تاریخ انتشار: ۱ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
دکتر منصور فرهنگ، کارشناس روابط بین الملل، درباره‌ی تنش‌های تازه در منطقه:

«تحریم اقتصادی می‌تواند مقدمه‌ساز جنگ شود»

حسین علوی
alavi@radiozamaneh.com

به نظر می‏رسد تنش‏های سیاسی جدیدی در منطقه در حال شکل گرفتن است. هم‌زمان با تندتر شدن مواضع غرب در قبال مناقشه هسته‌ای ایران، نخست‏وزیر اسراییل آشکارا از ضرورت تحریم نفت صادراتی ایران و عدم فروش بنزین به منظور مقابله با برنامه‏ی هسته‏ای ایران صحبت کرده و محمود احمدی‌نژاد نیز در جنگ لفظی میان اسراییل و حزب‏الله لبنان، گفته است: «این بار باید کار اسراییل را یک‏سره کرد». مواضع جدید عربستان سعودی در قبال ایران نیز عنصر دیگری از این تنش است.

Download it Here!

اولین پرسش این است که زمینه‏ی اصلی تنش‏های تازه در منطقه چیست؟ دکتر منصور فرهنگ، کارشناس روابط بین الملل و نماینده پیشین ایران در سازمان ملل متحد در این باره می‌گوید:

زمینه‏ی اصلی این تنش‏ها این است که آمریکایی‏ها به این نتیجه‏ رسیده‏اند که برای پیشبرد تحریم‏های بیشتر علیه ایران، نیاز به همکاری کشورهای عربی دارند.

نه تنها این که آن‏ها در این تحریم شرکت کنند، بلکه با توجه به این که شرکت‏های بسیاری در کویت، امارات متحده‏ی عربی، دبی، ترکیه و شاید حتی در اردن تشکیل می‏شوند که اجناسی را از کشورهای غربی وارد و بعد به ایران صادر می‏کنند، به همکاری بیشتر این کشورها در این زمینه نیاز دارند. البته این همکاری از نظر سیاسی نیز اهمیت دارد.

عکس‏العمل ایران طبق معمول این است که جنگی لفظی علیه اسراییل را شروع کند که همیشه در میان توده‏های عرب جذابیت دارد. چون دولت‏های خودشان در برابر اسراییل و آمریکا هیچ جسارتی از خود نشان نمی‏دهند، وقتی احمدی‏نژاد با این زبان تند به اسراییل حمله می‏کند و تهدید می‏کند، از نظر احساسی رضایتی در دنیای عرب ایجاد می‏کند.

این رضایت و حمایت از ایران می‏تواند روی دولت‏های عرب تاثیری بگذارد که با آمریکا همکاری نکنند و یا همکاری‏شان به اندازه‏ی کافی نباشد که روی ایران مؤثر باشد. من فکر می‏کنم، زمینه‏اش دقیقاً روی این امر است.

از سوی دیگر، اسراییل و آمریکا سعی می‏کنند خطر ایران را برای منطقه و کشورهای عربی بزرگ جلوه بدهند و با بزرگ جلوه دادن این خطر، حداقل در کوتاه‏مدت مساله‏ی فلسطین را که مشکل بزرگ دولت‏های عرب در رابطه با افکار عمومی خودشان است کنار بزنند، آن را به حاشیه برانند و ایران را در مرکز ثقل این تنش‏ها در منطقه قرار بدهند.


دکتر منصور فرهنگ می‌گوید آمریکایی‏ها سعی می‏کنند تا آن‏جا که امکان دارد تاکید را روی این بگذارند که عربستان، کویت، اردن یا مصر از برنامه‏ی هسته‏ای ایران نگرانند

به این ترتیب، یکی از زمینه‏های تنش‏های تازه برنامه‏ی سیاسی جدید آمریکا و غرب در مقابله با پروژه‏ی هسته‏ای ایران است. سعودالفیصل، وزیر خارجه‏ی عربستان هم در دیدار با خانم کلینتون، از ضرورت راه‏حل‏های فوری برای مقابله با برنامه‏ی اتمی ایران صحبت کرد و این که تحریم‏ها به روال معمول خود، ممکن است کند و غیرکافی باشد.

