خانه > انديشه زمانه > Dec 2007 | |
Dec 2007نگرشی تحلیلی از منظر روانشناسی اجتماعی- بخش اول شخصیت و عوامل تأثیرگذار در ساختار آناز دیدگاه روانشناسی، شخصیت بیانگر آن دسته از ویژگیهای فرد یا افراد است که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری آنهاست و از آنجایی که فرد و جامعه جدایی ناپذیر هستند، جامعه یا گروههای تشکیل دهندهی آن نیز بایستی دارای خصوصیات مشترکی باشند. این خصوصیات مشترک جمعی را «شخصیت اجتماعی» مینامند. ذوقورزی روشنفکرانهآنچه روشنفکر را از غیر آن جدا میکند، ذوقیست که در اندیشه به کار میزند تا جلوی گندیدنش را بگیرد؛ نه عضویّتش در حزب، مؤسّسه، مسجد یا کارخانه. چنین روشنفکری بر خلافِ روشنفکرِ حرفهای که داد از استقلال میزند ولی بنا به قواعد حرفه، فرمانبردارِ سرسختِ شرایط است، در دیوارهی اوضاع با گونهای نوآوری و شیطنت خلل ایجاد میکند؛ پیش میرود و پیشرویِ قومش میشود. پاسخی به مقالات نیلگون در باره بومیگرایی چالش با ایده پیشرفتدو تن از بزرگان و به نوعی پایهگذاران رشتهی جامعهشناسی، کارل مارکس و اگوست کنت هستند. هر دوی آنان کوشیدند خود را از نگاه اسطورهای فلسفهی کلاسیک اروپایی برهانند. البته هر کدام به شیوهی خاص خود به این تلاش پرداختند. کنت بر این نکته انگشت گذاشت که تصور فلسفهی کلاسیک از جهانشمول بودن «عقل» و تحولناپذیری «خرد» چیزی جز یک انتزاع ایستا و پیشفرضی اسطورهای نیست. تأثیر مهاجرت بر نقش پدردر جامعه ما هویت مردانهی مرد با کارکرد اقتصادیاش پیوند مستقیم دارد. مردی که قادر به تأمین خانوادهاش نباشد، در نگاه خود و گروه اجتماعیاش، مرد کامل به حساب نمیآید. بدین ترتیب یکی از مشکلات چنین فردی را در سالهای اول مهاجرت، همین مسألهی بیکاری و یا تن دادن اجباری به کارهای کمدرآمد و موقتی است. پدر حکم رابط میان خانواده با جامعه را هم دارد. ارتباط و رفت و آمد زیاد او با محیط بیرون به وی اعتبار و دانشی را اعطا میکند که بر اساس آن، خود را محق میداند تا حرف آخر را بزند. نگاهی به «کتاب مقدس ملحدان» نوشتهی «یوآن کانر» خدای سهضلعی مثلثهاخانم کانر، در «کتاب مقدسِ ملحدان» مجموعهی خواندنی و تأملبرانگیزی از سخنان اندیشمندان و نویسندگان بزرگ جهان را درباره مفهومِ خداوند گرد آورده که برای هر خوانندهای با هر سطح معلومات، پرکشش و گیراست. این کتاب، سراسر نقل قول است؛ بی هیچ شرح و تفسیری. خواننده آزاد و رهاست تا در میان گفتاوردها درنگ کند و بیندیشد. رابطه بینامتنی مسیح، میترا و ما ایرانیانبا نگاهی به اسطوره مسیح و اسطوره میترا میتوان به خوبی دید که این دو متن با یکدیگر یک رابطه فزونمتنی دارند. میترا خدای خورشید و خدای مهر و دوستی است و مسیح فرزند خدا و سمبل عشق است. تولد مسیح توسط مادری باکره صورت میگیرد و میترا تولدش به دو روایت بیان میشود. در روایت اصلی، میترا از درون سنگی زاییده میشود و از طرف دیگر روایتی وجود دارد که میترا توسط زنی باکره به دنیا میآید که توسط آب و یا آناهیتا بارور میشود. تمایزهای واقعی اسلام آزادی و اسلام خونپارهای از روشنفکران در «واکنش» به استبداد دینی حاکم در ایران، کوشش دارند تا آن دسته از گفتمانهای روز را تبلیغ کنند که با خصائل شخصی و تفنن ذهنی خود، سازگار باشد. گفتمانهای دینی احیاگرانه، همواره نزد آنها مزاحمی است که به آسانی نمیتوانند در پاتوقهای روشنفکرانه و در محافل خصوصی آن را نادیده بگیرند. از این نظر کوشش میشود تا با انواع تحلیلهای تقلیلگرا، قرائتی از اسلام ارائه بدهند که مثل یک گوسفند زبانبسته در مراسم و اقتضائات روشنفکر مآبانه، به آسانی ذبح شود