تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

انتخابات یا تغییر نوع نظام ایران به فاشیسم اسلامی

محمد مباشری

کسانی که شاهد مناظره احمدی نژاد با میر حسین موسوی بودند چیزی را مشاهده کردند که شگفتی هر کسی را بر می انگیزاند. احمدی نژاد بی باکانه و بر خلاف قانون، هاشمی رفسنجانی - ریاست مجلس خبرگان رهبری، امام جمعه موقت تهران و رییس تشخیص مصلحت - و نیز ناطق نوری رییس بررسی مفاسد از جانب رهبری را غارتگران بیت المال خواند بی آنکه بیمی از عواقب کار خود داشته باشد! در این میان برخی مردمان ساده اندیش ایران نیز که هنوز فکر می کنند هاشمی مرد قدرتمند سال های پیش است به استقبال سخنان احمدی نژاد رفته وی را قهرمانی می خوانند که هاشمی را به مبارزه می طلبد.
اما به راستی در جمهوری اسلامی چه خبر است؟ پشت پرده این ماجرای شگفت آور که مشروعیت کل نظام جمهوری اسلامی را به خطر انداخته چه گروه یا کسانی بوده، چه هدفی را دنبال می کنند؟ آیا آن طور که بسیاری می پندارند این ماجراها و زیر سوال رفتن حاکمیت سی ساله انقلاب توسط احمدی نژاد را صرفا باید در حد یک کنش محدود انتخابات ریاست جمهوری دید و یا اینکه قضیه به پروژه ای بسیار فراتر بر می گردد؟ این نوشتار بر آن است که ثابت کند هدف احمدی نژاد و حامیان قدرتمندش چیزی فراتر از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری است و به عبارت دیگر هدف ایشان تغییر نظام جمهوری اسلامی به حکومت عدل اسلامی است که در آن حتی این جمهوریت نیم بند نیز وجود نداشته باشد.

ادعای کلان نوشتار حاضر: در زمان حیات آیت اله خمینی، آیت اله مصباح یزدی روحانی ای بود که به خاطر سوابقش چندان مورد اعتماد آیت اله خمینی نبود اما با درگذشت وی، با حمایت آیت اله خامنه‌ای، مصباح یزدی به تدریج قوی و قوی تر شد تا امروز که هدف دیرینه خود در نفی جمهوریت را نزدیک می بیند. نخستین بار در نیمه نخست دهه هفتاد، مجله شما - ارگان حزب موتلفه اسلامی - پیشنهاد تغییر جمهوری اسلامی به حکومت عدل اسلامی را مطرح کرد اما به واقع کسی که نظریه پرداز این نظریه بود نه موتلفه بازار که آیت اله مصباح یزدی بود. برای درک عمیق تر موضوع، باید ابتدا دو قرائت عمده پر هوادار نظریه ولایت فقیه - در میان هوادران این نظریه - را معرفی کرد:


بر مبنای نظریه نخست که متعلق به آیت اله جوادی آملی و حامیان وی است ولایت فقیه در واقع ولایت فقها است. اگر ولایت فقیه را آنگونه که وی تبیین می کند بپذیریم آنگاه علاوه بر شخص خاص رهبری - در این زمان آیت اله خامنه ای - دیگر فقها نیز هر یک به فراخورشان و جایگاه خود سهمی در این نوع حکومت خواهند داشت.
نظریه دوم، نظریه ای متعلق به آیت اله مصباح یزدی است. بر مبنای این نظریه، ولایت فقیه، ولایت شخص خاصی است که در واقع به زعم ایشان نایب امام زمان بوده، فرامین وی بر تمام مراجع و... ارجحیت دارد.

