خانه > گزارش ويژه > همسايگان > «هدف ناتو، نشاندن طالبان پای میز مذاکره است» | |||
«هدف ناتو، نشاندن طالبان پای میز مذاکره است»شیرین فامیلیبیش از ۱۰روز از آغاز عملیات نظامی گسترده ناتو در جنوب افغانستان میگذرد. ناتو هدف از این عملیات را پاکسازی این منطقه از نیروهای طالبان اعلام کرده است. بنابر گزارشها تا کنون در استان هلمند و اوروزگان شمار زیادی از مردم عادی کشته شدهاند، اما ناتو حضور و عملیات خود را در این مناطق از نظر نظامی موفقیتآمیز ارزیابی کرده است.
در این زمینه با دکتر هارون امیرزاده، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسایل سیاسی افغانستان در لندن، گفتوگو کردهام. آقای امیرزاده! آیا میتوان گفت این عملیات از نظر سیاسی نیز برای ناتو و دولت افغانستان موفقیتآمیز بوده است؟ رهبران ناتو گفتهاند هدف ما از این عملیات کشتن طالبان نیست بلکه ترساندن آنها و نشاندادن قدرت نظامی ناتو است تا طالبان درک کنند از نظر نظامی هیچ شانسی برای برندهشدن ندارند و باید پای میز مذاکره بیایند. از طرف دیگر قبل از عملیات ناتو هم ملا برادر، مغز متفکری که تمام جبهه طالبان را اداره میکرد و فرد دوم طالبان بود، در نتیجه معاملهای که با پاکستان صورت گرفت ظاهرا دستگیر شد و این مساله میتواند روحیه طالبان را ضعیف کند. البته به نظر میرسد طالبان با وجودی که از منطقه فرار کردهاند، اما هنوز مقاومت میکنند. از نظر سیاسی تبلیغات ناتو در آغاز بسیار موفقیتآمیز به نظر میآمد و دولت افغانستان هم از این امر ابراز خرسندی کرد و گفت این عملیات در تاریخ بیسابقه بوده و میتوان آن را در مناطق دیگر افغانستان نیز به کار برد. اما من فکر میکنم نتیجه این عملیات به همان اندازهای که در ابتدا با خوشبینی همراه بود در انتها خوشبینانه نخواهد بود زیرا اکنون عملیات به کندی پیش میرود، هم ناتو تلفات داشته و هم شهروندان عادی افغانستان کشته شدهاند.
حتی گفته میشود طالبان از تعداد زیادی از اهالی منطقه به عنوان سپر انسانی استفاده کرده که این اقدام باعث کشتهشدن انسانها میشود و در مردم افغانستان یک نوع خشم را نسبت به جامعه جهانی ایجاد میکند. آقای سبقتالله مجددی، رییس مجلس سنای افغانستان، گفته است به دلیل فساد دولتی از مقام خود استعفا میدهد. این مساله نشان میدهد بحران سیاسی در افغانستان بسیار گسترده است. آیا در چنین شرایطی دولت آقای کرزای میتواند یک سیاست واحد را برای مقابله با بحران پیش بگیرد؟ آقای مجددی یکی از ابزارهای روحانیت در دست آقای کرزای است. اکثر رژیمهای گذشته افغانستان هم از روحانیونی مانند خانوادههای پرنفوذ مجددی و گیلانی که بیشتر در قبایل پشتو نفوذ دارند، زیاد استفاده کردهاند. نقش اینها در جامعه سنتی و مذهبی افغانستان بسیار زیاد است و دولتهای افغانستان هم همیشه با اینها با مدارا رفتار کرده و به خواستههایشان پاسخ دادهاند. آقای مجددی یک روحانی با نفوذ و شخصیتی متضاد است که حرفهای ضد و نقیض میزند. او هنگام انتخابات افغانستان اعلام کرد که استخاره کرده و از خداوند فرمان رسیده که آقای کرزای رییس جمهور میشود و باید به او رأی دهند. حتی روز تحلیف آقای کرزای گفت که خداوند دشمنان کرزای را شرمنده و ناکام ساخت و ملت افغانستان و جهان پشت کرزای ایستادند. بهانه آقای مجددی در رابطه با قاچاق مواد مخدر است، اما فساد اداری و قاچاق مواد مخدر همیشه درافغانستان وجود داشته و آقای مجددی تازه در این رابطه صحبت میکند. البته آقای کرزای اشتباه بزرگی مرتکب خواهد شد اگر آقای مجددی را از دست بدهد و من فکر میکنم آقای کرزای استعفای آقای مجددی را قبول نخواهد کرد و از او تا روز مرگ برای تحکیم حاکمیت خود استفاده کرده و تعهدات و وعدههایی میدهد. آقای کرزای خواهان مذاکره با طالبان است. فکر میکنید او میتواند این سیاست را پیش ببرد و به نتیجه برسد؟ وقتی آقای کرزای در کنفرانس لندن مساله مذاکره با طالبان را مطرح کرد، شورای عالی مذاکره با طالبان را در افغانستان به دست گرفت که آقای مجددی در سمت رهبری آن قرار ندارد و شاید یکی از دلایل نارضایتی آقای مجددی همین باشد. با توجه به دستگیری ملابرادر، مذاکراتی که آقای کرزای میخواهد با طالبان پیش ببرد دچار مشکل میشود. عربستان سعودی و پاکستان، طالبان را مانند الماس کوه نور در دست دارند. برای عربستان سعودی و پاکستان، طالبان دانههای الماسی هستند که در بازار سیاسی ایالات متحده آمریکا و در چانهزنیهای سیاسی و اقتصادی میفروشند و در قبال آن امتیازات مالی، اقتصادی و تعهدات بینالمللی میگیرند.
