تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
اعلام دلائل وجود امام زمان - بخش یک

فیلسوفان و سخنگویان آیت‌الله خامنه‌ای

اکبر گنجی

طرح مسأله: دفاع از آزادی و دموکراسی و حقوق بشر در ایران با چه واکنشی از سوی رژیم روبرو می‌شود؟ طلب دلیل برای اثبات صدق باورهای دینی چه پاسخی دریافت می‌کند؟

مدعای دفتر اول «مانیفست جمهوری‌خواهی» را در نظر بگیرید: «احکام فقهی با آزادی و دموکراسی و حقوق بشر تعارض بنیادین دارند».

اینک مدعای ابن سینا را از نظر بگذرانید: «صدق معاد جسمانی را نمی‌توان با دلایل عقلی اثبات کرد».

حال چند مدعای مشابه مدعای ابن سینا را در نظر بگیرید: «برای اثبات صدق کلام الله بودن قرآن، حتی یک دلیل عقلی وجود ندارد و تا حدی که من می‌فهمم، نمی‌تواند وجود داشته باشد».
«صدق عصمت پیامبران را نمی‌توان با دلائل عقلی اثبات کرد».
«صدق ختم نبوت را نمی‌توان با دلائل عقلی اثبات کرد»
«برای اثبات صدق وجود مقدس امام دوازدهم، با طول چندین قرن زندگی، حتی یک دلیل عقلی وجود ندارد و تا حدی که من می‌فهمم، نمی‌تواند وجود داشته باشد».

محل نزاع، اثبات عقلی باورهای دینی است، نه صدق و کذب آنها. به تعبیر دقیق‌تر، محدودیت‌های عقل بشری محل نزاع است. یعنی: اگر مومنان موفق شوند به تمامی شبهات وثاقت تاریخی متن پاسخ گویند، حداکثر چیزی که اثبات خواهد شد، این است که قرآن سخنان پیامبر گرامی اسلام است، نه کلام الله. هیچ راه عقلی/بشری برای اثبات کلام الله بودن قرآن وجود ندارد.

حال مدعای دیگری را در نظر بگیرید: «خدای فقیهان و متکلمان (خصوصاً اشاعره) مسلمان با خدای فیلسوفان و عارفان مسلمان تفاوت دارد».

این مدعا، مدعایی تجربی است. یعنی می‌توان نشان داد که خدای «برهان صدیقین» و «وحدت شخصی وجود» ملاصدرا، و خدای وحدت وجود عارفان مسلمان، همان خدایی نیست که فقیهان مسلمان برساخته‌اند. سهل است، حتی می‌توان نشان داد که ابن سینا و ملاصدرا و ابن عربی از سوی فقیهان تکفیر شده‌اند. ابن سینا هم در پاسخ آنان گفت:

کفر چو منی گزاف و آسان نبود
محکم‌تر از ایمان من ایمان نبود
در دهر یکی چو من آن هم کافر
پس در همه دهر یک مسلمان نبود.

اما مدعای دیگر: «شیعیان اولیه ائمه را دارای علم غیب و معصوم به شمار نمی‌آوردند. ائمه، افراد نادری که چنان باورهایی داشتند را غالی به شمار می‌آوردند. علم غیب و عصمت ائمه، ساخته‌ی شیعیان قرون بعد است».

مرحوم حیدر علی قلمداران در کتاب محققانه‌ی «راه نجات از شر غلات» تمام مستندات این مدعا را گرد آورده است. کتابی که در دهه‌ی پیش از انقلاب در قم انتشار یافت. او نشان داده است که شیعیان اولیه، ائمه را فقط «علمای ابرار» به شمار می‌آوردند، نه واسطه‌ی فیض و دارای علم غیب و معصوم از خطا.

مدعای بعدی: موعودگرایی یکی از اجزای ادیان ابراهیمی (یهودیت و مسیحیت و اسلام) است. با وفات هریک از ائمه، گروهی از شیعیان، امام درگذشته را مهدی موعود معرفی می‌کردند. بر همین مبنا، گروهی از پیروان امام یازدهم، پس از وفات ایشان، او را مهدی موعود قلمداد کردند و گروه دیگری، گفتند که او دارای فرزند بوده و مخفی شده است تا از خطر در امان بماند.

