خانه > حقوق انسانی ما > زندان و مجازات > شایعه اعدام سکینه محمدی به چه قیمتی؟ | |||
شایعه اعدام سکینه محمدی به چه قیمتی؟محمد مصطفاییاحترام میگذارم به تمام عقاید انسانها، با هیچ گروه و حزب و دسته سیاسی همکاری ندارم ولی تمام عقاید آنها را محترم میشمارم چرا که عقیده دارم برای رسیدن به دموکراسی باید به عقاید دیگران احترام گذاشت. بنابراین اگر جملات زیر خوشایند عدهای نیست از روی قصد و غرض و بیاحترامی نگاشته نشده است و توقع ندارم که انتقاد نشوم. موضع من کاملا مشخص است؛ به هیچ گروه و حزبی وابسته نیستم و مستقل عمل کرده و تنها هدفم احقاق حقوق مظلومین و ارتقاء حقوق بشر در ایران و دیگر کشورهای ناقض حقوق بشر است و به هیچ پست و مقامی هم نمیاندیشم. از دو روز پیش شایعات گستردهای پیرامون اعدام قریب الوقوع سکینه محمدی در سایتهای خبری و
بارها و به کرات ضمن انتقاد از رویه و نگرش مقامات جمهوری اسلامی به وضعیت حقوق بشر در ایران متذکر شدهام که خانم سکینه محمدی تنها به مجازات سنگسار محکوم شده و این مجازات به هیچ عنوان قانونی نبوده است صرف نظر از اینکه مجازات سنگسار و حتی اعدام به شیوههای دیگر مجازاتی برخلاف کرامت ذاتی انسانهاست و مجازاتی وحشیانه و ددمنشانه است. اما بدون توجه به این تاکید، باز هم شاهد آن هستم که همچنان عدهای میخواهند سکینه محمدی را اعدام کنند. سکینه محمدی برای عدهای شده است طعمهای برای رسیدن به اهدافی سیاسی و غیر مدنی و مطرح کردن خود. این به هیچ عنوان اخلاقی و انسانی نیست. حال نیز تاکید میکنم. در پرونده خانم سکینه محمدی مجازاتی به نام اعدام با طناب دار وجود ندارد و احدی نمیتواند چنین مجازاتی را برای خانم محمدی متصور شود. مطرح کردن اینگونه شایعات نه به نفع محکوم به اعدام و خانوادهاش، و نه به نفع فعالین حقوق بشر است. چرا که با مطرح کردن اینگونه شایعات، دستاویزی به دولت جمهوری اسلامی به عنوان یکی از بزرگترین ناقضان حقوق بشر میدهیم تا به راحتی بتواند سکینه را اعدام کند. بنابراین باید هوشیار بود و با دقت بیشتری خبرسازی کرد. مطرح کردن اینگونه شایعات با این گستردگی به صلاح هیچ کس نیست. امیدوارم مسئولین جمهوری اسلامی نیز بیش از این جامعه جهانی را معطل نگذارده و مجازات سنگسار را از قوانین جمهوری اسلامی بردارند و اگر قائل به جرم بودن زنا هستند مجازاتی را به تصویب رسانند که مجرم بتواند به جامعه بازگردد چرا که فلسفه مجازاتها صرفا تنبیه و تنبه بوده و عاملی است برای پیشگیری از وقوع و اصلاح مجرم. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اصل قضییه چیست اگر این جرمها را داری ما شاهد این گونه اعدام ها بوده ایم پس این ماجرا چرا اینقدر سرو صدا دارد مرسی
-- بدون نام ، Nov 3, 2010با درود به جناب مصطفایی گرامی انسان بزرگ وقابل تقدیس اگر بناست در ایران کسی مقدس باشد انسانهایی از جنس اویند که این قابلیت را درارند نه قمه کشان نه برپا کنندگان دار نه جاهلان وجاعلان نه زورگویان نه بی منطقان نه وجدان سوخته وخفته گان.