تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
خطاهای روزمره ـ ۴۵

اشتباه قمارباز

مریم اقدمی
aghdami@radiozamaneh.com

بسیاری از اتفاقات در جهان هستند که ماهیت تصادفی دارند. به این معنا که در مورد آن‌ها به طور قطعی معلوم نیست چه رویدادی پیش خواهد آمد. علم جدید برای مدل‌سازی و پیش‌بینی این نوع فرآیندها نظریه احتمالات را فرمول‌بندی کرده است.

Download it Here!

نظریه‌ای که مبنایش بر منطق و عقل سلیم قرار دارد و در بسیاری علوم، از فیزیک گرفته تا اقتصاد کاربرد دارد. اما گاهی به نظر می‌رسد رفتارهای روزمره ما در مواجهه با رویدادهای تصادفی با نظریه احتمالات جور در نمی‌آیند.


فرض کنید با سکه‌ای ده بار شیر یا خط می‌اندازید و هر بار شیر می‌آید، برای بار یازدهم انتظار دارید شیر بیاید یا خط؟ اگر بر اساس استدلال استقرایی و نظریه احتمالات جواب دهید، باید فکر کنید که سکه گرایش خاصی به شیر آمدن دارد و بنابراین انتظار داشته باشید دفعه بعد هم شیر بیاید. در واقع مبنای استدلال‌تان آن است که سکه متقارن نیست و به خاطر شکل خاصی که دارد بیشتر شیر می‌آید.

اما ممکن است بر اساس استدلال دیگری درست خلاف این نتایج را به دست آورید و انتظار داشته باشید دفعه بعد خط بیاید. یعنی فکر کنید: یازده بار شیر آمدن پشت هم بسیار نامحتمل‌تر و بعیدتر از ده بار شیرآمدن است، پس سکه در بار یازدهم خط خواهد آمد. این استدلال را «اشتباه قمارباز» و گاهی «مغالطه قمارباز» می‌نامند.

دلیل این نام‌گذاری آن است که چنین اشتباهی در میان افرادی که با شرط‌‌ بندی و قمار درگیر هستند بسیار رایج است. مثلا کسی که روی اسب شرط بندی می‌کند ممکن است این‌طور استدلال کند که: «این اسب در چند مسابقه قبلی همیشه بازنده بوده است، پس امروز روی آن شرط خواهم بست. به این دلیل که نوبت بدشانسی آن به سر رسیده و احتمال خیلی خیلی بالایی برای برنده‌شدن دارد.»

همان‌طور که در این مثال می‌توان دید، شکل کلی این استدلال به این صورت است: «رویداد الف اتفاق افتاده است. رویداد الف بیش از آن چیزی که به طور متوسط انتظار می‌رفت اتفاق بیفتد رخ داده است. بنابراین رویداد الف دیگر اتفاق نخواهد افتاد.»


این مغالطه با استدلالی از این نوع همراه است که با در نظر گرفتن رشته‌ای متوالی از رویدادهای مستقل باید احتمال وقوع رویداد بعدی بیشتر یا کمتر باشد تا رویدادهای قبل از خود را تعدیل کند.

مغالطه قمارباز وقتی شکل می‌گیرد که شخص فرض کند دورشدن از آن‌چه به طور متوسط اتفاق می‌افتد در زمان طولانی با رویداد‌های بعدی تصحیح خواهد شد. یعنی فرض بر این است که بعضی نتایج باید به سادگی به پایان برسد، زیرا قبل از آن بسیار بیشتر از حد انتظار اتفاق افتاده است.

به عنوان مثال یک بار انداختن یک سکه بر دفعات بعد تاثیری ندارد. بنابراین در هربار انداختن سکه 50 درصد احتمال دارد شیر بیاید و 50 درصد احتمال دارد خط بیاید. فرض کنید که شخصی شش بار سکه می‌اندازد و هر شش بار شیر می‌آید. اگر او نتیجه بگیرد که دفعه بعد خط می‌آید برای اینکه شیر موعدش به سر رسیده، گرفتار مغالطه قمارباز شده است.

در واقع نتایج قبلی تاثیری بر نتیجه دفعه هفتم ندارد و این بار هم مثل هربار 50 درصد احتمال شیر و 50 درصد احتمال خط وجود دارد. مهم‌ترین نکته برای اجتناب از مغالطه قمارباز در چنین مواردی، به یاد داشتن این موضوع است که سکه حافظه ندارد. برای همین فرقی نمی‌کند که تا به حال چند بار شیر و چند بار خط آمده است.

با این حال باید توجه کرد که تمام پیش‌بینی‌ها در مورد احتمال وقوع یک رویداد مغالطه‌آمیز نیست. اگر یک شخص شاهد خوبی برای پیش‌بینی‌هایش داشته باشد، قبول آن‌ها معقول است. اما باید بدانیم اشتباه قمارباز اشتباه بسیار رایجی است.

همه ممکن است دچار این مغالطه شده باشیم. با همین نوع استدلال است که مردم گاهی هنگام طوفان به زیر درختان صاعقه‌زده پناه می‌برند و گمان می‌کنند صاعقه به ندرت دو بار به یک جا اصابت می‌کند. یا در بمباران‌ها در گودال‌های بمب خورده می‌نشینند با این تصور که احتمال اصابت دوباره بمب به یک مکان بسیار کم است.

روانشناسان می‌گویند تقریبا هرکسی در معرض اشتباه قمارباز قرار دارد. یک چنین استدلالی اگرچه از لحاظ منطقی درست نیست، اما گویا با عادات ذهنی انسان مطابقت دارد.