زمان غیبت رفته‌رفته افزایش یافت (البته شیعیان پس از وفات امام یازدهم به ۱۴ گروه تقسیم شدند). پرسش این است: از این رأی متافیزیکی که موجود نجات‌دهنده‌ای در پایان خواهد آمد تا بشریت را نجات دهد، چگونه می‌توان به تعیین مصداق راه برد؟

حال مدعای دیگری را در نظر بگیرید: «فقیهان برای سلطه‌ی بر مردم مسلمان، یک «نظام الهیاتی آسمانی» مشابه «نظام سلطانی زمینی» درست کرده‌اند، تا سلطه‌ی زمینی‌شان را موجه سازند».

اسلام فقیهانه برای سلطه‌ی بر مردم و توجیه رفتارهای ضداخلاقی‌اش، حدیث جعل می‌کند تا رفتارهای خود را به سخنان پیامبر گرامی اسلام موجه سازد: در کتاب کافی، با سند صحیح، از ابو عبدالله (امام صادق) روایت شده است که وی گفته است که پیامبر گرامی اسلام گفته است:

«اذا رایتم اهل الریب والبدع من بعدی فاظهروا البراءه منهم و اکثروا من سبهم والقول فیهم والواقیعه و باهتوهم کیلا یطمعوا فی الفساد فی الاسلام و یحذرهم الناس و لایتعلموا من بدعهم یکتب الله بذلک الحسنات و یرفع لکم به الدرجات: هرگاه، پس از من، به کسانی برخوردید که یا در دین شک دارند یا چیز نوظهوری به دین وارد می‌کنند بیزاری خود را از آنان آشکار کنید و تا می‌توانید دشنام‌شان دهید و بدگویی‌شان کنید و افتراشان بزنید و دروغ و بهتان‌شان ببندید تا امیدشان به تباه‌کردن اسلام نومید شده و این کارها مردم را از اطراف‌شان پراکنده کند تا از بدعت‌های‌شان چیزی نیاموزند. خدا به خاطر این کارها برای‌تان حسنه می‌نویسد و درجات شما را متعالی می‌گرداند»1.

فقیهان بنیادگرا با استناد به احادیثی که خود برساخته‌اند، نواندیشانی که قرائت دیگری از اسلام ارائه می‌کنند را با افترا و دروغ و بهتان بدنام می‌کنند. این نوع احادیث جعلی را مبنای دروغ و بهتان و اهانت قرار دادن، بیش از آن که به سود دین باشد، موجب دین‌گریزی جوانان خواهد بود.

اینک به پاسخ‌های فیلسوفان و ایدئولوگ‌های سلطان (آیت‌الله علی خامنه‌ای) به مدعیات یاد شده بنگرید، تا روشن شود که عمل به احادیث جعلی، جای استدلال را گرفته، و سلطان را با مدافعانی تنها گذارده که جز زندان و شکنجه و اعدام و فحاشی و بهتان و دروغ، راهی برای رویارویی با دگراندیشی دینی نمی‌شناسند.

۱ - جاسوس بیگانه: پس از انتشار نامه به دبیرکل سازمان ملل متحد، درباره‌ی وضعیت حقوق بشر در ایران، که امضای سیصد تن از بزرگترین روشنفکران جهان را در پای خود داشت، علی فلاحیان در مصاحبه ای با خبرگزاری مهر در این خصوص گفت:

