Dec 2008


پاسخ به آقای گنجی ـ بخش چهارم
حقانیت اسلام و پلورالیزم دینی؟

ابوالقاسم فنایی، پاسخ به اکبر گنجی، بخش چهارم: حصرهای منطقی آقای گنجی دقیق نیست، و در واقع حصر نیست. آقای گنجی گمان کرده‌اند که بر حق دانستن دین اسلام معادل است با باطل دانستن مسیحیت و یهودیت. یعنی پیش‌فرض ایشان این است که در اینجا یک حصر منطقیِ «یا این یا آن» برقرار است. اما به نظر من این حصر با واقعیت سازگار نیست. انسان‌ها می‌توانند، هم حقانیت قرآن و پیامبر اسلام را بپذیرند و هم یهودی یا مسیحی باقی بمانند.



نگاهی به نقدهای محسن کدیور از نمادهای روشنفکری دینی (۶)
مدرنیته‌ی راه‌گشا

اکبر گنجی: نوعی پارادوکس در «متن» وجود دارد. از یک سو گفته می‌شود هر نظری که با قرآن و سنت نبوی تعارض داشته باشد، نظری غیراسلامی و بی‌پایه است؛ و از طرف دیگر معتقدند که در قرآن و سنت معتبر نبوی، نکات زیادی با عقلانیت و عدالت مدرن تعارض دارند. همچنین نگاه «متن» به عدالت، به گونه‌ای است که گویی تنها یک نوع تئوری عدالت وجود دارد. «متن» روشن نمی‌کند که وقتی از تعارض «قرآن و سنت معتبر نبوی» با «عدالت» سخن می‌گوید، منظور کدام تئوری عدالت است؟



نگاهی به نقدهای محسن کدیور از نمادهای روشنفکری دینی (۵)
مدرنیته‌ی فاقد ایمان

اکبر گنجی: متن، نگاه خاصی به مدرنیته و مسیحیت دارد. مطابق این نگاه، مدرنیته باید از اسلام؛ ایمان به غیب، فضائل اخلاقی و احکام عملی بیاموزد. اگر هم منظور از مدرنیته، انسان‌های مدرن باشد، آنها باید از اسلام این نکات را فرا گیرند. اما مسیحیت (انجیل) چیزی در انبان ندارد که کسی وفادار به آن باشد. مسیحیان حق دارند از انجیل عبور کنند، اما مسلمین باید به قرآن پای‌بند باشند و نکات مهمی را به مدرنیته بیاموزانند. درواقع متن، نه ما را با مدرنیته آشنا می‌سازد و نه با مسیحیت.



پاسخ به آقای گنجی ـ بخش سوم
دیالوگ قرآن با کافران: توهین یا تبیین؟

ابوالقاسم فنایی، پاسخ به اکبر گنجی، بخش سوم: کافران وقتی پیامبر را ساحر، شاعر، مجنون و دروغ‌گو می‌خواندند یا او را به سرقت ادبی متهم می‌کردند، قصدشان اهانت به پیامبر نبود، بلکه هدف آنان این بود که با تکیه بر باورهای رایج در فرهنگ آن زمان در باب منشاء شعر و سحر و جنون، توده مردم را قانع کنند که قرآن سخن خدا نیست، بلکه سخن شیطان یا سخن خود محمد است و لذا نباید بدان اعتنا کرد. اینان از این طریق می‌کوشیدند حجیت معرفت‌شناسانه قرآن را زیر سؤال ببرند. بنابراین دیالوگ پیامبر با آنان مسابقه اهانت و فحاشی نبوده، بلکه عرضه تبیین‌های رقیب و بدیل از منشاء قرآن بوده است.



نگاهی به نقدهای محسن کدیور از نمادهای روشنفکری دینی (۳)
روشنفکری دینی عبور از متنی

اکبر گنجی: به سادگی نمی‌توان یک تفسیر خاص از متن را، تنها تفسیر معتبر متن قلمداد کرد. همه‌ی مومنان و مفسران باید نشان دهند به چه دلیل یا دلایلی، تفسیر آنان از متن، از نظر هرمنیوتیکی، تفسیر معتبر متن محسوب می‌شود؟ در نبود چنان معیاری، تفسیر خود از متن را معتبر به شمار آوردن و تفسیر دیگران را عبور از متن قلمداد کردن، قابل دفاع نمی‌باشد.



