اندیشه سیاسی


گفت‌وگو با اومبرتو اکو در مورد سیلویو برلوسکونی
خطری به نام پوپولیسم

اکبر فلاح‌زاده: اومبرتو اکو نویسنده‌ی نام‌آور ایتالیایی که معمولاً از عشق‌اش به کتاب‌های باستانی، تاریخ قرون وسطی و نشانه‌شناسی سخن می‌گوید، این‌بار به مناسبت رأی اعتماد به برلوسکونی، که به افتضاح در پارلمان و تظاهرات خیابانی در ایتالیا انجامید، مستقیماً وارد معرکه‌ی سیاسی شده است. او منش پوپولیستی برلوسکونی را خطری جدی برای دمکراسی پارلمانی در تمام جهان می‌داند. به اعتقاد او ویروس برلوسکونی همه جا در حال گسترش است.



نگاهی به سخنرانان همایش بین‌المللی فلسفه در ایران
آزادی و فلسفه

میثم بادامچی: حکایت فلسفه در ایران عجیب است. درست است که می‌توان در روز جهانی فلسفه رفت و به سخنان اندیشمندانی مانند محمد مجتهد شبستری و کریم مجتهدی گوش سپرد و مطلب آموخت، ولی در عین حال باید شاهد محققانی بود که بودجه‌های کلان می‌گیرند تا به شبهات علوم انسانی لیبرال و سکولار و غیروطنی و غیرالهی غربی پاسخ‌های آماده گویند و دارالاسلام را از هجمه کفر محافظت نمایند.



سبز بودن چه معنایی دارد؟

اکبر گنجی: جنبش سبز فرصت میمونی برای بحث و گفت‌وگو پدید آورده است. این فرصت مبارک، یکی از دستاوردهای این جنبش است. پیش از این بارها از زوایای گوناگون درباره‌ی این جنبش سخن گفته، از آن به‌عنوان یک شهروند / همراه / امیدوار دفاع کرده و شجاعت چهره‌های شاخص آن را ستوده‌ام. البته سخنان من، از موضع یک «روشنفکر قلمرو عمومی» بیان می‌گردد، نه موضع یک سیاستمدار آماده‌ی در دست گرفتن دولت.



«ما»، اکبر گنجی و «دیگران»

مسعود کدخدایی: آقای اکبر گنجی در روز جمعه، دهم سپتامبر ۲۰۱۰ به دعوت گروه‌های مدنی و حقوق بشری در دانشگاه وین به سخنرانی ‌پرداخت. در متن این سخنرانی ، من بیش از هر چیز با یک کلمه‌ی آن مشکل دارم که آن‌هم کلمه‌ی "ما" است. این "ما" کیست و نیز "دیگری" آن؟ من هرچه تلاش می‌کنم بازهم نمی‌توانم بفهمم که این "ما"یی که او از آن حرف می‌زند و خودش را جزو آن می‌داند، شامل چه کسان یا چه گروه‌هایی می‌شود.



روح غنایی و تمامیت‌خواهی

بابک مینا: ریچارد رورتی در مقاله‌ای با عنوان «هایدگر، کوندرا و دیکنز» از رمان به‌عنوان ژانر دموکراسی نام می‌برد. او از هایدگر به‌خاطر اهمیت مرکزی که به شعر غنایی می‌دهد، انتقاد می‌کند. هنر برتر از نظر هایدگر شعر است. در شعر است که می‌توان به‌راستی به رابطه‌ای گشوده با وجود دست یافت. او سپس به کوندرا و ستایش او از خصلت دموکراتیک رمان اشاره می‌کند.



روشنفکر به عنوان یک روزنامه‌نگار

علی میرسپاسی: در این نوشته قصد دارم به برخی اشتراک نظرها میان متفکران و اندیشمندانی بپردازم که در نگاه اول گمان می‌رود چندان تفاهم فکری با یکدیگر نداشته باشند. ارسطو، کانت و فوکو، سه متفکر و به اصطلاح امروز روشنفکرانی‌اند که هر سه درباره نقش فیلسوف (روشنفکر در دوره بعد از روشنگری) و اخلاق عملی (دخالت در سیاست و یا عرضه عمومی و زندگی روزمره)، مطالب جالب توجهی گفته‌اند و نظرات متفاوتی دارند.



انقلاب فرهنگی پروژه‌ای برای حفظ توده
چرا «فرهنگ» برای حکومت‌های انقلابی مهم است

امین بزرگیان: شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مرجع عالی سیاست‌گذاری، تعیین خط مشی، تصمیم‌گیری و هماهنگی و هدایت امور فرهنگی، آموزشی و پژوهشی کشور، محسوب شده و تصمیمات و مصوبات آن لازم‌الاجرا و در حکم قانون است. در این مقاله تلاش بر این است که منشأ فکری و ایدئولوژیک تأسیس و تداوم این نهاد نشان داده شده و روشن شود که شورای انقلاب فرهنگی با چه جهان‌بینی‌ای شد.