«عده ای نوکر، سر سپرده و حقوق‌بگیر از غرب، با وجود آنکه می‌دانند نئومحافظه‌کاران حاکم بر کاخ سفید به دروغ از حقوق بشر و دموکراسی و آزادی سخن می‌گویند و آمریکایی‌ها از مسیر انجام جنایات گسترده در دنیا قصد تامین منافع خود را دارند، رسوایی و مفتضح شدن سردمداران استکبار را نمی‌بینند و در گوشه و کنار با پوشش دفاع از حقوق بشر در ایران به نفع اربابان قدرت و ثروت امضاء جمع می‌کنند، اما خوشبختانه امروز مورد حمایت کسانی که تا دیروز تصور می‌کردند این افراد «مظلوم و روشنگر حقایق» هستند، نیستند. ... آن زمان که ما اطلاعاتی بودیم افرادی چون اکبر گنجی را که حتی بحث جاسوسی او در سال‌های اخیر مطرح بود، می‌شناختیم ولی هر چه فریاد زدیم صدای ما به جایی نرسید و افرد مذکور، با کمک‌های خارجی و حمایت‌های آگاهانه و ناآگاهانه برخی روزنامه‌چی‌های داخلی موفق شدند انواع اتهامات را با بهره‌گیری از انواع ابزارهای فرهنگی و هنری به نظام و مسئولان وارد کنند و بالاخره با گذشت زمان چهره واقعی آنها افشا شد»2.

علی فلاحیان می‌گوید زمانی که وزیر اطلاعات سلطان بود، فعالیت‌های گنجی را تحت نظر داشته‌اند، «ولی هر چه فریاد زدیم صدای ما به جایی نرسید» و گنجی توانست «انواع اتهامات را با بهره‌گیری از انواع ابزارهای فرهنگی و هنری به نظام و مسئولان وارد کند».

آن اتهامات چه بود؟ ترور دگراندیشان در داخل و خارج کشور طی پروژه‌ی قتل‌های زنجیره‌ای. آیا قتل عام چند هزار زندانی سیاسی و ترور ده‌ها دگراندیش در داخل و خارج از کشور اتهام بلادلیل است؟ مگر وزارت اطلاعات طی یک بیانیه‌ی رسمی مسئولیت ترورها را به عهده نگرفت؟ مگر متهمان ترورها به صراحت نگفتند که ترورها به دستور وزیر اطلاعات صورت می‌گرفته است؟

این مدعا حتی در حکم دادگاه هم ذکر شده است، اما قاضی چون سند مکتوبی در این خصوص وجود نداشت، آن را نپذیرفت. شما که مدعی اتهام جاسوسی برای نویسنده هستید، چرا طی دوبار بازداشت هیچ گاه چنین اتهامی تفهیم نشد؟

۲ - اجرای دستورات استکبار جهانی توسط مزدورانش: حجت‌الاسلام مهدی طائب، عضو سابق وزارت اطلاعات، مسئول اطلاعات موازی در دوران اصلاحات، مسئول پیشین بسیج و مسئول فعلی سازمان اطلاعات سپاه، درباره ی مقالات «امام زمان به چه کار فقها می‌آید»، در گفت‌وگو با رجانیوز گفته است:

«سکولاریسم گنجی و همفکرانش مقدمه انکار اصول دین بود. این افراد برای اجرای دستورات استکبار جهانی ابتدا باید به انکار جزئیات می‌‌پرداختند تا به اصل برسند. گنجی به همراه همفکران خود ابتدا با ترویج سکولاریسم که ساخته و پرداخته امریکاست، جزئیات دین را مورد انکار قرار دادند و بعد از آن به انکار اصول دین مبادرت کردند. استعمار زمانی می‌‌تواند سلطه خود را بازیابی کند که جامعه را بی‌‌دین کند و سکولاریسم مقدمه بی‌‌دینی است. امریکایی‌ها در قالب سکولاریسم می‌گویند که بشر باید متنوع باشد و دین با تنوع سازش ندارد و اگر دین بخواهد یکی باشد، دیگر نمی‌تواند حاکم باشد. همین که دین از حکومت جدا شود، امریکا به منافعش می‌‌رسد چرا که در سایر گفتمان‌ها، گفتمان مستقل وجود ندارد. در شرایط فعلی اگرچه قرآن وجود دارد، اما به این دلیل که از ثقل ولایت جداست، حاکمیت ندارد. استکبار جهانی به همراه مزدورانش اگر بخواهند انقلاب اسلامی را شکست دهند، باید نقطه امید شیعه را بزنند، نقطه امید امروز ما رهبر انقلاب است که از او به عنوان نایب عام امام زمان تبعیت می‌کنیم و اگر کسی بخواهد نایب امام زمان را از کار بیاندازد لازم است تا امام زمان را به خیال پوج خود از اعتبار ساقط کند. این افراد در حقیقت اکنون با خود امام زمان کاری ندارند، بلکه می‌خواهند رهبر موجود را که علمدار خیمه است بزنند و علم این خیمه اعتبارش به آن امام غائب از نظر است. استکبار اگر در این کار موفق می‌‌شد، حملاتش به قرآن نیز موفق می‌شد و اگر در این کار موفق نمی‌‌شدند کارهای دیگرشان نیز جواب نمی‌داد. افرادی مانند گنجی را مزدوران استکبار هستند. در اینکه این افراد سنگ بیگانه را به سینه می‌‌زنند تردیدی نیست، مثل نماینده اصلاح‌طلبی که فرار کرد و این اظهارات نشان می‌‌دهد که این افراد مؤید و همکاران استکبار بوده و قبله‌گاهشان آنجاست و معلوم است که برای آن‌ها کار می‌‌کنند»3.