پس از این مقدمات باید وضعیت گذشته و فعلی را تبیین کنیم: مصباح یزدی که با حمایت شخص رهبری -آیت اله خامنه ای - توانسته است شاگردان و هواداران بسیاری را به گرد خود جمع کند از اوایل دهه هفتاد در پی اجرایی کردن نظریه خود بوده است. در نظریه نخست تا حدی برای جمهوریت هر چند نیم بند جایی وجود دارد اما در نظریه مصباح، جمهوریت در بهترین حالت خود یک تزیین و آرایش به شمار می رود. جناح راست حاکمیت با رهبری فکری مصباح و رهبری سیاسی موتلفه در سال 76 می رفت تا رویای مصباح را جامعه عمل بپوشاند که با شوک انتخاب خاتمی و حمایت هاشمی رفسنجانی، این پروژه برای سالها دچار وقفه شد. به تدریج و با انتخاب احمدی نژاد، حامیان مصباح کوشیده اند با ریاست اجرایی احمدی نژاد پروژه خویش را پی گیرند با این تفاوت که در طول این سالهای وقفه، صف بندی های جمهوری اسلامی دچار تغییرات اساسی شده است. هاشمی که خود را به نوعی همتراز رهبر می دید از همان دهه هفتاد حساب خود را از این پروژه جدا کرده بود و از این نظر همواره مورد کینه باند مصباح قرار داشت اما بخشی از محافظه کاران از قبیل ناطق نوری، حسن روحانی و.. نیز به تدریج و با تجربه سالیان و دیدن خطرات آن برای کشور از این پروژه جدا شده اند.

در اینجاست که با پیروزی احمدی نژاد دو صف بندی بزرگ در جمهوری اسلامی ایجاد شد. یک سوی صف بندی، اتحادی نصف و نیمه از حامیان نظریه جوادی آملی با رهبری فکری وی و برخی مراجع تقلید، هاشمی رفسنجانی به عنوان رهبر تکنوکراتها و تا حدی رهبری سیاسی و نیز اصلاح طلبان تشکیل شد.

در سوی دیگر میدان، آیت اله خامنه ای به عنوان رهبر سیاسی، مصباح یزدی رهبر فکری، سپاه شاخه نظامی و احمدی نژاد به عنوان رهبر اجرایی قرار داشتند. این گروه که با حذف اصلاح طلبان اعتماد به نفس فراوانی یافته بودند کوشیدند در قالب پروژه پالیزدار و با افشای سوابق فساد هاشمی و دیگر حامیان محافظه کار آن، این بخش از حاکمیت را نیز از حکومت حذف کنند. این پروژه برای خود جنبشهایی مثل جنبش عدالت خواه و.. نیز تاسیس کرد تا نبرد قدرت را حرکتی مردمی نشان دهد اما پالیزدار که عضوی از ستاد احمدی نژاد بود- اما حاضر به معامله بر سر دزدی نبود- به جای اجرای پروژه رسواسازی هاشمی و هوادارانش کوشید کلیه جریانهای فاسد را بر ملا سازد. او در این افشاسازی به شعارهای خوش رنگ و آب احمدی نژاد نیز دل بسته بود اما به خاطر افشای فساد باندهای هر دو گروه، پروژه حذف هاشمی در آن مقطع تعطیل و پالیزدار عضو سابق ستاد احمدی نژاد به زندان فرستاده شد. در ادامه ماجرا، جریان مصباح با حمایت احمدی نژاد وارد انتخابات ریاست جمهوری دهم شد تا پروژه ناتمام را کامل کند که ناگهان با اقبال مردم به خاتمی روبرو شد. این گروه که از اقبال خاتمی و عدم توانایی میر حسین در جذب رای بالا مطمئن بودند کوشیدند با ترفندهایی، خاتمی را مجبور به کناره گیری کنند اما با افزایش محبوبیت موسوی، جریان مصباح متوجه شد که توان پیروزی در انتخابات را ندارد و در صورت تقلب وسیع نیز خود به خود مشروعیت حاکمیت به زیر سوال می رود و بنابراین تصمیم گرفت در پروژه ای زیرکانه، با زدن هاشمی و ناطق به دو هدف برسد:


این جریان کوشیده است از یک طرف با متهم کردن هاشمی توسط احمدی نژاد بر محبوبیت احمدی نژاد بیفزاید و از سوی دیگر با متهم کردن او می کوشد پروژه ناکام مانده به دست پالیزدار را تکمیل کند. اگر رهبری جمهوری اسلامی از حضور کسانی مثل موسوی نیز ممانعت می کرد پروژه ایشان بدون حضور مردم و لذا با مشروعیت زدایی از حکومت به انجام می رسید اما آنان برای حفظ ظاهر به حضور مردم احتیاج داشتند. از آنجا که احتمال پیروزی موسوی ایشان را مجبور می کرد که برای پی گیری اهداف خود به تقلب وسیعی روی آورند که قابل پنهان کردن نبود ایشان که از سو ظن مردم به هاشمی آگاه بودند کوشیدند با اتهام به هاشمی هم او را ناموجه تر از پیش ساخته – در موقع مناسب از حاکمیت خارج کنند- و هم بر رای احمدی نژاد افزوده، تا نیاز کمتری به تقلب باشد و با درصد کمتری تقلب به پیروی رسند.

