خانه > انديشه زمانه > مقالات > زبان نوری همدانی، یزدی، جنتی، خاتمی، و شجونی | |||
زبان نوری همدانی، یزدی، جنتی، خاتمی، و شجونیاکبر گنجی۵- آیتالله نوری همدانی: آیتالله نوری همدانی یکی از مراجع تقلید برساختهی دستگاه رهبری است. او، پس از انتشار نظرات عبدالکریم سروش درباره ی کلام وحیانی، گفت: «در اروپا و آمريكا اهانتهايی به پيامبر اسلام میشود و قلمهايی شيطانی اقدام به اين كار میكنند. اما اخيرا يك نفر از ايران يعنی از مركز تشيع و انقلاب، در آمريكا مقالهای عليه قرآن و اسلام نوشته كه بسيار تاسفآور است و دشمنان نيز به اين مطالب پر و بال داده و آن را پوشش گستردهای دادهاند. کاری كه اين فرد [عبدالکریم سروش] انجام داده است از كار سلمان رشدی خيلی بدتر است؛ او فقط سبالنبی كرده بود اما اين فرد [سروش] ريشه قرآن و نبوت را زده و اظهار كرده كه پيامبر در مطالب مربوط به اين دنيا، جامعه انسانی و عمليات زمينی خطا و اشتباه زياد دارد. اين فرد همچنين مدعی شده، قوانين جزايی كه پيامبر آورده است، مال زمان خود پيامبر بوده و در اين زمان كارآيی ندارد. بنابراين به عقيده من اين جريان از جريان سلمان رشدی بسيار شديدتر است. كسی كه ريشه قرآن و نبوت را به اين ترتيب بزند، مصيبتی بالاتر از سلمان رشدی است... اگر از روی عمد اين سخنان را بيان كرده است بايد فكر ديگری كنيم31.» این نحوهی رویارویی یکی از مراجع تقلید است با نظریهی دگراندیشانه در خصوص کلام وحیانی؛ سروش از سلمان رشدی بدتر است و باید فکر دیگری برای او کرد. آيت الله نوری همدانی پس از اعلام طرح وحدت از سوی برخی اصولگرایان به سرعت موضع گرفت و گفت: «چه طور میشود با كسانی كه الان به نفع صهيونيستها و عليه رهبری گام برمیدارند، وحدت ايجاد كرد يا با كسانی كه اصرار دارند راه ساركوزی و اوباما را بروند چه طور میشود وحدت ايجاد كرد. آنها هنوز نغمهی مخالفت سر میدهند. اگر اعتراف به اشتباه كردند و از رفتن به مسير دشمنان اسلام توبه كردند و در برابر رهبری سر تعظيم فرود آوردند، میشود با آنها وحدت كرد. سكان اين كشتی انقلاب در دستان با كفايت مقام معظم رهبری است. ايشان اين كشتی را در تمام توفانها و تلاطمها حفظ كرده است... خداوند يك فقيه زمانشناس مدير، مدبر و فريادگر با صلابت و بتشكن، مثل امام خمينی را به ما داد تا با مجاهدات عظيم انشاءالله زمينه ظهور امام عصر را فراهم كنيم32.» پس از تشیع جنازهی آیتالله منتظری در شهر قم، که عاملان جنبش سبز در آن مراسم شعارهایی علیه آیتالله خامنهای سر دادند، آیتالله نوری همدانی به جای آن که از ظلمهایی که آیتالله خامنهای بر آیتالله منتظری روا داشت سخن بگوید، و از «سکوت همدلانه»ی با حبسکنندگان اظهار پشیمانی کند، در واکنش به افرادی که شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر داده بودند، گفت: «فتنهگران بدانند که مردم هوشيار و ولایتمدار ديگر اجازه چنين حرکاتی را به آنان نخواهند داد. به شما نصيحت میکنم؛ شما که مايه دلخوشی استکبار و دستنشاندگان شدهايد و خود را خوراک تبليغات مسموم رسانههای اجانب قرار دادهايد وهمواره دم از اوباما و سارکوزی و مرکلها میزنيد، بدانيد اینها دردی را برای