خانه > انديشه زمانه > خطاهای روزمره > ثابت کن این طور نیست | |||
ثابت کن این طور نیستمریم اقدمی
«ادعای ما این است که شما در حال ساختن سلاحهای خطرناکی هستید. شواهدی برای این ادعا نداریم؛ اما اگر مخالف چنین ادعایی هستید، باید مدارکی نشان دهید و ثابت کنید این طور نیست.» «حرفهای آقای ب که در سخنرانی افتتاحیه ایراد فرمودند، بسیار متین و درست هستند. اگر کسی با آنها مشکلی دارد و فکر میکند ایرادی در آنها هست، خلاف آن سخنان را ثابت کند.» «به ما گفتهاند شما باعث اخلال در نظم عمومی شدهاید. مدرکی برای اثبات جرم شما در دست نیست و اگر این اتهام را قبول ندارید؛ باید خلاف آن را اثبات کنید.» «من معادله و فرمول اتم را کشف کردهام و با این کشف میتوانم همه پدیدهها را توضیح دهم؛ حتی میتوانم بگویم الان در سیارهای در آن سوی کهکشان، چه موجوداتی زندگی میکنند. تئوری من حتی قادر است سرنوشت مردگان پس از مرگ را توصیف کند و پیشبینیهایی هم در این مورد انجام دادهام. من میتوانم روح افراد را با اشعه گاما ببینم و در مورد شخصیت آنها مطالعه کنم. چه گفتی؟ باور نمیکنی نظریه من، این همه توانایی تبیین و پیشبینی دارد؟ خوب اگر فکر میکنی این نظریه غلط است، ثابت کن!» اشتباهی که در گزارههایی شبیه جملات بالا وجود دارد، گذاشتن بار اثبات بر دوش طرف مقابل است. طلب برهان از مخالف یک ادعا، مغالطه «انتقال بار اثبات» است و بسیار شبیه استدلال بر اساس نادانی است. در این نوع مغالطهها فرد ادعایی میکند و برای فرار از اعتراضها و مستدل جلوه دادن حرفش میگوید «ثابت کن این طور نیست.»
برای مثال من ادعا میکنم دیشب مریخیها مرا دزدیدهاند و برای آزمایش به مریخ بردهاند. امروز صبح هم من را به خانهام برگرداندهاند. حتماً کسی پیدا میشود که به این ادعا اعتراض کند و آن را نادرست و حتی مهمل بداند. اگر من در پاسخ به او بگویم «اگر ادعایم را قبول نداری، ثابت کن من به مریخ نرفتهام» مرتکب مغالطه شدهام. در این نوع مغالطه به طور ضمنی از مثال نقض استفاده میشود. یعنی تصور اشتباهی هست که چون هر چیزی با مثال نقض، نفی میشود، اگر نتوانید مثال نقضی بیاورید و ثابت کنید که این طور نیست، پس آن ادعا اثبات شده است. در واقع با این نوع استدلال «هر» ادعایی درست فرض میشود؛ مگر اینکه خلاف آن ثابت شود! چنین ادعاهایی به وضوح اشتباه است و وظیفهی اثبات ادعا به عهده ادعاکننده است. شاید آنچه باعث بروز چنین اشتباهی میشود، این است که شنیدهایم وقتی دو نفر بحث میکنند، یکی به دیگری میگوید ثابت کن این طور است. چنین خواستهای هیچ اشکالی ندارد و هر کس ادعایی میکند، باید درستی آن را با روشهای معتبر منطقی ثابت کند. اما از همین روش نمیتوان برای طلب برهان از مخالفان استفاده کرد. «ثابت کن این طور نیست» همیشه هم به طور غیرعمدی به کار نمیرود و خیلی اوقات شخص به عمد و با آگاهی از اینکه در اشتباه است و برای به اشتباه انداختن مخاطب از این حربه استفاده میکند. آنهایی که ادعاهای عجیب و غریب شبهعلمی دارند، مثلاً ادعا میکنند که هر نوع بیماری را با روش خاصی درمان میکنند یا ادعای کشف علمی جدیدی را دارند که کاملاً بیمعنی است، مثل اینکه زمین، تخت است یا در بخشی از ماه که دیده نمیشود، انسان زندگی میکند و یا شبهعلمهایی از این قبیل، از مخالفان میخواهند ثابت کنند که کارشان غلط است. درست شبیه ملانصرالدین که ادعا کرد جایی که ایستاده، مرکز عالم است. به او گفتند این چه ادعای پوچی است که میکنی؟ پاسخ داد اگر باور نمیکنید، متر بردارید و ثابت کنید اینجا مرکز عالم نیست! بخشهای پیشین: بخش نخست: چگونه اشتباه میکنیم بخش دوم: قاضی یکطرفه بخش سوم: من سیاهم؛ تو سفید بخش چهارم: این که مغالطه است بخش پنجم: تعمیم «فتنه»ساز بخش ششم: خلافش ثابت نشده |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اینکه حقیقت یک موضوع چیست در گفتگوی بین اشخاصی که در پی آنند و از روش های حقیقت یابی پذیرفته شده ای بهره می گیرند و همه به آشکار شدن حقیقت پایبند هستند حاصل می شود.
-- کریم از شیراز ، May 7, 2008اشخاص خود حقیقت بین که خود و دیگری را فریب می دهند و سر خود را زیر برف فرو برده اند و از بیرون آوردن آن واهمه دارند با آشکار شدن حقیقت میانه ای ندارند و دلمشغولی آنها حقیقت نیست بلکه خودشان دلمشغولی اصلی خودشان است آنهم خودی که با دروغ شکل گرفته
اگر کسی نتواند خلاف ادعایی را ثابت کند آن ادعا البته اثبات نمی شود اما نمی توان آن را نفی کرد . ادعای او تنها یک خبر است . اما راه تحقیق باز است . کوته نظرانه ترین کار این است که هر چه او گفته نفی کنیم , چون بعد از همه ی این حر فها ممکن است راست گفته باشد و اگر ما سریعا و بدون تحقیق و از سر استبداد رای آن را نفی کنیم مرتکب بدترین اشتباه ها شده ایم . اصلا تحقیق یعنی تلاش در راه یافتن حقیقت یک ادعا . اما به نظر من تحقیق نباید جهت دار و تنگ نظرانه باشد . تحقیق باید با فکری بی غرض و آزاد پیش برود و پیش فرض های ما مدام آن را جهت ندهد.
-- na_gh_1387 ، May 7, 2008لینک بخش ششم اشکال دارد.
-------------------------
-- امید ، May 7, 2008دوست گرامی
ممنون از تذکر شما
تصحیح شد
زمانه
حالا كه رسيد به صد تا من ميزنم سيصد تا! آقا ما دور كره زمين (البته ديگه فكر مي كنم بزرگ شده وديگه كره نيست) رو اندازه گرفتيم دقيقا 12456987 متر يا شايدم ستانتي متر باشه فرقي كه نمي كنه واحد مهم نيست اندازه درسته كه من دارم ميگم هركسي هم قبول نداره بره خودش متر كنه !!!
-- خودم و بابام ، May 8, 2008اگر ممکن است خطاهای استدلالات این سخنرانی را هم بررسی کنید:
-- مهران ، May 9, 2008http://www.youtube.com/watch?v=1rz_N7voAko