خانه > گوی سیاست > برنامه هستهای جمهوری اسلامی > «تحویل موشکها به حل مناقشه هستهای وابسته است» | |||
«تحویل موشکها به حل مناقشه هستهای وابسته است»حسین علویalavi@radiozamaneh.comبار دیگر تحویل «موشکهای بازدارنده اس۳۰۰» از طرف روسیه به ایران به تعویق افتاده و شرکت روسی طرف معامله و مقامات مسئول نیز بار دیگر دلیل این تعویق را مشکلات فنی دانستهاند.
اما تقارن این امر با بالا گرفتن مناقشهی هستهای میان ایران و غرب و تغییر محسوس سیاست روسیه در این مناقشه، به عقیده بسیاری از ناظران تردیدی باقی نمیگذارد که این تعویق جنبهی کاملا سیاسی دارد و تا زمانی که مناقشهی هستهای به سرانجامی نرسد، این موشکها توسط روسیه تحویل نخواهد شد. دکتر هوشنگ حسنیاری، کارشناس مسائل استراتژیک، در باره چنین برداشتی به زمانه می گوید: به اعتقاد من بله؛ عکسالعمل برخی مقامات ایرانی در مورد عدم تحویل این موشکها از سوی روسیه، نشان میدهد که برداشت حداقل برخیها در داخل دولت ایران هم همین است. چنان که برای اولین بار سرلشکر فیروزآبادی در ماههای گذشته در این مورد صحبت کرد و از روسیه انتقاد کرد که چرا این موشکها را تحویل ایران نداده است. مسالهی تحویل موشکهای اس۳۰۰ خیلی شبیه به خود تأسیسات هستهای بوشهر است که آن هم توسط روسها یا در حال تکمیل شدن است و یا تکمیل شده است. به این معنا که روسیه در تحویل تاسیسات بوشهر، نظیر سیستم موشکها تعلل میورزد و این هم دقیقا بستگی مستقیم به مسائل روز، مسائل سیاسی و مشکلات ایران در مورد پروندهی هستهای با جهان خارج دارد. به این ترتیب، این سؤال مطرح میشود که ایران واقعا به چه دلیل از فرصت طرح مبادلهی سوخت استفاده نکرد؟ چون در این صورت هم غنیسازی اورانیوم توسط ایران به رسمیت شناخته میشد و هم موشکهای اس۳۰۰ که ایران آنها را به مبلغ ۸۰۰میلیون دلار خریداری کرده است، تحویل ایران داده میشد. واقعا از لحاظ سیاسی، چه مصلحت ناشناخته ای برای جمهوری اسلامی در این رابطه می تواند نقش داشته باشد؟ به گفتههای رهبران جمهوری اسلامی ایران که دقت کنیم، میبینیم گفتهی واحدی در این مورد وجود ندارد. در ماه اکتبر سال گذشتهی مسیحی آقای صالحی مسئول سازمان انرژی هستهای، اعلام کرد که ایران تا یک هفتهی دیگر به پیشنهاد مبادلهی سوخت پاسخ میدهد. در نتیجه انتظار میرفت که چنین امری صورت بگیرد. منتها در همان زمان آقای لاریجانی، رییس مجلس ایران و همینطور افراد دیگری در داخل دولت با این کار مخالفت کردند. بنابراین مشخص است که در داخل رهبری سیاسی ایران اجماعی در مورد این امر صورت نگرفته است که یا به علت عدم اعتماد به جهان خارج است و این که ممکن است اورانیوم غنیشدهی ایران را تحویل بگیرند و آن را با غنای بیشتر به ایران پس ندهند و یا این که پذیرش اولیهی ایران برای مبادلهی سوخت جدی نبوده و بیشتر خرید زمان بوده است. چرا که در آن زمان فشارهای سیاسی بر ایران خیلی بالا گرفت و ایران برای کم کردن این فشارها اعلام کرد که تبادل سوخت را میپذیرد.