شما دوا نمیکنند. پس بهتر است که تا دير نشده در مسير صراط مستقيم قرار گيريد که مسير اسلام، مردم و رهبر معظم انقلاب است... نهی از «چراغ سبز» نشان دادن به دشمنان و سوژه تبليغاتی شدن برای آنها از موارد نهی منکر است که بايد مورد توجه و تاکيد افراد انجامدهنده آن، قرار گيرد... هم اصول دين و هم فروع آن منتهی به مساله ولايت [فقیه] میشوند وهيچ عملی از عبادت بدون پذيرش اين اصل مورد قبول درگاه خداوند نمیباشد33.» ٦- ناطق نوری: علی اکبر ناطق نوری در خاطراتش، کتاب خاطرات آیتالله منتظری را بزرگترین خیانت و نشان سقوط به قعر جهنم به شمار آورده است. میگوید: «اندازهای که ایشان (آقای منتظری) با این ماجرا و دروغ پردازیها و افشای مصالح کاملاً سری نظام، به کشور و انقلاب خیانت کرد، هیچ کس نکرده است و اگر میگذاشتند، این همه ضد انقلاب و وابستگان اینها این قدر جسور نمیشدند... امام قلباً از این کار راضی نبود و معتقد بود که باید افشا بشود. در آن نامه، امام عبارتی به این مضمون آورده است که من میبینم جای تو را که اگر این کارها را نکنی، در قعر جهنم هستی. واقعاً با این کتاب خاطرات بعضاً دروغ که آقای منتظری نوشتند، من احساس کردم که همان جملهی امام در مورد ایشان رخ میدهد و این حرفها قعر جهنمی است34.» یکی از مصالح کاملاً سری نظام، قتل عام چند هزار زندانی سیاسی در تابستان ١٣٦٧ بود. این جنایت عظیم هیچ توجیهای جز مصالح نظام - یعنی بقای نظام - نداشته و آیتالله خمینی برای آن که خیالش درباره دوام رژیم پس از درگذشتاش راحت باشد، حکم آن را صادر کرد. ناطق نوری به جای خدا آیتالله منتظری را به قعر جهنم میفرستد. کاش وی تصور خود را از قعر جهنم روشن میکرد تا منظورش را بهتر دریابیم. جهنم و بهشتی مستقل از وجود آدمیان، وجود ندارد. ملاصدرا (به اقتفای او، همهی پیروان فلسفه صدرایی، از جمله علامهی طباطبایی و مرتضی مطهری) زندگی پس از مرگ را چیزی جز «تجسم اعمال» به شمار نمیآورد. کلیهی روابط اعتباری این جهانی، در جهانی که ماهیتاً متفاوت از این جهان است، محو خواهد شد و فرد است و تجسم اعمالاش که معلول رفتارهای این جهانی اوست. تکلیف آیتالله منتظری از این جهت روشن است. او در مقابل قتل عام زندانیان سیاسی - عقیدتی و سرکوب و دیکتاتوری ایستاد. اما گویی آنان که جسم او را سالها در بیتاش زندانی کردند، میخواهند روحاش را هم در آخرت در آتش جهنم بسوزانند. آنان که این جهان مردم را به جهنم تبدیل کردهاند، بهتر است به وجود خود بنگرند که چه برساختهاند؟ ٧- محمد یزدی: آیتالله محمد یزدی - عضو فقهای شورای نگهبان، عضو هیأت رئیسهی مجلس خبرگان رهبری، مدیر جامعهی مدرسین حوزهی علمیه قم- در ۲۷/۰۴/۸۸ درباره ی خطبههای نماز جمعهی هاشمی رفسنجانی ۲٦/۰۴/۸۸ گفت: «من به عنوان يك فرد از آقای هاشمی رفسنجانی می پرسم كه شما چه كاره هستيد كه میگوييد دستگيرشدگان انتخابات بايد آزاد شوند، اگر خيرخواه مردم و نظام هستيد، بايد توجه كنيد كه در بررسی پرونده اين افراد بايد دقت بيشتری شود. چرا آدم كشی و تجاوز به حقوق مردم را محكوم نكرديد...