‌بوک بتوانیم نطفه‌‌اش را حفظ کنیم که از هم فرو نپاشند، بعد از این جریاناتی که پیش آمد و وبلاگ‌نویسی تقریبا کنار رفت و فیس‌‌بوک تقریبا جای آن را گرفت.

به نظر شما ارائه مطالب و نوشتارها در فیس‌‌بوک یا به قولی فیس‌‌بوک‌نویسی چه تاثیری بر وبلاگ‌نویسی داشته است و آیا این روند را مثبت ارزیابی می‌‌کنید یا خیر؟

تاثیر بسیاری بدی داشت. در واقع فیس‌‌بوک‌نویسی ضربه‌ی بزرگی به وبلاگ‌نویسی زد. همان‌‌طور که گفتم، بسیاری از وبلاگ‌نویسان ایران بنا به دلایل مختلف وبلاگ‌نویسی را رها کردند و به سمت فیس‌‌بوک‌نویسی رفتند و در مجموع فیس‌بوک که جایی برای تولید فکر نبود نسبت به وبلاگ‌نویسی و بیشتر حالت سرگرم‌کننده داشت تا نوشتار و خواندن مطالب جدی. این بود که به‌تدریج به هرحال مطلب‌نویسی و عمیق‌نویسی جای خودش را به کامنت‌نویسی و استاتوس‌نویسی‌‌های کوتاه و نسبت به وبلاگ‌نویسی کم‌ارزش‌‌تر داد و خب به هر حال در مجموع نتیجه منفی تلقی می‌شود.


آیا فکر نمی‌‌کنید که در فیس‌‌بوک هم بشود باز تولید اندیشه داشت؟

فیس‌‌بوک اساسا جای تولید اندیشه نسبت به وبلاگستان نیست. فیس‌‌بوک همان‌طور که گفتم، جایی است برای دید و بازدیدهای روزانه و مختصر و دوستانه و در مجموع سرگرمی و سرگرم‌کننده تا نوشتن مطالب جدی و عمیق و همان‌طور خواندن مطالب جدی و عمیق نسبت به وبلاگستان.

وبلاگستان در واقع یک کار به‌نوعی روزنامه‌‌نگاری آنلاین بود و ما به این سمت داشتیم می‌‌رفتیم تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری. ولی بعد از آن به‌تدریج وبلاگ‌نویسان به سمت فیس‌‌بوک‌نویسی و در واقع فیس‌‌بوک‌بازی رفتند و بیشتر از آن‌چه که مطالب جدی و عمیق بنویسند نسبت به مسائل مختلف، حالت سرگرم‌کننده به خودش گرفت و در حال حاضر بیشتر کامنت‌نویس هستند و کامنت‌خوان تا مطلب‌نویس.

ولی ما شاهد این هستیم که در فیس‌‌بوک گروه‌‌هایی به وجود آمده که در گستره اندیشه و یا فعالیت‌‌های سیاسی در حال فعالیت هستند. این‌‌ها را چه طور ارزیابی می‌‌کنید؟

به صرف ایجاد یک گروه در فیس‌‌بوک، معادل این نیست که این گروه واقعا فعال هستند و در حال نوشتن در آن زمینه هستند. شما به‌راحتی می‌‌توانید یک نام‌گذاری کنید و یک گروه را تشکیل بدهید و صدها نفر عضوش شوند. این بستگی دارد که این اعضا که در چهارچوب این گروه که در فیس‌‌بوک هستند، فعالیتی هم دارند یا نه.

یعنی در این زمینه مطلبی هم می‌‌نویسند و به اشتراک می‌‌گذارند و مطالب هم‌دیگر را می‌‌خوانند یا نه. متاسفانه آن‌چه ما در فیس‌بوک می‌‌بینیم، صرفا تشکیل گروه‌‌های مختلف است. یعنی در حدی است که نام و هم‌چنین گاهی تعداد کثیری اعضا ‌باقی می‌‌مانند ولی فعالیتی ندارند. یعنی مطلبی نمی‌‌نویسند برای مشخصا آن گروه که بیایند و در آن‌جا بخوانند یا هم‌فکری کنند و یا کاری با هم انجام دهند.

فیس‌بوک یک پدیده‌‌ی نوین است. فکر می‌‌کنید که وظیفه‌‌ی کسانی که در حیطه‌‌ی تولید اندیشه مشغول به کار هستند نسبت به این پدیده چه هست؟ چه باید بکنند تا فیس‌‌بوک را از آن خود کنند و دوباره بتوانند آن استفاده‌‌ای را که از وبلاگ می‌‌کردند بتوانند از فیس‌‌بوک ببرند.


