خانه > گزارش ويژه > ایران > «دعوت رهبری به وحدت شامل گروههای خودی است» | |||
«دعوت رهبری به وحدت شامل گروههای خودی است»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comروز یکشنبه سیویکم مردادماه، یکی از مجموعه دیدارهای آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران به مناسبت ماه رمضان و تحت عنوان ضیافت افطاری، به دیدار با تعدادی از دانشجویان دانشگاههای تهران و ایران اختصاص یافته بود.
در مجموعهی سخنانی که آیتالله خامنهای در این دیدار خطاب به دانشجویان و در پاسخ به پرسشهای آنها مطرح کرد، یک فصل کوتاه، بیشترین توجه و تحلیل و تفسیر را بهخود اختصاص داد و آن دعوت وی به وحدت بود که با عبارات قابل تفسیری بیان شد.
رسانههای متعلق به اصولگرایان، از محافظهکارترین تا میانهروترین آنها و همچنین طیفهای مختلف اصلاحطلبان و منتقدان حکومت، هریک از نگاه خود، به تفسیر این بخش از سخنان رهبر جمهوری اسلامی پرداختند و عبارتی از آن را به اقتضای تحلیل خود برجسته کردند. برای بررسی این تفسیرها، با دو تن از صاحبنظران و فعالان سیاسی در ایران گفتوگو کردهام: احمد قابل، اسلامشناس منتقد نظام که سابقهی چندین بار دستگیری را در پروندهی سیاسی خود دارد و همچنین محمد توسلی، بازهم از منتقدان نظام و از اعضای مرکزی نهضت آزادی ایران که جز دوران کوتاهی پس از انقلاب، برای فعالیت آزاد سیاسی، همواره تحت فشارهای حکومتی بوده است. آیتالله خامنهای گفته است که منظور از تاکید بر وحدت، اتحاد بر مبنای اصول است. از احمد قابل میپرسم: با توجه به اینکه بسیاری از منتقدان سیاسی نظام که امروز تحت فشار هستند، بر بسیاری از اصول، مانند قانون اساسی و چهارچوب نظام تاکید دارند، آیا سخنان وی میتواند نشانهای از تغییر رویه نسبت به این گروهها باشد؟ احمد قابل: گمان میکنم مقصود ایشان از قبول اصول، طرح همان بحث اصولگرایی با لفظ دیگری است. یعنی مقصودشان کسانی است که در صحنهی سیاست کشور، اصولگرا شمرده میشوند. چون طی این مدت، بین اصولگرایان، ازجمله بین دولت، مجلس و قوهی قضاییه، اختلافاتی پیش آمده بود و بنابراین دعوت ایشان به وحدت، شامل گروههای خودی میشود. یعنی آنهایی که اصلاحطلب نیستند، آنهایی که امروز در صحنهی سیاست، کارشان به اصطکاک با رهبری نکشیده، کسانی که- به قول آقایان جناح اصولگرا- حرف رهبری را فصلالخطاب میدانند و محوریت ایشان در فعالیتهای سیاسی را پذیرفتهاند.