اقداماتی قبل از انتخابات طراحی شده بود كه به دنبال براندازی و واژگون كردن حكومت و ساقط كردن رهبری بودند و خوشبختانه پولهای آمريكا و تدبيرهای شياطين در اين مورد برای مردم رو شد... آيا اين مصلحت كشور بود كه عدهای جوانان فريبخورده به خيابانها بريزند و سوت و كف بزنند و پارچههای سبز ببندند و بگويند كه اسلام را میخواهند، مگر اكثريت مردم اسلام را نمیخواهند...اگر ميرحسين موسوی در دوره بعدی انتخابات رياست جمهوری شركت كند من صلاحيت او را رد میكنم.» این زبان صنفی است که خود را مفسر رسمی دین، مبلغ شریعت و مروج اخلاق قلمداد میکند. این زبان به طلاب میآموزاند که نیازی به سختی کشیدن برای رویارویی با دیگران وجود ندارد. چگونه؟ راه راحت این است: به جای استدلال، اهانت کنید؛ به جای اقامهی برهان،اتهامات بزرگ وارد آورید،به جای محبت و عشق، نفرت و خشونت بپراکنید. پیاده کردن اسلام از نظر بنیادگرایان،چیزی جز عمل به این نسخه نیست. آیتالله یزدی در زمانی که رئیس قوهی قضائیه بود، در نماز جمعه ی تهران در پاسخ به سخنرانی ١٣ رجب آیتالله منتظری، گفت: تو که حرف های چرند می زنی و حاشیههای چرند مینویسی. این روش بی زحمت را بقیه از اینها میآموزند. یادداشت حاضر در صدد آن نیست که بحثی دراندازد که دیگران آن را عامل انشقاق در جنبش سبز قلمداد کنند. اما حقیقت و انصاف این است که اکثر افرادی که امروزه گرفتار چنین زبانی شده اند، در گذشته و حتی در یک سال اخیر، از همین زبان برای برخورد با دیگری (متفاوتها) استفاده ی بسیار کرده اند. اگر این نوع سخن گفتن بد و خطرناک است، برای همه بد است، نه آن که فقط به کارگیری آن از سوی بنیادگرایان ناشایست باشد. ٨- احمد جنتی: آیتالله احمد جنتی، عضو شورای نگهبان و مجلس خبرگان رهبری، در نماز جمعه تهران گفت: «در روز عاشورا شخصی به یكی از اغتشاشگران گفته بود در روز عاشورا چرا این كارها را می كنید كه آن فرد جواب داده بود ما حسین شما را هم ریشه كن می كنیم...وقایع روز عاشورا نقشه ی آمریكا بوده و دیگر آبروی عاملان آن حادثه رفته است، اینها باید از غصه دق كنند كه رئیس جمهور آمریكا، اسرائیل و انگلیس از آنها حمایت میكنند و دیگر ماهیت آمریكایی - اسرائیلی - انگلیسی آنها آشكار شده است...به این عده بسیار ناچیز میگویم كه مردم سی سال با امریكا جنگیدند و آنها را ذلیل كردند شما كه كسی نیستید، ملت ایران اربابان شما را ذلیل كردند و به تعبیر امام امریكا نتوانست هیچ غلطی بكند. این افراد از مصادیق بارز مفسدفیالارض هستند و در اوایل انقلاب امثال آنها مجازات شدند... دستگاههای قضایی محدودیتهایی دارند و نمیتوانند مانند دادگاههای اوایل انقلاب عمل كنند كه اگر آن طور عمل می كردند این قائله خیلی زودتر تمام شده بود...اگر این افراد بخواهند دوباره پررو شوند و در خیابانها حرمتشكنی كنند نباید امانشان داد و باید سریعا دستگیر و محاكمه شوند، همچنین برای رسیدگی به پروندههای آنها باید از قاضیهایی مانند قاضیهای سال ٥٧ استفاده كرد نه قاضیهای بیحال[35].» ٩- احمد خاتمی: آيتالله احمد خاتمی- امام جمعه تهران،عضو هیأت رئیسه ی مجلس خبرگان رهبری، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - یکی از فقهای نزدیک به رهبری است که در سالهای اخیر بسیار بالا آمده است. او