به همین دلایل من فکر نمیکنم آقای کرزای چه با حضور آقای مجددی و چه بدون او بتواند با طالبان مذاکره کند. البته او میتواند با گروههای مختلف طالبان در ردههای سطح پایین مذاکره کند ولی افرادی مانند ملاعمر و رهبران برجسته که نقش اساسی را در این میان بازی میکنند، بیشتر در دست پاکستان و زیر نفوذ دولت عربستان سعودی هستند. ایالات متحده و کشورهای غربی هم بیش از آن که با طالبان از طریق آقای کرزای صحبت کنند، از کانالهای پاکستان و عربستان سعودی صحبت میکنند. حضور ناتو در افغانستان اگرچه با افزایش نیروهای آمریکایی همراه بوده، ولی شاهد مخالفت برخی از کشورهای اروپایی در این زمینه بودیم و در هلند این مخالفتها حتی باعث فروپاشی دولت ائتلافی این کشور شد. چشمانداز شما نسبت به ادامه فعالیت ناتو و حضور آن در جنوب افغانستان چیست؟ حادثهای که در هلمند رخ داد سرآغازی است برای تمام کشورهای اروپایی. چندی قبل هم شاهد بودیم که در کشور آلمان بین اپوزیسیون و حزب حاکم اختلاف پیش آمد و حتی بعد از بمباران قندوس یکی از ژنرالهای بلندپایه آلمانی از سمت خود استعفا داد. همچنین اختلافات شدیدی در این زمینه در پارلمان اسپانیا و ایتالیا وجود دارد. این مساله تاثیرات بسیار منفی در اروپا خواهد داشت چون اتحاد جبهه ناتو با ایالات متحده آمریکا خصوصا با نیروهای جدیدی که اوباما روانه افغانستان میکند، میتوانستند با همآهنگی مبارزه با تروریسم را پیش ببرند، ولی این اتفاق باعث بهوجودآمدن تحریکات و فشار مردم اتحادیه اروپا بر علیه دولتهایشان میشود که هر چه زودتر از افغانستان خارج شوند. در اواخر ماه ژانویه شاهد برگزاری کنفرانس لندن بودیم. قبل از برگزاری این کنفرانس در مورد موفقیت یا عدم موفقیت این کنفرانس انتقادات زیادی مطرح شد و بحثهایی درگرفت. شما تصمیمات این کنفرانس را چگونه ارزیابی میکنید؟ چند نکته درتصمیمگیریهای کنفرانس لندن وجود دارد، ابتدا افغانیسازی روند مدیریت و امنیت در افغانستان است که با توجه به فساد در پلیس، ارتش و دولت افغانستان این مساله بسیار به طول خواهد انجامید. همچنین در کنفرانس لندن توقع میرفت طالبان را به واسطه پول میتوان قانع کرد پای میز مذاکره بنشینند و یا از راه نظامی این کار انجام شود. اگر تصمیمات کنفرانس لندن تا یکی دو ماه آینده نتایج خود را در عرصه سیاسی افغانستان نشان ندهد، ارزش خود را از دست خواهد داد و کنفرانسها و سمینارهای دیگری در داخل افغانستان تشکیل میشود که ادامه کنفرانس لندن است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|