اما در این میان نکته مهمی که مغفول می ماند آنست که با متهم کردن هاشمی و به ویژه ناطق نوری، مشروعیت جمهوری اسلامی به شدت مورد تردید قرار می گیرد که البته اتحاد مربع برای آن نیز فکری اساسی کرده است. اینان پس از انتخاب احمدی نژاد، گروه هاشمی را حذف کرده به مردم اعلام خواهند کرد که آیت الله خامنه ای از مدتها پیش به دنبال حذف این غارتگران بوده که در نهایت با کمک احمدی نژاد موفق شده است و بدین طریق، احمدی نژاد نیز به قهرمان ملی تبدیل می شود.

اما چرا آیت الله خامنه ای باید به دنبال حذف هاشمی، ناطق و.. باشد؟ آیا این حذف به دلیل فساد ایشان است؟ جواب به این پرسش منفی است چرا که در طیف هوادار احمدی نژاد نیز گروه کثیری افراد فاسد وجود دارند. کسانی چون آیت اله محمد یزدی که غارتگری شان اگر از هاشمی و... بیشتر نباشد کمتر نیست. بنابراین باید برای حذف ایشان توسط خامنه ای به دنبال دلایل دیگر ی بود. دلیل و به عبارتی علت اصلی را از یک سو باید در همان نگاه نظریه نخست –نظریه جوادی آملی - به نظریه ولایت و از سوی دیگر ادعای همترازی امثال هاشمی دانست.

هاشمی رفسنجانی با توجه به سوابق و شخصیتش حاضر نیست کل اقتدار خود را به خامنه ای واگذار کند. نظریه جوادی آملی نیز حامی وی است اما کسانی چون آیت اله یزدی بر خلاف هاشمی حاضرند در ازای دریافت پاداش، خود را به تمامی در اختیار خامنه ای قرار دهند و بدین علت هاشمی و دیگر مخالفان نظریه مصباح باید از صحنه حاکمیت حذف شوند.

چند شاهد بر مدعا: در وجود نظریه مصباح که در کتابهای وی و هوادارانش نوشته شده شکی وجود ندارد. در اینکه نظریه رقیبی توسط جوادی آملی نگاشته شده نیز شکی نیست. پس در این مقدمات نمی‌توان تردید کرد اما آیا این احتمال اجرایی شدن این نظریه در این انتخابات، صرفا از ذهن یک داستان نویس نشات گرفته و یا اینکه شواهدی بر آن وجود دارد؟

شاهد نخست آنکه، احمدی نژاد با نام بردن از هاشمی و ناطق مشروعیت نظام را به کلی به چالش کشید و این موضوع نمی تواند بدون اجازه خامنه ای باشد. در این جا سوال این است که خامنه ای برای چه هدفی باید چنین مجوزی به احمدی نژاد بدهد؟ تبعات عمل احمدی نژاد برای مشروعیت جمهوری اسلامی آنقدر خطرناک است که صرف یک انتخابات ریاست جمهوری نمی تواند آن را جبران کند. از سوی دیگر مافیای رهبری تلاش خواهد کرد پس از حذف هاشمی و حامیانش با این ادعا که رهبری از ابتدا با این باند فساد مخاف بوده، مشروعیت خود را در اذهان حامیانش دواره سازی کند.

شاهد دیگر ماجرا نحوه برخورد احمدی نژاد با مراجع تقلید است. در بیشتر سالهای پس از انقلاب، دولتها کم و بیش کوشیده اند نظرات مراجع را لحاظ کنند اما دولت احمدی نژاد کمترین بهای لازم را به مراجع تقلید داده است بی آنکه از این شیوه خود بیمی داشته باشد. آیا دلیل عدم نگرانی دولت احمدی نژاد از مراجع تقلید حمایت شدید خامنه ای از احمدی نژاد نیست؟ در نظریه مصباح طبیعتا جای چندانی برای مراجع تقلید نیست چرا که آنها رقیب ولایت خواهند بود. در این راستا به یاد بیاوریم حملات نوری زاد - فیلمساز حامی احمدی نژاد - به آیت اله مکارم شیرازی که بدون ترس از عواقب کار خود به راحتی یکی از پرنفوذترین مراجع تقلید را مورد حملات پیاپی قرار داد. نوری زاد هیچ گاه به خاطر حمله به مکارم شیرازی محاکمه نشد چرا که او مورد تایید رهبر و در راستای پروژه یاد شده مامور حمله به مکارم پرنفوذ بود. در همین راستا به یاد بیاوریم سخنان مکارم شیرازی –پس از دیدار با آیت اله صافی - که در برابر نوری زاد اعلام کرد که آروزی نابود کردن مرجعیت را به گور می برید. به یاد بیاوریم مکارم شیرازی این پاسخ را به اصلاح طلبان یا لائیکها نداد بلکه به نوری زاد حامی احمدی نژاد و ولایت فقیه داد.