طبیعی است تیپ اصلاحطلب، نیروهای بهاصطلاح سیاسی منتقد درون نظام و آنهایی که قانون اساسی را قبول دارند، اما رفتارهای حاکمیت را برخلاف قانون اساسی ارزیابی میکنند، در این جمع جایی ندارند.آقای خامنهای میخواست به صراحت بگوید که دعوت به وحدت ایشان شامل این گروهها نمیشود و به قول خودشان، «فتنهگران» یا «خواص بیبصیرت»ی که بعد از دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ به این سو، در برابر ادعای حاکمیت در صحنهی مبارزاتی ایستادهاند، هیچکدام در این وحدت جایی ندارند. آیتالله خامنهای، سخنانی نیز دربارهی تفاوت انتقاد و سئوال با معارضه گفتند و اینکه: «با هرکسی به همان اندازه که اصول را قبول دارد، متصل و متحدیم.» این پرسش پیش میآید که بخشی از اپوزیسیون درون نظام که قانون اساسی را قبول دارند و بسیاری از اصول را میپذیرند، چرا در دایرهی این وحدت قرار نمیگیرند؟ آیا شما از سخنان وی در جلسهی یاد شده، چنین نتیجهای میگیرید یا بر مبنای تحلیلتان از فضای سیاسی، قضاوت میکنید؟ آقای خامنهای حدود ده، دوازده سال پیش با عنوان این که محور وحدت در صحنهی سیاست کشور چه باید باشد، جلسات و دیدارهای خصوصیای با اصلاحطلبان نیز برگزار میکردند. از جمله با سازمان مجاهدین انقلاب، با افرادی که بعد تشکیلدهندهی جبههی مشارکت بودند، با انجمن اسلامی مدرسان دانشگاه، مجمع روحانیون مبارز و ... دیدارهای مختلفی داشتند. آیتالله خامنهای در این جلسات، با صراحت سه اصل را به اصلاحطلبان پیشنهاد داده بودند؛ یعنی مبنای اصولیای که همه را تحت آن عنوان، اصولگرا میخواند، عبارت بودند از کسانی که محوریت قانون اساسی را پذیرفتهاند، کسانی که محوریت ولایت فقیه را قبول دارند و کسانی که محوریت ولیفقیه را قبول دارند. یعنی با اینکه محوریت ولیفقیه در قانون اساسی نیامده است و خود ولایت فقیه، جنبهی محوری در این قانون ندارد و اصل ۵۶ نیز با صراحت میگوید: «محور حاکمیت، حق حاکمیت ملت است و ولیفقیه نیز باید تابع حاکمیت ملت باشد»، اما ایشان در این جلسات، اصلاً به این نکته اشاره نمیکرد. به همین دلیل بحثهایی هم پیش آمده بود. یکی از کسانی که- خدا حفظش کند- با صراحت در برابر ایشان موضع گرفته و صحبت کرده بود، آقای دکتر آقاجری بود که شاید همان هم باعث شد بعدها آن سناریو را برای ایشان رقم بزنند و تا پای صدور حکم اعدام هم برای او بروند. آیا ممکن نیست که او، پس از گذشت چندسال، به این نتیجه رسیده باشد که افراد میتوانند در عین این که محوریت ولایت فقیه را قبول ندارند، اما به اصول قانون اساسی معتقد باشند و به این ترتیب، در طیفی از وحدت قرار بگیرند؟ نمیشود شما سلوک گذشته و حرفها و سخنان آقای خامنهای، حداقل در همین یکسال و اندی پس از انتخابات را نادیده بگیرید و بگویید چون ایشان یک لفظ مبهم اصول را مطرح کرده است، پس مقصدش افرادی است که اصول قانون اساسی را قبول دارند.خیر؛ ایشان قانون اساسی را در ولایت فقیه و در ولیفقیه خلاصه میکند و از دید ایشان همه باید تابع محض باشند. این را خیلی با صراحت و در سخنرانیهای مختلف بیان میکنند. مثلاً اینکه آقای خامنهای در صحنهی سیاست خارجی میگویند که زمان مذاکره را فقط ایشان تعیین میکنند، به این معنا است که محور ایشان، «من» است و هرکس که ایشان را به عنوان محور بپذیرد، از دید ایشان اصولگرا و حافظ اصول است. حال اگر بین رییس مجلس و رییس قوهی مجریه، دعوایی وجود دارد، از نظر ایشان خارج از دایرهی اصولگرایی نیست. اگر افرادی بگویند که این رییسجمهور با رأی تقلبی آمده و رفتارهای ولیفقیه برخلاف قانون اساسی است، و محور را فقط قانون اساسی و حق حاکمیت ملت بگذارند و هرچه در قانون اساسی به عنوان حق شمرده شده است را نیز بپذیرند، از دید ایشان اصولگرا نیستند. از دید ایشان، آنها مبانی و اصول نظام را نقد کردهاند.