نگاهی به نقدهای محسن کدیور از نمادهای روشنفکری دینی (۴)
پیامبر ناتوان

اکبر گنجی: دین اگر برای حکومت کردن نیست – که نیست – حداقل باید بتواند انسان اخلاقی تربیت کند. نمی‌توان مدعی شد که در صورت عمل به احکام عبادی، نتایج آن در آخرت بروز خواهد کرد. احکام عبادی باید شخصیت معنوی و پای‌بند به فضائل اخلاقی بسازند. نمی‌توان نماز خواند و روزه گرفت و از فضائل اخلاقی تهی بود. آن روش‌ها، برای تغییر وجود فرد است. عمل به احکام عبادی، سرمایه‌ای نیست که در بانک آخرت ذخیره شود، بلکه، آنها سرمایه‌هایی هستند که باید وجود فرد را متحول کنند.



نامه‌ای به اکبر گنجی

دکتر حسین کمالی: فرهنگ‌شناسان، برخلاف آن‌چه در منطق صوری شرط است، کارشان محدود به پی‌گیری زنجیره‌ی استنتاجات نیست. آنها از نام‌گذاری اسباب و صورت‌بندی تبیین‌های علـّی نیز، آن‌سـوتـر می‌روند. درواقع کـار فـرهنـگ‌شناس، معناکاوی و گره‌گشـایی از کلاف سردرگم نمادها، و پرده برگیری از چنبرهای توبرتوی نهادها و اندیشه‌هایی است که در زمینه یا بستر فرهنگ‌های خرد و کلان نهفته است. افسوس که این شیوه‌ی نگرش معناکاوانه و فرهنگ‌شناسانه به مقوله‌ی دین و گزاره‌های دینی از سلسله نوشته‌های موسوم به «قرآن محمدی» غایب است.



نگاهی به نقدهای محسن کدیور از نمادهای روشنفکری دینی (۲)
معیارهای اسلام و مسلمانی

اکبر گنجی: معاد صدرایی هم با آیات بسیاری تعارض دارد. معادی که عارفان و فیلسوفان مسلمان برمی‌سازند، با آیات عدیده‌ای تعارض بنیادین دارند. تفسیر امروزیان و فیلسوفان صدرایی از مهبط وحی، با آیات قرآن و سنت نبوی تعارض دارد. بنابر معیارهای ارائه شده از سوی آقای کدیور، نظرات خداشناسی، آخرت‌شناسی و نبوت‌شناسی بسیاری از مفسران، فیلسوفان و عارفان مسلمان، غیراسلامی و بی‌پایه خواهد شد. اگر می‌توان و باید از ظاهرگرایی دست کشید و اگر تأویل آیات توحید، نبوت و معاد مجاز است، چرا تأویل آیاتی که قرآن را کلام الله معرفی می‌کنند، مجاز نباشد؟



نگاهی به نقدهای محسن کدیور از نمادهای روشنفکری دینی (۱)
نقد فقیهانه‌ی دگراندیشی دینی

اکبر گنجی: دوست گرامی و عزیز، جناب آقای محسن کدیور، آرای دینی- قرآنی؛ عبدالکریم سروش، مصطفی ملکیان، محمد مجتهد شبستری و به طریق اولی «قرآن محمدی» را قبول ندارند. جناب کدیور ظاهراً در جلساتی خصوصی نقدهای خود را بیان کرده‌اند. بخشی از نقدهای‌شان را هم طی یک سخنرانی علنی در حسینیه ارشاد و طی یک مصاحبه مطبوعاتی بیان داشته‌اند. بیان باورها و نقدها در عرصه‌ی عمومی، به نوعی دعوت به نقد و گفت‌وگوی جمعی است. نوشتار حاضر نگاهی ناقدانه به «مهم‌ترین» نظرات ایشان در سال ۱۳۸۶ و نظرات «صریح» ایشان در سال ۱۳۸۷ است.



پاسخ به نقد آرش نراقی (۲)
امکان و امتناع اثبات کلام الله

اکبر گنجی: همانگونه که از ابتدای سلسله مقالات «قرآن محمدی» تأکید شد، ما به صدق مدعیات کاری نداریم. اگر کسی مدعی شود، کلام الله بودن قرآن، باوری ایمانی است، نه عقلی ، نقد «قرآن محمدی» معطوف بدان باور نخواهد بود. قلمرو بحث، امکان و امتناع اقامه دلیل بر صدق مدعاست. ۱۴ قرن از ظهور اسلام می‌گذرد و تاکنون مسلمین نتوانسته‌اند حتی یک دلیل عقلی بر کلام الله بودن قران اقامه کنند.



