تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
خطاهای روزمره - ١٠

گیرم پدر تو بود فاضل

مریم اقدمی

Download it Here!

«چرا به حجاب اجباری نه می‌گوییم» که در سایت زمانه منتشر شد، حرف‌های خانم فاطمه صادقی درمورد حجاب و تجربه‌های شخصی او از این قضیه است. بررسی محتوای این حرف‌ها، هدف این نوشته نیست و مثل قسمت‌های قبل به دنبال چیز دیگری هستم. این‌که نکته جالب برای خواننده‌ها این بوده که ایشان دختر آیت‌الله خلخالی هستند. درست به همین، دلیل کامنت‌هایی که برای این مطلب نوشته شده، از نظر خطاهای استدلالی؛ نمونه‌های خوبی هستند.

«جای بسی خوشحالی وشگفتی است که از چنان پدر فاشیستی این چنین دختر روشنفکری به بار می‌آید»
«خانم صادقی، انقلاب را امثال پدر شما که با برخوردهای چکشی و غیر انسانی اعمال کردند به بیراهه کشاندند. نوشته شما، هر چه باشد، نشان‌دهنده این است که ابوی گرامی در تربیت دلخواه فرزند خویش هم موفق نبوده است و وای بر مردم بدبختی که او حاکم شرعشان بوده است! اما انصاف اگر داشته باشم؛ تو را نمی‌توان به جرم پدر محاکمه کرد؛ هر چند سایه او بر سرت سنگینی خواهد نمود.»

در این کامنت‌ها و نظرهای دیگر این توجه وجود دارد که نمی‌توان کسی را بر اساس اعتقادات و اعمال نزدیکانش قضاوت کرد. اما با این حال، اشاره به وجود چنین رابطه‌ای هم نشان می‌دهد گویا خیلی‌ها تعجب می کنند از این‌که افکار یک فرد با خانواده یا دوستانش متفاوت باشد.

زیر این تعجب، این فرض وجود دارد که افکار آدم‌ها باید تحت تأثیر پدر و مادر یا نزدیکان دیگر باشد. پس ببینیم پشت چنین قضاوت‌هایی چه استدلالی پنهان شده و اشکال این استدلال یا بهتر است بگوییم این «شبه‌استدلال» کجاست.

شکل کلی این استدلال‌ها این است که «خانم الف، دختر آقای ب است. افکار و اعتقادات آقای ب نادرستند. پس سخنان خانم ب هم نادرست هستند.» این استدلال را می‌توان به شکل دیگری هم بازسازی کرد و در واقع شکل مثبتش را در نظر گرفت: «خانم الف، دختر آقای ب است. افکار آقای ب درستند. پس سخنان و اعتقادات خانم ب هم درست هستند.»

این نوع استدلال‌ها در اظهار نظرهای روزمره خیلی رایجند. با کمی دستکاری در جزئیات و عوض کردن اسم‌ها و رابطه‌ها، می‌‌بینیم که همه ما به سادگی چنین مغالطه‌هایی را به کار می‌بریم تا ادعاهایمان را ثابت کنیم.

مشکلی که در این نوع قضاوت‌ها وجود دارد، «ادعای نامربوط» است. یعنی در این مغالطه یا شبه‌استدلال، با استناد به دلایل نامربوط، می‌خواهیم آن‌چه را که دوست داریم، تأیید و ثابت کنیم؛ یا بر عکس، ادعا و حرفی را که نمی‌پسندیم؛ رد کنیم.

ایراد این کار دقیقاً این‌جاست که درستی یا نادرستی حرف‌های خانم الف را تنها محتوای همان حرف‌ها معین می‌کند؛ هیچ ربطی هم به شواهد و دلایل نامربوطی مثل عقیده یا شغل پدر و مادرش ندارد.

البته این دلایل نامربوط می‌توانند چیزهای دیگری هم باشند؛ مثلاً گذشته خانم الف یا افرادی که با آن‌ها در ارتباط است؛ حتی کتاب‌ها و فیلم‌های مورد علاقه خانم الف هم ممکن است مبنایی برای استدلال بر اساس «ادعای نامربوط» باشند.

مغالطه «ادعای نامربوط» (Red Herring) یک صورت کلی از بقیه خطاهای استدلالی مشابه خودش است. در واقع با تغییر نوع و شکل دلایل و شواهد نامربوطی که برای رد یا اثبات یه ادعا به کار می‌رود، به روش‌های مختلفی درگیر این نوع اشتباه استدلالی می‌شویم. مثلاً استدلال بر اساس این‌که «حرفی منجر به نتایج بدی می‌شود؛ پس نادرست است» نوعی ادعای نامربوط به شمار می‌رود.