و نفس از هیچ جایش هم بلند نشود. از دید من کارهای آقای خلجی نمونه بارزی از این دسته است. وقتی که اندیشیدن، عمل دگراندیشانه استشاید این نام را به جا بیاورید - رامین جهانبگلو، فیلسوف ایرانی که به خاطر همایشهای دلیرانهاش که پلهایی میان شرق و غرب لیبرال میساخت، نگاهها را به سوی خود جلب کرده و رسولان برجستهی آزادی بیان در غرب همچون یورگن هابرماس را به تهران دعوت کرده است. در آوریل سال ۲۰۰۶، جهانبگلو در فرودگاه تهران بازداشت شد و در زندان هولناکِ اوینِ تهران به سلول انفرادی رفت. مقامات و مطبوعات دولتی او را متهم به «جاسوسی» و تلاش برای براندازی جمهوری اسلامی کرده بودند. حقوق بشر و وجدان عمومی بشریکی از نگرانیها این است که اندیشه مبارزه و دفاع از حقوق بشر در واکنش به چپگرایی استالینیسم، بر پاشنه لیبرالیزم چرخیده است. چه سنخیتی میان آنچه که لیبرالیسم به عنوان عقلانیت سیاسی و فلسفی چون اقتصاد بازار، رقابت، سلطه بازار، مصلحتاندیشی و تبعیضهای ناشی از نابرابریها و رقابتها یاد میکند، با مبارزه کردن، از خود گذشتن، خطر پذیرفتن و جامعهای را به خطر و فداکاری و مقاومت علیه استبداد خواندن میتواند وجود داشته باشد؟ روزنامهی کیهان و زندان اوین؛ پرسشی فلسفیهدف ترساندن، بازداشتن از اندیشیدن و پرسیدن است. کیهان و اوین، بازدارندههای اصلی اندیشیدن در ایران هستند. هر کس قدرت سیاسی را به هر نحوی – حتا اگر مانند درویشان گنابادی ناخواسته و ندانسته – به پرسش بگیرد، ناماش در کیهان «افشا» میشود و سایهی دیوارهای اوین بر سرش میافتد. طرح هیچ پرسش جدی دربارهی هیچ امری که به شکلی به قدرت سیاسی پیوند دارد، بدون هراس از کیهان و اوین ممکن نیست. کیهان و اوین منطق گفتوگو و بحث نظری یا عمل سیاسی را برهم میزنند. بحران خانواده ایرانی در مهاجرتبطور کلی میتوان گفت که در حال حاضر یکی از دلایل مهم و تعیینکننده ترک زادگاه طبیعی برای بسیاری از خانوادههای مهاجر را بحرانهای اجتماعی کم و بیش شدید و گاه طولانی مدت (مانند جنگ، تبعیضات و سرکوبهای سیاسی، مشکلات اقتصادی وغیره) تشکیل میدهد. با این حال برای آنکه فرد و یا خانواده بتوانند امکانات لازم برای مهاجرت به سمت کشور میزبان را مهیا کنند میبایست از قابلیتهای فردی و خانوادگی کافی برخوردار باشند. در اکثر موارد آن خانوادههایی در این امر موفق میشوند که همبستگی درونی خود را حفظ کرده، قابلیتهایشان را از دست نداده باشند. روانکاوی ترس، «ترس از ترس» و «ترس شیرین»فرض کنید که در کافهای نشستهاید و چند میز آنطرفتر مرد یا زنی زیبا را میبینید که میخواهید به سمتش روید و او را به گفتوگو دعوت کنید. در کجا بیشتر از هر موقع احساس ترس میکنید؟ در حین بلند شدن، در میان راه و یا در حین بیان خواست خویش؟ اوج حس لمس ترس در میان راه و در حالت خلاء است. زیرا در این خلاء و هیچی، امکانات مختلف نهفته است و لمس این امکانات مختلف و لمس آزادی بشری به شیوه لمس حس ترس صورت میگیرد. آیا نواندیشی در اسلام ممکن است؟مهدی خلجی: واژهی «نو» در نواندیشی و ترکیبات دیگر، سخت فتنهانگیز و شیداگر است. گرایشهای دینی که به ويژه در ایران امروز «نو اندیشانه» به شمار میآیند، طیف وسیعی از اندیشههای رهبر جمهوری اسلامی یا فقیهانی چون یوسف صانعی یا روشنفکرانی چون عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری را در بر میگیرند. پس بهتر است از کاربرد کلمهی «نواندیشی» تا جای ممکن پرهیز کنیم و اصطلاح دقیقتری چون «اصلاحگری» را برای پیشبرد بحث پیش بکشیم. اسلام، مسیحیت و فرهنگ دموکراسینیمنگاهی به فهرست کشورهای پیشرفته صنعتی و مبتنی