تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
خرمگس آتن-۵

چارچوب اخلاقی، توجیه یا توضیح

در کشور «پشم‌آباد» دو دسته قومی زندگی می‌کنند: «موبلند‌»‌ها و «طاس»‌ها. اما در واقع موبلندها خیلی بیشتر از طاس‌ها هستند و در طول زمان هم به تدریج بیشتر نقش‌های و مسئولیت‌های مهم دولت را در دست گرفته‌اند. اما با اینحال پشم‌آباد سرزمینی خوشحال است که هر کس نظام موجود و موقعیت خود را در آن می‌شناسد. در آنجا حتی یک برنامه‌ی بسیار دموکراتیک برای کنترل جمعیت وجود دارد که به والدین کمک می‌کند احتمال تولد نوزادان طاس را کاهش دهند.

Download it Here!

با این اوصاف برای نخست وزیر پشم‌آباد آزاردهنده است که نماینده‌ی دورگه کشور همسایه «رلتاویا» که برای مذاکره بر سر روابط تجاری و بازرگانی بین دو کشور به آنجا آمده، به جنبه‌های خاصی از زندگی در پشم‌آباد انتقاد کند. این نماینده به نخست‌وزیر می‌گوید کشور متبوعش نگران طاس‌هاست که دسترسی برابر به بهداشت، آموزش و فرصت‌های شغلی ندارند. نخست وزیر در پاسخ به این انتقاد اشاره می‌کند آنها باید بفهمند در فرهنگ پشم‌آباد تنها موبلندها می‌توانند شغل‌های مهم داشته‌باشند. ضمن اینکه اختصاص منابع محدود به تاس‌ها غیرعملی و غیرضروری است.

علاوه بر این برای نظم و اخلاق عمومی لازم است که آموزش و بهداشت به طور جداگانه برای دو بخش جامعه فراهم شوند. نخست وزیر می‌گوید از دید آنها اختلاط دو گروه در جامعه از لحاظ اخلاقی بسیار مشکوک است، بر خلاف آنچه در رلتاویا معمولی به نظر می‌رسد. به گفته‌ی او با توجه به ارزش‌ اقتصادی یک موبلند نسبت به یک طاس، طبیعی است که باید منابع و موقعیت‌ها را به موبلند‌ها اختصاص دهند. به نظر او نظام‌های مشابه این در سرزمین رلتاویا هم وجود دارد.

نمایندگان رلتاویا از این پاسخ صریح تشکر می‌کنند. آنها به خاطر تساهل بالای خود در مورد تفاوت‌های فرهنگی به خود افتخار می‌کنند و بیشترشان می‌پندارند بحث در این مورد که یک نظام از نظام دیگر بهتر است، نوعی از امپریالیسم به شمار می‌رود. اما یکی از انها که اتفاقا طاس هم هست می‌پرسد:« اما درباره کشتن طاس‌ها چه می‌گویید».

نخست‌وزیر در پاسخ می‌گوید که اگر منظور برنامه کنترل جمعیت است، این برنامه تقاضای خود تاس‌هاست. آن نماینده اشاره می‌کند تنها این برنامه مدنظرش نیست و بیشتر انتقادش به مجازات یا حتی اعدام طاس‌هایی است که در شرایطی مثل زلزله یا حتی مسابقه‌های ملی همبستگی خود را با پشم‌آباد ابراز می‌کنند. این اعتراض باعث عصبانیت زیاد نخست‌وزیر می‌شود زیرا آن را دخالت در سیاست‌های سنتی کشورش می‌بیند. او به آن نماینده پاسخ می‌دهد:« آقای محترم از کشور رلتاوا بگذارید قبل از ادامه بحث سوالی از شما بپرسم، آیا شما می‌خواهید ارزش‌های خودتان را بر ما تحمیل کنید؟»

تفاوت‌ معیارهای فرهنگی

ممکن است فکر کنید این مثال بسیار انتزاعی و فانتزی است. درست است اما پشم‌آباد جای عجیبی نیست. همه ما بسیاری از جوامع را می‌شناسیم که چنین تبعیض‌هایی در آنها وجود دارد. وقتی تفاوت‌های فیزیکی و جسمی واضحی وجود نداشته باشد، تبعیض بر محور دین یا دیگر معیارهای فرهنگی شکل می‌گیرد.