اسم این مغالطه از اصطلاحی در شکار روباه گرفته شده است که در آن یک ماهی خشک و دودی قرمز را که بوی تند و زیادی دارد، برای جلب توجه روباه استفاده می‌کردند.

در این این نوع مغلطه‌ها هم با استفاده از شواهد و دلایل به ظاهر مهم و جنجالی، تلاش بر این است که توجه مخاطب به آن جلب شود و ادعای مورد نظر گوینده را قبول کند. در حالی که در این نوع استدلال‌ها، گزاره‌هایی که به عنوان مقدمه استفاده می‌شوند، هیچ ربطی به نتیجه مورد نظر ندارند.

در چند برنامه‌‌ی آینده سعی می‌کنم با پیدا کردن مثال‌های مناسب، انواع ادعاهای نامربوط را معرفی کنم.

Share/Save/Bookmark

بخش‌های پیشین:
بخش نخست: چگونه اشتباه می‌کنیم
بخش دوم: قاضی یک‌طرفه
بخش سوم: من سیاهم؛ تو سفید
بخش چهارم: این که مغالطه است
بخش پنجم: تعمیم «فتنه»ساز
بخش ششم: خلافش ثابت نشده
بخش هفتم: ثابت کن این طور نیست
بخش هشتم: استثنا، قاعده نیست
بخش نهم: من فرق می‌کنم

نظرهای خوانندگان

خوشفکری دختر خلخالی را هم سرکار بایدمتوجه شوید و بس

-- فضول ، May 22, 2008

این سلسله برنامه و به خصوص که به نمونه های حی و حاضر اشاره می کنید خیلی کار خوبی است. ادامه بدهید خانم اقدمی.

-- Maryam ، May 22, 2008

خانم صادقی رو من از نزدیک ملاقات کردم و بدون اینکه هیچ چیزی ازش بدونم و مخصوصا اینکه دختر آقای خلخالیه به شدت تحت تاثیر شخصیتش قرار گرفتم که باعث شد در موردش جویا بشم. اولین چیزی که به ذهن من رسید بعد از اینکه فهمیدم دختر آقای خلخالیه این بود که چه کسی بهتر از همچین فردی که بدون اینکه دخالتی داشته باشه در متن قضایا بوده و سمت دیگه ی ماجرا رو میشناسه میتونه منتقد ش باشه؟! از قضل پدر لازم نیست چیزی حاصل کرده باشه به جز اطلاعات دست اول!!

-- هاجر ، May 23, 2008

دو نظري كه مثال زديد به بحثتان مربوط نيست! هر دو نظر حاوي اظهار تعجب خواننده از شخصيت بسيار متفاوت پدر و دختر است. اتفاقا نظر دوم يك استدلال قوي پشتش دارد هر چند نويسنده تئوري اصلي را گفته و اثبات جزييات را به اختصار كلام نياورده.

-- امير ، May 24, 2008

ba amir kamelan movafegham.

-- بدون نام ، May 24, 2008

bale nemishe dar morede kasi be khatere pedar madaresh ghezavat kard. vali man nemitoonam bepaziram ke farzandi hadde aghal oon vajhe jenetikiye noe shakhsiyat va kholghiyat ro az madar pedar hichi be ers nabordeh bashe. yaani ham mohiti ke dar oon bozarg shodim (pedaro madar ham genetic har do moaser hastan.

-- leila ، May 24, 2008

ژست روشنفکری شما بسیار حال به هم زن است...این نظر برای مقاله ی خانم فاطمه خلخالی را نیز بخانید که عینا می آورم:
"همون اولایی که شما این متن رو تو سایت قرار دادید خیلی تلاش کردم نظرمو ثبت کنم اما همش ارور داد..اگه اشکال نداره الان میگو چون اگه نگم عقده ای میشم
خیلی جالبه پدر تو چقدر خورد و غارت کرد و این همه رو به اسم اسلام و انقلاب کشت..اون وقت تو اومدی خارج از کشور می نویسی من بچه بودم ......!حالم بد شد این مقاله فمینیستی رو خوندم دختر آیت خدا..از پدرت زخم خوردیم ...چند تا از کرد های فامیلمون رو با دستور مستقیم ابوی شما کشتند و اندک اموالشان را بردند...تو حیفی که بیای از این حرفا بزنیو از حقوق زنان دفاع کنی...همه باباتو میشناسن
این نظرو پاک نکنید و حتما بزارید تو سایت باشه و گرنه فرقی با رسانه های داخلی ایران ندارید..
پائولو"

-- dustdar ، Sep 4, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)