خانه > حقوق انسانی ما > حقوق بشر در ایران > تشدید فشارها بر علمای دینی بلوچ | |||
تشدید فشارها بر علمای دینی بلوچمحسن کاکارشMohsenkakarash11@gmail.comدر ادامهی فشارها بر اقلیتهای مذهبی در روزهای اخیر، حاج عبدالرحیم شهبخش، داماد و برادرزادهی مولانا عبدالحمید، امام جمعهی زاهدان و چندتن از فعالان مذهبی بازداشت شدند.شماری از علمای اهل سنت نیز ممنوعالخروج و گذرنامهشان توقیف شده تا مانع حضور آنها در همایشهای اسلامی در کشورهای همسایهی ایران شوند. خبرگزاری فارس، اتهام داماد امام جمعهی زاهدان را ارتباط با بیگانه و سوء استفاده از اموال عمومی عنوان کرده است.عبدالستار دوشوکی، فعال سیاسی و تحلیلگر مسائل بلوچستان در گفتوگویی با زمانه این اتهامات را واهی میداند و میگوید تشدید فشارها و اعمال تبعیضی از سوی حاکمیت باعث بروز خشونتهای عریان در این مناطق میشود. طی روزهای گذشته، شماری از علمای دینی ممنوعالخروج و تعدادی از فعالان اهل سنت در بلوچستان نیز بازداشت شدند. با توجه به این امر آیا میشود گفت فشار بر فعالان اهل سنت در این منطقه تشدید شده است؟ عبدالستار دوشوکی: بله، همینطور است. طی سالهای اخیر فشار بر علمای اهل سنت به صورت شخصی و گروهی تشدید شده و ممانعت از حضور علمای اهل سنت در جلسات و کنفرانسهای بینالمللی یکی از نشانههای این فشارها است.دستگیری و حتی ترور بعضی از شخصیتها در سیستان و بلوچستان، نشانههای دیگری هستند از اینکه اصولاً حکومت درصدد یک نوع تقابل جدی با اهل سنت در سیستان و بلوچستان بهطور مشخص، و با اهل سنت ایران بهطور عام است.
به نظر شما این فشارها ارتباطی با مواضع برخی از شخصیتهای مذهبی در بلوچستان بعد از انتخابات رئیس جمهوری دارد؟ واقعیت این است که اصولاً اهل سنت در بلوچستان مورد تبعیض قرار گرفتهاند و به اصطلاح قشر تامگرا که از آقای احمدینژاد حمایت کردند به طور مشخص با این نوع تبعیضها همخوانی دارند. اصلاحطلبان و بهخصوص قبل از انتخابات، آقایان کروبی و موسوی به این تبعیضها اشاره کرده و وعده داده بودند که حداقل بخشی از این تبعیضها علیه اقلیتهای دینی و قومی در ایران برطرف میشود. به همین دلیل طرفداران حاکمیت معتقد هستند که اهل سنت جانب اصلاحطلبان و بهخصوص جانب آقایان موسوی و کروبی را گرفتهاند که در عمل اینگونه نیست.به همین دلیل هم، رهبر بالفعل اهل سنت، آقای مولوی عبدالحمید که امام جمعهی زاهدان نیز هستند بارها اشاره کردهاند. حتی موقعی که کروبی به زاهدان رفتند به ایشان گفتند ما در موقعیتی هستیم که واقعاً نمیتوانیم از افراد یا جناح خاصی حمایت کنیم؛ بهخاطر اینکه اگر امروز ما از شما حمایت کنیم و رای نیاورید فاتحان یا برندگان انتخابات بر حسب تجربهی سیسال گذشته برخورد بسیار بدی با ما خواهند داشت. به همین دلیل اهل سنت از هیچ یک از جناحها یا نامزدهای انتخابات سال گذشته حمایت آشکار و علنی نکردند؛ ولی به هر حال جناح حاکمیت و انحصارطلب حتی مدارس و مساجد اهل سنت در بلوچستان، کردستان، ترکمنصحرا، تالش، جنوب ایران و خراسان را برنمیتابند. در نتیجه درصدد اعمال کنترل کامل بر مدارس و حتی مدیریت این مدارس دینی در مناطق اهل سنت هستند که علمای اهل سنت با آن به شدت مخالفت میکنند. ایجاد این فشارها چه ارتباطی میتواند با انفجارهای اخیر سیستان و بلوچستان و فعالیتهای گروه جندالله داشته باشد؟ رهبران اهل سنت بارها مشخص کردند با خشونت و بخصوص خشونتهای جندالله از قبیل بمبگذاری در مساجد وهشدار دستهجمعی توسط بمبگذاران و عملیات انتحاری کاملاً مخالفند. در مقابل مواضع شدید خود حتی مورد سرزنش طرفداران جندالله نیز قرار گرفتند.