خانه > گزارش ويژه > اقتصاد و معیشت > سرمایهگذاری ایران در بانکهای چینی | |||
سرمایهگذاری ایران در بانکهای چینیمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدیروز (چهارشنبه ۲۵ فروردین) در ایران خبری منتشر شد که با توجه به فضای فعلی سیاست خارجی ایران و بهویژه احتمال گسترش تحریمهای اقتصادی در زمینهی خدمات مالی و بانکی، بااهمیت تلقی میشود.
تیتر خبر این بود که حبیبالله عسگراولادی، رییس «اتاق بازرگانی ایران و چین» و از اعضای مؤثر «حزب مؤتلفهی اسلامی»، سهام دو بانک چینی را خریداری کرده است. در حالی که اصل خبر با قطعیت عنوان شده بود، اما چند و چون و جزییات آن، با تفسیرها و احتمالات گوناگون همراه بود. چنان که در برنامهی امشب، آقای دکتر پدرام سلطانی، عضو هیأت نمایندگی «اتاقهای بازرگانی صنایع و معادن تهران و ایران» و آقای دکتر مهرداد عمادی، مشاور اقتصادی اتحادیهی اروپا، نظریات مختلفی را در این زمینه ارائه دادهاند. آنچه من در جریان آن قرار گرفتهام، این است که گروهی حدود پنج تا شش درصد از سهام یک بانک چینی را خریداری کردهاند که قطعاً از بانکهای کوچک چین است. به جهت این که بعید میدانم این آقایان امکان و تمایل به سرمایهگذاری برای خرید پنج تا شش درصد از بانکهای اصلی و بزرگ چین را داشته باشند. ولی در خبر آمده است که این بانکها «کانسترکشن بانک» چین و «اگری کالچر بانک» هستند. خیر این بانکها که نیستند؛ من بعید میدانم این بانکها باشند. چون این دو از بانکهای دولتی چین هستند و از نظر اندازه هم بانکهای بزرگی محسوب میشوند و دستکم جزو ۱۰ بانک اول چین هستند.
حتی برای من مشخص نیست که سهام یک بانک را خریداری کردهاند یا دو بانک. چون آقایان سعی میکنند، به جهت رعایت مصالح خودشان، در صحبتهایشان مقداری کلیگویی باشد. به این دلیل، این که چند بانک است، شما باید ابتدا منبعی را پیدا کنید که از صحت خبر مطمئن شوید. البته آن منبع نمیتواند ایرانی باشد. آقای دکتر مهرداد عمادی، کارشناس اقتصادی اتحادیهی اروپا، اما به نوعی این خبر را تایید میکنند: سابقهی سرمایهگذاری مقامات ایرانی و صاحبان سرمایهی ایرانی در چین، در چهارچوبی که ما مطلع شدیم، به تابستان گذشته (ماه جولای) برمیگردد. در آن موقع ما خبرهایی که دریافت کردیم که دو نفر از نمایندگان بانکهای خصوصی ایران که یکی از آنها مدیرعامل یکی از این بانکها بود، همراه سه نفر از مقامات دولتی به چین رفتهاند و در آنجا یک صندوق مشترک سرمایهگذاری تشکیل دادهاند که شعبههایی در ماکائو و شانگهای خواهد داشت. رقمی که آن موقع به ما گزارش شد، این بود که ۱/۲ میلیارد یورو سرمایهی ابتدایی این صندوق است. آقای عمادی، روشن هست که این سرمایهگذاری دقیقا در کدام بانکهای چینی صورت گرفته است؟ چون این سرمایهگذاری از جانب بخش خصوصی ایران انجام میگیرد. در حالی که ظاهراً در چین بانکها دولتی هستند. اتفاقاً سؤال مهمی است؛ شما اگر تاییدیهی دولت چین را نداشته باشید نمیتوانید چنین مبلغی را در سیستم این کشور سرمایهگذاری کنید. اطلاعاتی که ما آن موقع موفق شدیم به آن دست پیدا کنیم، این بود که بانک مرکزی چین اجازهی فعالیت در سیستم بانکی این کشور را به یک واحد نیمهدولتی ایرانی داده است، به شرطی که آنها یک شریک چینی داشته باشند و این شریک چینی باید بیشتر از ۵۱درصد سرمایهی پروژهی مشترک را دارا باشد.