طبیعی است اندیشههای مخالف ایشان و ما که چنین افکاری داریم، میگویند و میگوییم خود آقای خامنهای دارد قانون اساسی را نقض میکند. خود ایشان دارد برخلاف اصول رفتار میکند. مگر ممکن است که انسان یک اصل را مبنا قرار بدهد و بعد فکر کند همه باید همان برداشت ایشان را بپذیرند. البته این یک نقل از اصولگرایی است.نقل دیگر اصولگرایی هم این است که بگوییم مجموعهی اصول قانون اساسی، مبنای تشکیل یک نظام است که همهی آنها هم باز باید با نگاه حق حاکمیت ملت تعریف شوند؛ یعنی با نگاهی دمکراتیک. نه این که حق حاکمیت ملت را نقض کنیم و آن را در اختیار یک فرد و یا گروه خاص قرار بدهیم. چهارچوب قانون آیا نهضت آزادی میتواند مصداق جریانهایی باشد که آیتالله خامنهای معتقد است بر اساس میزان باور آنها به اصول، میتوان با آنها متصل و متحد بود؟ نهضت آزادی ایران همواره اعلام کرده است که در چهارچوب قانون اساسی ایران فعالیت میکند. آیا قانون اساسی ایران یکی از مبانی اصولی نیست؟محمد توسلی، عضو مرکزیت نهضت آزادی ایران، پاسخ میدهد: من امیدوار هستم کسانی که دیدگاههای ایشان را تفسیر میکنند، همین تفسیر را داشته باشند. چرا که در غیر این صورت، تفسیر مضیق و تنگی خواهد بود که تاثیری در حل بحرانهای موجود نخواهد داشت و در هرحال ضرورتهایی که مورد توجه مسئولان جمهوری اسلامی است، مقدر نخواهد شد.
تفسیر خود شما از صحبتهای او چیست؟ من صحبتهای ایشان را دقیق ندیدهام و نشنیدهام که بتوانم اظهار نظر کنم، ولی هرکسی تعریف خود را از اصول دارد. ما در هرحال التزام به قانون اساسی داریم و در چهارچوب التزام به قانون اساسی، همواره به اصول، ارزشها و آرمانهای مردم باور داشتهایم و همیشه هم در همین زمینه تلاش کردهایم.دربارهی اینکه نظر ایشان در ارتباط با اصول چیست، فکر میکنم باید از خود ایشان یا کسانی که میتوانند نظرات ایشان را تفسیر کنند، سئوال شود. در مجموع، چقدر امیدوار هستید که تفسیری از وحدت در جامعهی سیاسی ایران شود که نهضت آزادی ایران هم در آن تعریف بگنجد؟ همهی کسانی که التزام به قانون اساسی دارند و معتقدند که باید قانون در جامعه حاکم باشد و مناسبات در چهارچوب قانون تعریف شوند، باید در این تعریف بگنجند. اگر نگنجند شرایط که تغییر پیدا نمیکند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
البته من به حسن نیت ان تردید دارم ولی بهتر است همه طرفها اصول خود را بیان کنند و و مردم باید اصول واقعی را تعریف و انتخاب کنند
-- armin ، Aug 24, 2010آقای خامنه ای گفته آنهایی که کنار افتاده اند برگردند . مسلما کسی که کنار افتاده است خود ایشان و اطرافیانش هستند . پس او باید برگردد و توبه کند و تسلیم مردم شود .
-- بدون نام ، Aug 25, 2010هزینه همکاری با حکومت فاسد و جنایت کار چنان بالا رفته که حتی اگر دلشان بخواهد هم ,نمی توانند به راحتی به دامان پر مهر رهبر شان برگردند.
-- مریم از تهران ، Aug 26, 2010جناحی که یک روزنامه قوی ندارد ,حزب های سیاسی اش نزدیک به انحلال و اعضای موثرش در زندان اند چه اهرمی جز اقبال مردم دارد ؟اگر قدرت سیاسی ندارند پس نمی توانند رلی در حکومت بازی کنند و اگر پشتوانه مردمی خود را هم از دست بدهند دیگر از همه جا رانده و مانده خواهند شد.
به نفعشان است که خارج از حاکمیت و بااستفاده از فشار مدنی و اجتماعی در کنار مردم به حاکمیت فشار بیاورند.