Oct 2010


گفت‌و‌گوی حسین نوش‌آذر با محمدرضا نیکفر درباره‌ی نخستین کنگره‌ی روز جهانی فلسفه در ایران
فلسفه، محتسب و بازجو نیست

محمدرضا نیکفر: بزرگترین توهین به فلسفه همین است که دولتی بخواهد به آن بنیاد بدهد، جهت بدهد، برای آن چارچوب تعیین کند و از آن انتظار داشته باشد که محتسب و بازجوی ایدئولوژیک رشته‌های دیگر باشد. فلسفه‌ی دوران ما، انتقادی است. کار آن سنجش است، سنجش این که چه می‌دانیم، رفتار درست چیست، موقعیت انسانی ما کدام است، چگونه خود و جهانمان را بیان می‌کنیم و چه مانع‌هایی بر سر مراوده و گفت‌وگو قرار دارد.



در نقد آرامش دوستدار − ۱۳
بررسی نظر دوستدار از دیدگاه روانشناسی رشد

محمدرضا نیکفر: تز امتناع تفکر، داوری‌ای است در حوزه‌ی پدیدارشناسی ذهنِ ایرانی. دوستدار، در بیانی هگلی، برمی‌نهد که این ذهن در مرحله‌ی «فهم» باقی مانده و به مرحله‌ی «عقل» نرسیده است. مضمونِ پیاژه‌ای آن این است که رشدِ عقلانی انسانِ ایرانی در بهترین حالت تا حد «کارکردهای ذهنی مشخص» است. کار دوستدار اما فقط تعیینِ حدِ رشد نیست، بلکه ادعایی است در موردِ ناممکن بودنِ رشدِ بیشتر، رشدی در آن حد که انسانِ ایرانی به سنِ عقل برسد.



گفت‌وگو با رامین جهانبگلو، درباره‌ی ادعاهای شهین اعوانی
«همایش فلسفه خودش سیاسی است»

حمید پرنیان: شهین اعوانی در گفت‌وگویی اعلام کرد که این همایش هم‌چنان برگزار می‌شود و از استقبال بین‌المللی خوبی هم برخوردار بوده است. وی این همایش را سیاسی نمی‌داند، اما مخالفت با آن را امری سیاسی و غیرفلسفی می‌داند. وی حتی کسانی که با این همایش مخالفت می‌کنند را «وطن‌فروش» خواند. در گفت‌وگویی که با رامین جهانبگلو داشتم این‌بار نگاهی نزدیک‌تر به رابطه‌ی فلسفه و امر سیاسی داشته‌ایم.



ایران، ایرانیت، کدام ارزش‌ها؟

منصور کوشان: خواستار هر گونه نظامی هم بودن، بدون شناخت ارزش‌های انتقادی ایران و ایرانیت، شیپور را از سر گشاد آن زدن است. همان گونه که بدون دست یافتن به یک جامعه‌ی مردم‌آگاه نمی‌توان به یک نظام جمهوری دموکراتیک سکولار رسید، بدون دست یافتن به تفکیک تمام عنصرهای سازنده‌ی ایران و هویت بخشیدن به ایرانیت، نمی‌توان به یک جامعه‌ی مردم‌آگاه دست یافت.



در موضوع "برقع" و مخالفت با ممنوعیت آن
در نکوهش محدودیت

اکبرکرمی: باید با حجاب اجباری به مخالفت برخواست، اما زنان محجبه را باید به رسمیت شناخت. زنانی که با انتخاب خود جهان زیبای جدید ما را به چالش کشیده‌اند! باید به داوری نخستین بازگشت و به آزادی و توزیع برابر آن احترام گذاشت؛ چه، ضمانت آزادی و برابری ما در حساسیتی نهفته است که نسبت به مخدوش و محدود شدن آزادی و برابری "دیگری" نشان می‌دهیم.