اما مسئله اصلی ما در اینجا به چالش کشیدن پایه‌های منطقی فرهنگ جوامع مختلف نیست. آیا برای مثال کسی در مورد بنیان‌های منطقی رفتار با زنان یا رفتار با اقلیت‌ها در سراسر دنیا سوال می‌کند؟ در واقع اگر هم اعتراضی هست، اعتراض به پایه‌های منطقی آن نیست. اعتراض به ماهیت وجود چنین رفتارهای تبعیض‌آمیزی است. در هر حال این سوال مهمی برای نسبی‌گرایان نیست.

در اخلاق و احتمالا سیاست غربی، همواره این فرض برجسته وجود دارد که همه مردم مستقل از ظاهر فیزیکی و ویژگی‌های دیگری که از کنترل آنها بیرون است، ارزش برابر دارند. سوال‌این است که این کشور‌ها با وجود چنین پیش‌فرضی چگونه سیاست‌های اجتماعی جوامعی را قبول می‌کنند که برضد این اصل عمل می‌کنند؟

پایه فلسفی چنین رویکردی نظریه «نسبی‌گرایی» است که می‌گوید آنچه برای ما درست است، لزوما برای دیگران درست نیست. در واقع بنابر این نظریه تلاش برای تحمیل یک فرهنگ به دیگران بسیار نادرست است. سعی در تحمیل فرهنگ خود به دیگر جوامع بدون شناخت از آداب و سنن آن جوامع یک نوع « امپریالیسم فرهنگی» به شمار می‌رود.

تفاوت چارچوب‌های اخلاقی

در اخلاق در واقع تنها دو موضع ممکن درست یا نادرست وجود دارد که البته هر شخص می‌تواند مواضع متفاوتی نسبت به این دو شق داشته باشد. شما یا فکر می‌کنید که چیزی درست است یا نادرست، یا اینکه درباره آن مطمئن نیستید. یا فکر می‌کنید هر دو طرف یک دوراهی درست هستند یا هیچکدام، یا به ترکیب‌های پیچیده‌‌ای از درستی و نادرستی باور دارید.

طبیعتا فلاسفه اصطلاح‌هایی وضع کرده‌اند که در عین پرهیز از آشفتگی، تفاوت‌های ریز هر کدام از این مواضع را نشان دهد. برای مثال آنهایی که به طور قطعی فکر می‌کنند تفاوتی بین درست و نادرست وجود ندارد، «پوچ‌گرای اخلاقی» نامیده می‌شوند. این گروه البته ممکن است با «ذهن‌گرایی اخلاقی» در یک دسته قرار گیرند که معتقدند ما چیزهایی را «خوب» می‌دانیم که خودمان دوست داشته باشیم. همان‌طور که قبلا هم اشاره شد، نسبی‌گرایان اخلاقی هم وجود دارند که معتقدند دیدگاه‌های اخلاقی در میان گروهی از افراد در مکان‌ و زمان خاص «معتبر» هستند.به طور خاص‌تر این «نسبی‌گرایی فرهنگی» است که در مثال پشم‌آباد مورد بحث دو طرف قرار گرفته است.

البته در نظر داشته باشید که اگر فکر کنیم چیزهای یکسان ممکن است در شرایطی درست و در شرایط دیگر غلط باشند، همچنان می‌توانیم «مطلق‌گرای اخلاقی» اما از نوعی بسیار پیچیده به شمار رویم. چیزی که برای یک نفر درست است ممکن است برای شخص دیگری که در فرهنگ دیگری زندگی می‌کند درست نباشد، زیرا شرایط آنه با یکدیگر متفاوت است.

دیدگاه دیگری وجود دارد که گاهی «شک‌گرایی اخلاقی» نامیده می‌شود. مطابق این دیدگاه ممکن است حقایق اخلاقی وجود داشته باشند اما هیچ کس آنها را نداند. یا در دیدگاهی با عنوان «شهودگرایی» بین درست و نادرست تفاوت وجود دارد اما تنها از روی شهود می‌توان آن را تشخیص داد. برخی نیز مانند افلاطون می‌اندیشند که فکر می‌کرد چیزهای درست واقعا درست هستند و چیزهای نادرست واقعا نادرست. این دیدگاه مطلق‌گرایی اخلاقی است.