درباره ی سخنرانی محمد مجتهد شبستری در خصوص عصمت پیامبران، گفت: «این فرد [محمد مجتهد شبستری] سابقهی اظهارات نادرست زیادی دارد و در گذشته گفته بود برای رشد و تعالی کشور راهی جز روی آوردن به دمکراسی غرب نداریم و باید دست از مبانی فقهی اسلام برداریم. وی که سابقه طلبگی داشت، خودش را خلع لباس کرد... جای بسی تعجب است، فردی که سابقهی طلبگی دارد این چنین سست حرف می زند، عصمت پیامبر و ائمه اطهار از بدیهیات دینی است و این را آیات قرآن تصریح میکنند و از اعتقادات شیعه است36.» وی درباره سرشت جنبش سبز و اهداف آن گفته است: «آنان برنامه ريزی کرده بودند که درصورت پيروزی در انتخابات شمشير را از رو عليه حضرت آقا بکشند و به قول سران فتنه [موسوی و کروبی] فتيلهی ولايت را پايين بکشند و در صورت عدم پيروزی اغتشاشات راه بيندازند و اين مساله را سفير انگليس نيز از قبل میدانست. آن چه آنها در پی آن هستند اين است که از جمهوری اسلامی جز پوسته، چيزی باقی نماند، آنان به دنبال جمهوری اسلامی بدون ولايت فقيه، شورای نگهبان، نظارت استصوابی میباشند.آنان جمهوری اسلامی را میخواهند که کشور را دو دستی تقديم دشمنان کنند و سياست خارجیشان نيز استکبارستيزی نباشد و اصول سکولاريسم را جايگزين اصول اسلامی نمايند...شما در زمان انتخابات گفتيد، ما میخواهيم کمر آقا را بشکنيم حالا میگوييد ما منتقديم...اين جريانی است که از خارج هدايت میشود و اوبامای خبيث در مراسم دريافت جايزهی نوبل به صراحت از فرقه سبز حمايت کرده و يا نخست وزير رژيم اشغالگر قدس گفته که مخالفان نظام اسلامی ايران ، سرمايه ما هستند37.» احمد خاتمی هنوز اطمینان ندارد که سرکوب جنبش سبز موفق از کار در آید، به همین دلیل میگوید: «هنوز بايد مراقب پسلرزههای فتنههای دشمنان باشيم، اين پسلرزهها هم با روسياهی و شکستگی براندازان نظام به پايان خواهد رسيد و اصولا به تعبير قرآن کريم اين ها کف آبند که از بين می روند و به تعبيرمقام معظم رهبری مخالفان در برابر سيل خروشان ملت صفر هم به حساب نمیآيند. از ابتدای انقلاب اين نظام ولايی، هم از سوی بيگانگان و هم از سوی برخی از عناصر داخلی جاهل يا مغرض مورد هجمه قرار گرفته...قطعا اين خروشی که به منظورمحکوم کردن اين اهانت صورت گرفته چشم فتنه را کور خواهد کرد38.» آیتالله احمد خاتمی آخرین نماز جمعه تهران را هم با اتهام زنی به جنبش سبز پایان داد. میگوید: «در سال گذشته شاهد برپايی سه نمايشگاه بزرگ در كشور بوديم. نمايشگاه اول توسط خارجیها و بيگانگان ترتيب داده شد و كالايی كه در اين نمايشگاه عرضه شد كالای دروغ، فريب و اغفال گری بود كه بيش از 8 ماه جنگ نرم عليه ملت بزرگ ايران به راه انداخته شد...نمايشگاه دوم توسط فتنهگران با كالای دروغ، تقلب و اتهامهای استكباری به نظام اسلامی و استفاده ابزاری از مردم برگزار شد.فتنهگران، منافقين، سلطنتطلبها، ماركسيستها، بهايیها، تودهایها، منكران امام زمان و معصومين، اهانت كنندگان به عزاداران سيدالشهدا و تصوير امام راحل محور مخالفت با نظام اسلامی را در نظر داشتند... رئيس جمهور منفور آمريكا دوباره ايران را به عنوان تهديدی اعلام می كند...