دشنام‌گویی: زبان اسلام فقاهتی بنیادگرایانه -بخش سوم
زبان احمدی‌نژاد و مصباح یزدی

اکبر گنجی: آیت‌الله به شمار آوردن خود [مصباح بزدی] و هم‌صنفی‌های خود، مدعایی بلادلیل است. برای این که همه‌ی موجودات آیت‌الهی‌اند، صدام حسین و بوش و تاچر و قذافی همان قدر آیت‌الله هستند، که آقای خامنه‌ای و مصباح یزدی. نکته‌ی جالب توجه این است که شیخ انصاری و آخوند خراسانی، آیت‌الله خطاب نمی‌شدند. این عناوین برساخته‌های خودپسندانه‌ی اخیر حوزه‌های علمیه‌ی شیعیان‌اند.



جنبش سبز، پایان اندیشه‌ی حاکم خدایی

شهاب‌الدین شیخی: راهی آغاز شده و طی این هفت ماه پیموده شده بود که دیگر شبیه راه اصلاح‌طلبی و اصلاحات درون نظامی نبود. اینکه جنبش سبز مردمی ایران «مشی ضد خشونت و مسالمت‌آمیز» دارد نباید بسیاری از سیاست‌مداران و حتا مفسران سیاسی را به این اشتباه وادارد که این جنبش را جنبشی اصلاح‌طلبانه بپندارند، در بهترین حالت خواسته‌ها و هدف نهایی چنین جنبشی، تغییر در حداقل چندین اصل بنیادین این نظام است.



دشنام‌گویی: زبان اسلام فقاهتی بنیادگرایانه -بخش دوم
زبان آیت‌الله خامنه‌ای

اکبر گنجی: زبان آیت‌الله خامنه‌ای در مواجهه‌ی با مخالفان، زبان دشنام و تهمت و اتهام‌های بلادلیل است. نزدیک ۲۱سال است که او رهبری رژیم را بر عهده دارد. در طی این دوران، زبان ویژه‌ای را به سرمشق مسلط تبدیل کرده و مابقی زمامداران رژیم هم در چارچوب همین زبان مسلط سخن می‌گویند. «دشمن» مفهوم مرکزی گفتمان و زبان اوست. همه‌ی فعالیت‌ها به دشمن فروکاسته می‌شوند.



دشنام‌گویی: زبان اسلام فقاهتی بنیادگرایانه -بخش نخست
زبان، قدرت، جهان اجتماعی

اکبر گنجی: به اعتراض‌های پس از انتخابات ریاست جمهوری ۲۲خرداد ۸۸ بنگرید. فاعلان و حاملان آن، آن را جنبش سبز دموکراسی‌خواهی به شمار می‌آورند، اما آیت‌الله علی خامنه‌ای آن را «فتنه» به شمار آورده و به تبع او، رسانه‌های رسمی و غیر رسمی رژیم آن را فتنه قلمداد می‌کند. زبان ابزار قدرت برای پیشبرد مقاصد سیاستمداران است. قدرت از طریق زبان اعمال می‌شود. قدرت، زبان خود را زبان برتر نشان می‌دهد.



نقد اخلاقی نظریه‌ی ولایت فقیه

آرش نراقی: برای مقابله‌ی با زوال اخلاقی دامن‌گیر در عرصه‌ی سیاست ایران پیش و بیش از هر چیز باید امر حقوق بشر جدّی تلقی شود. احترام و رعایت حقوق بشر کف اخلاق و قیدی بر مصلحت‌اندیشی است. مصلحت‌گرایی لگام‌گسیخته برآمده از نظریه‌ی ولایت مطلقه‌ی فقیه، انسان گوشت‌وخون‌دار را قربانی مصلحت‌های آرمانی، کش‌دار، و مبهم می‌کند، و نهایتا بی‌اخلاقی را با ظاهری فریبنده و مقدس‌مآبانه گسترش می‌دهد.



ترجمه‌ی بخش مقدمه و نتیجه‌ی کتاب «اسطوره‌ی خشنونت دینی»
اسطوره‌ی خشونت دینی

ویلیام ت. کاوِنا، داریوش محمدپور: هدف از ترجمه‌ی بخش‌هایی از کتاب «اسطوره‌ی خشونت دینی» این بوده است تا از این طریق بحث در باب نسبت اسلام و خشونت جنبه‌ی متنوع‌تری بیابد و نگاه‌هایی که چه بسا توجه به آن نگاه‌ها ما را در فهم بهتر این نسبت کمک کند، مغفول نیافتد. به طور مشخص در ترجمه‌ی این اثر به نوشته‌ها و گفتگوهای دکتر محمدرضا نیکفر، نویسنده و روشنفکر ایرانی مقیم آلمان نظر داشته‌ایم.