پاسخ به آقای گنجی ـ بخش دوم
دین یا جنگل حیوانات؟

ابوالقاسم فنایی، پاسخی به اکبر گنجی، بخش دوم: سؤال صریح من از آقای گنجی این است: دینی که به نظر شما در فقه و کلام و فلسفه و عرفان و قرآن و نهج‌البلاغه آن، دگراندیشان و دگرباشان و متفاوتان، خر، عنکبوت‌، ملخ‌، شتر، خوک‌، میمون‌، گوسفند و ... خوانده شده‌اند و از این طریق خون آنان حلال اعلام شده و دینی که پیامبر آن به دروغ مخالفان خویش را حسود و مغرض و متعصب و حیوان می‌خوانَد و از این طریق خون آنان را مباح می‌کند و دینی که امام اول آن متفاوتان را پشه می‌خواند و امام ششم آن پیروان خویش را گوسفند خطاب می‌کند، دین است یا جنگل حیوانات؟



«با گنجی منصفانه برخورد کنیم»

علیرضا علوی‌تبار: گنجی نشان داده که آدم مسوولیت‌پذیری است و مسوولیت اقدامات خود را شجاعانه برعهده می‌گیرد و هزینه‌اش را می‌پردازد. باید از حق او برای سخن مسوولانه گفتن در مورد اصلاحات و سیاست دفاع کرد. نه ما قیم او هستیم و نه او سخنگوی ما. این همه حساسیت نسبت به مواضع او قابل فهم و دفاع نیست. گنجی، کار جمعی نمی‌کند، اما اهل گفت‌وگوست. گفت‌ و گو با او وقتی ثمربخش است که با او منصفانه برخورد کنیم، دوستان منتقد، خوب است یادی هم از مواضع بسیار خوب او در برابر نومحافظه‌کاران آمریکا بنمایند. یادمان نرود ‌که ما که کیهان نیستیم.



پاسخ به آقای گنجی ـ بخش نخست
قرآن محمدی یا قرآن گنجی؟

ابوالقاسم فنایی: در ابتدای مقاله شیوه آقای گنجی در طرح بحث و سبک استدلال را نقد کرده بودم. ایشان به جای این‌که نشان دهند آن نقدها به نوشته‌های ایشان وارد نیست، بر دو نکته ضمنی تأکید کرده‌اند: اول این‌که گفته‌اند: «آقای فنایی نقدشان را با عناوینی آغاز می‌کنند که اگر جدی گرفته شوند، امکانی برای گفت ‌و گو فراهم نمی‌آورند.» در جواب عرض می‌کنم که نگارنده آن عناوین را جدی گرفته بود و انتظار داشت که دوست عزیز آقای گنجی نیز آن‌ها را جدی بگیرد. ناقد، آن عناوین را به عنوان برچسب‌هایی بی‌اساس بکار نبرده بود.



پاسخ به نقد آرش نراقی (۱)
امکان و امتناع اثبات کلام الله

اکبر گنجی: آرش نراقی در نقدهایی که بر سروش، شبستری و «قرآن محمدی» وارد آورده است، فقط کوشش کرده نشان دهد که دلایل صدق مدعای «سخن محمد بودن قرآن» ضعیف یا سست است. اما تاکنون حتی یک سطر درخصوص دلایل صدق مدعای «کلام الله بودن قرآن» ننوشته و نگفته است. درواقع وی چگونه و از چه راهی می‌خواهد اثبات کند که «قرآن کلام الله است»؟ به نظر «قرآن محمدی»، قائلان به کلام الله بودن قرآن، بهتر است ابتدا فقط توضیح دهند به چه روشی می‌خواهند یا می‌توانند، کلام الله بودن قرآن را اثبات کنند، پس از آن درخصوص ادله‌ای که بعدها عرضه خواهند داشت، داوری خواهد شد.



