خانه > گوی سیاست > برنامه هستهای جمهوری اسلامی > «هدف ایران، ایجاد فضای رابطه با آمریکا است» | |||
«هدف ایران، ایجاد فضای رابطه با آمریکا است»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comنه تنها شرکت آقای محمود احمدینژاد در اجلاس بازنگری انپیتی در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، مورد انتقاد برخی محافل سیاسی در داخل بود، بلکه ضیافت شامی که آقای متکی، وزیر امور خارجهی ایران، پس از بازگشت آقای احمدینژاد، در نیویورک برگزار کرد نیز، با نارضایتیهایی حتی در میان اصولگرایان مواجه شد.
این ضیافت، اقدامی بیسابقه از جانب مسئولان جمهوری اسلامی بود و بهویژه حضور معاون نمایندهی آمریکا در سازمان ملل، به پرسشها در این زمینه دامن زده است. این تلاش از جانب دولت ایران چرا صورت میگیرد؟ چه افقی برای نتایج آن پیشبینی میشود؟ و مخالفتهای سیاسی محافل مختلف با آن، بر چه پایه و از جانب کدام نیروها است؟ مجموعهیای از این پرسشها را با آقای دکتر علیرضا نامورحقیقی، استاد دانشگاه در کانادا، درمیان گذاشتهام.
آقای نامورحقیقی این حرکت آقای متکی را تلاشی از جانب دولت آقای احمدینژاد میداند. بر این اساس که: باید توجه داشت در مقایسه با سال گذشته که آقای اوباما نامهای برای رهبری نوشته بود و در مجموع چهار نامه ردوبدل شد و آمریکا به دنبال ایجاد گفتوگوی مستقیم با بالاترین نهادهای قدرت در ایران بود، تغییراتی ایجاد شده که عمدتاً بخشی از آن تحت تأثیر حوادث بعد از انتخابات بوده است. در نتیجه دولت آقای احمدینژاد سعی کرده برخلاف مواضع خیلی تند در دور اول، در مورد مسئلهی هستهای، به سازشی با گروه ۵+۱ و همچنین ایجاد فضایی برای رابطه با آمریکا برگردد. به جز حضور اخیر آقای احمدینژاد در نیویورک و ضیافت شام آقای متکی، چه نشانههای دیگری وجود دارد که حاکی از وجود چنین تلاشی باشد؟ آقای جلیلی در ژنو، بیش از اندازهای که اختیار داشت، جلو رفت. گفتوگوهای مستقیمی با آقای برنز انجام داد و توافقی را پذیرفت که بر مبنای آن دوسوم اورانیوم غنیشدهی ایران به کشور روسیه و فرانسه ارسال شود و در ازای آن اورانیوم ۲۰درصد دریافت کند. این توافق آمریکاییها را خاطرجمع میکرد که ایران نمیتواند در حوزهی مسائل بمب اتم از این اورانیوم غنیشده استفاده کند. در قبال آن هم ظاهراً تحریمهای جدیدی در مورد ایران اعمال نمیکردند. در آن زمان، آقای احمدینژاد هم اعلام کرد که تاکنون زمان تقابل بوده و اکنون زمان تعامل فرا رسیده است. اما بعد از این که نهادهای قدرت توافق انجام شده در ژنو را بررسی کردند، به این نتیجه رسیدند که تنها پاداشی که در این معامله نصیب ایران میشود این است که تحریمهای جدیدی علیه او بهکار نمیرود و همانطور که میدانید، توافق ژنو رد شد. بعد از این ماجرا دولت تا حدی در انزوا فرو رفت و حتی حضور آقای جلیلی در ارتباط با مسائل مختلف کمرنگ شد. هربار که بهنظر میآید قدمی در جهت حل مسئله برداشته میشود، مخالفتهایی در داخل صورت میگیرد. این مخالفتها بر چه مبنایی است و از جانب کدام نیروها ابراز میشود؟ جناحهایی در داخل حکومت از یکسو معتقدند که طرح تبادل سوخت قابل اعتماد نیست و از سوی دیگر، میگویند ایران در قبال این کار چه دریافت خواهد کرد؟ و آیا تحریمهای مصوبهی سازمان ملل علیه ایران، لغو خواهد شد؟ اما به نظر نمیرسد چنین پاداشی به ایران بدهند. این دیدگاهها را کدام نیروهای سیاسی در ایران نمایندگی میکنند؟ به نظر من، بیشتر نهادهایی که مسائل استراتژیک و امنیتی را دنبال میکنند. نمیتوانم دقیقاً بگویم کدام، اما گفتارهایی که در نشریات تحلیلی و مربوط به مسائل هستهای ایران هست، به این نگاه اشاره دارد و معتقد است که عنصر چانهزنی ایران اورانیوم غنیشده است و باید با آن معاملهی نقد به نقد بکند. معاملهی نقد به نقد هم آن است که مثلاً تحریمها علیه ایران برداشته شود و مبادلهی اورانیوم غنیشده تنها در این صورت ارزش خواهد داشت. به نظر شما، از سوی ایران پیشنهاد جدیدی دارد مطرح میشود؟ و آن چه پیشنهادی است؟ پیشنهاد جدیدی که دولت ایران دارد مطرح میکند، بر این مبنا است که هم کمیت اورانیومی را که میخواهد منتقل کند کاهش بدهد و هم کانال انتقال را تغییر بدهد. ممکن است این کانال انتقال برزیل یا ترکیه باشد که ایران احساس میکند به این کشورها اعتماد بیشتری میتواند داشته باشد. امروز روزنامهی جمهوری اسلامی که گاهی وابسته به آقای هاشمی رفسنجانی اعلام میشود، نارضایتی خود را از رفتار آقای متکی اعلام کرده بود. ارزیابی شما در اینباره چیست؟ روزنامهی جمهوری اسلامی در مورد سیاست هستهای و آمریکا، سیاست رادیکالی دنبال میکند و در این زمینه خیلی به آقای رفسنجانی ربطی پیدا نمیکند. اما واقعیت این است که در نهادهای قدرت، بخشی در سپاه و غیره معتقدند که چارهی ما این است که معاملهای را با آمریکا انجام بدهیم. خبرهای سال گذشته در مورد ملاقات آقای مشایی با نمایندگانی از سوی جو بایدن و… همه حساسیتهایی را ایجاد کرده است و احساس آنها این است که آقای مشایی دارد این خط را دنبال میکند. مخالفین دولت و بخشهای رادیکالی که معقتدند نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد، هردو در این زمینه مخالف سیاستهای دولت هستند. آنها معتقدند دولت برای حل مسائل خود و پشتسر گذاشتن بحران سیاسی و همچنین بحران اقتصادی که ممکن است نشانههای آن آشکار شود و نیازمند سرمایهگذاری در حوزههای نفتی است، به دنبال آن است که تبادل سوخت را – حال با میزان کمتر و جابهجایی محل تبادل - عملی میکند. فکر میکنید نهاد رهبری چقدر با اقداماتی از این قبیل همراه و موافق باشد؟ این که این مهمانی از قبل هماهنگ شده باشد، خیلی مشخص نیست. چون ابتدا گفتند که مهمانی از سوی آقای متکی بوده است، اما بعد در رادیو تلویزیون ایران اعلام شد که از سوی نمایندگی ترتیب داده شده است. من واقعاً نمیدانم تا چه حد هماهنگ شده است. اما نتیجهی کار موفقیتی را که دولت به دنبال آن بوده، به همراه نیاورده است. بخشی از آن هم به تواناییهای آقای متکی برمیگردد که در طول مدت کارش از جنبهی دیپلماسی و ایجاد فضا چندان موفق نبوده است و دیپلمات برجستهای نیست که بتواند سیاست اغنایی درپیش بگیرد. مضافاً بر این که سیاست هماهنگسازی دولتها و قدرتهای بزرگ چرخش بیشتری به سمت آقای اوباما دارد و دولت ایران با مشکلات بیشتری مواجه است. معمولاً در اینگونه موارد نهاد رهبری منتظر نتیجه میماند. اگر نتیجه موفقیتآمیز باشد، کموبیش تأیید میکند. اما اگر نباشد، ممکن است تذکر بدهد که این روش بهجایی نمیرسد. در هر حال این رویهای است که دولت در پیش گرفته است. ولی تاکنون میتوان نتیجه گرفت که موافقت ضمنی رهبری با این اقدامات وجود دارد؟ من نمیتوانم در این مورد نظر خاصی بدهم. چون سیاست دولت آقای احمدینژاد این است که اقداماتاش را انجام میدهد و معتقد است هرجا این اقدامات اشتباه بودند، مقام رهبری تذکر خواهد داد. فکر میکنید این گرایش دولت در این مقطع، نتیجهبخش خواهد بود؟ مسائل قدرتهای بزرگ، خیلی با این جلسات تغییر نمیکند. به خصوص که سیاست انرژی چین منافع استراتژیکی را دارد دنبال میکند که بخشی از این منافع را در ایران جستوجو میکند. ما نمیدانیم چه توافقاتی ممکن است میان روسیه و چین با آمریکا، در ارتباط با ایران، صورت بگیرد. بیشتر منظورم این بود که آیا گرایشی که در دولت وجود دارد و شما نیز به آن اشاره کردید، میتواند منجر به گشایش رابطه با آمریکا بشود؟ یعنی مخالفتهای درونی مانع این گرایش خواهد شد یا این که این گرایش میتواند پیش برود؟ افق آینده را چگونه میبینید؟ نکتهی اول این است که نگاه آمریکاییها، به خصوص بعد از انتخابات، بیشتر متوجه مسائل مربوط به حوزهی سیاسی و اجتماعی ایران، به خصوص بعد از انتخابات است و احساس میکنند که دولت هنوز نتوانسته وضعیتی را پیدا کند که سال گذشته در این موقعیت داشت. نکتهی دوم هم این است که آمریکاییها ترجیح میدهند این گفتوگو و سازش را با نمایندهی رهبری انجام بدهند. چون احساسشان این است که هرنوع توافقی با دولت، ممکن است بعداً با مخالفت رهبری روبهرو شود. بنابراین اگر بخواهند در این زمینه حرکتی بکنند، از این طریق جلو خواهند رفت. مگر این که گامهایی که دولت برمیدارد، با حمایتهای جدی رهبری روبهرو شود. اما در مرحلهی کنونی احساس من این نیست که ایران با آمریکا به توافقی دست پیدا کند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
تاسف و تاسف
-- امیر سایه ، May 13, 2010جناب, مذاکره آمریکا با کی و با چه کسی؟ با قاتلین؟ با آخوندها؟ با سپاهیان؟ با احمدی نژاد؟ و یا رفسنجانی؟
جناب, این جماعت اعم از آخوند ویا غیر آخوند حاضر به معامله با آمریکا نیستند. دقیقا برعکس, آنها میخواهند که یا آمریکا و یا اسراییل با یک حمله نظامی از هوا , مردم داخل را قتل عام کنند و حکومت فقاهتی خودشان را ابدی کنند.
این اقا طوری صحبت میکند که گویی جمهوری اسلامی یک نظام متعارف است! ایشان درست مثل یک نماینده رژیم صحبت میکند.
-- رضا ، May 13, 2010