خانه > گوی سیاست > انتخابات ایران > «جریان متصلب روزبهروز منزوی میشود» | |||
«جریان متصلب روزبهروز منزوی میشود»مریم محمدیعلیرغم بحران هستهای ایران که ابعاد بازهم پیچیدهتری یافته است و علیرغم سختترشدن اوضاع معیشتی در ایران، اخبار برخوردهای سیاسی میان جناحهای مختلف حکومت و بین مردم و حکومت همچنان در صدر اخبار داخلی قرار دارد. این برنامهی «روی خط زمانه» را در گفتوگو با دکتر حبیبالله پیمان، تحلیلگر سیاسی و از اعضای مؤثر «شورای فعالان ملی مذهبی» در تهران، به تحلیل این شرایط اختصاص دادهام.
آقای پیمان، با توجه به آمار و ارقام حضور مردم در تجمعات مختلف، چه ارزیابیای از توان و ماهیت جنبش سبز دارید؟ از یک سو، خود این جنبش از هر فرصتی برای حضور فیزیکی و عینی خود در معابر و خیابانها استفاده میکند. یعنی نیروی محرکهی فوقالعاده قوی و گستردهای دارد که یک تجلی آن همین فرصتهایی است که در خیابانها به صورت تظاهرات و اعتراضاتی آشکار میشود. این البته همهی آن جنبش نیست؛ بلکه بخشی است که میتواند در این فرصت تعین پیدا کند. بخش عظیمتر آن مانند بقیهی کوه یخی است که در زیر آب قرار دارد. بعضا تحلیلگرانی هستند که فقط روی کمیت فیزیکی یا عددی حضور در خیابانها داوری میکنند و آن را در حال افول میبینند. عناصر طرفدار حکومت هم که بهطور کامل، با ارقام واهی روزبهروز ادعا میکنند که این جنبش دیگر تمام شده است. ولی واقعیتها عکس آن را نشان میدهد. به نظر من، جنبش ابعاد ملی دارد. یعنی اکثریت نیروهای اجتماعی ایران که نیروهای مولد - هم فکری و هم یدی – و نیروهای فرهنگی و علمی و تولیدی هستند، همه در این جنبش سهیم هستند. هرچند که همهشان در خیابانها حضور فیزیکی ندارند. نشریات حامی دولت معتقد بودند که حمایت مردم از دانشجویان معترض، مطابق انتظار دانشجویان اتفاق نیافتاده است. ارزیابی شما چیست؟ واقعیت این است که هزینههای سرکوب دائما بالا میرود و هر بار خشونت علیه معترضین بیشتر میشود. فکر میکنند با این شیوه میتوانند جنبش را متوقف کنند. این امر خودبهخود روی خانوادهها تاثیر میگذارد؛ نه اینکه از خود جنبش مأیوس شوند یا بخواهند دیگر حمایت نکنند. اما به هر حال هر جامعه ظرفیت محدودی برای دادن هزینههای فیزیکی و جان و سلامت خودش دارد. این امر در سراسر تاریخ و در همهی جوامع هم مشاهده شده است. در هیچجا هم این هزینهها بینهایت نیست. بخشی از این ظرفیت به خیابان میآید، و بخش عظیماش حمایتهای معنوی و قلبی و فکری و … دارند. از این بابت، هرچند از این فرصتها برای حضور استفاده میشود، ولی طبیعی است که متناسب با شرایط تفاوت کند. مثلا اگر اجازه بدهند که تظاهراتی به صورت آرام و امن برگزار شود، آنوقت چندین میلیون به خیابانها خواهند آمد. اما در رابطه با روزهایی مانند روز دانشجو، دانشجویان معترضند که نیروهای غیردانشجویی حامی دولت به دانشگاه آمده بودند. اگر این کار صحیح نیست، برای طرف مقابل هم قاعدتا نباید مجاز باشد. افراد غیردانشجویی که روز ۱۶ آذر به خیابانها آمده بودند، نیامده بودند که به داخل دانشگاهها بروند. بلکه در اطراف دانشگاهها جمع شده بودند که بهنوعی از روز ۱۶ آذر و همچنین از دانشجویانی که درون دانشگاه هستند، حمایت کنند. بیم آن بود که دانشجویان مورد ضرب و شتم و خشونت قرار بگیرند و نوعی ابراز همدردی و حمایت از دور بود، و نه به قصد ورود به دانشگاه. به همین دلیل هیچکدام از افراد عادی معترض وارد دانشگاه نشدند. بل افرادی که گویا کارتهای خاصی داشتند، توانسته بودند وارد دانشگاه بشوند. فراز و فرودهای جنبش سبز در روزهای آتی را چگونه میبینید؟ با توجه به این که محرم هم در پیش است و مسایلی که ممکن است به هر حضوری در خیابان دامن بزند؟ همانطور که اشاره کردم، نیروی محرکهای هست که به این سادگی نمیتوان آن را متوقف کرد. چرا که این نیروی محرکه برآمده از رنجها و محدودیتهای مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسیای است که در این چند دهه بر مردم ایران روا داشته شده است. مردم، در طی سالهای پیشین، بهتدریج و در گفتوگوهای خود بر سر این دردها و نیازهای شدید، بر ضرورت رهایی از زورگویی، بیقانونی، تحقیر، نادیدهگرفتهشدن، فقر و محرومیتهای همهجانبه، به اشتراک رسیدند. یک شعور خودآگاه همهی این دردها را بههم گره زد و احساس کردند که دیگر در این رنج تنها نیستند. امروز آن شعور ملی حاکم است. شعور خودآگاهی که یک پشتوانهی تاریخی فوقالعاده نیرومند دارد. اخلاق و ارزشهای قوی ملیای پشتوانهی آن است. و ملت ایران اینک به دورهی بلوغ خودش رسیده است. بنابراین در آن حالت مردم خیلی همبستهاند، اختلافات و خصومتهایشان را کنار میگذارند و حتی با کسانی که مخالفشان هستند، حاضرند همدردی و گفتوگو کنند. آنچه مردم میخواهند، تغییر روشها و سیاستها است. مردم نیامدهاند مانند برخی اهداف ایدهئولوژیکیای که در گروهها و جنبشهای قبلی بوده است، حاکمان را به این عنوان نابود و معدوم کنند که افرادی ذاتا پلید و بد هستند و ما میخواهیم افراد خوب و ایدهآل را بیاوریم و مملکت را بهشت کنیم. خیر، این جنبش اتفاقا با راهبردی بسیار نو و عقلانی آمده است تا روشها را عوض کند، و خواهان تغییر سیاستها به سیاستهایی مبتنی بر رأی و رضایت مردم و خرد جمعی و توافق و گفتوگو است. با توجه به رویدادهای روزهای اخیر، آیا تاثیری از سیاستی که به گفتهی شما، مردم در پیش گرفتهاند، در حاکمیت دیده میشود؟ من معتقدم که این سیاست خیلی اثر کرده است. اینکه چنین جنبشی در چهارچوب ارزشها و اصول مورد اعتقاد همه در انقلابات پیشین رویکردی مسالمتآمیز داشته و هدفاش حذف و انتقامگیری و کینهتوزی نبوده، اثر خود را گذاشته است. تاثیرش آنچنان بوده است که یکپارچگی درون حاکمیت را بر هم زد و بسیاری از جناحها با مردم همدردی کردند. چون دیدند که آنها خواستههای منطقی و برحقی دارند، نیامدهاند همهچیز را واژگون کنند، نیامدهاند همهی ارزشها را از بین ببرند. در روحانیت و حوزه، مراجع بزرگی در موضع انتقاد به دولت قرار دارند، هنوز دولت را تایید نکردهاند، آن را مشروع نمیدانند و همکاری نمیکنند. جناحهایی در مجلس شورای اسلامی و در خیلی از بخشهای دیگر به نحوی از جنبش حمایت میکنند. پس این جنبش توانسته است با رویکرد مسالمتجو و خلاق و در عین حال مقاومت و همبستگی بیسابقهاش تاثیراتی بگذارد. ولی رویکردهای دیگری نیز هست؛ در این روزها حمله به آقای هاشمی، آقای موسوی و آقای کروبی شدت گرفته است. یک جناح متصلب که منافع زیادی برای خود به دست آوردهاند، انحصارطلبی کردهاند و به هیچوجه نمیخواهند تمرکز قدرت سیاسی و قدرت اقتصادیای را که به دست آوردهاند از دست بدهند. آنهایند که مقاومت میکنند و این جنجالها را به راه میاندازند. نگاه نزدیک شما چیست؟ چه اتفاقی قرار است بهزودی بیافتد؟ نمودهای بیرونیای وجود دارد، از قبیل اینکه حملات به آقای هاشمی شدت گرفته و مستقیما مورد خطاب قرار میگیرد، صحبت از احتمال دستگیری آقای موسوی هست. با توجه به چنین رویکردی، منتظر چه رویدادهایی در روزهای نزدیک باید باشیم؟ چندین بار تلاش کردهاند که خشونت را تمامعیار کنند و بهاصطلاح خودشان «بازی را جمع کنند». به اعتقاد من به دلایل متعدد موفق نشدهاند. یکی از دلایل این است که ابعاد نفوذ این جریان در جامعه بسیار گسترده است و بنابراین با جمعکردن رهبران متوقف نمیشود و حتی امکان دارد، ادامهی آن و واکنشهای بعدیِ آن مخربتر از چیزی باشد که اینها فکر میکنند. دوم اینکه در درون حاکمیت چنین وحدت نظری برای چنین برخوردی اصلا وجود ندارد و هزینههایاش برای خود آنها زیاد است و میتواند شکافهای عمیقتری را به وجود بیاورد. بنابراین تهدیدهایی میکنند، اما این کار آسان نیست. چنانچه همین امروز هم نوع برخورد مسوولین با جنجالهای اخیر تاییدی نیست؛ یعنی نمیخواهند این نوع جنجالها به همین شکل ادامه پیدا کند. این مساله نشان میدهد بعضیها متوجه هستند که ادامهی این نوع جنجالها و این نوع تشدید خصومت و خشونت، به زیان کل نظام تمام میشود. یعنی خشونت بیشتر را از جانب حاکمیت، در آینده نخواهیم دید؟ ممکن است در کوتاهمدت خشونت را بیشتر کنند که حضور خیابانی را کنترل کنند. ولی جنبش به شکلهای مختلف فشار میآورد. دولت هنوز استقرار کامل و تثبیت کامل پیدا نکرده است. چون نتوانسته به پرسشهای اساسی، حتی پرسشهای هواداران خودش، پاسخ بدهد. البته نباید انتظار داشته باشیم این جنبش در کوتاهمدت نتیجه بدهد و یکسره بشود، یا موفق شود و یا به کلی از بین برود. این پروسهای طولانیمدت است و در این طولانیمدت جریان متصلب فرسوده میشود. یعنی تمام آنچه در پشت ارزشهای انقلاب، امنیت ملی و مصالح کشور مخفی میشود، یکبهیک بیاعتبار میشوند. حاکمیت همهنوع ابزاری را به کار میگیرد. همین ابزار تازهای [پارهشدن عکس آیتالله خمینی] که برای تحریک حساسیتهای جامعه به کار گرفتهاند هم در ظرف زمان کوتاهی بیاعتبار میشود. به نظر من، جریان متصلب روزبهروز منزوی خواهد شد. مگر آنکه در سیاستهایاش تجدیدنظر کند، عقلانیتر رفتار کند و حقوق برحق مردم که در اصول قانون اساسی اعلام شده است را بپذیرد. مردم جز اجرای اصول قانون اساسی و بخشهایی از این قانون که در این ۳۰ سال اجرا نشدهاند، خواست دیگری ندارند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
بهتر است مسول رادیو زمانه از سیاست شستشوی مغزی در ان رسانه اکیدا پرهیز نمایند و به صفوف عدالت خواهان و دمکراتها بپیوندند .ضمنا سانسور کردن مطالب خوانندگان خیرخواه غیر اخلاقی میباشد.
-- mansour piry khanghah ، Dec 16, 2009متاسفانه وامداری برخی در ان سایت مانع از درج نظرات انتقادی به سیاستمداران امریکایی و رهبران جنبش سبز میشود و این یعنی در خدمت استعمارگران بودن.به نظر من مسول روزنامه کیهان کاملا حق دارد که چنین رسانه هایی را وابسته به اجنبی بنامد.البته ایشان هم وام دار اصولگرایان میباشند و برخی تنگ نظری ها و پرخاشهای ایشان هم مغرضانه است.
ای کاش سایتی پیدا شود که فقط درد مردم را انعکاس دهد و برایش مهم نباشد که چه کسی و با چه جهان بینی در کشور حکمرانی میکند و در ان سایت خوبیها و بدیها بیان گردد ومردم و دولتمردان را راهنمایی کنند که چه میتوان کرد و چگونه میتوانند با مشکلات مبارزه کنند.ا ت