یعنی میتوان گفت که با جلوتر آمدن مسیر و پیشرفت مذاکرات و به ویژه طرح مذاکرهی بدون قید و شرط که پس از روی کار آمدن باراک اوباما پیش روی ایران گذاشته شد، در ایران دیگر سیاست واحد هستهای بوجود نیامده است؟ فکر میکنم حداقل در زمینهی مبادلهی سوخت چنین تشتت افکاری وجود دارد. در حالی که همانطور که پیش از این اشاره کردید، ایران میتوانست با ادامهی پذیرش این مبادله، هم جهان خارج را در مقابل یک امر انجام شده قرار بدهد؛ یعنی علیرغم قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، کشورهای خارجی به نوعی می پذیرفتند که ایران به غنیسازی خود ادامه بدهد و هم این که روابط ایران با جهان خارج، از وضعیت امروز خارج میشد. اتکای ایران به روسیه و چین هم به طور قطع میتوانست کمتر بشود و این امر راهگشای شروع مذاکره در مورد بسیاری مسائل دیگری بود که بین ایران و کشورهای غربی وجود دارد. بنابراین نتیجهگیری منطقیای که میتوان از عدم همکاری ایران در این مورد گرفت، این است که اساساً کسانی که در ایران در امر هستهای صاحب نظر هستند و از تصمیمگیرندگان به حساب میآیند، چندان میلی به کل این مساله ندارند و هرگونه سازش یا همکاریای در این زمینه را به شکلی خیانت به ایدهها و آرمانهای خود میدانند. این هم به اعتقاد من، در سیاست خارجی کشورها برداشت بسیار غلطی است. چرا که سازش یکی از ابزار ابتدایی پیشبرد اهداف سیاست خارجی در هر کشوری باید محسوب شود. اما در ایران مساله بیشتر جنبهی ایدئولوژیکی و سیاسی پیدا کرده و این است که صدای واحدی از تهران در این زمینه به گوش نمیرسد. ممکن است بعضیها معتقد باشند به گوش نرسیدن یک صدای واحد در این مورد، به معنای وجود دمکراسی در روند تصمیمگیری است، منتها به اعتقاد من، چنین امری اساساً خلاف منافع ملی ایران است. در تحلیل نهایی، در هر کشوری در چنین مواردی باید موضع واحدی، آن هم بر اساس برداشت رهبران آن کشور از منافع ملی گرفته شود. اما امروز در ایران چنین مصداقی وجود ندارد. سؤال دیگری که در ارتباط با موشکهای اس۳۰۰ مطرح میشود، ارزش نظامی یا ارزش استراتژیک واقعی این موشکها است؛ آیا واقعا این موشکها بازدارنده هستند و میتوانند سدی در برابر حمله به تأسیسات اتمی ایران باشند؟ یا فقط یک سلاح دفاعی تأخیریاند و برای دولتها و قدرتهایی که بخواهند به این تأسیسات حمله کنند، قابل عبور هستند؟ در امر فروش تسحیلات باید به یک امر خیلی بدیهی اشاره کرد و آن این که خرید و فروش تسلیحات بستگی تام به روابط سیاسی بین کشورها دارد. به خصوص خریدار مقداری وابستگی در مقابل فروشنده پیدا میکند و فروشنده در موضع بالاتری نسبت به خریدار قرار دارد. در مورد این موشکها هم چنین امری صادق است. دوم این که طبیعتاً فروش چنین موشکهایی از سوی روسیه به ایران، از گرمی بیشتر روابط دو کشور حکایت میکرد. در حالی که در هفتهها و به خصوص روزهای اخیر، دولتمردان روسیه از ادبیات جدیدی در مورد ایران استفاده میکنند و مرتب از ایران میخواهند با جهان خارج در مورد پروندهی هستهای همکاری کند. بنابراین موشکها ضمن این که به لحاظ ارزش نظامی از قدرت بالایی برخوردارند، ارزش سیاسی هم دارند. در نتیجه تحویل این موشکها از جانب روسیه به ایران، حاوی پیامی خطاب به امریکا و اسراییل نیز می توانست باشد که روسیه تا این حد به دولت جمهوری اسلامی ایران اعتماد دارد که این موشکها را به آنها تحویل میدهد و همچنین آنقدر نگران حملهی احتمالی امریکا و اسراییل به ایران هست که درصدد است تا حدی با ایران در این مورد همکاری کند. به این ترتیب، اگر تحویل این موشکها چنین پیام سیاسیای را در بر داشته باشد، ممکن است تحویل آنها تا رسیدن مناقشهی هستهای ایران به مرحلهای از حل این مناقشه به تعویق بیفتد؛ یعنی تا مدت نامعلومی. نظر من هم همین است که روسیه در نهایت منافعی را که در روابط خود با کشورهای غربی دارد، فدای روابط با ایران و گرفتن ۸۰۰ میلیون دلار از ایران بابت این موشکها نخواهد کرد. به خاطر این که جمهوری اسلامی ایران امروز در وضعیتی قرار دارد که ناچار است یا به روسیه پناه ببرد و یا به چین. این دو کشور هم به طور قطع تا به حال منافع بسیار زیادی را از این بابت برای خود تأمین کردهاند. در نتیجه روسیه هم از جانب امریکا و هم از جانب اسراییل تحت فشار است که این موشکها را به ایران نفروشد و نظر من این است که خود دولت روسیه هم علاقهای را که قبلا نسبت به تأمین نیازهای نظامی تسلیحاتی ایران داشته، به تدریج از دست داده است. به خاطر این که روسیه تا حدی میتواند با کشوری همکاری کند که این همکاری مشکلات جدی بر سر راه روابط او با کشورهای عمدهی جهان به وجود نیاورد. بنابراین حرف شما درست است که این وضعیت ادامه پیدا خواهد کرد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|