اگر باب استدلال و عقلانیت مسدود است، باب اهانت و بهتان و دروغگویی همچنان مفتوح است. سکولاریسم را آمریکا ساخته و پرداخته کرده است. جدایی نهاد دین از نهاد دولت هم عین تأمین منافع دولت آمریکاست. در عین حال، استفاده‌ی صرفاً ابزاری از امام زمان در این سخنان کاملاً هویداست.

علمدار خیمه‌ی اسلام، سلطان (آیت‌الله خامنه‌ای)است. اسلام بنیادگرایانه‌ی فقاهتی، برساخته‌ای است برای توجیه سلطه‌ی ولی فقیه و مریدان منفعت‌جوی او. آنان با توسل به امام زمان است که به شیرهای نفت و قدرت متصل شده‌اند و خون مردم را می‌مکند. وقتی با طلب دلیل مواجه می‌شوند، طالب دلیل را یکی از مزدوران استکبار جهانی قلمداد می‌کنند.

۳ - «چنان»کردن در چاه زمزم: آیت‌الله احمد خاتمی، امام جمعه تهران، عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، طی سخنانی نظرات عرضه‌شده را ملحدانه خواند و گفت:

«اظهارات گنجی مبنی بر اینکه موضوع امام زمان (عج) برخاسته از نزاع‌های خانوادگی بر سر ارث و میراث و جانشینی بوده، سخنی برخاسته از جهل، بی‌اطلاعی و عناد اوست. اعتقاد به مهدویت اعتقادی با مستندات بسیار محکم به استناد قرآن و روایت است. بیش از ۳۵۰ آیه قرآن کریم تعویل به حضرت امام زمان (عج) داشته و صدها روایت از نبی اکرم (ص) و معصومین (علیهم السلام) به آن حضرت اختصاص دارد. اظهارنظر جاعلانه‌ی گنجی مصداق مثلی است که می‌گویند در چاه زمزم «چنان» می‌کنند تا معروف شوند. این اظهارنظر با این انگیزه است که نویسنده هتاک مذکور می‌خواهد بگوید هنوز هست و انگیزه دیگری برای آن متصور نیست. او همان کسی است که پیامبر را خشونت‌طلب خواند و انتصاب قرآن به خداوند را انکار کرد. حقیقتا معتقدم یکی از عوامل اساسی رویگردانی مردم از جریان اصلاح‌طلبی، این گونه آدم‌ها و اظهارنظر ملحدانه آنان بوده است. معتقدم باید بالاترین فریادها را علیه این عنصر هتاک داشته باشند. ... در اینجا سخن از امام زمان (ع) است که از مبانی استوار اعتقادات شیعه و اهل سنت محسوب می‌شود. ... ای کاش این جریان هر چه زودتر مرز خود را با جریان سکولاریزم و جریان بی‌دینی و دین‌ستیزی مشخص می‌کرد»4.