بر دموکراسی و آزادی در جهان امروز نشانگر این است که اکثریت قریب به اتفاق این کشورها دارای پسزمینه فرهنگی و دینی اروپایی - مسیحی هستند. حتی با قدری تأمل میان این طیف وسیع از مردم جهان آشکار میشود که در میان اروپاییان، اروپای غربی و آمریکای شمالی از یک سو و در بین مسیحیان نیز عمدتاً پروتستانها و کاتولیکها در این جرگه قرار دارند. کمیسرهای فقهی و صوفیان خانقاهیسعید حجاریان: این درگیری بین فقیه و صوفی تا زمانی كه امام زنده بود، چندان جلوهای نداشت. ما نمونهای نداریم كه جایی گزارشی از آن شده باشد. اما كمكم با تبدیل نهاد تشیع به church، گروهی محتسب دینی و یا میتوان گفت كمیسر فقهی به وجود آمدند كه نمونه بنیادگرای آن را در زمان ضیاءالحق در پاكستان شاهد بودیم كه به آنان، «شرطهالخمیس» میگفتند. پاسخی به چند نکته انتقادی درباره مقاله «ملاحظاتی در خصوص نقش اخلاقی دولت آمریکا» حق در مقام اثبات، حق در مقام احقاقآرش نراقی: روشن است که مدعای مقاله «ملاحظاتی درباره نقش اخلاقی دولت آمریکا در جامعه جهانی» بحثی در مقام اثبات یک حق است؛ نه مقام احقاق آن. در مقام احقاق حق، فرد صاحب حق میتواند از حق خود بهرهمند شود یا به هر دلیلی از حق خود به نحو موقت یا دائم چشمپوشی کند. اما از این نکته که طرف صاحب تکلیف، موجودی شریر است، مطلقاً نتیجه نمیشود که حق مرجع صاحب حق منتفی شده است یا تکلیف فرد مکلف از دوش او ساقط گردیده است. حق، تاریخ و اتوپیامهدی خلجی مینویسد: اگر همهی سود سه نوشتهی من دربارهی ارتداد و اجتهاد، برانگیختن صاحبان دو دیدگاه دیگر، احمد قابل و حسن رضایی، به بیان پارهای از پیشفرضهای خود دربارهی فقه، حق و تاریخینگری باشد، خود را کامیاب میبینم. از آنجا که نمیخواهم پاسخ به ۱۲ مقاله (۹ مقاله از احمد قابل و سه مقاله از حسن رضایی) به درازا بکشد، میکوشم در همین نوشتار، یکجا، برخی از اهم مفروضات و مدعیات آن دو دیدگاه را پیش بکشم و بسنجم. روانکاوی فیلم «فریاد مورچهها»مشکل فیلم «فریاد مورچهها» ساخته محسن مخملباف، از اینجا شروع میشود که ناتوان از نگریستن عمیق به عمق معضلاتی است که مطرح میکند. از این رو این فیلم نیز مانند فیلم «سکس و فلسفه» دچار یک چندپارگی درونی و نمایانگر گرفتاری فیلم و گرفتاری کارگردان فیلم در یک بحران عمیق مدرنیت/سنت و ناتوان از عبور از چندپارگی به چندلایگی و به خلاقیت چندلایه مدرن خویش است. مخاطرات نگاه تاریخی به تشیعانتشار ترجمهی فارسی کتابِ «مکتب در فرایند تکامل» نوشتهی حسین مدرسی طباطبایی با مجوز وزارت ارشاد دولت نهم، بیشتر به طنز میماند. مدرسی در این کتاب آورده است: «امام یازدهم بدون برجای گذاشتن برادر یا پسری جهان را بدرود گفت. عثمان بن سعید نایب مالی امام در مقام مهمترین وکیل ایشان، بیدرنگ، اعلام کرد امام یازدهم، فرزند پسری داشته که در خفا به دنیا آمده است و هیچ کس او را ندیده و پیش از قیام وی نیز او را نخواهد دید. عثمان به شغل خود در مقام رییس دیوان نیابت امام ادامه داد و همچنان به اخذ و گردآوری خمس پرداخت...» نقدی کوتاه بر آموزه حق نزد قابلبرداشت اولیه من از کارهای آقای قابل این بود که او موفق شده است به دیدگاهی مبتنی بر اصل موازنه عدمی برسد. بر همین اساس در دو مقاله به تفصیل به دفاع از این روش اندیشه در مقابل دیدگاههای آنتاگونیستی برخاستم. اما ظاهراً این درک ابتدایی من با واقعیت سازگاری ندارد و با کمال تأسف آن چنان که پیداست آقای قابل در این رشته مقالات، همچنان گرفتار منطق ارسطویی است و روش اندیشهاش بر تضاد استوار است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|