گفتم که فیس‌‌بوک به هیچ عنوان نمی‌‌تواند جایگزین وبلاگ‌نویسی بشود. وبلاگ‌نویسی کار عمیقی بود. جایی بود که اشخاص می‌‌توانستند آن‌چه را که در ذهن دارند را به‌طور مفصل بنویسند و آن‌‌هایی را که در این زمینه علاقه دارند بروند بخوانند و نظرشان را بگویند و هم‌چنین جواب آن مطلبی را که خوانند با مطلب دیگری که به طور مفصل می‌نویسند در وبلاگ‌شان ارائه کنند. یعنی روزنامه‌‌نگاری آنلاین بود. فیس‌بوک نمی‌‌تواند این وظیفه را برعهده گیرد.

در حال حاضر نسبت به وبلاگستان تنها کاری که ما می‌‌توانیم بکنیم این است که سعی کنیم که در فیس‌بوک به اصطلاح نیروگیری کنیم، جذب خواننده کنیم و این‌‌ها دعوت کنیم باز به سمت وبلاگ‌‌ها که برگردند. تشویق‌‌شان کنیم به وبلاگ‌نویسی و وبلاگ‌خوانی در زمینه کار وبلاگ و وبلاگ‌نویسی این می‌‌تواند بهترین نتیجه باشد.

شما روند وبلاگ‌‌نویسی در این چند وقت اخیر را چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟

در حال حاضر فضایی که بر وبلاگستان فارسی حاکم است، فضای ترس و یأس است متاسفانه، به دلیل برخوردهایی که با وبلاگ‌نویسی و وبلاگ‌نویس‌‌ها شد بعد از جریان انتخابات ریاست جمهوری. اگر اوضاع به همین شکل پیش برود، متاسفانه چشم‌انداز مثبت و روشنی را نسبت به وبلاگ‌نویسی در ایران ما نمی‌‌بینیم.

روند بسیار خوبی شروع شده بود از دو سال پیش به این سو که همان‌طور که گفتم، متاسفانه بعد از برخورد با ماجراهای بعد از انتخابات این روند به سمت یأس و هراس پیش رفت و بسیاری از وبلاگ‌نویس‌‌ها وبلاگ‌نویسی را رها کردند و به سمت فیس‌بوک رفتند و یا کلا دست از نوشتن برداشتند.

در حال حاضر بسیاری از وبلاگ‌‌های خوب ما متروکه شدند. خیلی از آن‌‌ها حذف شدند. در حال حاضر سیستم‌‌های قضایی و امنیتی در داخل کشور ما بیشتر به جای فیلترکردن وبلاگ‌‌ها، دست به حذف وبلاگ‌‌ها زده‌‌ است. در هاست‌‌های داخلی مثل بلاگفا و پرشین بلاگ در نتیجه جنب و جوشی در وبلاگ‌نویسان نیست و نمی‌‌بینیم چنین حالتی را.

به عنوان آخرین پرسش؛ سایر فعالیت‌‌های شما در دنیای مجازی اینترنت به ویژه در رسانه‌‌های اجتماعی چه هست؟

در دنیای مجازی ما بیشتر از نوشتن کاری که از دستمان بر نمی‌‌آید. در واقع ما رسانه‌‌ای نداریم در داخل کشور، رسانه‌های نوشتاری نداریم و بیشتر مشغول کار روزنامه‌‌نگاری آنلاین هستیم. تولید فکر می‌‌کنیم، می‌‌نویسیم و می‌خوانیم و امیدوار هستیم که سایر هم‌وطنان ما که به اینترنت دست‌رسی دارند برگردند به سمت نوشتن و خواندن مطالب جدی.

تشویق‌‌شان می‌‌کنیم به ساختن وبلاگ، نوشتن وبلاگ و امیدوارهستیم که بتوانیم این نهالی را که در وبلاگستان چندسال پیش به وجود آمد حفظش کنیم. توجه داشته باشید که وبلاگ‌نویسی در ایران چهار مشخصه داشت. یکی وبلاگ بلاگفا بود و یکی هم پرشین‌بلاگ بود. دیگری آقای محمدعلی ابطحی بود، معروف‌‌ترین وبلاگ‌نویس ایران و دیگری حسین درخشان بود.