بخش دوم
برای تفسیری اخلاقی، متدینان به کدام سوی روی آورند؟

سید امیر اکرمی: نگارنده با جناب گنجی موافقت کلی دارد که نگاه غالب عالمان مسلمان به پیروان ادیان دیگر نگاه مثبتی نبوده است. اما در جنب این سخن باید همچنین تصدیق کرد که حتی در بین برخی مفسران در تفسیر بعضی از آیات مورد اشاره در این نوشته و یا غیر آن نگرشی تأیید‌آمیز و همدلانه نسبت به ادیان دیگر وجود داشته است. البته این نهال توجه مبارک به قبول حقانیت ادیان دیگر، آنچنان‌که در کثرت‌گرایی دینی مورد توجه است، به سوی نتایج منطقی خود رانده نمی‌شود.



بخش اول
پاسخی به رویکرد گنجی به قرآن‬

سید امیر اکرمی: نوشتار حاضر، پاسخی است به نوشته‌های جناب آقای گنجی که در آن، نگاه قرآن به متدینان به ادیان دیگر و یا متعهدان به اندیشه‌های متفاوت را سراسر همراه با توهین و تحقیر و در نتیجه با معیارهای حاکم بر گفتمان جدید ناپذیرفتنی دانسته‌اند. فهم غالب دانشمندان مسلمان، به استثنای برخی متفکران معاصر، نسبت به دیگر ادیان، و در بسیاری موارد نسبت به دیگر فرق اسلامی، نگرشی انحصار‌گرایانه و همراه با طرد و تحقیر بوده است. اما بررسی غالب آیاتی از قرآن که به این موضوع مرتبط است، حکایت از نگرشی دیگر دارد.



پاسخ به نقد آقای فنایی (۲)
توتولوژی حیوان خواندن حیوان‌ها

اکبر گنجی: حقیقت در دست هیچ‌کس نیست. معشوقی‌ست که به سادگی تن به وصال نمی‌دهد. ادعای حقیقت روشن، مدعایی انحصارگرایانه است. هیچ‌کس نمی‌تواند خود را مسئول یا صاحب دین معرفی کند. دین برخلاف علوم تجربی طبیعی، علوم تجربی انسانی، فلسفه‌های متافیزیکی، فلسفه‌های درجه دوم و غیره، معرفتی فنی- تخصصی متعلق به خواص نیست. درواقع همه‌ی مردم مخاطب دین هستند. وقتی کسی دعوت به دین می‌شود تا به دین خاصی بگرود، پیش‌فرض طبیعی دعوت، حق پرسش و طلب دلیل است.



بخش سوم و پایانی
اکبر گنجی با دو چهره

محمد برقعی: آقای اکبر گنجی نه تنها جایگاه مناسب خود را در مبارزه با حکومت دینی درست تشخیص نداده‌اند، بلکه برای مبارزه با کج فهمی‌های دینی و خرافات هم شیوه‌ی مناسبی را برنگزیده‌اند. درواقع به سوءاستفاده‌ای که فقها از مساله‌ی امام زمان یا قرآن برای حفظ حکومت خود می‌کنند، می‌توان تاخت، اما انکار امام زمان نه‌تنها دستاوردی ندارد بلکه باعث ویران کردن دیگر دستاوردهای خود ایشان و همراهان‌شان می‌شود و در نهایت هم به تحکیم قدرت فقها می‌انجامد.



خطاهای روزمره ـ ۴۵
اشتباه قمارباز

مریم اقدمی:‌ همه ما به دنبال یقین هستیم و میانه خوبی با تصادف و احتمال نداریم. برای همین است که حتی در ابتدایی‌ترین مثال‌ها مانند پرتاب سکه به دنبال الگویی می‌گردیم تا بتوانیم به قانونی کلی برسیم و به قطعیت نزدیک شویم. اما در راه رسیدن به یقین دچار اشتباهات فاحشی می‌شویم. اشتباهاتی شبیه اشتباه قمارباز.



پاسخ به نقد آقای فنایی (1)
توتولوژی حیوان خواندن حیوان‌ها

اکبر گنجی: جناب فنایی حق دارند تفسیر طباطبایی و دیگر مفسران را با دلیل رد کنند، اما اتهام تحریف وارد کردن بر «قرآن محمدی»، دور از انصاف علمی و اخلاق نقد است. ضمن آنکه تفسیر به رأی، معنای روشنی ندارد. هر تفسیری، تفسیر به رأی است و نه چیز دیگر. براساس هرمنیوتیک گادامر، تفسیر، محصول گفت‌وگوی خواننده و متن است. همه‌ی مفسران براساس پیش‌فرض‌ها، پش‌انگاشت‌ها و پیش‌داوری‌ها، به فهم و خوانش متن می‌پردازند.