آیا این به آن‏ معناست که ممکن است عربستان هم به تحریم نفت صادراتی ایران نظر داشته باشد؟

عربستان دو نکته را مطرح کرد؛ یکی این که مساله‏ی ایران امری فوری است. در حالی که تحریم‏ها حتی اگر نتیجه‏بخش باشند، در درازمدت است.

نکته‏ی دیگر طرح مساله‏ی فلسطین بود. بدون چون و چرا، تمامی دولت‏های عرب در مذاکرات خصوصی‏شان (این را بارها در تحلیل‏های رسانه‏های آمریکایی می‏خوانیم) با مقامات آمریکایی، اولین مساله‏ای را که مطرح می‏کنند این است که ادامه‏ی وضع کنونی در فلسطین و ادامه‏ی شهرک‏ سازی در کرانه‏های غربی، آن‏ها را طوری در برابر افکار عمومی خودشان قرار می‏دهد که از اعتبار سیاسی‏ و از مشروعیت‏شان می‏کاهد. ضمن این که در برابر رسانه‏های عمومی جهانی، روی این موضوع تاکید نمی‏کنند.

بنابراین کشورهای عربی از یک سو مساله‏‏ی ایران را می‏پذیرند و نگرانی خود را اعلام می‏کنند و لی از سوی دیگر، نگرانی بیشتر خود را در رابطه با مساله‏ی اسراییل و فلسطین طرح می‏کنند.

آمریکایی‏ها سعی می‏کنند تا آن‏جا که امکان دارد، مساله‏ی دوم را نادیده بگیرند و تاکید را روی این بگذارند که عربستان یا کویت یا اردن یا مصر از برنامه‏ی هسته‏ای ایران نگرانند.

این که خانم کلینتون می‏گوید اگر ایران هم به بمب هسته‏ای دست پیدا کند، می‏تواند رقابت تسلیحات هسته‏ای در منطقه‏ ایجاد کند، درست است، ولی نکته‏ی ناگفته در صحبت‏های خانم کلینتون این است که اسراییل می‏تواند انحصار داشتن بمب اتمی در منطقه را داشته باشد و خود این مساله برای کشورهای عربی که اسراییل را کشوری توسعه‏طلب می‏دانند، امر بسیار نگران کننده‏ای است.

از سوی دیگر جنگ لفظی میان ایران و اسراییل را می‏توان از دو زاویه مورد توجه قرار داد؛ یکی از زاویه‏ی اعتبار یا صحت ادعاهای طرفین و دیگری از زاوایه‏ی توانایی‏های آن‏ها در عملی کردن این تهدیدها.

بسیاری از حرف‏هایی که ایران و یا دولت‏های عربی در ارتباط با اسراییل می‏زنند، واقعیاتی است که تمام مردم منطقه می‏دانند. در مورد توسعه‏طلبی اسراییل و به طور کلی این که اسراییل آماده‏ی هیچ نوع صلحی با مردم فلسطین، به این معنا که به آن‏ها استقلال بدهد، نیست.

این که اسراییل به هیچ‏ وجه آمادگی صلح با سوریه را به این معنا که بخواهد از تپه‏های جولان بیرون بیاید ندارد. بنابراین این تنش و تقابل ادامه دارد و حفظ و مهار این تنش‏ها است که آمریکا و اسراییل به دنبال آن هستند.

ولی وقتی به زاویه‏ی دوم می‏رسیم، موازنه‏ی قدرت به ضرر ایران است و اگر چنان‏چه در سراسر تاریخ دیده‏ایم، این جنگ‏های لفظی به خشونت و جنگ واقعی تبدیل شود، هزینه‏ی این خشونت احتمالی را مردم ایران خواهند پرداخت.

