خانه > گزارش ويژه > اقتصاد و معیشت > «پیشبینی دولت واقعیتر از منتقدان است» | |||
«پیشبینی دولت واقعیتر از منتقدان است»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر حالی که نمایندگان دولت و مجلس همچنان مشغول انتقاد از یکدیگر و دفاع از لوایح و طرحهای خود هستند و در حالی که طرح یارانهها، به ترتیبی که مجلس تصویب کرده است، آشکارا مورد نارضایتی آقای احمدینژاد قرار گرفته، دیروز (دهم فروردین) بودجهی مصوب ۲۴ اسفند، از سوی دولت به دستگاههای اجرایی کشور ابلاغ شد.
این در حالی است که دولت همچنان منتطر تجدیدنظر مجلس در کاهش درآمد دولت از محل یارانهها و ارتقاء آن به ۴۰هزار میلیارد تومان است؛ امری که ممکن است اتفاق نیافتد. در این صورت، دولت چگونه قادر به پیشبرد بودجهای خواهد بود که ۲۰هزار میلیارد در آن گم شده است؟ آقای محسن شمشیری، نویسندهی اقتصادی مطبوعات ایران، در اینباره میگویند: منابع درآمدی بودجه، فقط هدفمندی یارانهها نیست. ۲۰هزار میلیارد تومان آن از هدفمند کردن حاصل میشود. مابقی مالیاتها، درآمد نفت، فروش شرکتهای دولتی و سایر درآمدهای دولت هستند. ۲۰هزار میلیارد تومان از این درآمد از محل هدفمند کردن است و دولت هرزمانی بخواهد آن را اجرا کند، میتواند سقف ۲۰هزار میلیارد درآمد را از آن کسر کند. ولی این که جزییاتاش چه خواهد بود را دولت هنوز اعلام نکرده است. در واقع دست خود دولت است. مجلس فقط کلیات را مطرح کرده است. آقای شمشیری، این که دولت میتواند در جزییات بعداً تصمیم بگیرد و در اجرا تغییراتی هم در ردیفها بدهد، آیا ناشی از آن نیست که بودجهای که به مجلس رفته، طبق نظر مخالفان و برخی منتقدان، بودجهای خیلی کلی و با ردیفهای کم و غیرقابل تفکیک برای مجلس بوده است؟ در دولتهای قبلی معمولاً حدود ۲۷۰ ردیف بودجهای وجود داشته که بر اساس آن، بودجهی تمام مراکز، سازمانها و دستگاههای اجراییای که طبق قانون تأسیس شدهاند، طبق همان قانون مشخص میشده و آن را دریافت میکردند.
اما تحلیل دولت آقای احمدینژاد در یکی دو سال گذشته این بوده که اگر بودجه در دست ۳۰ دستگاه اجرایی اصلی مانند وزارتخانهها، باشد، دست دولت بازتر است و بهتر عمل خواهد کرد و آن وقت زیرمجموعههای آن ۳۰ دستگاه اصلی، بودجه را از طریق مرکز اصلی دریافت میکنند. یعنی بودجه را از طریق وزیر تنظیم و توزیع میکنند. این همان موردی است که نمایندهها به عنوان نقطهی ضعف و موجب کاهش نظارت مجلس طرح میکردند. نظارت مجلس از طریق دیوان محاسبات صورت میگیرد. دیوان محاسبات هم طبق همان قانون، از طریق ردیفهای بودجهای این نظارت را اعمال میکند. یکی دو سال پیش مجلس مجدداً همان ۳۰ ردیف بودجه را به بیش از ۲۷۰ ردیف افزایش داد. اما دولت در سال گذشته دوباره همان ۳۰ ردیف مورد نظر خود را ارائه داده است. نظارت مجلس هم در چهارچوب همان موضوع خواهد بود. بودجههای دولتی هم معمولا مکانیسمی را در خودشان تعریف کردهاند که اگر بودجه در جایی کم بشود، از عمرانی به جاری انتقال میدهند یا این که ممکن است از دستگاههای دیگر اصلاحیه بدهند و در واقع منتقل کنند. در نهایت هیچ فرقی نمیکند و اگر حتی بخواهند طبق جزییاتی که مورد نظر مجلس است، قانون را اجرا کنند، دولت باز هم میتواند وسط سال اصلاحیه بدهد و بگوید از بودجهی نهادی میخواهد به بودجهی نهاد دیگری