خلاصه مطلب آنکه شواهد نشان می دهند پیروزی احمدی نژاد در انتخاب دهم، تنها یک پیروزی انتخاباتی نباشد بلکه هدف اصلی و استراتژیک آن، نابودی جمهوریت نیم بند جهوری اسلامی و ایجاد حکومت عدل اسلامی—فاشیسم اسلامی—است. آگاه سازی مردم از این پروژه قطعا یکی از راه های از بین بردن این پروژه خطرناک است. شاید ادعای این نوشتار با وجود همه شواهد نادرست باشد اما این پروژه آن قدر برای کیان این کشور خطرناک است که احتمال آن نیز باید مورد بررسی دقیق و افشاگری گسترده قرار گیرد

  • این مقاله قبل از پایان انتخابات نوشته شده است
Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

من کاملا موافقم

-- بدون نام ، Jun 14, 2009

با این تفاسیر کاملا موافقم
ضمن اینکه فراموش نکنید که از قبل از انخابات با استفاده از انقلاب مخملی زمینه رو برای یک تغییر بزرگ آماده کردند و سپاه هم اعلام کرد که هرگونه حرکتی رو در نطفه خفه میکند و اینطور به نظر مردم رسوندن که قراره اتفاق بزرگی بیفته و الان هم میگن که مردم آشوب گرن و اینجا مردم در این معامله دوسر باختن

-- عرفان ، Jun 14, 2009

دقیقا با این نظریه موافقم و ان رو من هم باور دارم که خامنه ای در پی کسب قدرت خدایی و حذف هاشمی است . برای همین احمدی نژاد رو ول کرد تا نیاتش رو عملی کنه. ممنون از متن خردمندانه و روشنگرانه تان

-- Samira- from Montreal Canada ، Jun 15, 2009

جالب بود... جواب برخی سوالات

-- L ، Jun 16, 2009

دیروز هم که پالیزدار را به ده سال زندان محکوم کردند
نظرات شما کاملا درسته. موافقم

-- پروین ، Jun 16, 2009

درود بر شما
بسیار عالی و آگاهی بخش بود، ای کاش درباره انجمن حجتیه و موتلفه اسلامی هم گفتاری در خور بنویسید.
آیا با توجه به سابقه سالهای طولانی اینها راه نجاتی هست ؟

-- Ali ، Jun 16, 2009

من همان موقع فکر میکردم اگر این حمله به آقای رفسنجانی از جانب هر کسی زده شده بود طرف سریع رد صلاحیت میشد و این آقا چقدر پشتش گرم است! ایشان که دارد همه پایه های نظام را مورد سوال قرار میدهد. و این که اگر حقیقت دارد چرا رهبر تا امروز حرفی نزده بود.

-- zek nafar ، Jun 16, 2009

eyval.vaghean dorost va motabeghe aghl va vagheyiyate.

-- بدون نام ، Jun 16, 2009

مقاله فوق به مطلب بسيار حساسي كه سالهاست در بدنه جناح اقتدار گرا وتماميت خواه خامنه اي پيگيري مي شود اشاره كرده.
يكي از به اصطلاح اساتيد دانشكده حقوق دانشگاه تهران به نام نجفي كه ارتباط تنگاتنگي با دفتر و بيت خامنه اي دارد ويكي از تئوريسينها و نظريه پردازان جناح اوست در كلاسهاي درس خود به تبيين و تبليغ نظريه فوق مي پردازد او به صراحت در كتابها و كلاسهايش مي گويد كه چيزي به نام جمهوريت در اسلام نداريم بلكه حكومت اسلامي وجود دارد كه مشروعيت خود را نه از راي مردم كه از خدا مي گيرد او در كلاسهايش
به شدت اكثريت مردم را افرادي غافل و نادان
معرفي مي كند كه تابع شهواتشان هستند و راي اكثريت را فاقد ارزش ميداند البته ايشان
به اين مسوله اشاره نمي كند كه چرا حضرت علي با وجود اين كه خود را برگزيده خداوند براي حكومت مي دانست تا وقتي مردم او را براي حكومت برنگزيدند سكوت برگزيد و تنها وقتي لباس حكومت پوشيد كه مردم او را برگزيدند و به حكومتش مشروعيت بخشيدند