بنابراین حتی اگر در ادعاهای احمدی‏نژاد راجع به اسراییل و یا برنامه‏های آمریکایی‏ها واقعیتی نهفته باشد، پیامدهای عملی‏اش برای جامعه‏ی ایران می‏تواند فاجعه‏بار باشد. یعنی هیچ ارتباطی بین ادعاهای آقای احمدی‏نژاد و توانایی‏های ایران وجود ندارد.

به موازنه‏ی قدرت در منطقه و این که در شرایط کنونی این موازنه به ضرر ایران است اشاره کردید؛ در گذشته هم سفر مقامات آمریکایی به منطقه و تشویق عربستان و سایر کشورها برای همراهی با سیاست آمریکا در قبال برنامه‏ی اتمی ایران، مطرح بوده است.

چه تفاوتی در این مرحله و اکنون، میان آن‏چه بر سر مناقشه‏ی هسته‏ای ایران دارد اتفاق می‏افتد وجود دارد؟ آیا ممکن است به سرعت به یک تنش گسترده و خشونت در منطقه تبدیل شود؟

این خطر همیشه هست. یک برنامه‏ی هسته‏ای در ایران وجود دارد که ایران به طور روشن، علاقه‏مند به کسب توانایی برای ساختن سلاح هسته‏ای است. این که آیا وقتی این توانایی را کسب کرد، تبدیل به عمل می‏شود یا نه، سؤالی است که آینده می‏تواند پاسخ بدهد. ولی حداقل فرض دنیای غرب و فرض اکثریت بزرگ کارشناسان این است که ایران چنین نیتی را دارد.

بنابراین واکنش آمریکا و دنیای غرب، از یک سو بی‏تفاوتی و بی‏اعتنایی به برنامه‏ی ایران است و از سوی دیگر این که اعلام کنند، این مساله برای ما غیرقابل قبول است و ما آماده‏ی جنگ و یا حمله‏ی نظامی به ایران هستیم. تحریم اقتصادی حد وسطی میان بی‏تفاوتی، بی‏اعتنایی و جنگ است.

خطر بزرگ تحریم اقتصادی این نیست که چه بلایی سر اقتصاد ایران می‏آورد که تردیدی در آن نیست؛ تحریم اقتصادی برای توده‏های مردم بیکاری و تورم ایجاد می‏کند و طبیعی است هرچقدر امکانات مادی مردم کم‏تر باشد، رنج‏شان از تورم و بالا رفتن قیمت‏ها و افزایش بیکاری بیشتر است. ولی الزاماً این نوع تحریم‏ها رژیم را به زانو درنمی‏آورد و بهترین نمونه‏اش هم رژیم صدام حسین بود.

اما وقتی این تحریم‏ها ادامه پیدا می‏کند و به نتیجه‏ی دلخواه نمی‏رسد، ممکن است زمانی برسد که کار به خشونت بیانجامد. یعنی آن حد وسطی که بین بی‏اعتنایی یا بی‏تفاوتی و جنگ بوده، نقش خود را از دست می‏دهد و هرچه زمان جلوتر برود و این موضوع برای کسانی که نگران برنامه‏ی هسته‏ای ایران هستند جدی‏تر بشود، امکان درگیری نظامی و جنگ تشدید می‏شود.

این خطر وجود دارد؛ نه به این معنا که از امروز آمریکا نقشه کشیده به ایران حمله کند، ولی این تقابل می‏تواند به جایی کشیده شود که خشونت اجتناب‏ناپذیر بشود.

خطر تقابل دقیقا در این است؛ و اگر هم مشکلاتی برای اقتصاد ایران در این وسط پیش بیاید، این مشکلات به خودی خود در برابر خطر احتمالی آینده که جنگ باشد، از اهمیت کم‏تری برخوردار است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

آقای فرهنگ همیشه با بی طرفی و وسعت نظر به مسئله ی ایران و امریکا و دیگر کشورهای درگیری در خاورمیانه مینگرد. واقعا دستتان درد نکند برای این مصاحبه. بسیار روشن کننده بود.

-- آذر ، Feb 21, 2010

Excellent, It was so realist. Thanks!!!

-- amin ، Feb 22, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)