این مدعا که تاکنون حتی یک دلیل عقلی برای اثبات صدق کلام الله بودن قرآن و وجود امام زمان اقامه نشده است، و اقامه‌شدنی نیست را می‌توان براحتی ابطال کرد. فقط کافی است یک دلیل عقلی ارائه گردد تا مدعا ابطال شود. اما وقتی دستان مدعیان رسمی دین از دلیل خالی است، جای دلیل را با الحاد، هتاکی و «چنان»کردن در زمزم پر می‌کنند. این شیوه‌ی پاسخ‌گویی فقهای درباری سلطان است.

پانوشت‌ها:

۱. شیخ مرتضی انصاری، المکاسب، چاپ تبریز، ۱۳۷۵ ه- ق، ص ۴۵، س س ۲۷-۲۸.

۲. رجوع شود به این‌جا

۳. رجوع شود به این‌جا

۴. رجوع شود به این‌جا

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

منظورتان چیست جناب گنجی ؟ که دلیل عقلی وجود ندارد و نمی تواند داشته باشد ولی صدق و کذب قضایا را معطل می گذارید !! آیا می خواهید به فیلسوفان سلطان رشوه بدهید ؟!!

-- سیامک ، Mar 10, 2010

زنده باد اقای گنجی

-- بدون نام ، Mar 10, 2010

این مطلب تازه ای نیست همیشه هر وقت از لحاظ استدلال کم می آوردند شروع به تهمت زدن می کنن چون راه دیگه ای ندارن.

-- رضا ، Mar 10, 2010

آقای گنجی
شما بهتر است در همین حوزه روزنامه نگاری انتقادی که در ان درخشش داشتید و معروفیت و نام آور شدید باقی بمانید
کار فلسفه دین و آخرت و نبوت را به آقایان سروش و مجتهد شبستری و دیگرنی که عمر خود را در این راه گذشته اند واگذارید و نه زحمات خود دهید و نه ارز دیگران دارد
شما انسان باهوشی هستید و حیف است که اعتبار و حیثیات خود را در این مباحثی که نصف و نیمه از دیگران عاریت می گیرد از دست بدهید
این را از صمیم دل می گیم چرا که شما استعداد کار دیگری را دارد که آنها ندارند
کار هر کس را به خودش واگذارید و آنچه را که شما و فقط شما می توانید و دیگران عاجز از انجام ان هستند انجام دهید
یکی از دوستداران همیشگی شما

-- دوست ، Mar 11, 2010

این طائب اون طائب نیست

-- عبدل ، Mar 11, 2010

اکبر عزيز بنده در رابطه با امام زمان باشما موافقم اما چرا در مورد قرآن عبارت " معجره عددي 19 قرآن" و " رشاد خليفه" را در اينترنت سرچ و سپس چند روزي راجع به آن تفکر نمي کنيد. در آنجا از نظر رياضي ( که فکر کنم استدلالي عقلي محسوب مي شود) اثبات شده که قرآن کلام خداست. اگر هم به اشتباهي در آن پي برديد لطفا مقاله اي در آن باب بنويسيد تا امثال ما "فقط قرآن"ي ها از اعتقاد خود دست برداريم

-- امير ، Mar 11, 2010

good

-- بدون نام ، Mar 11, 2010

سيامك جان
اصولا چون پيش فرض شما مخالفت با ايشون هست پس فرقي نداره ايشون چي گفتند، شما به كارت ادامه بده

-- شمس ، Mar 11, 2010

گنجی يکی از اميدهای من برای تغيير ساختاری ايدئولژِيست. پاينده باشی

-- Farhad ، Mar 11, 2010

آقای گنجی ، شما بدون شک بزرگترین حامی خامنه ای از زمان آغاز دوران اصلاحات تا کنون بوده اید . شما با حمله و تضعیف هاشمی ، انتقام خامنه ای را از هاشمی به دلیل به قدرت رساندن اصلاح طلبان ، را گرفتید ، شما سیاسی تر از ان هستید که ندانید چه کردید و چه میکنید ، آیا وقت ان نرسیده که از وابستگی خود را نجات دهید و با اعتراف در پیشگاه ملت ، از گذشته خود توبه نموده و از حقیقت حمایت کنید ، جناب عالیجناب سیاه پوش ، شما بی شک سیاه ترین ضربه را با جبهه اصلاحات زدید