گزارشهایی که آن زمان در سطح صندوق بینالمللی پول و اتحادیهی اروپا تهیه و بررسی شد، حاکی از آن بود که نقل و انتقالات بسیار قابل توجهی از نظر پولی از سیستم بانکی و تجاری ایران به بخش بانکی چین صورت میگیرد. البته خود این مساله بسیار سؤالبرانگیز بود که چرا ایران که در حال حاضر خود نیاز شدیدی به سرمایهگذاری خارجی دارد، چنین فعالیتهایی انجام میدهد. در مورد این بخش از خبر که این سرمایهگذاری راهی برای مقابله با تحریمهای بانکی بینالمللی خواهد بود، آقای سلطانی معتقدند که: من بعید میدانم؛ به جهت این که بانکهای کشور چین طبق مقررات ارزی، نظام بانکی و حکومتی کشور چین اداره میشوند و تابع این که سرمایهگذاران بانکها چینی، امریکایی یا ایرانی باشند و یا چه ترجیحات و علائقی داشته باشند، نیستند. بنابراین من فکر نمیکنم این حرکت در کلان قضیه، بتواند سیاستهای ارزی و سیاستهای تعاملی این بانکها را خیلی تغییر بدهد. من تاثیر خاصی را از این بابت، در آنها نمیبینم. از سوی دیگر، قطعاً آن بانکها این احساس خطر را خواهند کرد که اگر سهام قابل توجهی را به طور مشخص به سهامداران ایرانی بفروشند، بیشتر مورد فشار و تحریم بانکهای امریکایی و سیستم بانکی اروپایی واقع بشوند و این امر را برای خود نوعی ریسک تلقی میکنند. آقای عمادی نیز توضیحات معینی در این زمینه دارند: اگر این سرمایهگذاری صورت گرفته باشد، هم اتحادیهی اروپا و هم امریکا میداند که این سرمایهگذاری زیر اسم آقای عسگراولادی یا آقای صبری و یا هر فرد دیگری که صورت گرفته باشد، اصل پول متعلق به سیستم و دولت ایران و عمدتاً شاید متعلق به سپاه پاسداران باشد. در نتیجه، بانکهای چینی که در این سرمایهگذاری مشارکت کنند، به طور اتوماتیک وارد لیست ممنوعالمعاملهای که امریکا و اتحادیهی اروپا تهیه کردهاند، میشوند. به همین دلیل، خود چینیها در چند روز اخیر، از افشای این سرمایهگذاری در این دو بانک بسیار نگران بودند. اما علیرغم این نگرانیها، منافع چین در کجای این سرمایهگذاری مشترک نهفته است؟
یکی این که پولهایی که وارد چین میشود که عمدتاً به دلار و یورو هستند، طبق روال بانکی چین باید تبدیل به «یوان» شود. در حقیقیت، این سرمایهگذاری ذخیرهی ارزی دولت چین را بالا میبرد و اعتبار پول ملی چین (یوان) نیز بیشتر میشود. چون پولهای ایران به دلار و یورو وارد چین شده و به پول چینی تبدیل شده است و این تقاضا را برای پول چین بالا میبرد. مسالهی دوم این است که دولت چین و بانک مرکزی چین، کنترل و نظارت صددرصد خواهد داشت که این پولها در کجا سرمایهگذاری خواهد شد و آنها زمانی اجازه خواهند داد این سرمایهگذاریها انجام بشود که با منافع استراتژیکشان جور دربیاید. مهمترین نکته هم این است که این دو بانک ۱۵ ماه پیش اعتبارات یک عده از تجار عمدهی ایرانی را که میخواستند به طور مستقل از چین کالا وارد کنند، تمدید نکردند. آقای عمادی، این مطلب در خبر منتشره در ایران هم آمده است. بله و در آن موقع چینیها اشاره کرده بودند که شما اگر میخواهید اعتبارات درازمدت داشته باشید، باید سرمایهی درازمدتی در چین داشته باشید که این سرمایه گارانتی اعتباراتی باشد که بانکهای چین میخواهند به شما بدهند. اما آقای سلطانی در این باره میگویند: همانطور که در ابتدا گفتم، اصلا بعید میدانم چینیها سهام این بانکها را واگذار کرده باشند. چون اصولا اینها جزو بانکهای عمده و مهم چینی هستند و خرید پنج تا شش درصد از سهام آنها، هم از نظر مقررات بانکی و ارزی کشور چین و هم از نظر توان مالی برای خرید این میزان سهام، کار راحتی نیست. من اصولاً خوشبین نیستم که این خبر، در خصوص نام بانکهایی که اعلام شده، خبر درستی باشد. تصور من این است که این سرمایهگذاری احتمالاً در یک بانک درجه دو و سه انجام گرفته باشد. ولی آقای سلطانی، آیا آقای عسگراولادی در مقام رییس اتاق بازرگانی ایران و چین، اطلاعات و حتی اختیارات ویژهای در این زمینه ندارند؟ نه؛ من اعتماد زیادی به همهی صحبتهای ایشان ندارم. به جهت این که ایشان بیشتر از آنکه اظهارنظر کنند، یک معاملهگر و یک بازرگان هستند و احتمال دارد بعضی از اخبار، بعداً معانی دیگری هم بدهند. ضمن این که تا آنجایی که من میدانم، صراحتاً اشارهای به اسم بانکها نشده است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|