آیا ایرانیت واجد خصلت‌هایی هست که عمومیت یافتن آنها به گذار از وضعیت موجود کمک کند؟
ایرانیت و خصلت‌های آن

امین حصوری: طرح این پرسش در شکلی که پاسخ آری/نه بطلبد، به دلیل نارسایی ذاتی پرسش‌های قطبی شده، نمی‌تواند در رسیدن به درک بهتری از این مقوله‌ی مهم چندان راهگشا باشد. نکته‌ی مهم این است که ما ناچاریم میراث مشترکی را که برایمان به جا مانده، با تمام رگه‌های شوم و مسمومش، به طور پیوسته بازخوانی و پالایش و غربال کنیم. بدین سان علاوه بر راهجویی برای پاسخگویی به نیاز‌ها و ضرورت‌های امروزی خود، میراث خاص خود را برای نسل‌های بعدی تدوین می‌کنیم.



تکمله‌ای بر دفاع از قانون منع برقع
چرا دولت نبایستی برای حجاب قانون بگذارد

امین بزرگیان: مقاله «برقع، زندان زن بر روی گاری» با این ایراد مواجه شد که بر پایه منطق مطرح در آن، ‌باید با وضع قوانینی از حجاب زنان مسلمان در اروپا نیز جلوگیری شود. این سؤال در واقع پرسش از محدوده‌های دخالت دولت وقانون در حوزه خصوصی است. دولت و حوزه عمومی تا کجا می‌توانند با ابزار قانون از آزادی‌های فردی در حوزه خصوصی حمایت کنند؟



در نقد آرامش دوستدار − ۱۲
امتناع اصولیت رادیکال

محمدرضا نیکفر: انسان‌ها برای رفعِ هر مسئله‌ای به آیینِ ایمانی‌شان رجوع نمی‌کنند. در برخی موردها می‌اندیشند، در برخی موردها نمی‌اندیشند. کم و کیفِ قضیه مورد به مورد و فرد به فرد فرق می‌کند. حتا اگر کسی بر آن شود که خود در موردِ هر مسئله‌ای به صورتی عمیق و ریشه‌ای، یعنی در چارچوبِ پرسشگری رادیکالِ فلسفی، بیندیشد، مشکل‌های فراوانی بر سرِ راه خود دارد. آخرِ سر به مقصود خود نخواهد رسید، چون دستِ کم این است که عمرش برای رسیدن به اصولیتِ رادیکال کفاف نمی‌کند.



در همسایگی جهان جدید و «در غیبت داوری الهی»

اکبر کرمی: مسئله‌ی اصلی نه ایمان به عالم غیب (خدا) است و نه ایمان به وجود کتاب مقدس؛ بلکه مسئله‌ی اساسی، پرسش از امکان رسیدن به داوری الهی است؛ در زمانه‌ای که خداوند و حادثه‌های بزرگ قدسی از پهنه‌ی زندگی آدمیان بیرون رفته‌اند. به عبارت دیگر، آیا با وجود ایمان به حضرت حق و نیز پذیرش کتاب‌های مقدس، چیزی معنادار به عنوان داوری الهی در برابر داوری‌های انسانی قرار می‌گیرد؟ یا همه‌ی داوری‌ها، حتا داوری‌های برآمده از کتاب‌های مقدس، داوری‌های انسانی‌اند؟



کنگره جهانی فلسفه در تهران و فراخوان به تحریم آن

اندیشه زمانه: قرار است در پایان آبان‌ماه امسال کنگره‌ جهانی فلسفه به ابتکار یونسکو در تهران برگزار شود. از زمانی که یونسکو تهران را به عنوان محل کنگره‌ امسال برگزید، اعتراض به این این انتخاب ادامه دارد. اینک گروهی از استادان و فلسفه‌پژوهان ایرانی بیانیه‌ای منتشر کرده و خواهان تحریم این کنگره شده‌اند. پیش از این نیز بیانیه‌ای با این مضمون به زبان انگلیسی منتشر شده بود که عده‌ای از فیلسوفان نام‌آور جهان آن را امضا کرده‌ بودند.



