خانه > انديشه زمانه > Sep 2010 | |
Sep 2010یازده سپتامبر و گناهکاری جمعی مسلمانانبابک مینا: تروریسم اسلامی یکی از فاجعهبارترین پدیدههای جهان ماست. ۱۱ سپتامیر تنها نماد این فجایع است. کسانی که در این فاجعه نقش داشتهاند، یا کمک سیاسی و مالی به این جنایتها میکنند یا مسلمانانی که از سرکوب مردم در خیابانهای تهران خوشحال میشوند، افراطگرایانی که به نفع جنایتهای تروریستی تظاهرات میکنند، همه گناهکارند. اما گناهی جمعی و متافیزیکی فرای گناهکاری جنایی، اخلاقی و سیاسی متوجه همه مسلمانان است. خوانش «تبارشناسی اخلاق» - بخش سیزدهم (پایانی) «درست» وجود نداردترجمهی حمید پرنیان: نیچه میگوید علم مولد ارزشها نیست: علم وجود دارد تا در خدمت ارزشهای دیگری باشد. بنابراین، علم نمیتواند در تقابل با زهدگرایی قرار بگیرد. بل علم و زهدگرایی، هر دو، با متوسلشدن به حقیقت میخواهند از نقدشدن فرار کنند. علم را شاید بتوان در تقابل با دین قرار داد، اما همانطور که دین خداوند را چیز مطلقی میداند، علم هم حقیقت را چیز مطلقی میداند. ترور، انفجار، کهریزک - بخش دوم از ترورهای اسلام فقاهتی حقیقی تا ترکمانچای مجتهدانهاکبر گنجی: باید تاریخی به ماجرا نگریست. علی شریعتی، مهدی بازرگان، عبدالکریم سروش، مصطفی ملکیان، محمد مجتهد شبستری و...، با فقه/فقیهان نزاعها داشتند و دارند و موضوع این نزاعها مسائلی واقعی و راهحلهای اینان معطوف به حل آن مسایل بود و هست. زبان شریعتی و حافظ از همه تندتر بود. شاید در زمانهی آنان فقیهان این چنین قدرتمند نبودند. مسئلهی علوم انسانی – گفتوگو با علیاکبر مهدی چرا نمیتوان جامعهشناسی را «اسلامی» کردعلیاکبر مهدی: «اگر جامعهشناسی را با نگاه ثبوتی تعریف کنیم٬ آن را علم میدانیم و جایی برای دین به عنوان مبنا و مقصد شناخت قایل نیستیم، چراکه شرایط روششناسانه و معرفتشناسانهی علم با قواعد مشخص تجربی و عینی تعیین میشوند و نه قواعد جهانشمول و ثابت دین.» بخش بیستم و یکم جستوجوی خرد ایرانی – ٢۱منصور کوشان: انتظار منجی، آمدن اوشیدر، گوشها را کر و چشمها را کور کرده است. بیرحمیها و خدعههای منجی-اوشیدر عرب معنایی دیگر یافته است. سکوت خردمندان خریداری بیشتر دارد تا اعتراض آنها هم به درون و هم به بیرون. هراس از رسوا شدن دهان همهگان را بسته و خوف چون توفان شنی همهی منطقه را پوشانده است. مگر وهم و خیال و بودن منجیِ در راه، هر مفهوم دیگری دور از عقل و احساس و درک ستمدیدگان و درماندگان گشته است. در نقد آرامش دوستدار - ۸ پرسش فلسفی در مورد امتناع اندیشهمحمدرضا نیکفر: پرسش این است، آیا میتوان فرهنگی را یافت ناتوان از خودشناسی، به اصطلاحی فنیتر ناتوان از اندیشهی بازتابی؛ یعنی چنان اندیشیدنی که به خود برگردد و همهنگام هم نهاد و هم برنهاد اندیشه باشد؟ دوستدار میگوید: آری، فرهنگ ایرانی- اسلامی نمونهای از این ناتوانی است؛ اما او تا کنون برای نظرش اعتبار فلسفی ایجاد نکرده؛ بدین معنا که از مفهومهای خویش تعریف دقیق عرضه نکرده و گزارههای خود را در سطحی نظری مستدل نکرده است. برقع در اروپا و پارادوکس آزادی انتزاعیبابک مینا: چندی پیش شبکه خبری فرانسه بیست و چهار، گزارشی درباره پوشیدن برقع پخش کرد که در آن زنی فرانسوی ادعا میکرد از هنگامی که برقع میپوشد احساس میکند زیباتر است. این اگر چه احساسی فردی است اما در ضمن نشانههایی به دست ما میدهد برای این که این پدیده را بهتر دریابیم. تلنگری که میتواند ما را به درون «جهان پشت نقاب» ببرد. چرا زنی باید پشت این نقاب سیاه احساس کند زیباتر است؟ بخش بیستم جستوجوی خرد ایرانی – ٢٠منصور کوشان: مزدک و مزدکیان به فرمان خسرو انوشهروان کشته میشوند، چرا که آیین آنها چند اصل مهم اجتماعی را طرح میکند که هر دو پایههای باور دینی و جایگاه اجتماعیِ مغان و اشراف را میلرزاند. در باور مزدکیان انسان ناگزیر به تحمل ستمها و رنجها نیست، به این امید که در رستاخیز و بعد از گذشتن از پل چینوَد پاداش آنها را میگیرد. انسان ناگزیر به ازدواج با خواهر، مادر و خویشان نزدیک خود نیست که آیین بهدینیِ مغان تبلیغ میکند. مسئله علوم انسانی − گفتوگو با محمد برقعی با تحقیر عقل انسانی، نمیتوان علوم انسانی تأسیس کردمحمد برقعی میگوید کسانی که انسان را ناقص العقل میدانند و نقل را بجای عقل اساس قرار میدهند، توان گشودن دروازههای اندیشههای تازه و کشف افقهای ناشناخته را ندارند. او تأکید میکند که دانشمندان علوم انسانی تلاش میکنند که در بررسی فرد یا جامعه تا حد ممکن مانع دخالت باورهای شخصی در پژوهشهایشان بشوند؛ اما کسانی که مدعی علوم انسانی اسلامی هستند، از ابتدا بنا را پیشداوری گذاشتهاند. ترور، انفجار، کهریزک - بخش نخست شکنجه: پردهنشینان شاهد بازاری فقهاکبر گنجی: آیا وضعیت فعلی ایران ارتباطی با فقه/اسلام فقاهتی دارد؟ در طی سه دههی گذشته فقها/ زمامداران جمهوری اسلامی دائماً گفتهاند که در حال پیادهکردن احکام نورانی اسلام/ شریعت هستند. احکامی که در این سه دهه اجرا شده، همان احکامی است که سنت فقهی، احکامالله قلمداد میکند. اگر احکام غیر عبادی فقه در ایران اجرا یا در حال اجرا شدن است؛ پس وضعیت موجود باید با "اسلام فقاهتی"/"شریعت" نسبتی نزدیک داشته باشد. مسئله علوم انسانی – گفتوگو با مژگان کاهن خوابی که جمهوری اسلامی برای روان ایرانی دیده استبه نظر مژگان کاهن، ایدئولوگهای جمهوری اسلامی که دم از اسلامی کردن علوم انسانی میزنند، شناختی از این علوم ندارند. او اساساً مطلقگرایی ذهنیت ایدئولوژیک را با نسبیتی که علوم انسانی برای حقیقت قائل هستند، ناهمخوان میداند. کاهن، معتقد است علوم انسانی به ویژه روانشناسی را بایستی با در نظر گرفتن ویژگیهای زبانی و فرهنگی بومی کرد، اما این بومی کردن چیزی برخلاف ایدهی اسلامی کردن است. بخش نوزدهم جست و جوی خرد ایرانی - ۱۹منصور کوشان: مرگ مانی، پراکنده شدن مانویان و انتخاب زندگیِ پنهانیِ، هر دگراندیش دیگری را نیز به سوی انزوا و مخفی شدن سوق میدهد. روز به روز قدرت و شکوه کرتیر بیشتر میشود و او بعد از این موفقیتها و رسیدن به مقام دادگستر اعظم، با سربلندی و قدرت، فرمان نقش زدن نگارهای در نقش رجب را به نام خود میدهد. دراین نگاره که به زبان پهلوی میانه است و نیمتنهی او نیز در آن تراشیده میشود، از معراج رفتن خود و ظلمهایی که کرده با افتخار یاد میکند. در نقد آرامش دوستدار - ۷ دلآزردگی و دلدادگیمحمدرضا نیکفر: دوستدار همهی مقدمات تاریخنگاری ناسیونالیستی را پذیرفته، اما با ناسیونالیستها این اختلاف را دارد که به جای فخرفروشی به گذشته به شماتت آن رو آورده است. با وجودِ این اختلاف، تاریخ به روایتِ دوستدار در زمرهی تاریخنگاری ناسیونالیستی قرار میگیرد. پرخاش او نیز همچون یک احساسِ تندِ رمانتیک تعبیرشدنی است. دوستدار دلآزرده است. آیا این دلآزاردگی از دلدادگی او ناشی نمیشود؟ بخش هیجدهم جست و جوی خرد ایرانی - ۱۸منصور کوشان: اگر چه ریاضت بسیار و خستگیِ راه جسم و توان مانی را بسیار نحیف و ناتوان کرده است، اما حافظهاش مملو از خاطرههایی است که سیّال و روان به یاد میآورد. پس درمییابد که گریزی ندارد جز اینکه بدون هر ندایی یا همراهیِ همزادی، راهی را در پیش بگیرد که هرگز عیسا طی نکرد، اما به نام او روایت کردند. پس با خود زمزمه میکند. زمزمهای که در گوش و دل یکی از همراهشان مینشیند و بعد آن را در مجموعهی دعاهای قبطیِ بما، به عنوان دویست و سی و ششمین مزمور میگذارد. مسئله علوم انسانی − گفتوگو با کاظم علمداری علت هراس حکومتگران در ایران از علوم اجتماعیکاظم علمداری: برداشت من از سخنان آقای لاریجانی این نیست که آقایان فقها خود میخواهند علوم اجتماعیای مانند جامعهشناسی و روانشناسی تدریس کنند. ایشان ظاهراً پیرو نگرانیهای آقای خامنهای میخواهند این علوم تدریس نشود، چون تصور میکنند فراگیری این علوم افکار مردم را خراب میکند و آنها را با مفاهیمی چون دمکراسی و حقوق بشر و حقوق برابر زن و مرد و غیره آشنا میکند که با شیوه حکومتگری فقها در تضاد است. در نقد آرامش دوستدار - ۶ ذات سخت فرهنگمحمدرضا نیکفر: دوستدار تاریخ نمینویسد؛ کارش سنجش و ارزشگذاری است. در پشت سر جملهی گزارشی "در فرهنگ دینی نمیتوان اندیشد" جملهی هنجارینِ "هر کس در چنین فرهنگی رشد کند، شایستگی اندیشیدن ندارد" پنهان است. این حکمِ شماتتگر در این شکلِ تمامیتگرایش افزون بر این که از زاویهی تحلیلِ واقعیت نادرست است، از منظرِ هنجارین نیز پسزدنی است، چون غیراخلاقی است، غیرِ دموکراتیک است. جست و جوی خرد ایرانی - ۱۷منصور کوشان:به باور مانی مبدأ نور، قدرت و حکمت از آنِ زروان، پادشاه سپهر مینوی یا بهشت است. زروان که پدر عظمت نیز نامیده میشود، دارای پنج مسکن و پنج صفت حس، عقل، فکر، خیال و اراده است. نور او در آفتاب و ماه تجلی مییابد. قدرت او در پنج فرشتهی هوا، باد، روشنایی، آب و آتش نهفته است. حکمت او برآمدهی دینهایی است که پیامبران آوردهاند.چنان که خود در کتاب شاپورگان مینویسد: اگر من معمم بودم ...محمدرضا نیکفر: اگر من معمم بودم، یعنی علاوه بر اعتقادی که لابد در سر داشتم، عمامهای هم بر سر داشتم و میتوانستم به نام اسلام و مسلمانی حرف زنم، روز ۱۱ سپتامبر به کلیسای کشیش تری جونز در فلوریدا میرفتم و میگفتم که من آمادهام مشتی کاغذ را که «قرآن»اش مینامند، آتش زنم. شکوفایی خرد و فرهنگ ایرانی و چالشهای نو جست و جوی خرد ایرانی ـ ۱۶منصور کوشان: مانی پیامبر پیروزمندی است که با وجود این که خود را فرستادهی نیرویی لایزال میداند و کلام خود را قدسی مینامد، سرنوشت تهدیدآمیزی برای دیگران تعیین نمیکند و موقعیت و وضعیت انسانها را متمایز از یک دیگر نمیداند. در واقع بودا، مانی و عیسا تنها پیامبرهاییاند که در راه تبلیغ و گسترش آیین خود متوسل به زور نمیشوند. مسئلۀ علوم انسانی گفتوگو با مهدی خلجی مشکل حکومت اسلامی، نه علوم انسانی که آزادیخواهی استمهدی خلجی: «خود اصطلاح "علوم انسانی" هم مدرن و اروپایی است. کسی که باور دارد میتوان بذر فلسفهی اسلامی کاشت و علوم انسانی دروید، باید به این پرسش پاسخ دهد که علوم انسانی مورد ادعا – که ظاهراً هنوز به دنیا نیامده و کسی قیافه و هویت آن را نمیشناسد – طی هزار سال گذشته چرا پدید نیامد؟» |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|