خانه > گزارش ويژه > اقتصاد و معیشت > حمایت از تولید مهمتر از ممنوعیت واردات | |||
حمایت از تولید مهمتر از ممنوعیت وارداتمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comیکی از بحثهای دایمی در محافل اقتصادی ایران، افزایش یا واردات بیرویهی کالا به ایران است؛ تا جایی که آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نیز در هفتهی گذشته در دیدار با مقامات دولتی، نارضایتی خود را از وضعیت واردات در کشور اعلام کرد.او گفت: «من در مورد مسئلهی مدیریت واردات، به دولتیها سفارش کردهام … من نمیگویم واردات متوقف شود، بلکه باید مدیریت شود.»
این در حالی است که بند «ز» مادهی ۳۳ قانون چهارم توسعه، دولت را از ایجاد هرگونه موانع غیر تعرفهای برای واردات کالا به کشور منع میکند.آقای خامنهای با اشاره به اینکه مقامات دولتی به وی گفتهاند، قوانینی که مجلس تصویب کرده، به آنها اجازهی جلوگیری از واردات را نمیدهند گفت: «من خواهش میکنم این مسئله را حل کنند. اگر واقعاً قانونی وجود دارد که دولت را از جلوگیری از واردات منع میکند، این قانون را اصلاح کنند.» برپایهی این گزارش، روز گذشته، سازمان توسعهی تجارت با هماهنگی مؤسسهی استاندارد، فهرست ۱۷۰ کالای وارداتی را اعلام کرد که کیفیت لازم را برای ورود به کشور ندارند.از این ۱۷۰ مورد، ۱۴۹تای آن که بیشتر کالاهای صنعتی و فنی سبک هستند، از کشور چین و تنها ۳۱ قلم آن از ۱۵ کشور دیگر جهان وارد میشوند. پرسشها و ابهامهایی زیادی میتواند پیرامون این مسئله مطرح باشد؛ از میزان التزام بازرگانان به رعایت این موارد تا اهداف و نتایج احتمالی از این تصمیم. برخی از این پرسشها را با دکتر کمال اطهاری، استاد اقتصاد دانشگاه علامهی طباطبایی در تهران، در میان گذاشتهام.
برخی مخالفتها با ایجاد محدودیت در زمینهی واردات، بر این پایه است که این ممنوعیتها،روند پیوستن ایران به اقتصاد جهانی را کند خواهد کرد. ارزیابی شما چیست؟ در وجهی از جهانی شدن که دوران جدیدی در روابط اقتصادی بین دول محسوب میشود، معادلات به این ترتیب عوض شده که اجبارهای سرمایهداری برای بیرون فرستادن مازاد مالی و مسائلی مانند اشباع بازار داخلی و ... جریان سرمایهگذاری مستقیم بینالمللی و به همراه آن، صدور فنآوریهای مربوطه را بهوجود آورده است که این فرصتی برای کشورهای توسعهیابنده یا جهان سومی محسوب میشود. اگر به فهرست ده صادرکنندهی اول بزرگ جهان در دههی هشتاد نگاه کنید، تقریباً نام هیچ کشور جهان سومی در میان حداقل هفت کشور اول دیده نمیشود. در صورتی که در سال دوهزار به این سو، در میان نام بزرگترین صادرکنندهها و البته واردکنندههای جهان- چون یک روند متقابل است- نام کشورهایی مانند چین، کرهی جنوبی، مکزیک و ... آمده است. به هر صورت هیچ بازیای بدون برنده و بازنده نیست، ولی اگر کشوری با پختگی وارد ماجرا بشود، این امکان را بهوجود میآورد که با جذب سرمایهگذاریهای مستقیم این کشورها و همراه آن فنآوریها، بتواند در بازار کالا در سطح جهان حضور پیدا کنند.کشورهای توسعهیابندهای مانند چین، هند، برزیل، کره و ... جزو برندههای این روند محسوب میشوند. ایران در این روند چه جایی دارد؟ آیا ممنوعیت واردات بیرویه میتواند مانع از پیوستگی ایران با این روند باشد؟ نصیب ما از این روند این بوده که به واردکنندهی بزرگتری از سابق تبدیل شدهایم. اگر میزان واردات ما تا پیش از دولت نهم و دهم، حدود بیست تا سی میلیارد دلار بوده، الان بهطور متوسط به شصت میلیارد دلار رسیده است؛ حتی در شرایطی که درآمد نفت هم کاهش پیدا کرده است.ما واردکنندهی کالاهای گاه بسیار بنجل و حتی در تقابل با عمق جامعه، یعنی با سنت و فرهنگ بودهایم. به این معنا که اگر به میدان نقش جهان بروید، میبینید که حتی نوع چینی صنایع دستی ایران هم تولید شده و بهفروش میرسد. یعنی تا عمق جامعه این اتفاق افتاده است و نه تنها تولیدکنندگان صنایع ما سی،چهل درصد کمتر از ظرفیتشان کار میکنند، بلکه حتی به صنایع دستی، یعنی سرمایهی اجتماعی و فرهنگی ما هم ضربه خورده است. مسئلهی کنترل واردات یا ممنوعیت ورود برخی کالاها، چه ارتباطی میتواند با مسئلهی تحریمها داشته باشد؟ بهمنی، رییس کل بانک مرکزی، روز دوشنبه گفت برای مقابله با تاثیر تحریمها، دولت باید واردات را کاهش بدهد. گفته میشود که ما از تحریمها هیچ باکی نداریم و ضرری نمیبینیم، اما تحریمها مانند یک تودهی گل به پای اقتصاد ایران چسبیده و حرکت آن را کند کرده است. در شرایطی که بقیهی کشورها با تمهیداتی، از قبیل ایجاد مناطق آزاد و به انحای مختلف، با زبدهگیهای خاص خودشان، محدودیتهای داخلی و دولت ملی را از مقابل پایشان برمیدارند تا حرکت کنند - که کردهاند - شعار مسئولان کشور ایران، تنها این است که ما هیچ آسیبی ندیدهایم. چه آسیبی بیشتر از این؟! قبلاً میگفتند امپریالیستها هم ثروت و هم فرهنگ ما را غارت میکنند، اما امروز کشوری مانند چین، هم ثروت و هم فرهنگ ملی ما را دارد غارت میکند. وقتی صنایع دستی کشوری نابود شود، فرهنگ آن جامعه نابود میشود. من به خود آن کشور البته کاری ندارم. آن جامعه میتواند خیلی هم به خودش مفتخر باشد که این توانمندی را در سطح بینالمللی پیدا کرده که قدرتهای امپریالیستی یا آنچه را امپریالیست نامیده میشود، از نظر اقتصادی بهزانو دربیاورد. به این ترتیب، میتوان امیدوار بود که ممنوعیت ورود کالاهای بیکیفیت، شاید همان کالاهایی که شما آنها را بنجل اعلام کردید، کمکی به مسئلهی حمایت از تولید داخلی باشد؟ به هر صورت این اقدامی است، اما قاعدتاً باید در بسته یا روندی قرار بگیرد که هم برنامهی پنجم و هم مسائل دیگر از آن تبعیت کند؛ آن هم این که از تولیدکنندهها در ایران حمایت شود.ممنوعیت ورود چنین کالاهایی فقط جنبهی سلبی قضیه است. بد هم نیست. برای اینکه آنقدر بیضابطه است که همه را کلافه میکند. خانوارهای ایرانی وقتی میروند مثلاً سیر بخرند، میگویند سیر چینی نمیخواهند. فروشنده میگوید: خیر این سیر از بروجرد یا همدان آمده است، اما مارک آن چینی است. یعنی واکنش خانوارهای ایرانی به این شکل است و کالاها هم واقعاً بیکیفیت هستند. من فقط خواستم مثال سادهای از واکنش جامعه نسبت به این کالاها زده باشم، اما مسئله این است که دولت هیچ ارادهی پیوسته و مشخصی در این زمینه ندارد. در ادامهی این ممنوعیتها، سیاست تکمیلی دولت برای این که از تولیدکننده حمایت بشود، چه باید باشد؟ برای توسعهی صنعت کشور، مانند همهی کشورهای دیگر هم باید از آن حمایت شود و هم باید از مالیات معاف باشد. با وجود چنین ضرورتی در کشور ما در عوض وامهای زودبازده به خواص داده شده و برباد رفته است. در حالی که این وامها میتوانست در اختیار صنایع گذاشته شود. نمونههای دیگر آن را هم داریم؛ از جمله خط اعتباری مسکن مهر میتوانست بسیار در خدمت تولید صنعتی و فنآوری بهتر و شرکتهای دانشمحور قرار بگیرد. الان شرکتهای دانشمحوری مانند شرکتهای مشاور در حال ورشکستگی هستند. بهخاطر اینکه حمایتی از آنان نمیشود.همهی اعتبارات برای وامهای زودبازده، به جای این که در خدمت صنایع موجود ایران قرار بگیرند و آنها را تقویت کنند (که راه توسعهی پایدار در ایران هستند)، از بین رفتهاند. یعنی از تولیدکنندههایی که زیر ضرب همهی این مصائب توانستهاند دوام بیاورند، چه کسی مطمئنتر برای اینکه به آنها وام داده شود؟ به جای اینکه به چندتن از خواص خودشان وام بدهند که معلوم نیست صرف چه میشود، باید از این تولیدکنندهها حمایت شود. خبرهای وحشتناکی در این زمینه شنیده میشود که الان جای گفتوگو دربارهی آنها نیست. روشن است در چنین شرایطی، صنعت نمیتواند دوام بیاورد. به نظر شما راه پیشرفت تولید در کشور چیست؟ تقویت تولید، توانایی ورود فنآوری پیشرفته و سرمایه و به این ترتیب حضور در بازار جهانی، برای اینکه بشود واردات را نه با بستن راه آن، بلکه با صادرات بیشتر جبران کرد. در جهان امروز، راه پیشرفت تولید بستن واردات نیست، بلکه ترازی است با صادرات بیشتر و حضور موفق در بازار جهانی. یعنی هیچ چارهای جز این نیست که وارد جریان جهانی اقتصاد شویم. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
فرمودهاند: «قبلاً میگفتند امپریالیستها هم ثروت و هم فرهنگ ما را غارت میکنند، اما امروز کشوری مانند چین، هم ثروت و هم فرهنگ ملی ما را دارد غارت میکند.»
جدای از اینکه از این شعار که امپریالیستها ثروت و فرهنگ ما را غارت کردند چقدر سو استفاده شده و تا چه میزان به غلط همهء تقصیرها به گردن امپریالیزم غرب انداخته شده، و واکنش به غرب تا چه حد (به خصوص از جانب اسلامگرایان، ولی نه فقط آنان) مرتجعانه بوده است،
باید گفت که خب جناب دکتر، امپریالیزم مگر فقط پدیدهای مختص آمریکا و اروپای غربی است؟؟
چین هم که دارای یک سیستم سیاسی-اقتصادی سرمایهداری است (آن هم از بدترین نوع آن یعنی سرمایهداری دولتی اقتدارگرایانه)، به گمان بسیاری بعد از دههء رشد وحشتناک اقتصادیاش وارد فاز امپریالیستی شده است. شما نگاه کنید که دست اندازیهایی که در قارهء آفریقا شروع کرده است که کم شباهت به استعمار اروپایی که از اواخر قرن نوزدهم در این قاره شدت گرفت نیست.
خلاصه، بله. چین دارد تبدیل به یک قدرت امپریالیستی میشود و بی شک تا جایی که بتواند ثروت ما را غارت خواهد کرد. البته باز هم دلیل نمیشود تقصیر بی عرضگی خود را به گردن چین بیاندازیم.
-- شروین ، Aug 26, 2010