در باب جمهوری اسلامی ناسیونالیستی

پویا حق‌شناس: این مقاله با نگاهی هرمنوتیکی به لایه‌های مختلف بافته شده بر پیکره جمهوری اسلامی قصد دارد نشان دهد که امکان بازتولید رژیم جمهوری اسلامی در شکل‌های مختلف و در طیفی از استبداد دینی ولایت فقیه تا استبداد تکنوکراتیک تا حکومت نظامی و حتی استبداد ملی‌گرایانه همواره وجود داشته و هم امروزه هم وجود دارد. بنابراین ظهور گفتارهای تازه و ناشناخته مثل داستان "مکتب ایرانی" رحیم مشایی در این ساختار خاص اصلا جای تعجب ندارد.



مسئله علوم انسانی – گفت‌وگو با مهرداد مشایخی
«در برابر علوم انسانی رهایی‌بخش، بدیلی وجود ندارد»

مهرداد مشایخی: در دستور کار بلاواسطه آگاهان به علوم اجتماعی، به قول ماکس وبر، "رمز زدایی" از زندگی‌ و جامعه قرار دارد. اعتراضات مکرر آقایان لاریجانی و خامنه‌ای به علوم انسانی‌ در رابطه با درک آن‌ها از این کارکرد "رهایی‌بخش" است. آنان البته می‌توانند مدارس و مراکز آموزش علوم انسانی‌ را برای مدتی‌ تعطیل کنند. ولی‌ قادر به ایجاد مراکز بدیل اسلامی در این مورد نیستند، هم‌چنان که در سی‌ سال اخیر نبوده‌اند.



بحثی درباره قانون ممنوعیت برقع در فرانسه
برقع، زندان زن بر روی گاری

امین بزرگیان: برقع، تجسد عینی تمام آن چیزی است که بنیادگرایان اسلامی درباره زن می‌اندیشند. اندیشه ای که منطق نگاه به زن در طول تاریخ رسمی دین را تا انتهایش پیش برده است. سیاهی برقع (حجاب مازاد) سیاهی خط مرزی است که زن را از هر آنچه غیر از محرمات است، جدا ساخته و یادآور فضاهایی است که او در آن‌ها محبوس است. زندان چوبی ای را می‌ماند که در قرون وسطی بر روی گاری می‌گذاشتند و در شهر می‌چرخاندند تا چهره مجرم را همگی تماشا کنند.



در نقد آرامش دوستدار − ۱۱
راه طی شده و چشم‌انداز بحث‌های آینده

محمدرضا نیکفر: با بخش دهم این نوشته در نقد آرامش دوستدار، فصل یکم آن به پایان رسید. پیش از شروع فصل دوم نیکوست بنگریم چه مسیری را طی کرده‌ایم و مسیر بعدی چیست. در این بخش، نکات طرح شده در نقد آرامش دوستدار را به صورت فشرده، برمی‌شمریم. تزِ کانونی دوستدار امتناع اندیشه در فرهنگ دینی است. تا کنون، به وجهِ بودشیِ "در"، یعنی "بودن در یک فرهنگ" و خود فرهنگ پرداخته‌ایم، در فصل دوم که با بخش بعدی این نوشته آغاز می‌شود، به "اندیشه" می‌پردازیم.



رامین جهانبگلو، کارل مای و کردستان وحشی

ابراهیم فرشی: دکتر رامین جهانبگلو، نویسنده و پژوهشگر سیاسی که در بسیاری از زمینه‌های فکری دست به تابوشکنی زدە و خط بطلان بر افکار پوسیدە‌ی مردمان این سرزمین کشیدە است، اخیراً در گفت‌وگو با رادیو زمانه در تاریخ ١١ شهریور ١٣٨٩ (سپتامبر ٢٠١٠) به سئوالات فردی به نام هدایت جان در رابطه با کردها پاسخ گفته است، که جای تامل دارد؛ چرا که وی در میان جامعه‌ی دانشگاهی و روشنفکری ایران از جایگاە ویژەای برخوردار است.



