خانه > گزارش ويژه > تحولات ایران > روزنامهنگاری ایران در معرض انهدام و نابودی | |||
روزنامهنگاری ایران در معرض انهدام و نابودیمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comجامعهی مطبوعاتی ایران، تقریباً همیشه زیر تهدیدهای گوناگون سیاسی، امنیتی و ایدئولوژیک قرار داشته، ولی همواره دوران یکسانی را بهدلیل تحمل این فشارها تجربه نکرده است. دیروز (دوشنبه ۱۳ اردیبهشت)، در روز جهانی آزادی مطبوعات، وقتی به شرایط مشابه در سال گذشته برمیگردیم، میبینیم با وجود همهی فشارها و تضییقات گوناگون، مراسم بزرگداشت این روز در تهران برگزار شد و پنج تن از روزنامهنگاران برتر سال ۸۸ جوایزی را دریافت کردند.
سال گذشته، در چنین روزی، با خانم بدارالسادات مفیدی، دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران که اینک در زندان بهسر میبرند و همچنین با خانم فرزانه روستایی، یکی از پنج برندهی جایزهی روزنامهنگاران برتر، گفتوگوهایی انجام دادم. اما گفتوگوی امروز من با خانم فرزانه روستایی، شاید تصویر زندهتری از افزایش فشارها بر جامعهی روزنامهنگاری ایران به دست بدهد. در گفتوگوی سال گذشته با خانم روستایی، به مناسبت این روز، به نرخ پایین تیراژ روزنامهها با توجه به افزایش فشارها بر جامعهی مطبوعات، اشاره کردم و این که چگونه فعالیتهای روزنامهنگاری همواره در ایران پیش میرود. خانم فرزانه روستایی آن زمان در پاسخ به این پرسش گفتند: ترکیب جامعهی ایران با ترکیب جوامع پیشرفتهی اروپایی متفاوت است. اقشار روزنامهخوان و به عبارتی پیگیر سیاسی در جوامع توسعهنیافته، در مقایسه با کشورهای پیشرفتهی اروپایی طیف بزرگی نیست، اما تاثیر این طیف بسیار زیاد است. مثلاً تیراژ مجموع روزنامههای اصلاحطلب به نصف تیراژ یک روزنامهی متوسط اروپایی هم نمیرسد، اما تاثیری که روی جامعه میگذارد، از یکی از پرنفوذترین روزنامههای اروپا هم بیشتر است. نباید از تفاوت فرهنگی و سیاسی جامعهی ایران و جوامع پیشرفته غافل شویم. بدین لحاظ است که ما میگوییم، با وجودی که تیراژمان کم است، تاثیرمان کاملاً مثل تاثیر یک فعالیت سیاسی متمرکز است و بههمین دلیل است که روزنامهنگاری کاری بسیار مورد اقبال و استقبال در جامعهی ایران است. با وجودی که این شغل سرکوب میشود، با وجودی که روزنامهنگارها دچار مسئله و مشکل و دچار فشارهای مالی و روانی قابل توجه هستند، اما همچنان نسل جوان جامعهی ما از این شغل استقبال میکند. طی یک سال گذشته، علاوه بر خانم بدرالسادات مفیدی، دبیر انجمن صنفی روزنامهنگاران، بسیاری از همکاران ایشان دستگیر شدهاند و در زندان بهسر میبرند. بسیاری نیز از کشور خارج شدهاند و محل استقرار این انجمن پلمب شده است.
خانم فرزانه روستایی، امروز میگویند: ما زحمت بسیار زیادی کشیدیم تا «انجمن صنفی روزنامهنگاران» ایران شکل گرفت. روزنامهنگاران ایران مجتمع شدند، هیئت مدیرهای برای خودشان تشکیل دادند و رایزنی کردند برای این که مسائل عادی شغلی و حقوقی خودشان را پیگیری کنند. اما امروز در این انجمن پلمب شده است. رییس انجمن و یکی دیگر از اعضای هیئت مدیرهی آن، آقای زیدآبادی، در زندان هستند. در این فاصله تعداد زیادی از اعضای هیئت مدیرهی انجمن صنفی روزنامهنگاران یا در زندان بودهاند و یا حداقل دورانی از زندان را تجربه کردهاند. این است که من احساس میکنم، بهجز این که فضای مطبوعاتی در ایران بسیار بسته شده است، اصلاً شغل مطبوعاتی و نویسندگی خبری - سیاسی در ایران تبدیل به شغلی بسیار پرخطر و پر ریسک شده است. بهخاطر همین است که در جامعهی ایران امروز خیلیها دارند این شغل را ترک میکنند. فکر میکنید تاثیر چنین شرایطی بر جامعهی ایران بهطورکلی و در ارتباط با مسائل پس از انتخابات، بهطور مشخص چه خواهد بود؟ البته این نکتهای بسیار منفی برای جامعهی ایران است. بدینلحاظ که در هرحال هیچکس در رابطه با مسائل ایران صحبت نخواهد کرد و هیچکس خبررسانی نخواهد کرد. هیچکس اطلاعات واقعی را بهمردم نخواهد گفت و هیچکس چیزی بهجز تبلیغات دولتی که به مردم ارائه میشود، برای مردم فراهم نمیکند. من احساس میکنم که ما در آستانهی یک فاجعه قرار داریم. میتوان گفت که فضای روزنامهنگاری در ایران از یک سال گذشته تاکنون، بهنوعی در معرض انهدام و نابودی کامل قرار گرفته است. مطبوعات بهشدت در معرض تهدید قرار گرفتند، روزنامهها بهصورت سریالی، یکی پس از دیگری بسته شدند و روزنامهنگاران هم بهصورت دستهجمعی دستگیر شدند، به زندان افتادند و مصیبتهای متعددی را متحمل شدند. میتوان از صحبتهای شما این برداشت را کرد که شما دارید بدترین دوران روزنامهنگاری را در ایران تجربه میکنید یا با برخی دورههای دیگر قابل قیاس است؟ میتوان گفت که ما یکی از بدترین دوران مطبوعاتی ایران را میگذرانیم. یکی از بستهترین فضاهای مطبوعاتی را پشتسر میگذاریم و یکی از پرفشارترین دورانی را میگذرانیم که روزنامهنگاران بسیار در معرض تهدید و فشار و مصیبت قرار دارند. این را هم به لحاظ اقتصادی، هم به لحاظ سیاسی و … میتوان مورد ارزیابی قرار داد. من فکر میکنم که دوران فعلی دوران کاملاً حادی است. بهنظرم، این دوران را با هیچ مقطع دیگری نمیتوان مقایسه کرد. امیدوارم در جامعهی ایران، هیچگاه مقطعی پیش نیاید که آن را با امروز مقایسه کنند. به این ترتیب، الان چه نقشی باید برای جامعهی مطبوعاتی ایران قائل بود، آنهم نسبت به گذشته که گاهی در تحولات اجتماعی و وقایع سیاسی نقشهای محوری بازی میکرد؟ الان در تعریف جامعهی روزنامهنگاری ایران میتوان گفت که شما هر خبر و یا مقالهای را مینویسید و هر گزارشی که تهیه میکنید، پیش از آن که ابتکاراتتان را به خرج بدهید، تواناییهایتان را به کار بگیرید، منابعتان را معرفی کنید و پیش از اینکه از فوتوفنهای روزنامهنگاری بهره ببرید، مجبور هستید خودتان را سانسور کنید. در واقع، آنچه از روزنامهنگاری، خبرنگاری در ایران و آنچه از تجربیات ما در این زمینه باقی مانده، این است که ما تبدیل به سانسورچیهای حرفهای شدهایم. برای این که روزنامهی ما بهخاطر ما بسته نشود و برای این که مجموعهای به خاطر یک یادداشت و یا مقالهی ما زیر سئوال نرود. موج خروج روزنامهنگاران از کشور و بیکاری پیشرونده در میان آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟ فکر میکنم، اساساً تعبیر جدیدی از ژورنالیسم و مطبوعات در ایران دارد تحریر میشود و آن حذف خبر، حذف تحلیل، ننوشتن و محدود کردن است. همین هم دلیلی است برای این که چرا اکثر روزنامهنگاران مطرح کشور را ترک میکنند، چرا بسیاری از کسانی که شغلشان جداً روزنامهنگاری بوده، این حرفه را ترک میکنند و وارد مشاغل موازی میشوند و بهعبارتی، سعی میکنند اگر از حرفهشان بهرهای نمیتوانند ببرند، دستکم حاشیهی امنیتیای را که دارند تحکیم و تقویت کنند. خانم روستایی، روزنامهنگارانی که طی حوادث یک سالهی اخیر و یا پیشتر از کشور خارج شدهاند و یا روزنامهنگارانی که بههر دلیل در خارج از ایران فعالیت میکنند، سعی زیادی دارند که بتوانند بهموقعیت کنونی روزنامهنگاران داخل کمکی برسانند. بهنظر شما، فعالیتهای آنها چه رابطهای با جامعهی روزنامهنگاری داخل برقرار کرده، و آیا تاثیرات معینی داشته و یا خواهد داشت؟ واقعیت این است که بهدلیل فشارهایی که وجود دارد، جامعه آنقدر محدود و بسته شده است که هرچند خیلی از دوستان و همکارانی که در خارج از ایران هستند، دارند تلاشهایی میکنند و سعی میکنند کمپینهایی ایجاد کنند، اما فضای اینجا آنقدر محدود است که من حس میکنم کارهایی که درخارج دارند انجام میدهند، هیچ تاثیری روی داخل ندارد. من تکرار میکنم: وقتی که دبیر انجمن صنفی روزنامهنگاران بدون هیچ توضیحی، مدت طولانیای است که در زندان به سر میبرد و در این مدت، روزهای مدیدی را در سلول انفرادی نگاه داشته شده، شما دیگر از چه میخواهید دفاع کنید؟ دیگر چیزی باقی نمانده که بشود نجاتش داد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|