در حال حاضر ابطحی منتظر هست که شش‌سال به زندان برود. حسین درخشان زندان هست. مدیر پرشین‌بلاگ هم آقای بوترابی در زندان هست. یعنی سه مشخصه از وبلاگ‌نویسی ایرانیان در زندان هستند یا منتظر زندان‌رفتن هستند. چنین نتیجه‌‌ی وبلاگ‌نویسی و وبلاگ‌نویسان این نتیجه یأس و هراس را در بر داشت و ما امیدوار هستیم که در سالی که پیش رو داریم بتوانیم اندکی از این یأس و هراس را کم کنیم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

ممنون اقای عبادی کاملا با شما موافقم و سپاس که این موضوع را گوش زد کردید. و اما سوال من این هست که آیا واقعا فیسبوک امنیته بیشتری از وبلاگ دارد؟آیا واقعا به خاطره امنیته بیشتر هستش که نویسندهها به طرف فیسبوک کشیده شده‌اند?.با سپاس از شما.

-- ali ، Apr 8, 2010

درود بر شما و به امید آزادی مطبوعات و حق بیان !

-- نگین آتشبار تهرانی ، Apr 8, 2010

من در این باور نیستم که ظهور فیس‌بوک کسادی وبلاک نویسی را سبب شده باشد. برعکس فیس‌بوک را مکملی برای وبلاگ می‌دانم. بسیاری از وبلاگ نویسان، از جمله خودم، نوشته‌ی خویش در فیس‌بوک بنمایش می‌گزارند و خواننده‌ی فیس‌بوک را به وبلاگ خویش رهنما می‌شوند.
کار آقای عبادی را نیز مبنی بر تشکیل گروه فیس‌بوکی‌های وبلاگر را نیز دلیلی بر مدعای خویش می‌دانم.
اما با این نظر ایشان که گروه‌های فیس‌بوکی بیشتر اسم است و تشریفاتی، موافقم.

-- عمو اروند ، Apr 8, 2010

۱) اصلاً موافق نيستم که وبلاگنويسی فارسی اين چهار مشخصه را داراست! وبلاگ آقای ابطحی هرچقدر هم که معروف و مهم باشد مشخصه نيست. جايگاه حسين درخشان نيز همچنان مديون راهنماييست که سالها پيش برای ساختن وبلاگ نوشت، نه محتوای وبلاگش. به نظر من اتفاقاً بهتر هم هست که وبلاگنويسان فارسی به جای بلاگفا و پرشن‌بلاگ از سرويس‌های منظم و پرقدرتی مانند وردپرس و بلاگر استفاده کنند که اجباری هم در سانسور نوشته‌ها ندارند.

۲) من نمی‌دانم چه اصراريست که وبلاگنويسی را به روزنامه‌نگاری بچسبانيم. روزنامه‌نگاری آنلاين مسئله‌ايست کاملاً جدا و متمايز از وبلاگنويسی. بهترين شاهدش هم عدم موفقيت نسبی روزنامه‌نگاران وبلاگنويس است که اغلب تنها برای انتشار مطالب سوختهٔ و غيرقابل استفادهٔ خود و در مقايسه بسيار ديرتر به اين جمع پيوستند، زمانی که وبلاگنويسی ارزش و اهميت خود را بدون کمک آنها پيدا کرده بود. من خود خبرنگارم و سالهاست که وبلاگ می‌خوانم و می‌نويسم، اما نه تنها نوشته‌های طنزآميز، روزمره، عاشقانه، مينيمال و غيره را به هيچوجه کم‌اهميت‌تر از مقاله‌های جدی و تخصصی نمی‌دانم، بلکه در مواردی برای آنها جايگاهی والاتر قائل هستم.

۳) در درازمدت فيس‌بوک تنها می‌تواند برای آن دسته از وبلاگنويسان جايگزينی برای وبلاگ باشد که به هر حال اهل نوشتن مطالب جدی و طولانی نيستند و بيشتر عشق معرفی لينک و کامنت نوشتن دارند، ضمن اينکه به طور کلی شبکه‌های اجتماعی هرکدام جذابيت خاص خود را دارا هستند. هرچند که برای بسياری از اعضايشان اين جذابيت ديرپا نيست، فيس‌بوک و وبلاگ و توويتر و مای‌اسپيس به خاطر تفاوت‌های بسيار به سختی می‌توانند جايگزين يکديگر باشند.

-- پانته‌آ ، Apr 8, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)