يكی از وزرای خارجه ی شيخ نشين منطقه با كمال وقاحت اعلام می كند كه از هرگونه تحريم عليه ايران استقبال میكند،اين اظهارات نشان از استيصال و درماندگی است39.» ١٠- روح الله حسینیان: روحالله حسینیان، نماینده مجلس و قاضی پیشین وزارت اطلاعات، با زبان بازجویان با رهبران جنبش سبز برخورد میکند. میگوید: «موسوی کوچکتر از آن است که امت حزبالله و نظام بخواهد با آن مقابله کند. خاتمی هم ضعیف تر، پستتر، کوچکتر و حقیرتر از آن است که این امت حزبالله و دانشجویان بیدار بخواهند با یک چنین شخص حقیری که چشمش به دست غرب است، مقابله کنند. حتی هاشمی هم کوچکتر از آن است که ما بخواهیم با وی مبارزه کنیم...آقای هاشمی تو بارها در فتنه ی اخیر به مقام معظم رهبری خیانت کردی و رهبری از تو حمایت کرد اما تو کینهی خود را در مشهد نشان دادی و گفتی که اگر مردم رهبری را نخواهند باید برود اما در واقع مردم تو را نمیخواهند و این را بارها با شعارهای خود نشان دادهاند. تو دیگر در قلب مردم جایگاهی نداری و ما به تبعیت از رهبری تو را به اسلام دعوت میکنیم. نباید هاشمی به خاطر فرزندانش چنین ظلمی را به این ملت روا دارد.» کوچکتر، پستتر، حقیرتر،کینه،خیانت و... اینها عناوینی است که فقهای بنیادگرای حاکم بر ایران علیه متفاوتها استفاده میکنند. خشونت زبانی پیش شرط خشونت اجتماعی است. ١١- شجونی: حجتالاسلام جعفر شجونی از اعضای مرکزی شورای روحانیت مبارز در تاریخ ٢١/٩/ ٨٨ طی سخنانی گفت: «به دشمنان جنایتکار این انقلاب میگویم اگر آقا لب تر کند خرخره این آقایان را می جویم! تعجب میکنم برخی اسم خود را مهندس میگذارند ولی هیچ چیزی از مهندس سازی نمیدانند. تعجب میکنم برخی بر سر خود عمامه میگذارند و حرفهایی می زنند. عقلتان كجاست؟ کتاب نمیخوانید؟ شما چه کسانی هستید.» حجتالاسلام جعفر شجونی، در تاریخ ٣٠/١٠/٨٨ ،در جلسه ی هفتگی انصار حزب الله تهران گفت: «بنده معتقدم که مرد میدان هستیم؛ چون رهبر من شهید نواب صفوی است . ما در ممالک امروز نواب صفوی نداریم . باید نواب صفوی باشد تا کرکره اینها را پایین بکشد. قوه قضاییه ما آن طور که باید باشد نیست... نواب صفوی زمانی در نجف مشاهده کرد شخصی به نام حاج علی شلاش در بازار نجف طومار جمع آوری میکند تا جنازه رضا خان را که برای طواف به نجف آورده بودند در آنجا دفن کنند ! نواب صفوی در صحن امیر المومنین (ع) شلاش را گیر آورد و یک کتک مفصلی به او زد و طومارش را پاره کرد و به دور انداخت و از این کار جلوگیری کرد...این که قوه قضاییه بعد از شش ماه بگوید من صدای شما را شنیدم باید به او گفت: خسته نباشید. شش ماه حقوقت حرام است. تو بعد از شش ماه تازه صدای ما را شنیدی ؟! اگر بنده بیست و پنج بار به زندان رفتم و بیست و پنج هزار تومان هم گیرم نیامده آنها خودشان را منتسب به امام میدانند و بخور بخور هم دارند و برخلاف فرمایش های امام؛ شهید فروشی هم میکنند.» جعفر شجونی همچنین درباره ی مهدی کروبی گفته است: «مگر همين آقای كروبی از شهرام جزايری پول نگرفت؟ نتيجهی آن پولهای حرام همين است كه امروز كروبی گرفتارش شده است و با اين كار خود به روحانيت هم اهانت كرده است. انقلاب اسلامی از آمريكا، انگليس، اسرائيل، صدام و بسياری از دشمنیها نترسيد، حالا بيايد از امثال كروبی و مهدی هاشمی ها بترسد؟ امروز اين سقوط به جنون كشيده شده و بايد در مقابل آن ايستاد، كاری كه حضرت امام كرد و امثال بازرگان، منتظری و رجوی را واژگون كرد. عزيزان ما اين انقلاب را به وجود نياوردند كه نادان هايی مثل كروبی آن را از بين ببرند» (کیهان،24/6/88 ). نوری همدانی و یزدی و جنتی و خاتمی و شجونی سرنشینان قایق نجات بخش آیتالله علی خامنهای هستند. درست که راه های سعادت متکثر و متنوع هستند، اما راهی که سرنشینان قایق خامنهای دنبال میکنند،راه نجات نیست، راه سقوط به اهانت و بهتان و رعب و خشونت است. پاورقیها: ۳۱- رجوع شود اینجا. 32- کیهان، ۱۲/۷/۸۸. ۳۳- رجوع شود به اینجا. ۳۴- خاطرات علی اکبر ناطق نوری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تدوین مرتضی میردار،جلد دوم، ص ۶۸. ۳۵- رجوع شود به اینجا. ۳۶- کیهان،صفحه ۲ ، ۱۰/۱۲/۱۳۸۷. ۳۷- رجوع شود به اینجا. ۳۸- رجوع شود به اینجا. ۳۹- رجوع شود به اینجا. بخشهای پیشین • زبان، قدرت، جهان اجتماعی • زبان آیتالله خامنهای • زبان احمدینژاد و مصباح یزدی |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
بهترين زبان،زبان كلثوم ننه خودمان است،نه آزارش به كسی رسيده ،نه غرور علمی دارد،نه به پای اين و آن می پيچد،هميشه هم ورد زبانش اين است:خداياهمه را به بهشت بفرست.
-- بدون نام ، Mar 27, 2010
-- انقلابی سابق ، Mar 28, 2010آقای گنجی پا درود
لطف کنید از زبان خدای همین آدمها در پیش از انقلاب وبعد از انقلاب بگویید که این خدا چگونه از آن اخلاق خوب وخوش وزبان مهذبان ودوست داشتنی یکهو بد اخلاق و منتقم وقداره بند و عبوس شد وبه خامنه ای واعوان وانصارش با تله پاتی دستور میدهد که بگیرند وبزنند وببندند وبکشند وآفتابه بیندازند وچشمها را در آورند وخفه کنند وسمخور کنند بگویید چطور شد که آن خدا یکباره جایش خدایی دیگر نشست استغفرالله مگر آنجا هم کودتای نرم شد برای بهتر شناختن خدای خامنه ای در آنزمان به هم سلولی ایشان که در پاریس اند وروزنامه نگار مراجعه کنید تا بدانیم که خدای خامنه ای هم دچار دگردیسی شدنش به لحاظ شکوه های این سید بوده است یا عشقش کشیده است که اینطور بداخلاق شود ومردم را دین گریز وستیز کند تا آنجا که من یاد دارم جون در طیف فکری مذهبی ها بودم او عوض نمیشود اینان چه بر سزش آوردند که اینگونه شد دیگر اینکه چگونه است که آنزمان همه در برابرش برابر بودند واکنون تنها آقا اجازه حشر ونشر با ایشان را دارد او به آقا دستور میدهد آقا هم به جنتی مصباح واحمد خاتمی ممد یزدی ومحمود ابلاغ میکند.آنچه برای من عیان شده است که خدا تغییر روش داده است واینرا نمیتوانم بفهمم البته اگر اوین قسمتم شده بود دیری بود برادران مومن وصادق دکتر دکتر دکتر به من فهمانده بودند حال یا زبان خوش یا شیشه ای میشه ای.گاهی فکر میکنم آن خدا بازی پیش از انقلاب این جماعت هم دروغ وبازی بود وفریب هرچند این فریب هنوز بازی میشود وآقا برای خدا واحکامش اشک میریزد البته جلو دوربینها اما برای اشکانها وسهرابها ونداها لبخندشان مبارک است این خدا وآن خدای پیش از انقلاب وزبانش را برای ما روشن کنید