توجیه اعمال با برچسب‌های علم اخلاق

برای ادامه دادن این فهرست مسلما ما باید بین نظریه‌های تجویزی و توصیفی هم تمایز قائل شویم، همین‌طور بین ارزش‌های ذاتی و ابزاری، یا بین نتیجه‌گرایی و مطلق‌گرایی و دیگر نظریه‌های گوناگون اخلاقی. به این ترتیب نظریه‌ها و چارچوب‌های اخلاقی زیادی وجود دارند که نمایند‌ه‌های رلتاویا و نخست‌وزیر پشم آباد می‌توانند در قالب آنها بحث کنند. به نظر می‌رسد هیچ یک هم نمی‌توانند دیگری را قانع کنند.

در واقع اگر موضوع مورد بحث آنها مثلا یک مسئله علمی بود، این امکان وجود داشت که با انجام آزمایش تعیین کنند کدام درست می‌گویند. اما مسائل اخلاقی اینطور نیستند. همان‌طور که دیوید هیوم گفته است اخلاق را نمی‌توان مانند مسائل مرتبط با ادراک حسی و واقعیت‌های عینی جهان خارج بررسی کرد. هیوم بین هست و نیست برای مسائل ادراکی و باید و نباید برای مسائل اخلاقی تمایز قائل شده است.

حال مسئله این است که با توجه به وجود این همه نظریه اخلاقی، چگونه می‌توان بایدها و نبایدها را تعیین کرد. دو طرف یک بحث که با هم اختلاف دیدگاه دارند چطور می‌توانند بر سر یک چیز عینی و مشخص به توافق برسند یا یکی دیگری را قانع کند؟ آیا همانند نسبی‌گرایی فرهنگی، چیزی شبیه «نسبی‌گرایی فرا اخلاقی» هم می‌تواند اجازه دهد شخصی کاری را انجام دهد و بعد مثلا با این توجیه که مطلق‌گرا، یا سودانگار، یا ذهن‌گرا ست از عمل خود دفاع کند؟ به این ترتیب شاید بتوان گفت هر عملی اخلاقی است، زیرا می‌توان چارچوبی تعریف کرد که آن عمل در آن چارچوب اخلاقی باشد.

به نظر می‌رسد که اختلاف دیدگاه‌های اخلاقی و به طور خاص نسبی‌گرایی مسئله مهمی در اخلاق باشد. در برنامه‌های بعد باز هم به این موضوع بر می‌گردیم.

دوراهی شما

حالا نوبت شماست که به سوال این برنامه پاسخ دهید. به نظر شما آیا گوناگونی نظریه‌های مختلف اخلاقی می‌تواند باعث شود عمل خاصی را به این دلیل که در چارچوب یکی از این نظریه‌ها انجام شده است، توجیه کرد؟


برای مثال آیا یک شخص می‌تواند کشتن یک انسان را با این توجیه کند که بر اساس دیدگاه نتیجه‌گرا در اخلاق، کشتن آن یک نفر باعث نجات جان چندین انسان دیگر شده است؟ یا در مقابل اگر آن شخص آن یک نفر را نکشد با این توجیه که کشتن در هر صورت نادرست است و با این کارش چندین انسان دیگر کشته شوند، آیا می‌توان انتخابش را با این توضیح که در چارچوب اخلاقی مطلق‌گرایانه قرار دارد توجیه کرد؟

حال با در نظر داشتن این مثال‌ها به سوال نظرسنجی پاسخ دهید. اگر فکر می‌کنید این مثال‌ها مناسب نیستند یا مثال‌های دیگری در ذهن دارید، در بخش نظرها مثال‌ خود را بنویسید.

منابع:

One hundred and one ethical dilemmas, Martin Cohen, 2007

Being Good: A Short Introduction to Ethics, Simon Blackburn, 2001

Share/Save/Bookmark

نتایج نظرسنجی برنامه قبل
در نظرسنجی برنامه قبل در مورد نسبی یا جهانی بودن اخلاق، تا کنون 73 نفر شرکت کرده‌اند. 45 درصد پاسخ داده‌اند قواعد اخلاق باید جهانشمول باشند. 12 درصد پاسخ منفی داده اند اخلاق می تواند بسته به آداب و رسوم قومی تغییر کند و 8 درصد نیز جواب سوال را نمی دانند.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)