گفتگو با رامین جهانبگلو، درباره‌ی مخالفت گروهی از اندیشمندان با برگزاری روز جهانی فلسفه در ایران
روز جهانی فلسفه و مشروعیت جمهوری اسلامی

حمید پرنیان: یونسکو اعلام کرد که روز جهانی فلسفه امسال در تهران و به ریاست حداد عادل برگزار خواهد شد. رامین جهانبگلو تنها فیلسوفی نیست که با برگزاری روز جهانی فلسفه در ایران مخالفت کرده است؛ بیش از ۵۰ تن از روشن‌فکران، از جمله یورگن هابرماس، نیز با وی همراه هستند. در این زمینه با دکتر جهانبگلو گفت‌وگو کرده‌ام و دلایل وی برای مخالفت با برگزاری این همایش را پرسیدم.



مسئله علوم انسانی
جامعه‌شناسی ایرانی و راه‌های بن‌بست

امین بزرگیان و بابک مینا: آکادمی علوم انسانی و به طور اخص جامعه‌شناسی نیازمند اصلاح و تغییراتی بنیادین است. چندی است این نیاز دوباره مطرح شده است. دفاع از لزوم جامعه‌شناسی و علوم انسانی با نقد وضعیت امروز آن ممکن است. جامعه‌شناسی ضعیف وبه‌درد نخور را با فرمانی می‌توان انداخت. آکادمی جامعه‌شناسی وعلوم انسانی نیازمند خیزش جامعه مدنی است تا بتواند از هجمه دولت در امان باشد.



خوانش «تحول ساختاری حوزه‌ی عمومی» - بخش نخست
تحول ساختاری حوزه‌ی عمومی

ترجمه‌ی حمید پرنیان: هابرماس در رساله‌ی «تاملات بیش‌تر درباره‌ی حوزه‌ی عمومی» دیدگاه خویش را مورد تجدیدنظر قرار می‌دهد. هابرماس در این رساله می‌پذیرد که کتاب «تحول ساختاری حوزه‌ی عمومی» چند مشکل و اشتباه تاریخی دارد. هابرماس هم‌چنین می‌پذیرد که در جوامع مختلف نیز امکان یافتن حوزه‌ی عمومی هست و زنان در حوزه‌ی عمومی نقش اساسی دارند و تا حدودی باید نسبت به حوزه‌ی عمومی مدرن خوش‌بین بود.



سبز بودن چه معنایی دارد؟

اکبر گنجی: جنبش سبز فرصت میمونی برای بحث و گفت‌وگو پدید آورده است. این فرصت مبارک، یکی از دستاوردهای این جنبش است. پیش از این بارها از زوایای گوناگون درباره‌ی این جنبش سخن گفته، از آن به‌عنوان یک شهروند / همراه / امیدوار دفاع کرده و شجاعت چهره‌های شاخص آن را ستوده‌ام. البته سخنان من، از موضع یک «روشنفکر قلمرو عمومی» بیان می‌گردد، نه موضع یک سیاستمدار آماده‌ی در دست گرفتن دولت.



یازدهم سپتامبر و احساس مسئولیت جمعی مسلمانان

فروغ ن. تمیمی: بابک مینا در دو مقاله‌ی اخیر خود تحت عنوان «یازده سپتامبر و گناهکاری جمعی» و «به سوی مسئولیت جمعی مسلمانان و فاجعه» که در بخش اندیشه‌ی زمانه منتشر شد، به طرح نکات قابل تامل و بحث‌انگیزی پرداخته است. به نظر من طرح این مباحث بسیار مهم و ضروری است و باید بیشتر به جنبه‌های مورد اختلاف و یا پیچیده‌ی آن پرداخت.