اما واقعا چرا همه ما ممکن است به راحتی دچار اشتباه قمارباز شویم؟ مگر قوانین احتمالات بر اساس عقل سلیم قرار ندارند؟ چرا به این راحتی قوانین احتمالات را نقض می‌کنیم؟ نکته قابل توجه در پاسخ به این نوع سوالات آن است که اکثر ما اتفاقات تصادفی را آنقدرها هم تصادفی نمی‌دانیم. در واقع همیشه به دنبال سطحی زیرین در فرآیندهای طبیعت هستیم تا بتوانیم نقش تصادف و شانس را حذف کنیم.

همه ما به دنبال یقین هستیم و میانه خوبی با تصادف و احتمال نداریم. برای همین است که حتی در ابتدایی‌ترین مثال‌ها مانند پرتاب سکه به دنبال الگویی می‌گردیم تا بتوانیم به قانونی کلی برسیم و به قطعیت نزدیک شویم. اما در راه رسیدن به یقین دچار اشتباهات فاحشی می‌شویم. اشتباهاتی شبیه اشتباه قمارباز.

Share/Save/Bookmark

برای مطالعه بیشتر:
The Gambler's Fallacy

نظرهای خوانندگان

خانم اقدمی عزیز ضمن تشکر از مقالات شما ، خواهشی داشتم . در مورد مسئله احتمال ایا کتابی به فارسی موجود هست. البته منظورم بررسی فلسفی احتمال است یا شاید بشود گفت فلسفه احتمال. ممنون میشوم اگر راهنمایی بفرمایید.

-- امیر ، Dec 11, 2008

فقط خواستم بگویم که منطق قمار باز درست است.احتمال اینکه یک سکه ٧ بارشیر بیایدبرابراست با ٥٠درصد به توان 7 میشود: ٠/٨درصد. بعد از شش بارشیر امد منطقی است که روی خط حساب کنید. جهت سرگرمی میتوانید نظریه variable changeرا روی youtube نگاه کنیدتاقضیه روشنتر شود.

-- پاشا ، Dec 11, 2008

خيلي جالب بود. ممنون.

-- سيامك ، Dec 11, 2008

فكر ميكنم يقين از جمله موارد تعريف نشدني باشد و صرفا يك موضع گيري رواني در مورد دانسته هاست . و اين از جنس احساس دروني است و تعريف آن با خودش درگير شده و موجب دور ميگردد .

-- صادق ، Dec 11, 2008

عالی بود.ممنون!

-- لعنتی ، Dec 11, 2008

برای همین قماربازی (یعنی قبول اتفاقی بودن موفقیت ها و شکست ها) حرام است دیگر. چون مخالف ایمان و یقین عمل می کند. اما چنان که شما می گویی خود قمار باز ها هم ممکن است مومنانه دچار خطا بشوند. دنیای پیچیده ایست.

-- مانی جاوید ، Dec 11, 2008

سلام
این درس بر خلاف هدفش که روشن کردن خطا های روزمره است خود پر از خطا و مغلطه است. شاید بشود گفت صعیف تریت درس از این سلسله مطلب.
مثال ها بخصوص در مورد شرط بندی اسبدوانی و شیر یا خط همه بی جا و غیر واقعی ست. در موقع صاعقه واضح است که از اشیاء بلند و بخصوص درخت ها باید دوری کرد
در آموزش های نظامی به درستی عنوان می شود که در صورت گیر افتادن زیر آتش توپخانه دشمن ( نه بمباران هوایی) در صورتیکه که هیچ پناهگاه مناستری نیست در درون قیف انفجار ایجاد شده از گلوله توپ یا خمپاره دراز بگشید . اول اینکه تا حدی عمق دارد و دوم اینکه به علت جابجایی توپ بعد از هر شلیک احتمال اینکه همان توپ همان نقطه را هدف قرار دهدکم می شود . در آخر اینکه قمار باز کلمه ای کلی و غیر دقیق است و مقایسه کسی که شیر یا خط و یا خال بالا بازی میکند با بازی هایی از قبیل حکم و بولت و بریچ و پوکر که با هوش و حافظه فرد رابطه زیاد دارد مقایسه بی جایی است
...................
مریم اقدمی: در مورد مثالهای صاعقه و بمباران ایده اصلی این است که مردم فکر می کنند جایی که قبلا صاعقه زده دیگر صاعقه نمی زند. در واقع در مثالها این واقعیت درست گفته نشده که باید از جاهای بلند و نوک تیز دوری کرد. مثال بمباران مربوط به بمباران هوایی بوده است، که باز تصور می شود جایی که یک بار بمب خورده دیگر بمب نخواهد خورد.
کلمه قمارباز هم نام این مغالطه است که از روی معادل انگلیسی آن عینا ترجمه شده. به منبع پایین مطلب مراجعه کنید، هم مثالها را خواهید یافت و هم اسم مغالطه را

-- قدیمی ، Dec 16, 2008

مثال ها اصلا درست و اصولی نیست ... و... در جواب مثال اسب ها میشه اینو گفت : 10 تا قوطی تصور کنید . تو یکیش 100 $ پول هست . با باز کردن هر قوطی خالی احتمال وجود قوطی پر رفته رفته زیاد تر میشه ... حتی اگه 9 تا پشت سر هم خالی باز شه ... پس عملا این تئوری درست نیست .

-- iman ، Aug 30, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)