گذار به دموکراسی و خشونت - بخش نخست
آیا هرگونه خشونتی در هر شرایطی نارواست؟

سعید قاسمی‌نژاد: میان گذار به دموکراسی و خشونت چه نسبتی برقرار است؟ آیا خشونت فی‌الذاته مذموم است؟ آیا اعمال هر گونه خشونتی در هر شرایطی نارواست؟ آیا گذار به دموکراسی لزوما فرآیندی غیرخشونت‌آمیز است، بوده است یا باید باشد؟ وقتی سخن از گذار به دموکراسی می‌گوییم منظورمان از دموکراسی چیست؟ راه‌های گذار به دموکراسی کدامند؟ این‌ها پرسش‌هایی هستند که این مقاله می‌کوشد بدان‌ها پاسخ گوید.



درباره‌ی اعدام محمد علی زمانی و آرش رحمانی‌پور
لذت خون

هدایت شناسایی: فرهنگ ولایت‌محور فقط خواهان «لذت» است. لذت دیدن ضعف و بیچارگی مقتول. لذت چشیدن و بوییدن هر قطره‌ی «خون» از جسم نحیف مقتول. فرهنگ یک چیز بیش‌تر نمی‌خواهد و آن هم فقط خون است. در واقع فرهنگ، خون را پرستش می‌کند چرا که با آن به نهایت لذت می‌رسد. پس غیرواقع‌بینانه نیست اگر روزی شنیدیم که در فرهنگ ولایت‌محور به‌جای آن‌که انسان‌ها را بکشند و بسوزانند و به‌شان تجاوز کنند، «می‌خورند»شان.



تحلیل اجمالی بحران مدرنیت ایرانی - بخش نخست
بحران مدرنیه و جنبش سبز

داریوش برادری: یک نمونه‌ی تحولات متقابل و دیسکورسیو را در ایران امروز می‌بینیم که رشد بحران‌های مدرن ایرانی، از بحران فردی، جنسی، جنسیتی، سیاسی، اقتصادی تا هویتی و غیره باعث رشد تقاضاهای مدرن و خواست‌های مدنی مدرن و خواست تحول در قانون اساسی می‌شود، «جنبش سبز» کنونی را رشد می‌دهد. از طرف دیگر هر تحول در بحران کنونی، باعث رشد خواست‌های مدنی و قانونی و حقوق بشر می‌شود.



جنگ و صلح ایرانیان

احمد امانی: دمی نیک بیاندیشیم: رنسانس در نزد غربیان «نوزایی» بود نه باریافت! به‌راستی این اراده‌ی معطوف به بازیافت متوهمانه‌ی شرافت ازدست‌رفته‌ی انسان ایرانی به چه قیمتی بود و آیا ارزش‌اش را داشت؟ (شرافت گوهری به نام انسانیت است در درون ما نه «باختن» و «غالب‌شدن» پیشینیان) و از همه مهم‌تر این ستیز و سماجت فلج‌کننده تا به کی؟



رانه‌ی عدم خشونت‌طلبی جنبش سبز

احمد امانی: همین! مگر نه این‌که باید از جایی شروع کرد پس زمان عدم‌خشونت به‌راستی کی است؟! حتماَ این ارزش را هم باید دربند کارِ کارشناسی بکشیم تا به ضدارزشی برین تبدیل شود؟! جالب این‌که اینان به بهانه‌ی دفاع از خویش، خشونت‌طلبی را تزریق می‌کنند مگر نه این‌که خودِ گاندی به ضرب گلوله کشته شد؟ وه چه مکارانه ارزش را به ضدارزش تبدیل می‌کنند این خدایان کینه‌توزی.



نقدی بر نقد اکبر گنجی
بازی پارادکس در برابر سیاست «ساندیس و شلاق»

داریوش برادری: کپی‌برداری از گاندی بدون توجه به عقلانیت تراژیک نهفته در حوادث اخیر و عاشورا، حرکت چندجانبه و پارادکس در برابر خشونت نیست؛ مردم در عاشورا هم از جان خویش دفاع می‌کنند و هم به نیروهای انتظامی زخمی کمک می‌کنند. این نمادی اولیه از یک حرکت پارادکس و بلوغ جنبش است و تاثیرات آن نه به سمتی است که آقای گنجی بیان می‌کند، بل‌که دقیقا به سمتی است که بیانیه‌ی آقای موسوی آن را بیان کرده است.



تأملاتی پیرامون استراتژی و تاکتیک‌ها
جنبش سبز به کجا می‌خواهد برود؟

اکبر گنجی: مسأله‌ی ما، استبداد نهادینه‌شده در همه‌ی زوایای زندگی است. استبداد، دوره‌ای استثنایی در تاریخ ما نبوده است. تاریخ ما، تاریخ استبداد و خودکامگی است. مسأله‌ی اصلی، مسأله‌ی گذار به نظام دموکراتیک ملتزم به حقوق بشر است. باید به این مسأله فکر کرد. باید برای این مسأله چاره‌اندیشی کرد. اگر دیر بجنبیم، رودهایی که جاری شده‌اند، به سیلی ویران‌گر تبدیل خواهند شد که همه را با خود خواهد برد.