تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
دکتر سعيد پيوندی، استاد دانشگاه در پاريس و کارشناس مسايل آموزشی در گفت‌وگو با زمانه:

«جنبش دانشجويی در ايران زنده و پويا است»

شیرین فامیلی

سالی که گذشت برای دانشگاه‌ها و دانشجويان سالی ملتهب و پرتلاطم بود. جنبش دانشجويی ايران در اين سال هزينه‌های سنگينی را تحمل کرد و به گفته کارشناسان و تحليل‌گران سياسی، دانشگاهيان و دانشجويان در صحنه سياسی کشور نقش مهمی ايفا کردند.

Download it Here!

بر اساس گزارش فعالان حقوق بشر در ايران در سال گذشته ۱۶۶۳ دانشجو بازداشت، ۴۳ دانشجو اخراج، ۳۴۸ نفر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و ۱۶ دانشجو کشته شده‌اند.

دکتر سعيد پيوندی، استاد دانشگاه در پاريس و کارشناس مسايل آموزشی، با تاکيد بر اين که دانشگاه‌ها و مراکز علمی نقش تاثيرگذاری در رويدادهای قبل و پس از انتخابات رياست جمهوری داشتند، به راديو زمانه می‌گويد:

دانشگاه‌ها اعم از اساتيد و دانشجويان بسيار فعال در جريان انتخابات شرکت کردند و به دليل گستردگی دانشگاه‌ها در ايران، توانستند از طريق مشارکت فعال خود بر جامعه تاثير گذاشته و در پويايی سياسی جامعه، رونق گرفتن انتخابات و گرم شدن تنور آن به نفع جريان اصلاحات نقش مهمی ايفا کنند.


سعيد پيوندی می‌گويد اکنون ما با يک جنگ فرهنگی در دانشگاه‌ها روبرو هستيم؛ جنگ بين دولتی که می‌خواهد دانشگاه‌ها را به ميل خود تعريف کند و دانشگاهی که می‌خواهد اصالت داشته باشد و مستقل از حاکميت در رشد جامعه مشارکت کند

در واقع می‌توان گفت تا حدود زيادی رونق انتخاباتی ماه‌های قبل از خرداد به مشارکت بسيار وسيع دانشجويان و اساتيد در اين حرکت بازمی‌گشت. بعد از اين که در شمارش آرا تقلب شد نيز دانشگاه‌ها در خط اول اعتراضات قرار داشتند، به همين دليل دانشگاه‌ها چه در دوره تعطيلی و چه در هنگام بازگشايی خيلی فعال صدای خود را به گوش دنيا و افکار عمومی ايران رساندند و در واقع فعال‌ترين مرکز جامعه بودند

در شهريورماه گذشته در جريان رويدادهای پس از انتخابات آيت‌الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، تحصيل حدود دو ميليون دانشجو در رشته‌های علوم انسانی را نگران‌کننده دانست و گفت بسياری از علوم انسانی مبتنی بر فلسفه‌هايی است که مبانی آن مادی‌گری و بی‌اعتقادی به تعاليم اسلام است.

گرچه برخورد با دانشگاهيان و مراکز علمی محدود به سال گذشته نمی‌شود، اما به گفته سعيد پيوندی اين فشارها در سال گذشته به بهانه‌های مختلف تشديد شد:

علوم انسانی در اين ميان جايگاه خاصی داشت، چون در تحليل مسئولان از مقام رهبری گرفته تا مقام‌های درجه اول وزارت علوم تقصير اين حوادث تا حدودی به گردن علوم انسانی انداخته می‌شد با اين استدلال که علوم انسانی نگاه غربی دارد و دانشجويان و جامعه را با نگاه غربی تربيت می‌کند.

به همين دليل انتقادات بسيار اساسی عليه رشته‌های علوم انسانی، اساتيد اين رشته‌ها و مطالبی که در اين رشته‌ها تدريس می‌شود شکل گرفت. پس از انقلاب فرهنگی سال ۵۹ اين مهمترين فشاری بود که به اين رشته‌ها وارد آمد. من فکر می‌کنم تازه ما اول راه هستيم چون گويا قرار است خيلی چيزها عوض شود و دارند تدارک اين تغييرات را می‌بينند.

در اسفندماه گذشته کامران دانشجو، وزيرعلوم جمهوری اسلامی، اعلام کرد دانشگاه‌ها به ۲۲ هزار استاد معتقد به مبانی اسلامی برای جايگزينی استادان سکولار نياز دارد و به اين ترتيب از تصميم برای حذف بخش بزرگی از استادان دانشگاه خبر داد.

سعيد پيوندی می‌گويد اين اقدام احتمالی از جمله تغييراتی است که قصد دارند در دانشگاه‌ها انجام دهند. وی در ادامه می‌افزايد:

اکنون کميته‌هايی برای تجديد نظر در دروس علوم انسانی تشکيل شده و قرار است با دروسی که به قول آنها سکولار است و يا در جهت ايدئولوژی و انديشه حاکميت حرکت نمی‌کند، برخورد کنند. بخشی از اين برخورد هم به استادان اين دروس برمی‌گردد، چون بارها در طول ماه‌های گذشته ما شاهد صحبت‌هايی بوديم در مورد استادانی که آنها سکولار می‌نامند.