و یا از عمرانی به جاری انتقال بدهد. بر این اساس، نظارت مجلس و دیوان محاسبات روی همان چیزی خواهد بود که قانون مصوب کرده و همان را نظارت خواهند کرد. به هرحال این مراتب و حتی همین مسالهی هزینه کردن از بودجهی عمرانی برای بودجهی جاری، مورد انتقاد مجلس قرار دارد. اما به طور کلی، شما تغییراتی را که مجلس در بودجهی ارائه شده از سوی دولت داد، چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا تغییرات مؤثر و مهمی بودند؟ با توجه به این سقف کلی بودجه هم تغییر محسوسی نکرد. مجلس سه تغییر عمده در بودجهی دولت وارد کرد؛ یکی از آنها کاهش درآمد ۴۰هزار میلیاردی هدفمند کردن به ۲۰هزار میلیارد تومان بود. دومین تغییر این بود که دولت برداشت ۱۲هزار و ۵۰۰میلیارد تومان از صندوق توسعهی ملی یا همان تداوم حساب ذخیرهی ارزی را ظاهراً برای طرحهای عمرانی درنظر گرفته بود که مجلس این اجازه را نداد و گفت که باید ۲۰درصد مجموع درآمد نفت به این حساب ریخته شود و دولت هم حق برداشت از آن را ندارد. بلکه باید تماماً در اختیار توسعه، صنعت و بخش خصوصی و… باشد. بنابراین تغییر عمدهی اصلی همین اجازهی عدم برداشت از صندوق توسعهی ملی بود. متناسب با این قضیه، هزینهی عمرانی هم که دولت حدود ۳۸هزار میلیارد تومان برای آن درنظر گرفته بود، مجدداً به ۲۲هزار میلیارد تومان کاهش پیدا کرد. این کاهش در عمل به چه معنا خواهد بود؟ در عمل به این معنا خواهد بود که مانند سالهای ۸۷ و ۸۸ که ۲۲هزار میلیارد تومان جذب هزینهی عمرانی بوده، سال ۸۹ هم به همان ترتیب است و بیشتر نخواهد شد. ولی در سال ۸۸ هم دولت تغییراتی در بودجهی عمرانی وارد کرد. طبق مصوبهی اولیه حدود ۲۴ تا ۲۶هزار میلیارد تومان در نظر گرفتند. با اصلاحیههایی که خورد، مبلغی از آن هزینهی عمرانی کم شد. چون قاعده این است که هرزمانی دولت در بودجهی جاری خود دچار کسری میشود، از بودجهی عمرانی به هزینههای جاری انتقال میدهند. اما مجموعهی جذبی که در سالهای ۸۸ و ۸۷ بوده، تقریبا به همان ۲۲هزار میلیارد تومان رسید. البته بعضیها معتقدند که بین ۱۸ تا ۲۳ برخی هم معقتدند تا ۲۲هزار میلیارد تومان بوده است. به هرحال، دولت از این مسأله گلهمند است. چون معتقد بود که طرحهای عمرانی خیلی گستردهای را در سطح روستاها و شهرها، میخواهد اجرا کند. آنچه مسلم است، تشخیص مجلس این بوده که هزینهی عمرانی باید بر همان روال سالهای قبل بماند و افزایش پیدا نکند. چرا که افزایش بیشتر به معنای برداشت بیشتر از درآمد نفت و صندوق توسعهی ملی است. فشار بیشتری را هم به منابع دولت میآورد و دولت مجبور میشود درآمد بیشتری داشته باشد تا بیشتر بتواند هزینه کند. به نظر شما، در مجموع، تاثیرات بودجهی سال ۸۹ در اقتصاد کلان کشور و در زندگی معیشتی مردم چه خواهد بود؟ و این بودجه مانند سالهای قبل انبساطی است یا خیر؟ به خاطر فضایی که در اقتصاد کلان ایران و فضای عمومی اقتصاد جهان که فضای رکودی است و به خاطر تورمی که سالها است در اقتصاد ایران ساختاری شده و از ۳۰ سال گذشته وجود داشته است، اقتصاد ایران با پدیدهی رکود تورمی در سال ۸۹ روبرو خواهد بود. بودجهی سال ۸۹ هم از نظر کیفیت، تفاوت چندانی با سالهای پیش ندارد. همان وضع خواهد بود و نمیتواند تاثیر زیادی در فضای رونق اقتصادی و یا کاهش شدید تورم داشته باشد.