-- Jafar ، Mar 11, 2010

عزیز اینکه دلیل بر وجود چیزی نداریم که دلیل بر عدم وجود آن نمی شود. وجود امام زمان دلیل عقلی نمی خواهد دلیل نقلی می خواهد اگر همان پیغمبری که ما او را به دلایل قانع کننده قبول کرده ایم! و پذیرفته ایم که حرف کذب نمی زند بر وجود امام زمان تاکید کند و جانشینانش هم که کذب نمی گویند برر آن تاکید کنند می توان وجود امام زمان را پذیرفت. اگر ما اصل دین، اصل وحی و ... که به لحاظ عقلی مسائل دشوارتری هستند را پذیرفتیم! بقیه اش آنچنان که آقای گنجی در بوق دمیده اند سخت نیست.
اما یک توصیه مشفقانه و از سر ترحم ! به آقای گنجی: این ره که تو می روی به ترکستان است. بالاخره آدم بیاد به ثمره عملی تلاشهایش بیندیشد.

-- بدون نام ، Mar 11, 2010

اگر خدا هست(كه عين هستی است) انسان كامل هم هست ،حالا ميخواهد امام دوازدهم باشد يا امام نهصدم ، از اولاد فلان باشد يا ازاولاد بهمان،اسمش اين باشد يا آن ،اين حرفها بچه بازی است.

-- بدون نام ، Mar 11, 2010

هميشه دردوران اصلاحات واوايل رشدجنبش سبزنظرات آقاي گنجي براي من زيبا وراهگشابوده است .امااين مقاله بي شك يكي ازضعيف ترين وبي پايه ترين نوشته هاي آقاي گنجي ست .هنوزطعم مصاحبه هاي پرمغزمجله راه نوزيرزبان ماست .جناب گنجي راه شمااين نيست با يكي دومقاله نمي توان به جنگ باورهاي توده مردم رفت .اين مباحث براي بسياري ازنخبگان جامعه ايراني هم نامانوس وبلا محل است .بهتربودبه جاي ذكرجابجاي اين مباحث ارجاع ميداديدبه كتاب گرانسنگ مكتب درفرايندتكامل .مدعيات اين نوشته شماكاملا گرته برداري شده ازاين كتاب است كه درسال 71براي اولين باردرقم انتشاريافت وسال 86نيز تجديدچاپ شد.بهتراست برگرديدبه تكميل مانيفست جمهوري خواهي وكاردين رابه دينداران بسپاريد.بازي خطرناكي ست اين بازي كه آغازكرده ايد.جامعه متفكرونوانديش ايراني شمارادوست دارندومي خواهندازمنبع عظيم آگاهي واطلاعات سياسي شما خصوصا مباحثي كه برمبناي فلسفه سياسي ست استفاده كنند.

-- حنيف ، Mar 11, 2010

وقتی تعدادی از کامنت ها را خواندم ، ترس به وضوح پشت کامنت ها آشکار است ترس نقد دین و آینه ای که دروغ بودن حقیقت های خودساخته دینی را بازمی نماید.

-- دجال ، Mar 11, 2010

امام زمان صد در صد و بدون شک وجود خارجی ندارد و همیشه در طول تاریخ دست آویز قدرت و عوام فریبی بوده است و بس.

-- کامران ، Mar 12, 2010

جناب گنجی؛ شما در اخبار و رویدادهای جاری نتوانسته اید تفاوت بین مهدی طائب و حسن طائب (برادر او و صاحب آن مناصبی که به مهدی منتسب کرده اید) را کشف کنید، چطور با اینهمه اطمینان روایات را (بالجمله) ساخته فقها میدانید؟ شما از تاریخ و رجال و ... چه میدانید؟
اظهار نظر ناآگاهانه شما جز آنکه به چرند گویانی مثل احمد خاتمی اعتبار ببخشد فایده ای در پی ندارد.
من به عنوان یک اصلاح طلب سبز از شما میخواهم بیش از این به جنبش لطمه نزنید و خود را بیش از یک عضو جنبش که باید چیزهای زیادی از دیگران یاد بگیرد ندانید.
خواهش میکنم جناب گنجی! اگر بوق بزرگتری به دست شماست معنیش صحت و درستی حرفهای شما نیست، جوگیر نشوید و عرصه را با دانایان این وادی واگذارید. متواضعانه خواهش میکنم...