-- بدون نام ، Jun 16, 2009

موافقم

-- shahrooz ، Jun 16, 2009

نميدانم چرا لقمه را دور سر مى چرخانيد، اين همان طالبان است به روايت شيعى آن.
"و شاورهم فى الامر" سر در مجلس از نظر اينها از همان اولش جعلى بود و به اسلام آقايان تحميل شد!

-- نادر ، Jun 16, 2009

اگر خبرگان حتی درایت انتخاب رییس خود را هم ندارند پس انتخاب خود رهبر هم از جانب ایشان زیر سوال است!

-- بدون نام ، Jun 16, 2009

تحلیل بسیار جالبی‌ بود و متاسفانه چنین به نظر می‌رسد که جمهوری اسلامی در حال تبدیل به حکومت اسلامی است. به راستی‌ جنبش سبزی که هم اکنون برای گرفتن حق خود در خیابان‌ها کشته میدهد آخرین امید برای جلوگیری از از نابودی جمهوریت این نظام است.

-- mehrnoosh ، Jun 16, 2009

تحلیل بسیار جالبی‌ بود. رادیو زمانه بهترین رسانه است.
باز هم ممنون.h74

-- hamid ، Jun 17, 2009

با این مطلب کاملا موافقم.
یک نکته هنوز روشن نیست ، مصباح یزدی چرا به دنبال عملی کردن این نظریه است؟

-- انوشیروان ، Jun 17, 2009

نکته این است که این مقاله قبل از انتخابات نوشته شده!

-- ... ، Jun 17, 2009

دقیق ترین و به واقعیت نزدیک ترین تحلیلی است که تا کنون خواندم. مصباح یزدی از مدت ها قبل (سال 1375)به طور مستقیم بر روی اذهان دانشحویان و سایر اقشار تحت عنوان طرح ولایت کار می کند. اینحانب فارغ التحصیل یکی از این دوره ها هستم و با آشنایی که با افکار تند و تیز مصباح دارم به صراحت می گویم که آنچه متذکر شده اید عین واقعیت است.

-- امیر-مالزی ، Jun 17, 2009

در راه پیمایی روز سه شنبه میدان هفت تیر این مقاله توسط برخی در حال توزیع بود که البته نام مقاله با نامی که در سایت رادیو زمانه است اندکی تفاوت دارد اما نام نویسنده و محتوا دقیقا یکی است. خواهشا اگر آقای مباشری اسم واقعی نویسنده و ساکن ایران است اگر می توانید بگویید مواظب خودش باشد که ممکن است مشکلی برایش پیش بیاورند. در نهایت آنکه تحلیل ارائه شده به نظر تحلیل بسیار دقیقی است. واقعا قبل از انتخابات نوشته شده است؟کاش قبل از انتخابات خوانده شده بود.

-- آرش ، Jun 18, 2009

بعد از خامنه ای قراره مصباح رهبر بشه یا مجتبی خامنه ای؟نظرات خیلی مختلفه!

-- بدون نام ، Jun 22, 2009

با سلام ضمن احترام به نظرات ارائه شده در این مقاله توسط آقای مهندس مباشری که بنده از نزدیک ایشان را می شناسم و با افکار ایشان آشنا و در بیشتر موارد موافق هستم به نظر من آقای خامنه ای چاره ای جز همراهی و تائید احمدی نژاد و دار و دسته مصباح یزدی را نمی یابد و در آینده نه چندان دور شاهد حذف خامنه ای از این تاری خواهیم بود که خود در تنیدن آن مهمترین نقش را بازی کرده است. ملاک بودن در نظام برای جریان حاکم قدرتمند پندار کنونی که همانا افکار مصباح است تائید احمدی نژاد می باشد.

-- ایرانی ، May 9, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)