آنچه اثر اصلی را روی کاهش تورم در سال ۸۷ و ۸۸ داشت، یکی رکود نسبی اقتصاد جهان، بحران مالی جهان و کاهش قیمت کالاهای وارداتی بود و دیگری هم سیاست کنترل اعتبارات بانک مرکزی و بانکها بود. از طریق کنترل اعتبارات، رشد نقدینگی کاهش پیدا کرد و رشد نقدینگی هم کمک کرد به این که تورم کاهش پیدا کند و در بهمن ماه سال ۸۸ نرخ تورم به حدود ۱۱درصد کاهش پیدا کرد. اما این کاهش نرخ تورم نتیجهی رکود بود و نه سیاستهای ضد تورمی. بله؛ متأثر از رکود و متأثر از سیاست کنترل اعتبارات بود. اما رشد اقتصادی از ۶/۶درصد سال ۸۵-۸۶ که آن موقع نقدینگی زیادی تزریق میشد، درآمد نفت بالا رفته بود و رشد اقتصادی هم به تبع آن بالا رفت، به حدود ۲ تا ۳درصد رسیده است. برخی هم معتقدند که به زیر ۲درصد رسیده است. اما اگر آمار بانک مرکزی را مبنا قرار بدهیم، همان ۲تا ۳درصد است. بنابراین سال ۸۹ با رشد اقتصادی بین ۲ تا ۳درصد و خوشبختانه کاهش تورم ساختاری متأثر از کنترل اعتبارات بانکی که حدود ۱۱درصد است، ربرو خواهیم بود. ولی هدفمند کردن یارانهها یک شوک موقت یک ساله را به خاطر همین ۲۰هزار میلیارد تومان افزایش درآمد از محل فروش حاملهای انرژی خواهد داشت که پیشبینی خود دولت حدود ۱۱درصد بوده است. البته ۱۱درصد رقمی است که کارشناسان اقتصادی آن را قبول ندارند و بارها بیش از آن را پیشبینی میکنند. اما آقای شمشیری خلاف این کارشناسان، فکر میکنند آمار دولت به حقیقت نزدیکتر است: کارشناسان اقتصادی نظرات متفاوت داشتند. به خصوص همین مرکز پژوهشهای اقتصادی مجلس و برخی از نمایندگان اقتصاددان مجلس گفتهاند بین ۲۰ تا ۳۰درصد و برخی حتی تا ۵۰درصد پیشبینی کردهاند. اما پاسخی که دولت داده و به نظر من، تا حدودی هم درست است این است که تمام متغیرهای اقتصادی و مردم، مصرف کنندگان و تولیدکنندگان دست روی دست نمیگذارند؛ آنها هم در مقابل هرنوع افزایشی واکنش نشان خواهند داد. مردم چه واکنشی میتوانند نشان بدهند که جلوی رشد تورم را بگیرد؟ به عنوان مثال، وقتی قیمت بنزین بالا میرود، طبیعی است که من مصرف کننده سعی میکنم روی مصرفام مقداری کنترل داشته باشم. یا این که وقتی قیمت برق و یا گاز بالا برود، مردم سعی میکنند تا حدودی روی مصرفشان کنترل داشته باشند. از طرف دیگر، آنهایی که مصرفکنندههای بزرگ هستند، سعی میکنند دستگاههایشان را عوض کنند، ماشینآلاتشان راعوض کنند و همهی اینها به کاهش مصرف کمک میکند. از سوی دیگر، اقداماتی که دولت انجام میدهد تورم را از آنچه کارشناسان پیشبینی کردهاند، مقداری پایینتر خواهد آورد. یعنی، به نظر شما به به عددی که دولت اعلام کرده، نزدیک خواهد شد. همینطور است؟ بله؛ ممکن است عین همان عدد دولت تحقق پیدا نکند، ولی به آن سمت خواهد رسید. دلیل آن هم این است که در یک اقتصاد رکودی، ظرفیت افزایش قیمتها از یک حد معینی بالاتر نیست. یعنی اگر قیمت میوه یا مواد پروتئینی از حدی بالاتر برود، اصلا مردم خرید نمیکنند. به این ترتیب، واکنشهایی که مصرف کننده، تولید کننده و سایر متغیرهای اقتصادی در برابر افزایش قیمتها خواهند داشت، خود روی کنترل تورم تاثیر میگذارد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
عجب کارشناس اقتصادی خبرهای! «یعنی اگر قیمت میوه یا مواد پروتئینی از حدی بالاتر برود، اصلا مردم خرید نمیکنند.» احتمالا منظورشان این است که چون عدهای از مردم از گرسنگی میمیرند دیگر نیازی ندارند که این چیزها را خریداری کنند و مصرف میآید پایین. فکر میکنم این آقا به عنوان کارشناس اقتصادی مفهوم کالای ضروری را بهتر از من میداند. اگر منظورش این است که سطح زندگی مردم از همین چیزی که هست هم پایینتر میآید و مثلا کسانی که هفتهای یک بار میوه میخوردند همان یک بار را هم دیگر نمیخورند با ایشان موافقم. اما وقتی قرار است یارانهی ضروریترین کالاهای مردم و موارد مصرف فقیرترین آدمها از جمله آرد و نان هم قطع شود٬ فکر میکنم تنها چیزی که میتواند موجب کاهش مصرف و کنترل تورم به زعم ایشان شود همان فلاکت و سیهروزی یک عدهی زیاد آدمهای فقیر جامعه است.
-- امید ، Apr 1, 2010البته من در اینکه اقتصاد یارانهای اقتصادی بیمار است شکی ندارم٬ ولی حذف یارانهها از سوی دولت کودتا را نه در جهت بهبود اقتصادی و «شنیدن حرف متخصصان» (چرا به بقیهی حرفهای اقتصاددانان گوش نمیدهند؟) بلکه در جهت باز هم مکیدن منابع و ثروتهای مملکت و فشار بیشتر بر مردمی میدانم که اگر کمی وضع معیشتیشان بهتر شود هزاران خواستهی مدنی و سیاسی خواهند داشت که دولت نمیتواند و نمیخواهد پاسخگویشان باشد.
نمردیم و یه تیتر در حمایت از دولت دیدیم .
-- احسان ، Apr 2, 2010