آنروزی که دلارا این دختر نوجوان وظریف این هنرمند بدار جهالت وجنایت کشیده شد من وارد سایت این انسان شریف شدم وقتی روز نوشتش را میخواند اشک میریختم وتلاش این انسان را دردل میستودم ودر همان لحظه به مسخره های سیاسی میاندیشیدم یکی تقسیم کننده های سود سالانه نوبل یکی به خانواده قضاضگری که دست کمی از ملایان نداشتند دیگری به ملاها ملاهایی که در پیش از انقلاب ودر حین انقلاب با آنها رفاقت داشتم وبعضی در راس همین نظامند چقدر برایم بی ارزش مینمودند اگر درپیش از انقلاب چندر غاز آدمهایی مانند من جیب درازشان را پر میکرد اما به ساده زیستی قناعت محرومیتشان عدالتخواهی شان درستکاریشان ودهها نکات متبت ادعایی نمره متبت میدادم اما آن شب برایم از هر جنایتکاری جنایتکار مینمودند واین احساس احساس حق ودرستی بود زیرا خودرا درست از روزهای آغازین بعد از انقلاب نشان داده بودند زیرا ملایان دروغزنانی بیش نبودند که ملتی را فریفتند تا شکم های گرسنه شان امروز برآمده باشد تا ماشینهای گردن کلفتی بتوانند گردنشان را که بقول معروف تبر هم نمیزند بکشد خیلی زود ا نشان دادند که تنها هدفشان سواری کردن است نه ساختن تنها هدفشان ابراز وجود ابراز قدرت به هر طریق است در این میان فرق نمیکند دلارا باشد ترانه موسوی باشدسهراب وچگینی ندا باشد ستوده باشد بنی یعقوب باشد نوری زاد وحتا بهشتی ویا مصطفایی باشد میلیونها انسان در این مدت حکومتشان به نحوی آزار واذیت شده اند بعضی مرده اند بعضی سوخته اند بعضی گریخته اند تنها همین یکی گریختن را آدم که خوب اندیشه میکند میبیند به چه حقی کسی باید تورا از زادگاهت براند اگر بناست کسی رانده شود شمایانید که باید بروید که آبا واجدادتان ایرانی نیستند دراین سرزمین قانون قانون بی قانونی است خودتان نوشته های خودتان را قبول ندارید یکی امضا میکند دیگری انکار یکی تایید دیگری انکار یکی اقرار دیگری دروغ میپندارد اما هرچه باشد باید این سیستم چماقی عمل کند دروغ سر تاپای نظام را چون سرطان گرفته است فقر وفحشا بیداد میکند فساد که دیگر گفتن ندارد اخلاقیات مردم که زخمی وچرکین است در دنیا که آبرویی نیست به چه باید دلخوش کنید اگر چند زن بدبخت را که همه مصیبت ها را قانونهای نابرابر شما بر سرشان آورده نگیرید وهوچی گری را ه نیاندازید ودنیا را به ریشخند اقرار وانکارهایتان واندارید اگر انسانید اگر شرف دارید اگر راست میگویید انسانهای تحت ستم از این گونه را بحال همان سرنوشت سیاهی که خود ساخته اید رها کنید وکارتان را بکنید که همان عیش ونوش سفرهای میلیاردی ومیلیونی به اینجا وآنجاست چون فرصت زیادی ندارید اینهمه ویارنی فرهنگی اجتماعی اخلاقی مالی سیاسی در این سرزمین است آنگاه به تنها چند نفر مرحم گذار درد مردم نظیر مصطفایی وستوده ودادخواه وامتال ایشان هم رحم نمیکنید برایتان هم شرم آور نیست ونخواهد بود که در کشورهای آفریقایی وکاملا عقب مانده هم وکلا آزادند وانگ براندازی وازاین شروورهایی که از صبح تا شب میبافید نیستند تنها موی دماغ شمایند برای بیعدالتی هایتان ظلم هایتان بیش از اندازه خواهی هایتان ویرانگری هایتان ملت اینرا میداند هی بیایید بگویید چه وچه تاریخ ایران حکومت ظالمی چون شمایان بخود ندیده است رویتان بس سیاه است سیاه تر از چنگیز مغول که شکم زنان حامله را نیز میدرید شما هم همانید اما او لااقل ایرانی نبود از اینرو شما کاپ بزرگتری را دررابطه با این اعمال به افتخار میبرید سعی کنید کوچک نشود
-- مرغ حق ، Nov 3, 2010