به نظر من مسئله از اين بسيار فراتر می‌رود و هر کس را که تفکرمخالف با دستگاه حاکميت داشته باشد در برمی‌گيرد. سکولار بودن فقط يک بهانه است چون شما می‌توانيد عقايد يک فرد مذهبی را هم به بهانه اين که با شما موافق نيست به سکولارها نسبت دهيد. البته شايد بعداً اين برخوردها به سطح دانشجويان هم کشيده شود.

سعيد پيوندی همچنين می‌گويد:

آن چه باعث شده تا امروز اينها نتوانند کاری اساسی انجام دهند اين است که نيروی انسانی لازم را برای اين که بار علمی را به دوش بکشد و جايگزين اساتيد سکولار شود ندارند وگرنه تا به حال اين کار را انجام داده بودند. ما امروز سه و نيم ميليون دانشجو داريم و حدود ۱۳۰ هزار نفر کادر علمی، بنابراين هر نوع تغييری مستلزم کار بسيار زيادی است.

از طرف ديگر به خاطر حوادث ماه‌های گذشته دانشجويان به شدت عصبانی هستند و هر اقدامی از اين دست می‌تواند باعث شود که يک بار ديگر دانشگاه‌ها به مرز انفجار برسد. البته اين مسئله فقط به علوم انسانی ختم نمی‌شود بلکه در ماه‌های گذشته اساتيد رشته‌های ديگر از جمله رشته‌های فنی بارها با نامه‌های سرگشاده خود به وضع موجود اعتراض کردند و مورد غضب وزير قرار گرفتند.

به اين ترتيب می‌توان گفت اکنون ما با يک جنگ فرهنگی در دانشگاه‌ها روبرو هستيم؛ جنگ بين دولتی که می‌خواهد دانشگاه‌ها را به ميل خود تعريف کند و دانشگاهی که می‌خواهد اصالت داشته باشد و مستقل از حاکميت در رشد جامعه مشارکت کند.

آن‌چه برای دانشجويان، دانشگاهيان و به طور مشخص جنبش دانشجويی ايران در سال گذشته پيش آمد در مقايسه با سال‌های گذشته از خيلی جهات بی‌سابقه بود.

سعيد پيوندی، استاد دانشگاه در پاريس، با تاکيد بر زنده و پويا بودن جنبش دانشجويی در ايران، معتقد است:

سال گذشته از هر جهت جايگاه ويژه‌ای دارد، چه از نظر گستردگی حرکت‌های دانشجويی و مشارکت در جنبش سياسی جامعه و تلاش برای ساختن يک جامعه بهتر، بازتر و انسانی‌تر و چه از نظر تلفات و هزينه‌هايی که جنبش پرداخته است.

اگر به اسامی کسانی که جان خود را در جنبش ماه‌های گذشته از دست داده‌اند نگاه کنيد، می‌بينيد بيشتر آنها دانشجو هستند و در رأس آنها ندا، کيانوش، اشکان و ديگران. درست است که اينها درمحيط دانشگاه کشته نشدند ولی در جريان جنبش جان خود را از دست دادند. بنابراين می‌توان گفت وضعيت جنبش دانشجويی ايران در سال گذشته از هر نظر ويژه بوده است، هم از نظر تعداد کشته‌شدگان و هم از نظر تعدادی که در زندان بوده و هستند، کسانی که شکنجه شده‌اند، کسانی که از تحصيل محروم يا ستاره‌دار شده‌اند و کسانی که مجبور به ترک ايران شدند.

اکنون صدها دانشجو در کشورهای مختلف سرگردان هستند چون از بازگشت به ايران می‌ترسند. ابعاد بهايی که دانشجويان پرداخته‌اند با هيچ دوره‌ای در جنبش دانشجويی قابل مقايسه نيست. با وجود سرکوب‌های شديد و اين که هيچ سازمان دانشجويی عريض و طويلی هم وجود نداشته که آنها را سازماندهی کند، اين حرکت‌ها خودجوش و مدنی بوده است. من فکر می‌کنم اين اول راه باشد و ما امسال و سال آينده شاهد گسترش اين حرکت باشيم.

در جريان رويدادهای پس از انتخابات بخش بزرگی از جوانان کشور که هنوز در دبيرستان‌ها تحصيل می‌کنند و يا به دلايل مختلف از جمله اشتغال در رشته‌های تخصصی و حتی بيکاری خارج از محيط دانشگاه هستند به سيل عظيم اعتراضات مردمی پيوستند.

سعيد پيوندی می‌گويد جنبش دانشجويی موتور جنبش جوانان در کل جامعه است و می‌افزايد:

نسل جوان ايران از ۱۴ يا ۱۵ سال تا ۳۰ سال در اين حرکت به طور فعال شرکت داشتند و امروز موتور تغييرات در جامعه ايران و خواستار تغييرات هستند. هميشه دانشگاه‌ها برای اين گروه از جوانان به نوعی الگو بوده و به همين دليل در سال گذشته ما شاهد بوديم که در کنار جنبش دانشجويی بخش‌های ديگری از جوانان و حتی دبيرستانی‌ها در اين جنبش شرکت داشتند و جنبش دانشجويی نقش پيشگام را به عهده داشت.

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)