آنها با اعمال خشونتآمیز کاملاً مخالف هستند، اما اصولاً جمهوری اسلامی از این جو خشونتباری که وجود دارد سوء استفاده میکند تا شرایط بلوچستان را بحرانی توصیف کند و بتواند به اصطلاح عامیانه از این آب گلآلود ماهی بگیرد. به عنوان مثال حدوداً هجده روز پیش حاج عبدالرحیم شهبخش، داماد و برادرزادهی مولانا عبدالحمید را در تهران بازداشت کردند. روز دوشنبه سوم آبانماه خبرگزاری فارس خبر داد به دلیل ارتباط با بیگانگان ایشان دستگیر شدند که البته این اتهامی واهی است که به همه میزنند. چند روز پیش نیز مسئول امور مالی حوزهی دارالعلوم زاهدان که حوزهی علمیه اهل سنت در بلوچستان است مورد حمله قرار گرفت و به شدت زخمی شد. او الان در بیمارستان است. توقیف گذرنامه و ممنوعالخروج شدن بعضی از علمای اهل سنت هم که هفتهی پیش در فرودگاه امام خمینی صورت گرفت. همهی اینها مبنی بر نوعی تشدید فشار و تحریک افکار اهل سنت است که متاسفانه جمهوری اسلامی با این کار ادامه میدهد. از شرکت علمای دینی اهل سنت در همایشهای اسلامی در کشورهای همسایه جلوگیری بهعمل آمده است. علت این برخورد چیست؟ دلیل آن نحوهی عملکرد جمهوری اسلامی است. توضیح کوتاهی میدهم. کنفرانسها و مجامع مختلفی در کشورهای همسایه از جمله پاکستان، ترکیه، قطر و عربستان که عمدتاً سنی هستند برگزار میشوند. در این کنفرانسها طی چهل تا پنجاه سال اخیر رهبران اهل سنت دعوت شده و شرکت کرده بودند. حدوداً چندماه پیش کنفرانس مشابهی به نام «کنفرانس بینالمللی اسلامی» در ترکیه برگزار شد که مولانا عبدالحمید، امام جمعهی اهل سنت در آن شرکت کرد و بلافاصله گذرنامهی ایشان را توقیف کردند و نگذاشتند در کنفرانس اتحادیهی جهان اسلام که در مکه برگزار میشد شرکت کنند. هنوز هم گذرنامهی مولوی عبدالحمید توقیف است. اخیراً به کنفرانس دیگری در قطر دعوت شده بودند که متاسفانه چون گذرنامه نداشتند نتوانستند خارج شوند. همچنین بعضی از علمای اهل سنت از جمله مولانا عبدالغنی، دکتر عبیدالله و مولوی عثمان قلندر زهی قرار بود در کنفرانس بینالمللی اسلامی در ترکیه شرکت کنند اما وقتی آنان به فردوگاه امام خمینی میرسند برای عزیمت به ترکیه بلافاصله گذرنامههاشان توقیف میشود. به هر حال اجازه پیدا نکردند به این کنفرانسها بروند. اینها کنفرانسهایی در کشورهای اهل سنت هستند، اما نکتهی قابل توجه این است که علیرغم اینکه گردانندگان و شرکتکنندگان این کنفرانسها سنی مذهب هستند ولی همواره بر اساس حسن برادری گروهی از حکومت ایران و آخوندهای شیعه را هم دعوت میکنند. معمولا یک گروه سی نفری به سرپرستی آیتالله تسخیری، رئیس مجمعالتقریب بین مذاهب شرکت میکنند. یعنی روحانیون شیعهی آزاد در کشورهای ترکیه، عربستان، قطر و ... به عنوان نماینده شرکت میکنند. یک نفر بهنام نمایندهی رهبری در امور اهل سنت که توسط خود رهبر انتخاب شده و مورد قبول علمای اهل سنت نیست در گروه آیتالله تسخیری وجود دارد. جمهوری اسلامی میخواهد سنیها و شیعهها تحت سرپرستی آیتالله تسخیری شرکت کنند و نمایندهی اهل سنت همان نمایندهی ولی فقیه در امور اهل سنت باشد نه استادان و علما و رهبران اهل سنت. بههمین دلیل جمهوری اسلامی تصمیم گرفته که حضور علمای اهل سنت را در این کنفرانسها محدود کند، مگر اینکه آنان قبول کنند که نمایندهی رهبر در امور اهل سنت نمایندهی تامالختیار مردم اهل سنت باشد که این هم مورد قبول علمای اهل سنت چه در بلوچستان و چه در کردستان و دیگر مناطق ایران نیست. خواستههای عینی فعالان مذهبی در بلوچستان چیست؟ چه تناسبی بین آنها و مطالبات گروه جندالله وجود دارد؟ اگر جندالله را در نظر بگیریم همان طرز تفکر گروهی را دارد که به عنوان مثال در چند روز اخیر به یکی از مساجد در پاکستان حمله کردند؛ یعنی نوعی برداشت بنیادگرایانه و خشک و مملو از تعصب وجود دارد که علمای اهل سنت بلوچ با آن کاملاً مخالفند. آنها این مخالفت را در حرف و عمل و همراهی و همسویی بارها اعلام کردند و از نظر مردم بلوچ کاملاً مشخص است. مشکلی که در بلوچستان اما وجود دارد این است که جمهوری اسلامی با اینگونه برخوردهای خشن و تبعیضآمیز، از جمله دستگیری و ضرب و شتم و ترور و ... موجب گسترش خشونت در بلوچستان میشود که در آن بستر، گروههایی مانند جندالله میتوانند رشد کنند. آنها با استناد به این نوع تبعیضها عریان و آشکار تبلیغ میکنند. کما اینکه جندالله در سایتهای خود این تبلیغ را کردند که اصولاً جمهوری اسلامی هیچگونه فعالیتی را از طرف اهل سنت در سیستان و بلوچستان و دیگر نقاط ایران تحمل نمیکند. همچنین میگویند این رژیم هیچگونه مکالمه یا محاورهی مدنی و گفتوگو را برنمیتابد و تنها راه مقابله با آن اعمال همان راه خشونتی است که اعمال میدارد. این هم اولینبار نیست و خود علمای بلوچستان بارها رد کرده و اصولاً معتقد هستند مقابله با خشونت از طریق خشونت نمیتواند موفقیتآمیز باشد. طی یک سال گذشته شاهد رویدادهایی خشونتبار در بلوچستان بودیم. چرا بلوچستان؟ مسبب اصلی این خشونتها چه کسانی هستند و اصولاً چه هدفی را دنبال میکنند؟ برای درک اینکه چرا این خشونتهای عریان و بسیار شدید در بلوچستان وجود دارد، باید به سه نکتهی عمده توجه داشت: اولاً، موقعیت جغرافیایی بلوچستان که از یک طرف با پاکستان و از طرف دیگر با افغانستان همسایه است و زمینهی تاثیرپذیری نیروهای بنیادگرا در تعامل با طالبان و حتی القاعده در پاکستان و افغانستان بیشتر وجود دارد و فراهم است. موضوع دوم عملکرد جمهوری اسلامی در سیستان و بلوچستان یک عملکرد سرکوبگر و مملو از تبعیض و تحقیر و توهین است. مسئلهی سوم باز به کلیت عملکرد جمهوری اسلامی برمیگردد. اکثریت موقعیتهای شغلی که در بلوچستان وجود دارد دولتی هستند و این شغلها به کسانی خارج از این استان داده میشوند. همچنین بیشتر مقامهای دولتی غیر بومی و شیعه هستند و اصولاً نوعی تقابل و تضاد با مردم اهل سنت دارند. از سوی دیگر متاسفانه دولت مسائل بلوچستان را از یک دیدگاه امنیتی و نظامی میبیند. بنابراین تنها راهی که برای حل معضلات سیستان و بلوچستان ارائه کرده یک راه امنیتی و نظامی از طریق اسلحه و زندان و کشتار و اعدام است. در جمهوری اسلامی تشیع وابسته به حکومت مجاز هستند به مقدسات اهل سنت توهین کنند. حتی به حضرت عایشه و عمر توهین میکنند. یکی از آرامگاهها و محل پرستش متعلق به «ابولولو» در کاشان است که قصد داشتند آن را تعطیل کنند. منظورم این است که توهین عریان چه از طریق مساجد، معابر و حتی از طریق رادیو و تلویزیونهای ماهوارهای علیه اهل سنت وجود دارد. اهل سنت این حق را ندارند تا از خودشان دفاع کنند. کوچکترین دفاع از سوی اهل سنت مخالفت با کل نظام تلقی میشود. به همین دلیل بلافاصله دستگیر میشوند. این نوع تبعیضها و اجحافها باعث شده یک جو بسیار حاد و نامناسبی بهوجود بیاید که عامل اصلی آن جمهوری اسلامی است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|