-- مهدی ، Mar 12, 2010

سؤال کردن و به دنبال دلیل عقلی بودن کی و کجا به معنای « به جنگ رفتن» است!؟ و ضمناً چه نیازی به آن سوادی دارد که شما فقط در آقای دکتر سروش و آقای شبستری سراغ دارید؟!...موضوع فقط یک سؤال ساده و کلیدی است...

-- علیرضا ، Mar 12, 2010

Jenab Aqaye Ganji
Ezhar Nazar dar bareh falasafeh mabahes dini niaz be salha tahqiq dar marakez elmi darad. Jenabali farde sadeqi hastid va qsad roushangari darid, amma dansesh elmi lazem dar in mavared ra nadarid va agar mykhahid ingoneh tahlilha ra edamed dahid, bayad danesh anra niz kasb konid.

-- ebrahim ، Mar 12, 2010

جناب شمس ! واقعا نفهمیدم چگونه چنین پیش فرضی را برای من با خواندن کامنت من برایم جعل فرمودید ! دست مریزاد !

-- سیامک ، Mar 12, 2010

فکر نمیکنم خود آقای گنجی کامنت ها را نگاه کنند ولی به هر حال نظر ها را که می خواندم من هم به نتیجه گیری آخرین کامنت گذار رسیدم. در بین مردم عادی و اصلاح طلبان افراد زیادی هستند که از کنکاش متفکرانه در مورد دین واهمه دارند خصوصا اگر نقاد یا متفکر شخص بی پروا و بی ریایی باشد. معتقد به دین بودن، انسان را در نقطه ضعف قرار میدهد چون هیچ ایمانی در نهایت خود را مصون از شک و انتقاد عقل نمی داند و این در افراد با ایمان اضطراب ایجاد می کند. برای بسیاری افراد مواجهه با ظلم و ستم و تجاوز ج.ا. بسی کم خطر تر از مواجهه نقادانه با دین به نظر می رسد. اما اگر حقیقتا ریشه گرفتاری های کنونی ما در نپرداختن به دین بوده باشد چه؟ اگر بحث آزاد و بی پروا در مورد دین لازمه رسیدن به مطالبات اجتماعی ما باشد جه؟ اگر مشکل امروز ایران فقط و فقط در نوع اجرای قوانین ج.ا. و فساد چند فرد خاص خلاصه نشود جه؟ دیر یا زود باید در محیطی بدون ترس و افترا این حرفها زده شود. پس آفرین بر شما آقای گنجی

-- مجید ، Mar 12, 2010

aghaaye doost, haer kas mi tawanad haer kari ra pesh bae borad baa chash-dasht in kae daer an kar shaayestae-gi ash ra bae tawanad paa baer-jaa konad

in Akber agha bae andazae-ye daer-baayest daer baarae-ye gareftaari haa-ye kish islam mi danad ,pas au perwaanae darad ;taa daer in baarae andishae ash ra bae nawesad

Akber agha daer baarae-ye gareftari haa-ye kashwaer-dari (sayaasat) wae ferhangi aagahi naa-cheez darad,wae ferawan naa-dorosti haa mi konad ,behter an ast kae Akber agha bae kar haa-ye kish islam bae perdazad

hamae nawesandae haa naweshtae haa-ye az khod bae jaaye mi gozarand,berkhi naweshtae pas az chand saal yaa chand dahae arzesh shaan ra az dast mi dahand,ama paarae-ye naweshtae haa haer nawesandae dahae haa wae saedae haa arzesh-mand mi maanand. az Akber agha hamin naweshtae haa-ye kae daer baarae-ye sarae naa-sarae (naghd) kish islam wae shakhae-ye shia ash nae modae ast paa-baer jaa khahand maand.12 March 2010

-- Kudos Talash ، Mar 12, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)